نقد خاطرات سفیر.MP3
7.12M
فایل صوتی جلسه #نقد_کتاب #خاطرات_سفیر- 9اسفند97
این کتاب خاطرات غیردرسی از دوران تحصیل یک دختر ایرانی در فرانسه است که بر اثر اعتقادات خود با دانشگاه، جامعه و هم دانشگاهی ها مواجهه و مباحثه هایی اعتقادی دارد. مسائل مورد چالش در کتاب: حجاب، خوراک، رابطه با حیوانات، اعتقادات اسلامی و شیعی است. از این جهت مواجهه اسلام و غرب چند بعدی است هر چند ابعاد سیاسی و حتی بالاتر از همه بعد فکری را هم می توان به این تقابل افزود.
http://r1001.blog.ir/1397/12/09
رازها را به که بگوییم؟
در اسلام رازپوشی و کتمان الاسرار جزو مهمترین مسائل است و در شیعه جزو واجبات. با راز سه کار می توان کرد:
1.کتمان و پوشاندن
2.افشا (اذاعه)
3. ودیعت و امانت دادن به محرم و اهل راز
کار اول موجب حفظ موفقیت است و کار دوم شکست و تأسف می آورد و کار سوم عامل چاره جویی در مشکلات و تقویت ارتباطات صحیح است.
در احادیث متعددی می خوانیم که راز را به هر کس نباید گفت حتی به دوست: دوستت را از راز خود آگاه مكن، مگر بر رازى كه اگر دشمن از آن آگاه شود نتواند به تو زيانى رساند ؛ زيرا دوست نيز ممكن است روزى دشمن شود . پس دوستی مجوز و معیار رازگویی نیست! ولی با این وصف چگونه به تنهایی بار رازهای بزرگ را به دوش بکشیم؟
مرز بین افشا و امانت دادن راز گاه بسیار باریک می شود و مهم این است که محرم را چگونه باید تشخیص داد؟ محرم کسی است که به حریم انسان راه پیدا می کند. چنین کسی یا ولی انسان است یا انسان ولی اوست. صرف دوستی و صمیمیت ولایت نمی آورد. ولیّ کسی است که از جانب خدا حق ولایت پیدا کرده است.
پس این جمله که رازت را به بهترین دوستت نگو نباید بد فهمیده شود. راز را می توان به ولیّ امانت داد. اما باید از خدا بخواهیم که هرگز تحت ولایت بیگانه نرویم.
از امام علی ع نقل است که فرموده است: «سرّ تو به منزله خون توست که فقط باید در رگ هاى تو جارى باشد». اما ولی کسی است که بین من و او رابطه اتحادی برقرار می شود و او از من به خودم نزدیک تر است. همچنین از ایشان روایت شده است که: «سرّ تو اسیر توست اگر آن را افشا کنى تو اسیر او مى شوى». این سخن هم در هر حالت درست است و وقتی با یار راز می گوییم بر مملوکیت خود نسبت به او تأکید می کنیم و وقتی راز خود را مولی علیه خود می گوییم خود و او را شریک یک حقیقت دیده ایم.
خدا می گوید به جای افشای امور باید «امر» را به رسول و اولی الامر ارجاع داد. وَ إِذٰا جٰاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ اَلْأَمْنِ أَوِ اَلْخَوْفِ أَذٰاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى اَلرَّسُولِ وَ إِلىٰ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ اَلَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ (نساء٨٣). نکته مهم این است که این امر لازم نیست از جنس ترس باشد بلکه اگر در آن امنیت هم باشد باز هم به جای اذاعه باید آن را به رسول و اولی الامر ارجاع بدهیم. رازها فقط غمها و ضعفها نیستند بلکه شادی ها و قوتها هم نباید افشا شوند. اصولا باید پرگو و افشاگر نباشیم مگر اینکه از نزد ولیّ برگشته و اذن او را داشته باشیم.
رازها را به که بگوییم؟
رازت را به هیچ کس نگو مگر اینکه از افشای آن نترسی و یا اینکه به نزدیکتر از خودت بگویی؛ به اولی الامر و به اولیاء الله. و المؤمنون بعضهم اولیاء بعض.
و آه از آن ساعتی که خود ولی الله کسی را برای رازهایش نیابد و با چاه درددل کند!
گاهی در مواجهه با منتقدان چنان عرصه تنگ می شود که می خواهیم بعضی از آیات قرآن را سانسور کنیم. خدایا همانطور که پیامبرت را یاری کردی ما را هم یاری کن تا مبلغ و رساننده همه پیامهایت باشیم و قرآن را به خاطر گفته های بیگانه پاره پاره نکنیم.
فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ... أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهَ (هود۱۲و۱۳)
#سانسور_قرآن
#سینه_تنگ
امروزه #لیله_الرغائب (اولین شب جمعه در ماه رجب) را شب آرزوها می نامند. آیا این عنوان صحیح است؟ در ترجمه که مطمئناً سهو و تسامح وجود دارد چرا که رغبت دقیقاً به معنای آرزو نیست. در ترجمه مضمون هم دقت کافی به کار نرفته است. تغییر در ترجمه لیله الرغائب متناسب با تلقی بشر معاصر از خواست و آرزو است. رغبت به معنی تمایل و کشش است و هر کششی لزوماً همراه با خواست مشخص نیست. در نگرش توحیدی ربط و نسبت با وجود مقدم بر خواست او است. لیله الرغایب شب یاد دوست است و اگر بخت و وقت مدد برساند، آرزوها به سامان خواهند شد. تعبیر صحیح «بخت یار» شدن این است که بنده شرط بندگی به جا بیارود تا بنده پرور شود:
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت /گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
در همین راستا ماجرای رفتن موسای نبی به امید یافتن آتش قابل تأمل است. در بیابان او به خانواده اش گفت بمانید که من آتشی را دیده ام و احساس کرده ام، شاید شعله ای برای شما از آن بیاورم تا گرم شوید و یا بر اثر آتش راهنمایی بیابم. امید او به آتش نه با قطعیت که توأم با گفتن «شاید» بود. نتیجه این امید «شایدگونه» این شد که نه گرم شدن و نه راهنمایی بلکه ندای نبوت سر رسید. اینگونه است که امام معصوم فرمود: به آنچه امیدنداری از آنچه امیدداری امیدوار تر باش موسی برای آتش رفت و نبی مرسل برگشت! متعلق امید رحمت خداوند لایتناهی است: یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ (بقره/218) و رحمت خدا واسعه است و می بایست آمال ما نیز نامتعین باشد. در بیان سنتی ما متعلق امید بیشتر اسامی و افعال نکره بوده تا معرفه. مثلاً حافظ گفته است«دارم امید عاطفتی از جناب دوست» و یا «بر امید دانهای افتادهام در دام دوست» و یا «دل به امید صدایی که مگر در تو رسد». عدم تعین به این علت است که که خداوند هر روز در یک شأن است و هر روز امید بنده خدا به روزی دیگر است و ما روز خدا نداریم بلکه روزهای خدا داریم: : قُلْ لِلَّذینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّه (جاثیه/14). «زیستن در لحظه اکنون» علاوه بر اینکه موجب کوتاه آرزویی است، در عین حال موجب تازگی و نوبه نو شدن است. اینجاست که می گوییم امید قدرتی بس عظیم دارد آنگاه که ذیل قدرت الهی تنظیم شود.
متن کامل در:
http://r1001.blog.ir/1394/04/04
برای اینکه یک اثرهنری ادبی علیه #افراط_گرایی_دینی کامل و منصفانه باشد و به نقد دین منجر نشود پیشنهاد می کنم اولاً فقط افراط افراطی ها را نقد کند نه مشترکات آنها با دیگر گروه های دینی ثانیاً به سوء استفاده غربی ها از افراطی ها اشاره کند ثالثاً مبارزه اعتدالیون علیه افراطیون را نشان بدهد و از طریق متن دین آنها را نقد کند و بلکه نمونه یک متدین معتدل را هم نمایش دهد. فیلمهایی مثل #سنگسار_ثریا اساساً در نقد افراط گرایی نیست و نقددین است. فیلم #اسامه نقد دین نیست ولی در نقد #افراط_گرایی توصیه های فوق را لحاظ نکرده است اما فیلم #به_وقت_شام و تا حدی فیلم #شبی_که_ماه_کامل_شد روایت منصفانه تر و کامل تری داشته اند.
گفته اند از میان دعاهای ماه رجب دعای «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ» مهم تر است و مضامین عالی تری دارد. گفته اند این دعا توسط یکی از نواب خاص امام زمان به شیعیان تعلیم شده است. در این دعا فقط عرض حاجت یا استغفار و ذکر اسماء و صفات نیست بلکه هم وصف اولیای صاحب امر است و هم وصف ویژه خدای سبحان. هم انتظار ظهور دیده می شود و هم انتظار رسیدن به ماههای بعد از رجب از جمله ماه روزه.
بعضی از کلمات و عبارات در دیگر ادعیه کم سابقه وکم تکرار هستند: مانند وصف اولیاء با کلمات أَعْضَادٌ وَ أَشْهَادٌ وَ مُنَاةٌ وَ أَذْوَادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوَّادٌ... مانند سخن گفتن با خدا از طریق عباراتی همچون يَا بَاطِنا فِي ظُهُورِهِ وَ ظَاهِرا فِي بُطُونِهِ وَ مَكْنُونِهِ يَا مُفَرِّقا بَيْنَ النُّورِ وَ الدَّيْجُورِ... يَا دَيْمُومُ يَا قَيُّومُ... أَجْزِلْ لَنَا فِيهِ الْقِسَمَ وَ أَبْرِرْ لَنَا فِيهِ الْقَسَمَ...
یکی از مهم ترین جملات در وصف ولاه امر این است که« لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك»َ. این توصیف شگفت اوج فنای فی الله و ستایش انسان کامل است و نزدیکترین حالت بنده به خدا را نشان می دهد بدون آنکه غلو شده باشد.
Noah in Quran.MP3
4.44M
نگاهی به توصیف نوح نبی در #سوره_هود
نوح پیامبری غریب بود ولی عجیب بود که ضعفهای خود را پنهان نکرد. چون میخواست خدا را اصل بداند. خدا به پیامبر خاتم سخنان نوح را یاد داد تا او هم بگوید
#گروه_مطالعاتی_المیزان
هدایت شده از اندیشه در کرمانشاه
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔸🔸🔸🔸🔸
🔸🔸🔸
🔸🔸
🔸
⬅️می خواهیم از #اندیشه_در_کرمانشاه بگوییم:
🔹در #کرمانشاه_امروز سخنان و نوشته هایی ظهور می کنند که می توانند در راه تحقق#علوم_انسانی_اسلامی مفید باشند. شایسته است از این اندیشه ها بی خبر نبوده و آنها را بخوانیم و ترویج و تحلیل کنیم.
↩️لینک عضویت در تلگرام:
t.me/kermanshah_andishe
↩️لینک عضویت در ایتا:
eitaa.com/kermanshah_andishe
❌اگر اندیشه ورز صاحب گفتار یا قلم می شناسید معرفی کنید.
ادمین کانال برای ارسال مطالب جدید یا نقد و بررسی مطالب کانال در تلگرام:
@Yazeynab6868
تأملی در یک جمله مشهور
«حفظ نظام اوجب واجبات است». این جمله ای است مشهور اما باید بهتر آن را فهمید. برخی از نزدیکان امام خواسته اند از اساس این جمله را انکار کنند و بگویند این جمله در آثار امام خمینی وجود ندارد. اما امام خمینی بارها به این نکته اشاره کرده اند.
-در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است، و همه باید تابع آن باشیم.» (صحیفه امام، ج21، ص334)
-«مسئلۀ حفظ نظام جمهوری اسلامی ... از اهمّ واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمی کند» (صحیفه امام، ج19، ص152)
-حفظ و حراست اسلام و کشور اسلامی و دین حق از بزرگترین طاعات از صدر عالم تاکنون است» (صحیفه امام، ج15، ص386ـ387)
-حفظ جمهوری اسلامی، یک واجب عینی، اهم مسائل واجبات دنیا، اهم است، از نماز اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه این حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. این تکلیف برای همۀ ماست» (صحیفه امام، ج19، ص486)
-«حفظ اسلام یک فریضۀ الهی است، بالاتر از تمام فرایض» (صحیفه امام، ج15، ص329).
اما از امام جملات دیگری هم نقل شده است که مسئله را عمیق تر می کند: «ما و شما دو مسئولیت داریم؛ یک مسئولیت کوچک و یک مسئولیت بزرگ. مسئولیت کوچک حفظ کشور، حفظ نظام و پیشبرد و رعایت جهات نظمی و تربیتی افراد(است) که این مهم است، لکن کوچک تر از آن دومی است. دوم، حفظ مکتب و چهرۀ اسلام.» (صحیفه امام، ج10، ص106)
این جمله نشان می دهد حفظ اسلام از حفظ نظام واجب تر است و عبارت مشهور «حفظ نظام از اوجب واجبات است» را توضیحمی دهد.
با این وصف، تکلیف ما در برابر جمله منسوب به امام روشن می شود: «حفظ نظام از حفظ جان امام زمان واجب تر است»!. عبارت امام این است: حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ـ ولو امام عصر باشد ـ اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا می کند برای اسلام. (صحیفه امام، ج15، ص365). پس باید بگوییم منظور امام از اینکه حفظ نظام از جان امام عصر مهم تر است این است که نظام و امام همه در راه اسلام فدا می شوند. به عبارت دیگر نظام تا انجا که در راه اسلام است مهم تر و اوجب واجبات است. به تعبیر امام خمینی حفظ نظام مسئولیت کوچک و حفظ اسلام مسئولیت بزرگ است.
البته باید این را هم گفت که اسلام هم منظور ظاهر دین نیست بلکه اسلام تسلیم است و توحید. همه جز آنچه نزد خداست از بین می رود: ما عندالله باق و عندکم یفند. همه فانی هستند جز وجه الله: کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام.
به طور کلی جمله حفظ نظام از اوجب واجبات است نباید به این معنی باشد که نباید از نظام انتقاد کرد چرا که انتقاد برای اسلامی ماندن نظام و انقلاب لازم هم هست. برای همین در بیانیه گام دوم می خوانیم که: «انقلاب اسلامی آماده تصحیح خطاهای خویش است».
با همین طرز تفکر است که رهبر معظم انقلاب تعبیر ذوب در ولایت را نمی پسندد:
« تعبير «ذوب در ولايت» را غالباً مخالفان شماها - کسانى که مىخواهند نکته گيرى کنند و مضمونى بگويند - به کار مىبرند؛ والّا بنده اين حرف را از آدمهاى حسابى کمتر شنيدهام. بنده نمىفهمم معناى ذوب در ولايت را. ذوب در ولايت يعنى چه؟ بايد ذوب در اسلام شد. خود ولايت هم ذوب در اسلام است. روزى که شهيد صدر گفت «در امام خمينى ذوب شويد؛ همچنانکه او در اسلام ذوب شده است»، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسى بود، نه جمهورى اسلامى بود، نه نظامى بود، نه دستگاهى بود. در صحنهى آشفتهى هوىها و جريانها و خطوط مختلف، يک قامتِ برافراشته و يک علمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهيد صدر مىگفت در او ذوب شويد. راست هم مىگفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود. امروز اينطورى نيست. ذوب در رهبرى، ذوب در شخص است؛ اين اصلاً معنا ندارد. رهبرى مگر کيست؟ رهبرى هم بايد ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد. احترام رهبرى در سايهى اين است که او ذوب در اسلام و ذوب در همين هدفها بشود؛ پايش را يک قدم کج بگذارد، ساقط مىشود. هيچکس در شخص و در جهت ذوب نمىشود؛ در آن هدفها بايد ذوب شد؛ در اسلام بايد ذوب شد؛ در اهداف والاى اسلامى - که خداى متعال براى ما معين کرده - بايد ذوب شد؛ در واقع در ملت بايد ذوب شد. به اين هدفها و به آن نقطهى اوج و والا چشم بدوزيد». (سخنرانی در جمع نمايندگان مجلس هفتم)
هدایت شده از اندیشه در کرمانشاه
📝بخوانید
🔶صفحه اندیشه شماره ۳۳ نشریه اتفاق
🔹جدال انتشارات صدرا با بینش مطهر
🔹نگاهی به کتاب خاطرات سفیر
🔹گفتگو درباره بیانیه گام دوم انقلاب
🔹آیا با مسابقه استعداد یابی، عصر جدید ظهور می کند؟
#فرهنگی
#نشریه
@kermanshah_andishe
گفت: از تعطیلات خوشم نمی آید.
گفتم: افسردگی گرفتید؟
گفت: همه چیز به هم میریزد، چند روز است که چشمان ایران در آستانه خواب تعطیلات، سنگینی پلک پیدا کرده
گفتم: هر سال همین طور است، همکارانم مرخصی های پیشاتعطیلی گرفته اند. معلم مدرسه زنگ می زند که بیا بچه ات را ببر!
گفت: در این شرایط کلاس رفتن هم برای استاد و هم برای دانشجو یک قبح بزرگ است.
گفتم: اینجا ایران است!
گفت: یکی یکی برنامه های هفتگی ام تعطیل می شوند و ندای «وعده ما نیمه دوم فروردین» سر می دهند!
گفتم: اما تعطیلات برای تجدید قوا لازم است
گفت: در زندگی سعی کردم که کاری را انجام بدهم که باوجودم بیگانه نباشد.
گفتم: بله بهترین تفریح کار است.
گفت: سالهاست بعد از دقت #شهید_آوینی به مفهوم #اوقات_فراغت، اکنون فراغتم را در همان هفته کاری پرکار تعریف کرده ام. از اینکه برخی برنامه های خوب یک ماه تعطیل می شوند ناراحتم و از اینکه ایران یک ماه به خواب می رود بیشتر ناراحتم.
گفتم: آیا این حس فراغت طلبی ایرانیان تقصیر حافظ است که مدام در آرزوی #فراغتی_و_کتابی_و_گوشه_چمنی بود؟
گفت: شاید هم مقصر مدرنیته است که بین کار و فراغت جدایی انداخته است و مفهوم تعطیلات را اینقدر پررنگ و مهم جلوه داده است؟
گفتم: شاید به همین خاطر است که این پرسش غربی ها یکی از پرکاربردترین احوالپرسی هاست: #تعطیلات_کجا_میری؟
گفت: کاری کن نیازی به تعطیلات نباشد
گفتم: یعنی تعطیلات هم سر کار بریم؟!
گفت: باید از خدا بخواهیم کار ما با بیگانه نباشد.
پ ن:
پیشنهاد می کنم یادداشتم در سالهای قبل در مجله سوره اندیشه را بخوانید
تأملاتی در اتحاد کار و فراغت- مهر 1393
http://r1001.blog.ir/1393/08/11