eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
156 دنبال‌کننده
153 عکس
56 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
بازنشر به مناسبت آغاز تدریس در دوره بینش مطهر: مطهری، فلسفه و عرفان . مهم ترین توصیف از خودش این جملات است: «این بنده از حدود سال 1330 که قلم به دست گرفته و مقاله یا کتاب نوشته ام تنها چیزی که در همه نوشته هایم آن را هدف قرار داده ام حل مشکلات و پاسخ گویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی عصر ما مطرح شده است». او اولا به دنبال پاسخگویی است نه لزوما نظریه پردازی، ثانیا به دنبال پاسخگویی مسائل معاصر است. همین ویژگی سبب شده که نسبت به دیگر شاگردان علامه طباطبایی کمتر مبتکر و نظریه پرداز بوده و بیشتر به نسل جوان نزدیک شود. البته او ابتکارات زیادی داشته اما اولویتش پاسخ به مشکلات و سوالات معاصر بوده است. علت عدم بهره همیشگی از صدرا را می توان در تبیین هدف او از نوشتن و سخنرانی در زندگی اش فهمید. مطهری از ملاصدرا در مباحث اجتماعی بهره ای نبرده است اما در مباحثی مانند عدل الهی و مسئله شبهه علت نخستین از ظرفیتهای اصالت وجود برای پاسخ به شبهات بهره برده است. او در مباحث اعتقادی هم به فلسفه بسنده نمی کند. مثلا در موضوع معاد به ابتکارات دیگری روی می آورد. یادم هست شهید علیخانی در مورد شهید مطهری به مطهری متقدم و متأخر (پس از دیدار مرحوم هاشم حداد) اشاره می کند. من نتوانستم تحول و چرخشی از فلسفه و کلام به عرفان در نزد او بیابم. اما مصداقاً در دو مبحث خاتمیت و رمز پوشیده بودن آیات ولایت این نکته را می بینیم که او علاوه بر پاسخ معاصر به مسائل دینی به پاسخ های عرفانی هم اشاره می کند و می گذرد. مثلا شهید مطهری در پاسخ به اینکه چرا آیات امامت و ولایت در دل آیات دیگر مطرح شده اند. پاسخهایی مطرح می کند: «رمزی که برای این کار هست، هم از اشاره خود آیه قرآن استفاده می‏شود و هم در روایات ائمه ما به همین مطلب اشاره شده است و آن این است که در میان تمام دستورات اسلامی هیچ دستوری نبوده است مثل امامت امیرالمؤمنین و خصوصیت خاندان پیغمبر که این‏همه کم شانس اجرا داشته باشد، به این معنا که به دلیل تعصّباتی که در عمق روح مردم عرب وجود داشت، آمادگی بسیار کمی برای این مطلب به چشم می‏خورد... در اینجا وَ اخْشَوْنِ‏ کنایه است از اینکه از خودتان بترسید؛ از من بترسید از باب اینکه از خودتان بترسید» (امامت و رهبری، ص121و122) بعد ادامه می دهد: «عرفا می‏گویند مسأله امامت و ولایت باطن شریعت است؛ یعنی کسی به این مطلب می‏رسد که اندکی از قشر عبور کرده باشد و به مغز و لُبّ پی برده باشد؛ و اساساً مسأله امامت و ولایت در اسلام یک مسأله لُبّی بوده یعنی افراد عمیق آن را درک می‏کرده و می‏فهمیده‏ اند، دیگران دعوت شده‏اند که به این عمق برسند، حال برخی می‏رسند و برخی نمی‏رسند». (همان، ص125و126). شهید مطهری پاسخ دوم را از منظر عرفا مطرح می کند ولی به صورت گذرا و اشاره وار آن را اجمالی باقی می گذارد. او دغدغه دیگری را در زندگی اش محور قرار داده است.
chashmhayeyalada-karimi.MP3
6.81M
سخنرانی در جلسه نقد رمان چشم های یلدا http://r1001.blog.ir/1397/05/14 خبر جلسه در خبرگزاری فارس http://kermanshah.farsnews.com/news/13970514000661
نوح از خدا نجات پسرش را خواست و نشد ولی ابراهیم نخواست و شد! او  ‌که در کهنسالی تازه صاحب فرزند شده بود با این صحنه مواجه شد که پسر جوانش را ذبح می کند! نمیدانم ابراهیم چقدر به خدا شکایت کرد و آیا در خلوت گفت «تازه داده» را چرا میخواهی از من بگیری؟! اما هر چه بود (شاید آنقدر ماجرا سخت و سنگین بود که) ابراهیم فورا اقدام نکرد و این صحنه تکرار شد تا اینکه بالاخره به اسماعیل گفت من خواب می بینم که تو را ذبح می کنم. اسماعیل گفت آنچه امر شدی انجام بده ان شاء الله من صابر هستم.   فَلَمّٰا بَلَغَ مَعَهُ اَلسَّعْيَ قٰالَ يٰا بُنَيَّ إِنِّي أَرىٰ فِي اَلْمَنٰامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مٰا ذٰا تَرىٰ قٰالَ يٰا أَبَتِ اِفْعَلْ مٰا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شٰاءَ اَللّٰهُ مِنَ اَلصّٰابِرِينَ (صافات١٠٢) وقتی آن دو تسلیم شدند و در عمل هم تسلیم را نشان دادند: فَلَمّٰا أَسْلَمٰا وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ (١٠٣)؛  آن وقت ندا آمد که رؤیا را تصدیق کردی و این بلایی آشکار بود و بعد هم خبر نجات رسید.  خدا قربانی می خواهد و ذبح عظیم هم در کربلا رخ داده است  وَ فَدَيْنٰاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (١٠٧). قربانی بزرگ تر وجود ندارد. حسین پیش از مراسم قربان حجش را نیمه تمام گذاشت تا ماه بعد خودش قربانی عظیم باشد. اینجا بود که کار ابراهیم به تمامیت رسید. ابراهیم در حرف و در عمل از فرزندش دل برید و حتی با دستان خودش صورتش را بر خاک نشاند و بعد چاقو کشید و حتی آن را بر گلو گذاشت و باز هم منصرف نشد و چاقو را روی گلو حرکت داد. اما خدا نخواست. ابراهیم و اسماعیل تسلیم بودند، نه فقط به زبان بلکه‌تا آستانه بریدن  پیش ‌رفتند. ندای نجات زمان تسلیم‌ رسید. ابراهیم از فرزندش دل کند و خدا او را دوباره هدیه داد.  هر بلازده که تلاش کرده و به نتیجه نرسیده دو راه بیشتر ندارد: راه حسین و راه اجداد حسین؛ ابراهیم و اسماعیل.  مقاومت بی فایده است! خدا هر چه بخواهد همان می شود‌ ولی کسانی که تسلیم باشند پاداش می گیرند و اگر تسلیم نباشند پاداش نمی گیرند و خدا کار خودش را می کند.
سوره انفال یا بهتر بگویم سوره جنگ و صلح، می گوید فرار از جنگ گناه کبیره است ولی در همین سوره مجوز عهد با دشمن و سلم با او را هم صادر می کند. در این سوره هم سخن از عهدبستن مکرر با دشمن عهدشکن است و هم از تشویق به قتال و جنگ تا رفع فتنه. این سوره هم از طرف رهبر و هم از طرف رئیس جمهور ایران در قضایای برجام مورد استناد قرار گرفته اند و باز هم آیات دیگر در موضوع مذاکره با آمریکا هم مورد تحلیل برخی نواندیشان واقع شده است. به نظر می رسد تحلیل بسیاری از عملیاتهای جنگی و نیز ماجرای قطعنامه598 هم بر اساس این آیات مفید باشد. برخی مفسرین نسخ آیه سلم را نمی پذیرند ولی نباید از روی سستی در جنگ دعوت به سلم کرد. تشویق و تحریض مربوط به جنگ است نه سلم و «دعوت به سلم» غیر از «پذیرش سلم» است. نرمش در جنگ برای بهتر جنگیدن است. شرایط متغیر جنگ و صلح موجب تقویت وضعیت توکل و مددخواهی از خدا می شود. http://estentagh.blog.ir/post/84
در تفسیر ذیل آیه فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّك نوع چهارم صبر را تبیین می کند. قول مشهور این است که متعلق صبر سه نوع است: طاعت، مصیبت، معصیت. شهید مطهری این سه را با ادبیات ویژه ای نام می برد: 1.«صبرِ بر» مصیبت 2. «صبرِ از» معصیت 3. «صبرِ در» طاعت. بعد می گوید حال ما نوع چهارمی داریم که «صبر برای» است و توضیح می دهد که این صبر به معنی انتظار است. اضافه کردن نوع چهارم صبر، موجب می شود مفهوم انتظار بیشتر تبیین شود و آیاتی از این دست که خداوند دعوت به صبر لحکم ربک می کند بیشتر مورد توجه و فهم قرار بگیرند. حقیقت این است که انتظار افضل اعمال است و خداوند نخواسته تا احکامش را دفعی آماده ابلاغ و اجرا کند تا بندگانش انتظار بکشند و علاوه بر اینکه تنها او را عبادت می کنند (در عبادت کردن) تنها از او استعانت بجویند: إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين. اگر انتظار و نوع چهارم صبر نبود گفتن ایاک نستعین بعد از ایاک نعبد به راحتی فهمیده نمی شد. چنانچه می دانیم خداوند می گوید با صبر و صلوه استعانت کنید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ (بقره153).
شهید آوینی در جایی گفته بود من تعبیر سینمای اسلامی را نمی پسندم. عده ای از نزدیکان و شارحان اندیشه او نتیجه گرفته اند که او سینمای اسلامی را قبول نداشت و این نتیجه گیری درباره سید شهیدان اهل قلم غریب است. اکنون چه باید گفت؟ تنها راه این است که در این موضوع متفکرانه وارد شویم. http://r1001.blog.ir/1397/05/22
در معرض نقد قرار گرفتن کار آسانی نیست و در طول این سالها بزرگانی را دیدم که صریحا یا غیرمستقیم با نقد کتابشان مخالفت کردند. اما ما که مدام جلسه نقد کتاب برگزار می کنیم باید گاهی خود را جای نویسنده قرار بدهیم و طعم این وضعیت را بچشیم؛ مخصوصا در شرایطی که نقد معمولا بیشتر به معنای انتقاد و عیب یابی تلقی می شود. دومین بار بود که کتابم را در مسیر تندباد نقد قرار میدادم و این بار باد سریع تر می وزید. برخی از کسانی که توقع داشتم نیامدند و کسانی که توقع نداشتم آمدند! جلسه پربحث و لذت بخشی بود و فهمیدم کتاب تأثیرات زیادی گذاشته است. علاوه بر این، تنوع نظرات، از کسانی که اصل کتابم را زیر سؤال بردند تا کسانی که به تصحیح اعداد آیات توجه می کردند، همگی در آینده نویسندگی ام نقش دارند.
vahdat250597.MP3
9.31M
مقدمه ای بر یک کتاب - 25 مرداد 1397- کتابخانه امیرکبیر چرا را نوشتم؟
دنیای جدید دین را تجزیه و تفسیر به رأی می کند. مثلا روشنفکران در اعتراض به حجاب می گویند حجاب فقط برای مؤمنین واجب بوده ولی نمی گویند غیرمؤمنین شهروندان درجه دو و ذمی بودند و آیا کسی که به نام دین کشف حجاب را مجاز می داند این شهروندی را  می پذیرد؟! از آن طرف سنت زدگان در اعتراض به آزادی زنان می گویند زن باید تحت امر شوهر باشد و بدون اذنش کاری نکند و به خواسته اش تمکین کند ولی نمی گویند زن می تواند برای کار در منزل و بچه داری حقوقش را مطالبه کند! در دنیای جدید فقط بخشی از دین ظهور می کند ولی دین دنیا و عالم خودش را می طلبد. احکام دینی وقتی غیرتاریخی بررسی شوند، نزاع ها و تفسیر به رأی ها پایان ندارد؛ از طرف دیگر حکومت ها توان اجرای همه دین را ندارند و قوانین متروک کم نیستند. چه باید کرد؟ عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی.
بازنشر به مناسبت روز عرفه دعای عرفه دو بخش دارد: متن اصلی دعا که به نقل از سیدالشهداء ع است و پیوست دعا که کسی از راویان ادعا نکرده که از امام است و در برخی منابع از ابن عطاءالله اسکندرانی ،عارف سده هفتم هجری، نام برده شده است. « کفعمی دعای عرفه حضرت امام حسین(علیه السلام) را در بلدالأمین تا اینجا نقل فرموده و علاّمه مجلسی در زادالمعاد این دعای شریف را موافق روایت کفعمی ایراد نموده ولیکن سیدبن طاووس در اقبال، بعد از «یا رَبّـِ یا رَبّـِ یا رَبّـِ» این زیادتی را ذکر فرموده: «إِلهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنایَ فَکَیْفَ لا أَکُونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی...» اما عدم اثبات انتساب به امام و‌ادعای برخی مبنی بر « عدم سازگاریِ لسان این دعا با ادعیه صادره و شباهت کلام با مضامین فلسفی و‌عرفانی» دلیل نمی شود از جملات لطیف و‌پرمعنای این پیوست ‌دعا نقل نکنیم و در شرح آن نگوییم؛ به ویژه بدانیم مضمون جملات شبه فلسفه و عرفان مانند «أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ»، در دیگر ادعیه مانند دعای صباح امیرالمؤمنین ع: « یا مَنْ دَلَّ عَلى ذاتِه بِذاتِهِ وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَةِ مَخْلُوقاتِهِ» نقل شده است. اهمیت توجه به این پیوست زمانی بیشتر می شود که بدانیم خدا سخنان حکیمانه غیرانبیاء و اولیاء مانند لقمان را هم برای بندگانش تجویز کرده است و شاید عالم بزرگ سید بن طاووس هم بی جهت سخن یک غیرمعصوم به سخن امام ملحق کرده است و اساسا نحوه نقل دعا در کتاب اوست که موجب این تصور در نزد مخاطبان شده است! به هر حال روز عرفه روز همه این جملات عارفانه است. فقط باید یادمان باشد که با الهی نامه یک عارف مواجه هستیم نه با دعای امام معصوم.
با بیان قضای بی دافع و عطای بی مانع خدا شروع می شود اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى لَيْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ، وَلا لِعَطائِهِ مانِع. شهادت بسیار پرتأکید بر اینکه امکان ادای شکر نیست مگر با کمک نعمتی دیگر و‌تأکید بر این آیه قرآن که وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تُحْصُوها، محور اصلی دعا را تشکیل می دهند و می توانیم بگوییم دعای عرفه دعای اعتراف به حمد و شکر به روش توحیدی است. طوری که همین معرفت هم از سوی خدا الهام می شود و‌نتیجه اش این است که شکر ممکن نیست! و تنها راه اقرار به توحید است. ٌ بر این اساس الطاف خدا به انبیاء بازخوانی می شود و می گوییم فَلَكَ الْحَمْدُ وَالشُّكْرُ. در این دعا با تکرار اَنْتَ الَّذى... و سپس با گفتن اَنَا الَّذى... باز هم حمد و شکر بیان می شود و اعتراف گسترده می شود. از این جهت می توان نام دیگر دعای عرفه را دانست به ویژه آنکه بدانیم معرفت توحیدی ماهیت اعتراف گونه دارد. یکی از الطاف الهی که در دعای عرفه تبیین می شود این است که  لَمْ تُخْرِجْنى لِرَأفَتِكَ بى، وَلُطْفِكَ لى، وَاِحْسانِكَ اِلَىَّ، فى دَوْلَةِ اَئِمَّةِ الْكُفْر...ِ لكِنَّكَ اَخْرَجْتَنى للَّذى سَبَقَ لى مِنَ الْهُدى ، الَّذى لَهُ يَسَّرْتَنى، وَفيهِ اَنْشَأْتَنى آیا این توصیف شامل همه مسلمانانان عرفه خوان بعد از سیدالشهدا می شود؟ آیا خود سیدالشهداء در دولت کفر زندگی نکرد؟ با توجه به مقابله بین دولت کفر و هدایت سابقه می توانیم بگوییم شاید منظور از دولت کفر شرایط استضعاف و غلبه کفر و‌عدم هدایت آسان است نه لزوما حکومت مخالف. پس اگر نگوییم‌این بخش از دعا زمان دار و تقیه بردار است، معنی این فراز از دعا این است که هر کس که در هدایت رشد کرده باید به شکر این نعمت اعتراف کند.
#آزادی_انسان از مجموعه کتب #بینش_مطهر است که آثار نشر صدرا را دوباره تدوین کرده است. این کتاب با دغدغه سؤالات معاصر نوشته شده است؛ آزادی، جهاد و برده داری ذهن جوان متجدد را درگیر کرده است اما متأسفانه علما کمتر بدون محافظه کاری وارد این مسائل شده اند. اکنون که روشنفکران و تکفیریها این مسائل را به نحو غلط مطرح کرده اند این گفتارها ارزش تازه ای پیدا کرده اند و بر ماست که این راه ناتمام را ادامه دهیم