هدیه به حضرت مسلم صلوات
سبک ۱۰ شب محرم
شب اول حضرت مسلم
مولا مولا
از غمت سینه ی سوزان دارم
مولا مولا
از غمت حاله پریشان دارم
مولا مولا
مسلمم نامه بره تو هستم
مولا مولا
نگرونه حنجر ه تو هستم
کاش که اقا
می شکستش
دست من نامه نمی دادم بیای
کاش که اقا
می شدش که
سمت این شهره پر از فریب نیای
شرح حاله
سفیره تو
شد زبون زده تمومه خاص و عام
با لبای
خونی اقا
می دم از این راه دور به تو سلام
ای حسینم ای حسینم
ای حسینم ای حسینم ای حسین
مولا مولا
حرفه کوفی ها همه دروغه وو
مولا مولا
بازار اهنگرا شلوغه وو
مولا مولا
نگرونه دختر تو هستم و
مولا مولا
نگرونه خواهر تو هستم و
توی جارو
توی جنجال
می بینه تن تورو شده که چاک
می بینه که
تو ی گودال
افتادی با تنه خون به روی خاک
می بینه که
یکی داره
با نیزه می بنده پلک تر ه تو
می بینه که
یکی داره
می بره با خنجر کند سره تو
ای حسینم ای حسینم
ای حسینم ای حسینم
ای حسین
رضا نصابی
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور یا زمینه شب دوم
ای وای ای وای
دوباره حلاله ماتم رسیده
ای وای ای وای
دوباره بازم محرم رسیده
ای وای ای وای
پای غم به سینه هامون واشده
ای وای ای وای
دوباره بیرق غم به پا شده
می پوشم باز
رخت ماتم
به اذنه مصطفی جده اطهرت
می ندازم باز
روی شونم
شال مشکی رو به اذنه مادرت
می بارم باز
مثل بارون
از غم و غربت و درده خواهرت
بازم می رم
خرابه من
هم نوا با روضه های دخترت
ای حسینم ای حسینم
ای حسینم ای حسینم ای حسین
داداش داداش
تو همه دارو ندارو هستمی
داداش داداش
تکیه گاهه شونه های خستمی
داداش داداش
من با تو همیشه هم پا بودم
داداش داداش
با توپنجاه ساله هر جا بودم
پا به پای
تو بودم من
همیشه هر جا میرفتی گام به گام
با تو داشتم
همیشه من
توی هر شهرو دیاری احترام
اما حالا
تو دله من
افتاده از هم دیگه می شیم جدا
می دونم من
این و داداش
من و می کنی تو این مسیر رها
ای حسینم ای حسینم
ای حسینم ای حسینم ای حسین
داداش داداش
غم و عصه دلم و فرا گرفت
داداش داداش
حسه غربت تو دله من جا گرفت
داداش داداش
می دونم ده روزه دیگه پیر می شم
داداش داداش
می دونم که اینجا من اسیر می شم
می دونم که
می بینم من
می زنی تو قتلگاه تو دست و پا
می دونم که
می بینم من
می شه از تنت حسین سرت جدا
می دونم که
در عزایت
می کنن هلهله و کف می زنن
توی شهره
کوفه و شام
دوره ام می کنن و دف می زنن
رضا نصابی
هدیه به حضرت رقیه صلوات
زمینه یا شور حضرت رقیه
بابا بابا
پره سوزو اشک و اه و فریادم
بابا بابا
بغلم کن من و ازپا افتادم
بابا بابا
دخترت از دنیا دیگه دل برید
بابا بابا
تو سه سالگی شده موهاش سپید
لبه من شد
مثل لبهات
زخمی و خونی و پر ترک بابا
تو نبودی
بد جوری زد
من و زجر بی حیا کتک بابا
دندونای
شیریه من
افتاده بابا با ضربه های مشت
دور از چشمه
عمو عباس
حرمله من و می زد به قصد کشت
بابا جونم بابا جونم
بابا جونم بابا جونم بابا جون
بابا بابا
می سوزه از گریه چشمای ترم
بابا بابا
مثل پیر زن ها تا شد کمرم
بابا بابا
می بینی شکستگیه پرم و
بابا بابا
می بینی لخته ی خونه سرم و
با این دست و
پای زخمی
واسه عمه خیلی درد سر شدم
با این روی
ارغوونی
خیلی بیشتر شبیه مادر شدم
دل من رو
خیلی سوزوند
مرد مستی که کنیز صدام می کرد
از اون بدتر
اونی بود که
خیزرون به لبه خونه تو می زد
با با جونم با با جونم
با با جونم بابا جونم بابا جون
بابا بابا
از گریه چشم ترم می سوزه
بابا بابا
دست و پاوو کمرم می سوزه
بابا بابا
شبیه من هیچ کسی مضطر نیست
بابا بابا
واسه ی شبه غمم اخر نیست
چند دفه
دیدم که افتاد
از رو نیزه سرت رو به روی من
کاش که بودش
کناره ما
بازار شام لا اقل عموی من
به لباسه
پاره ی من
خیلی دخترای شامی خندیدن
تاکه دیدن
عزاداریم
دور مون جمع شدن و می رقصیدن
رضا نصابی
4_5783090038619244418.mp3
14.09M
هدیه به امام رضا صلوات
شور یا زمینه تلفیقی امام رضا
شعرو سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی محمود عیدانیان
سلام ای ضامن اهو
ای اقای عطوفت ها
خدا فرموده در محشر
به دست توس شفاعت ها
سلطان قلبم
اگه نخوای من و امام رضا اواره می شم
سلطان قلبم
اگه بی افتم از چشات دیگه بیچاره می شم
تو حرم تو شلوغی ها
می شنوی عرض حاجت ها
هر کسی زائرت می شه
دیده از تو عنایت ها
سلطان قلبم
یادمه مادرم من و به دست تو سپردش
سلطان قلبم
وقتی که اولین دفه من و حرم اوردش
با خاک تربتت اقا
درامیخته اجابت ها
چقدر دست تو داده
به زائرها زیارت ها
سلطان قلبم
بنویس اربعین برای من یه کربلارو
سلطان قلبم
بزار بازم ببینه چشم من گنبد طلارو
رضا نصابی