🔰عاقبت جنگ با خدا!!!
🔸آنجا که فرایند آگاهی در غرب بر پایه #شک و تقابل خصمانه با حقیقت پایه ریزی شد باید منتظر این سرگردانی تاریخی نیز می بود. آنگاه که عامدانه #حقیقت و #یقین های خود را با شک در هم آمیخت تا قدرت نمایی کند نمی دانست که #اراده او در این فرایند تبدیل به شی منعفل در آینده خواهد شد. یکسان نگری شک آلود شاید در گام های نخستین خود توانست اراده ها او را نمایان تر کند اما در ادامه با حذف ارزش ها در تفاوتها به انفعال محض در امور خود رسید.
🔹توهم چند روزه او با حکومت لحظه ای بر پیرامون به بی خاصیتی او منجر شد. آنجا که با حذف تفاوت در خود و خدا ، با حذف تفاوت در خود با خودی ها و حذف تفاوت در خود و طبیعت به #پوچی محض رسید. تجلی این نظام معرفتی در تربیت به از بین رفتن هویت و ضعف اراده ها انجامید.
🔸انسان دیگر هیچ انگیزه ای برای حرکت نداشت او خود را تسلیم کرده بود تسلیم چیزی که خود ساخته بود و راه فراری جز #مرگ نداشت. انسان مدرن امروز دست و پا می زند تا تفاوت ایجاد کند. متفاوت زندگی کند ، متفاوت بیاندیشد ، متفاوت عمل کند تا شادی و لذت بیافریند. اما ظرف دنیا در این یکسان نگری و یکسان سازی عمدی به پایان تفاوت در عرض خود می رسد و اینجاست که از بین بردن خود، نهایت تفاوت در آنچیزی ست که به آن خواهد رسید .
🔹به بیان ساده زمانی انسان مدرن ارتباط خود با خدا را قطع کرد و تصمیم به ایجاد نظامی در عرض خود با جامعه دموکراتیک گرفت ، هیجان زده به #فرصت های که عالم در اختیار او قرار داده بود حرکت کرد و اراده خود را حاکم و محیط بر دنیا دید اما پس از اتمام این ظرفیت به دنبال تفاوت برای زندگی، از عرض خود عبور و به سقوط یعنی مادون خود رسید او به دنبال معنا برای ارتباط و شکل گیری تفاوت ها بود اما نمی دانست که این تفاوت ها تاریخ انقضاء دارد.
🔸ظرف محدود دنیا تاب و تحمل «ایجاد» ظرفیت ها نو را تا بی انتها نداشت، #دیالکیتک_منفی هرگز در ظرف دنیا قابل تحقق نبود او نمیتوانست همواره بخواهد و بتواند . ماده به هو ماده منهای خالق ان میتواند برای مدتی معلوم در ظرفی محدود، ظرفیت ها نو را خلق کند اما هرگز نمیتواند خوشی بی پایان به او بدهد. لذا پایان تاریخی ان پایان زندگی انسان مادی است.
🔹مرگ بزرگترین ودیعه و نعمت الهی برای انسان مدرن وغافل بود که آن را نیز جاهلانه و عامدانه به فراموشی سپرد کفران نعمت مرگ سردرگمی است، و راه نجات از سردرگمی مرگ است
🔸و این همه، داستان اعتماد انسان مدرن به وعده های شیطان در خداسازی اوست.
وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِىَ الاَْمْرُ إِنَّ اللهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَان إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِىَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِی مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
شیطان مىگوید: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم. من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید بنابراین، مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید. نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من. من نسبت به #شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» به یقین ستمکاران عذاب دردناکى دارند.(سوره ابراهیم /22)
✍️مختاررضائیان(بخشی از مقدمه کتاب در دست تدوین تربیت جهادی)
#مدرنیته
#پوچی
#شک
▪️@rezaeyan_mokhtar
🔰سرنوشت لابالی گری
🔸فرایند اضمحلال انسان از آنجا اغاز شد که به جنگ با خدا رفت ، تمام روابط خود با خدا را حذف و رو به دنیا آورد به آن نیز قانع نشد و میخواست فرا طبیعت را مسخر خود کند برای همین تمام روابط خود با پیرامون را قطع کرد و به درون خود برای اطمینان سفر کرد اینجاست که به خیال خود عالم خیال را تصرف کرد.
🔹او به دنبال تکیه گاهی محکم برای حرکت و آرامش بود،در این سفر نیز می خواست از میدان درگیری درون فرار کند و روابط درونی را نیز از هم منقطع و رو به لابالی گری و سردگردانی آورد غایت او لاقیدی او در زندگی بود. بی معنایی را هدف و تکیه گاه خود قرار داد و چه بد تکیه گاهی است.
🔸او لاقیدی را به رسمیت شناخت تا از بی هدفی نرنجد. اما او برای چیزی خلق شد که در مرتبه ای همواره تسلیم آن هدف است که رهایی از عذاب الهی هرگز ممکن نیست.
«مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ وَ يَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ؛ [ اعراف آیه۱۸۶ ]
هر كس را خداوند به جرم اعمال زشتش گمراه سازد، هدايت كنندهاى ندارد؛ و آنها را در طغيان و سركشىشان رها مىسازد، و سرگردان مىشوند.»
✍️مختاررضائیان(بخشی از مقدمه کتاب در دست تدوین تربیت جهادی)
#مدرنیته
#پوچی
#شک
▪️@rezaeyan_mokhtar
🔰عاقبت جنگ با خدا!!!
🔸آنجا که فرایند آگاهی در غرب بر پایه #شک و تقابل خصمانه با حقیقت پایه ریزی شد باید منتظر این سرگردانی تاریخی نیز می بودند. آنگاه که عامدانه #حقیقت و #یقین های خود را با شک در هم آمیختن تا مدتی کوتاه قدرت نمایی کنند نمی دانستند که #اراده او در این فرایند تبدیل به شی منعفل در آینده خود خواهد شد. "یکسان نگری شک آلود" شاید در گام های نخستین خود توانست اراده ها او را نمایان تر کند اما در ادامه با حذف ارزش ها در تفاوتها به انفعال محض رسید.
🔹توهم چند روزه او با "حکومت لحظه ای" بر پیرامون به بی خاصیتی محض او منجر شد. آنجا که با حذف تفاوت در خود و خدا ، با حذف تفاوت در خود با خودی ها و حذف تفاوت در خود و طبیعت به #پوچی محض رسید. تجلی این نظام معرفتی در تربیت به از بین رفتن هویت و ضعف اراده ها انجامید.
🔸انسان دیگر هیچ انگیزه ای برای حرکت نداشت او خود را تسلیم کرده بود تسلیم چیزی که خود ساخته بود و راه فراری جز #مرگ نداشت. انسان مدرن امروز دست و پا می زند تا تفاوت ایجاد کند. متفاوت زندگی کند ، متفاوت بیاندیشد ، متفاوت عمل کند تا شادی و لذت بیافریند لذا گذشته و آینده را حذف کرده تا لاقید فقط تفاوت خلق کند. اما ظرف دنیا در این "یکسان نگری" و "یکسان سازی" عمدی به "پایان تفاوت "در "عرض خود" می رسد و اینجاست که از بین بردن خود، نهایت تفاوت در آنچیزی ست که به آن خواهد رسید .
🔹به بیان ساده زمانی انسان مدرن ارتباط خود با خدا را قطع کرد و تصمیم به ایجاد نظامی در عرض خود با "جامعه دموکراتیک" گرفت ، هیجان زده به #فرصت های که عالم در اختیار او قرار داده ، حرکت کرد و اراده خود را حاکم و محیط بر دنیا دید اما پس از اتمام این ظرفیت به دنبال تفاوت برای زندگی، از عرض خود عبور و به سقوط یعنی مادون خود رسید او در جستجوی تفاوتها به دنبال معنای برای زندگی خود می گشت اما نمی دانست که این تفاوت ها تاریخ انقضاء و زندگی او لحظه ی پایانی دارد.
🔸ظرف محدود دنیا تاب و تحمل «ایجاد» ظرفیت ها نو را تا بی انتها نداشت، #دیالکیتک_منفی هرگز در ظرف دنیا قابل تحقق نبود او نمیتوانست همواره بخواهد و بتواند . ماده به هو ماده منهای خالق ان میتواند برای مدتی معلوم در ظرفی محدود، ظرفیت ها نو را خلق کند اما هرگز نمیتواند خوشی بی پایان به او بدهد. لذا پایان تاریخی ان پایان زندگی انسان مادی است.
🔹مرگ بزرگترین ودیعه و نعمت الهی برای انسان مدرن وغافل بود که آن را نیز جاهلانه و عامدانه به فراموشی سپرد عزیزان« کفران نعمت مرگ سردرگمی است» و «راه نجات از سردرگمی مرگ است»
وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِىَ الاَْمْرُ إِنَّ اللهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَان إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِىَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِی مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
شیطان مىگوید: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم. من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید بنابراین، مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید. نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من. من نسبت به #شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» به یقین ستمکاران عذاب دردناکى دارند.(سوره ابراهیم /22)
✍️مختاررضائیان(بخشی از مقدمه کتاب در دست تدوین تربیت جهادی)
#مدرنیته
#پوچی
#شک
⏳فرصت|مختاررضائیان
🆔@rezaeyan_mokhtar