بسم الله الرحمن الرحیم
پزشکی ایران
《 ۲۲ فروردین ۱۳۵۱
شب اطبایی [ امریکایی] که چشم خانم علم و علیا حضرت ملکه [ مادر ] پهلوی را [ در تهران] عمل کرده اند مهمان من بودند. آن قدر از وضع بد طبی ایران صحبت کردند که واقعت غرق عرق خجلت شدم.
[ یکی از آنان] می گفت به عنوان نمونه فیلم عمل چشمی [ را] در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به من نشان دادند که اگر سر آن عمل حاضر می بودم ناچار بودم کار را از دست طبیب عمل کننده بگیرم و خودم انجام دهم چون مطمئن بودم با این عمل مریض را کور می کند! بعد هم از نبودن دیسیپلین و وجدان طبی در ایران سخن ها گفت.》
( خاطرات اسداله علم، جلد دوم، ص: ۲۲۵)
رضایی
سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱
@rezashahed
🔺 تنفس مصنوعی
➖ استراتژی براندازان زندهنگهداشتن اغتشاش با انتشار اخبار دروغ یا بزرگنمایی حوادث کوچک در فضای مجازی است، شگفت اینکه شماری از مطبوعات هم در یک تقسیمکار ظاهراً نانوشته (!) می کوشند با روش های مختلف به اغتشاشات، تنفس مصنوعی بدهند؛ از جمله با:
▪︎انتشار مکرر تصویر جلد از علی دایی در "خبر ورزشی"،
▪︎انتشار پرونده ویژه شروین حاجیپور در یکی از مجلات زرد سبکزندگی،
▪︎ انتشار عکس مهسا امینی با تیترهای مثبت از آشوبها در "اندیشه پویا"،
▪︎ انتشار مطالبی در هم میهن،
▪︎ انتشار ویژهنامه سال سازندگی منقش به تصویر مهسا امینی،
▪︎ انتشار اشعار و مقالات در مدح اغتشاشات و شعارهای آن در نشریات فرهنگی مثل مروارید
نقل از جهاد تبیین
بسم الله الرحمن الرحیم
وضع ورزش و سیاست
《 ۳۰ فروردین ۱۳۵۱
صبح شرفیاب شدم اوقات شاهنشاه تلخ بود نفهمیدم چرا؟ ... عرض کردم: مردم باید به حساب و به بازی گرفته شوند و برای آنها سرگرمی و وسیله بازی درست کرد. نمی دانم چه طور شد که به عرض من طور دیگر توجه کردند. فرمودند: تربیت بدنی وسائل ندارد. نه زمین داریم، نه بودجه کافی هست، نه مربی داریم. من عرض کردم: منظورم این نبود، منظورم این است که مردم باید در سیاست بازی کنند و خود را در آن شریک بدانند. یک دفعه به عرض من توجه کردند ...》
( خاطرات اسداله علم، جلد دوم، ص: ۲۳۷)
رضایی
سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام
صدر اسلام و ضمانت اجرای اجتماعی حجاب
بخش نخست
طرح مساله
برخی گفته اند حکومت صدر اسلام، حجاب را اجباری ننمود و دسته ای برآنند کسی به جرم بی حجابی در حکومت علی ع کیفر ندید. ( حجت الاسلام مجید انصاری)
برای یافتن پاسخ درست لازم نیست آمار تعزیر شدگان جرم بی حجابی را بجوییم چون ممکن است نیابیم زیرا با نگاهی به دو دسته نهادهای اجتماعی و دینی صدر اسلام می توان دریافت که این نهادها زنجیره ای از نظارت های اجتماعی متقابل ایجاد کردند و از جمله حجاب را به هنجاری همگانی و الزام آور تبدیل نمودند. و البته نیز به دلایلی دیگر اعمال سیاست کیفری در این مورد ضرورتی نداشت. در این یادداشت می کوشم شماری از تاسیس ها و نهادهای صدر اسلام را تشریح کنم که نظارت های متقابل اجتماعی را تسهیل و رعایت هنجارهای اخلاقی و فرهنگی را تضمین می کردند:
۱- وجدان فردی
پس از آنکه در میانه سال های هجرت، دستور حجاب نازل گردید، متغیر اثرگذار بر رعایت همگانی حجاب، میل و شوق خود بانوان بود چون دستور خدا و رسول گرامی ص را محترم می شمردند.
۲- نظارت بینافردی بانوان
زنان صدر اسلام به گروهها و دسته های مختلف قابل تقسیم اند. حضرت فاطمه س و بعد برخی از هاشمیات و سپس زنان مهاجر و همچنین همسران پیامبر و پس از آنها زنان شاخص دیگر و سایرین که آزاد به شمار می رفتند. کنیزان و بردگان و زنان دیگری که به همسری مردان در می آمدند.
در این میان حضرت فاطمه س الگوی زنان و برخی از همسران نبی مکرم ص نیز مشوق زنان دیگر بودند.
۳- نظارت ولایی
قرآن با تاسیس نظام اجتماعی مبتنی بر ولایت مومنان بر یکدیگر به نظارت مردم بر رفتار یکدیگر توصیه و تاکید دارد و امر به معروف و نهی از منکر که همانا نظارت متقابل اجتماعی است دستور مکرر قرآن می باشد. این تاسیس بر شالوده محبت، الفت و مهر استوار بود و نظارت همگانی مردم بر یکدیگر را گوارا، نافذ و کارآمد می ساخت و طبعا مساله حجاب نیز در همین چارچوب مورد صیانت نظارتی قرار می گرفت.
۴- نظارت خانواده
نظارت سلسله مراتبی اعضای خانواده بر یکدیگر از استحکام و الزام آوری بالایی برخوردار بود. خصوصا که عمل به گفته های والدین برای فرزندان، و اعتنای خواهر به معتقدات برادر و حمایت های او از حریم خانواده از جایگاه والایی برخوردار بود.
۵- قیمومت شوهر
از دیگر منابع الزام آور نظارت بر عفاف و حجاب زن، اقتدار حقوقی شوهر بود که قرآن کریم بدان تصریح نموده است. این تاسیس حقوقی از ضمانت اجرای کیفیر شخصی هم برخوردار بود و در صورت تخلف احتمالی می توانست زن را با تنبیهات مواجه سازد. چنانکه مرد مجاز است به عنوان تنبیه رختخواب زن را ترک گوید و یا در مواردی به تنبیه بدنی محدود و معقول مبادرت ورزد.
صدر اسلام و ضمانت اجرای اجتماعی حجاب
بخش دوم
۶- ولایت پدر
تاسیس حقوقی ولایت پدر و جد پدری بر فرزندان نیز از منابع الزام آوری بود که می توانست دختران را در دایره اقتدار نظارتی پدر و جد پدری قرار دهد. این تاسیس نیز ضمانت اجرای موثری برای تدوام ارزش های اخلاقی و مذهبی به شمار می رفت و از جمله صیانت از اخلاق و عفاف فرزندان را تامین می نمود و پاسداشت حجاب نیز در همین چارچوب صورت می پذیرفت.
۷- اقتدار معنوی پیامبر
اقتدار نبی اکرم ص به همراه نرمی، مهر، عطوفت و اخلاق نیک رسول اعظم ص چنان قلب های مردم را جذب کرده بود که برای اجرای احکام قرآن از یکدیگر سبقت می جستند. اقتدار معنوی نبی مکرم ص ضامن تعیین کننده ارزش های جامعه اسلامی و از جمله عفاف و حجاب نیز بود.
۸- نظارت اقتداری قبیله
از آنجا که ساختار جامعه صدر اسلام قبیله ای و عشیرتی بود، اقتدار شیخ و یا رییس قبیله و عشیره نافذ، روا و تخلف ناپذیر بود، یعنی با اسلام آوردن شیخ قبیله همه مردان و زنان از او تبعیت می نمودند و در رعایت احکام اسلام نیز راه اطاعت می پیمودند. اقتدار رییس قبیله فوق العاده اثربخش و کارآمد و در جامعه پذیر نمودن اعضای قبیله کارساز بود.
نتیجه:
با توجه به زنحیره نظارت های متقابل ساختی و نهادی که گفتیم زمینه تخلف عمدی از احکامی مانند حجاب فراهم نمی شد پس عجیب نیست اگر پدیده بی حجابی به شکل امروزین در صدر اسلام دیده نشود.
با اینکه می دانیم مردم مدینه النبی، قدیس نبودند چنانکه آیات پرشماری از قرآن به تخلفات مسلمانان از دستورهای پیامبر ص اشاره دارند ولی جریان فکری و یا جنبشی با عنوان فمینیسم و مانند آن که آزادی زن را بهانه کنند وجود نداشت. حتی جریان های نفاق و نیز اهل کتاب هم نمی توانستند زنان را علیه احکام بشورانند زیرا زنان مسلمان از آنان پیروی نمی کردند. وانگهی زنان مانند امروز به نیرویی اجتماعی بدل نشده بودند تا مثلا جنبش زنان مورد بهره برداری سیاسی قرار گیرد.
بنابراین اولا رعایت احکام از جانب بانوان و ثانیا اقتدار نهادهایی چون خانواده، والدین، سلسله مراتب قبیله و نظارت متقابل اجتماعی چنان از کارآمدی برخوردار بودند که نوبت به اعمال ضمانت اجرای کیفری از جانب حکومت نمی رسید.
رضایی
یکشنبه ۲۸ اسفند
@rezashahed
🍃 ﷽🍃
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ...!
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ...!
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ...!
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ...!
⚘️سرسبزیِ روزگار...، برمیگردد...!
⚘️آوایِ خوشِ هَزار...، برمیگردد...!
⚘️با آمدنِ بهار...، در فصلِ قرار...؛
⚘️گُل مژده دهد که یار...، برمیگردد...!
✍️ان شاءالله در ذیلِ توجهات و عنایات حضرت صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف...؛ نوروزتان مبارک باد...!
🤲سالی سراسر تندرستی و شادی و موفقیت برایتان آرزومندم...!
بسم الله الرحمن الرحیم
عضو یکی از گروهها متنی از طب سنتی درج نمود. آن متن حاوی توصیه هایی بود که در ماه رمضان کدام غذاها را بخوریم و کدام را با کدام نخوریم.
عضو دیگری از همان گروه 👇این نوشتار را فرستاد.
سلام .اینگونه مسایل که ریشه در باور ها و سنتهای طب قدیمی دارند علمی نیستند و اصطلاحا به آنان شبهه علم گفته می شود .خیلی نگران ترکیب این غذاها در بدن نباشید .چون بدن تمام مواد آن را تجزیه کرده و بعد مصرف می کند .به عنوان مثال تمام موادی که در یک مواد غذایی یافت می شود ممکن است در ده ها مواد غذایی دیگر هم عینا یافت شوند که نام دیگری دارند .بله ممکن است بدن به برخی از مواد غذایی حساسیت نشان دهد که به تجربه مشخص می شود .توصیه پزشکان اجتناب از مصرف اینگونه مواد حساسیت زا است برخی از این ترکیبات غذای رایج بیمارستانها و بهترین هتل های دنیاست و یا مردم یک عمر مصرف می کنند . پنیر و تخم مرغ به شدت برای صبحانه مفید است .یا چطور با پلو نمی توان ترشی خورد ؟ سنکوپ کردن خربزه و عسل خرافه است .
پاسخ:
من نیز متن زیر 👇را نوشتم و در آن گروه درج نمودم.
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات دوستان ارجمند و فرهیخته
۱- دوگانه علم و شبه علم
دوگانه علم و شبه علم مرده ریگ پوزیتویست های حلقه وین است. اینک اما خود پوزیتویسم به افول گراییده و افرادی مانند کارل پاپر آن را به چالش کشیده اند.
۲- چیستی علم
آنچه که علم نام دارد نیز با نقد جدی مواجه شده و منتقدان علم از جهات مختلف ( از منظر متدولوژی، صدق و کذب نظریه ها، پیوند علم و قدرت، آثار و پیامدهای ضد بشری و ...) علم را به چالش کشیده اند. چنانکه پل فایرابند علم را مشتی خرافه می نامد.( نک: کتاب استبداد علم) میشل فوکو علم را زاییده و در خدمت قدرت می داند که با داعیه جانشینی دین پا به عرصه گذاشت، حتی علوم طبیعی،( نک: تبارشناسی، میشل فوکو)، آگوست کنت نیز می گوید علوم اجتماعی را با انگیزه برسازی دین انسانی وضع کردم.( نک: نظریه های جامعه شناسی، غلامعباس توسلی) و کارل پوپر نیز اساس علم را زیر سئوال می برد و می گوید. نظریه های علمی بر پایه محکم و استواری بنا نشده بلکه پایه های علم بر مرداب بنا شده لکن پایه ها را تا اندازه ای در مرداب فرو می بریم که مطمئن شویم بتواند بار این بنا را برای مدتی محدود تحمل کند تا نظریه ای دیگر متولد شود.( نک: درآمدی تاریخی به فلسفه علم، جان لازی، ترجمه علی پایا).
مهمتر از سایر نقدها زیر سئوال رفتن عینیت علم که مورد ادعای اثبات گرایان بود؛ دریچه ای نوین گشود. تامس کوهن در کتابش برای نخستین بار به حقیقتی به نام پارادایم اشاره کرد( نک: ساختار انقلاب های علمی، تامس کوهن) و تمام علوم و دانشمندان هر علم را متاثر از پارادایم دانست. و امروز اغلب فلاسفه علوم اجتماعی نیز در کتب خویش آن را پذیرفته اند و معتقدند علم عینیت ندارد و حتی مشاهده علمی نظریه بار است. ( نک: چیستی علم: درآمدی بر مکاتب علم شناسی فلسفی، آلن چالمرز، ترجمه سعید زیباکلام)
۳- چیستی طب سنتی
طب سنتی را به آسانی مردود نشماریم. ابن سینا، رازی، جرجانی و دهها طبیب حاذق و برجسته آثار فاخری بر جای گذاشته اند و حقیقتا میراث طب سنتی ما جای فخر دارد.
البته مرادم نه آن است که هر ادعایی را به عنوان طب سنتی بپذیریم اما برآنم که به شیوه روشمند و محققانه با این پدیده مواجه شویم.
بیش از دو دهه است که طب سنتی در جهان مورد اقبال قرار گرفته و سازمان بهداشت جهانی نیز به ناگزیر از سال ۲۰۱۴ برنامه ای ویژه برای بازشناسی و ترویج طب های سنتی با عنوان "طب مکمل" در دست اجرا دارد.
۴- طب مدرن
طب مدرن هم از جهات مختلف قابل نقد است. ( نک: مقاله لودویک فلک، کتاب دیدگاهها و برهان ها: مقاله هایی در فلسفه علم و فلسفه ریاضی، شامور اعتماد، نشر مرکز)
شایان گفتن است که اساس تمام علوم بر استقراء استوار است و استقراء مهمترین مشکله اش این است که یقین آور نیست. چنانکه ابن سینا گفت اگر گفته شود تمام حیوانات فک پایین خود را می جنبانند نمی توان به صدق این گزاره به عنوان یک اصل اعتنا کرد چون فک بالایی تمساح می جنبد. مثال قو در کلام پاپر هم معروف است که همه می پنداشتند قوهای جهان همگی سفیدند اما در استرالیا گونه سیاه آن هم دیده شد.
باری تمام علوم طبیعی و انسانی از این نقیصه بزرگ که دیوید هیوم نیز مطرح نموده است رنج می برند. از اینرو برای فرار از این شبهه لاینحل به آمار احتمالات توسل جسته اند علم پزشکی نیز از این قاعده استثنا نیست.
رضایی
شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
رهبر ذوالفنون
طرح مساله
رهبر انقلاب شخصیتی چند بعدی دارد. ایشان چندین موضوع کلیدی را شخصا هدایت و مدیریت کرده اند یکی از آنها حمایت از گسترش آشنایی و انس مردم با قرآن مجید است.
فیلم دیدار قاریان، حافظان و تواشیح خوانان و ... با ایشان - روز نخست ماه رمضان- را دیدم و به عنوان عضو کوچکی از جلسات قرآنی که آشنایی هایی با هنر تلاوت دارم از شنیدن نکته های فنی و کارشناسی از زبان ایشان به وجد آمدم. از اینرو لازم دانستم نکاتی را بنگارم.
۱- ترویج معارف قران
اینکه رهبر یک کشور بزرگ با همه اشتغالات ذهنی و عملی بیش از چهل سال دست از ترویج قرآن بر ندارد خود به خود بسیار اهمیت دارد اما لطافت موضوع در آن است که بخواهد از راه گسترش و ترویج هنر تلاوت به این مهم نایل آید.
۲- جنبش سازی
ایشان از پیش از انقلاب این هدف را از مسجد کرامت مشهد آغاز کرد و از زمان ریاست جمهوری به شکلی دیگر جامعه قاریان و استادان تلاوت را مورد حمایت و هدایت قرار دادند و با نقش آفرینی در افتتاح رادیو قرآن گام مهم دیگری برداشتند. اینک حدود چهار دهه است که با حمایت پیوسته از جامعه قرآنی و هدایت جریان حفظ و تلاوت می کوشند جنبش انس با قرآن را به بار نشانند.
به نظرم البته تلاش های ایشان نتایج بزرگ و گسترده ای به بار آورده است. جا دارد بگوییم بی شک کار ایشان مدیون زحمات استادش امام ره معمار انقلاب اسلامی است.
۳- تدریس فنون
هنر تلاوت قرآن کریم به ترکیب چندین علم و فن بستگی دارد. رهبر انقلاب از این علوم و فنون بهره ها دارند و هرساله گوشه ای از احاطه خود بر این گستره را نشان می دهند و استادان و قاریان را از هوان دانش خود بهره مند می سازند. برای مثال با نقد تلاوت های قاریان بزرگ مصری از یک سو و تدریس نکته های فنی و کارشناسی در جلسه سالیانه به اعتلای هنر تلاوت مدد می رسانند.
بارها دیده شده که قاریان ایرانی و غیر ایرانی مبهوت نکته سنجی های کارشناسانه ایشان شده اند.
جلسه امسال اما جلوه ای دیگر داشت. یک مقام بالای روحانیت و رهبر عالی انقلاب نشان داد چه احاطه ای بر رموز هنر تلاوت دارد. از آن جمله اطلاع تفصیلی از قرائت های هفت گانه مانند حفص، ورش، حمزه و دیگران گویای آشنایی ایشان با علم اختلاف قرائات است.
اما اینکه به قاریان ارائه طریق کنند نیز جلب توجه می کند. بارها دیده ام به فوت و فن هایی ظریف و لطیف در این باب اشاره کرده اند. امسال اما به شاگردانش گفتند چگونه با تکیه به "اختلاف قرائات" به القای معانی آیات بپردازند و از کدام شیوه ها بپرهیزند و در کدام مواضع از اختلاف قرائات برای القای معانی بهره برند. گذشته از دانش نظری وسیع ایشان، اینکه در آن جایگاه بتوانند مثال هایی از تلاوت های مصطفی اسماعیل، عبدالباسط، عبدالفتاح شعشاعی و مانند آنها بیاورد تا نمونه های عملی کاربست اختلاف قرائات را به مخاطب بیاموزد انصافا نوآوری مجتهدانه و تحسین برانگیز است و سخنی جز شکر الهی نمی توان بر زبان راند.
سایه اش بر سر ما مستدام باد.
رضایی
یکشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
خطای نابخشودنی تختی
چنانکه از یادداشت اسداله علم بر می آید شاه جهان پهلوان تختی را دشمن و مرتکب خطای نابخشودنی می شمرد:
《یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۵۱
صبح شرفیاب شدم صحبت مراکش بود و این که چه طور هرست نوشته است هنوز فساد مالی در ارتش ایران هست. ... دیگر این که روزنامه ها را مواخذه کنم که چرا نام تختی قهرمان سابق [ کشتی] را که در المپیک های سابق طلا برد، نوشته اند.- تختی در اواخر مصدقی شده بود. بعد هم چون قدرت مردی نداشت از خجلت خودکشی کرد. ممکن نیست شاه از خطایی در بگذرد حتی بعد از مرگ کس. البته از این گونه خطاها، یعنی هم فکری با دشمنان و بدخواهان کشور ... 》
( خاطرات امیر اسداله علم، جلد دوم، ص: ۳۳۰)
رضایی
پنج شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
افسانه کوری و نوری
طرح مساله
متنی با نام "کوری و نوری" علیه شیخ شهید فضل الله نوری ره منتشر و مادام کوری را به مثابه نماد زن دانشمند غربی و برنده جایزه نوبل ستایش نموده اند و از شیخ شهید به عنوان مخالف علم آموزی زنان نام برده اند و به ایشان اهانت و جسارت روا داشته اند. چند نکته در باب متن مورد اشاره ضرورت دارد.
۱- پیشینه
تخریب و تحریف شخصیت شیخ شهید ره به این داستان پردازی محدود نمی شود. تحریف، تخریب و ترور شخصیت شیخ ره از زمان حیات مبارک ایشان آغاز شده است. "تاریخ مشروطیت، غالباً «یکسویه» و «جهت دار» نوشته شده و ... پر پیداست که این امر، بدون «تحریف» یا «کتمان» واقعیات، شدنی نبوده است. ... آنچه در باب تحریف و کتمان حقایق گفتیم، بیش از همه درباره شیخ فضل الله نوری، این شخصیت تأثیرگذار تاریخی، مصداق دارد." (نک: شیخ فصل الله نوری و مکتب تاریخنگاری مشروطه، علی ابوالحسنی( منذز)، موسسه مطالعات تاریخ معاصر).
۲- تهمت
گزاره مخالفت شیخ با تحصیل دختران، نادرست و تهمت است. زیرا عالمان دین همیشه با علم آموزی دختران موافق بوده اند و در ایران مکتب خانه های ویژه دختران مرسوم بوده است. " در هر شهری، مخصوصا در تهران، مکتب خانه های زنانه بود." ( مجله حوراء، دی ۱۳۸۳، شماره ۹) اگر هم مقاومت و مخالفتی در برابر رخنه فرهنگ غربی نشان می دادند، منظورشان مخالفت با مظاهر سلطه استعمار بود.
۳- تکرار تهمت
در یکی دیگر از وبلاگ های شبهه پراکن نوشته شده: " شیخ فصل الله که بازشدن مدارس دختران را در ردیف ترویج فاحشه خانه می دید...!" وبلاگ نویس جمله هایی به شیخ شهید نسبت داده که گویا با ناظم الاسلام کرمانی در میان گذاشته بوده است، آنگاه چنین ارجاع داده:( تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، بخش اول، جلد اول)، در حالیکه چنین عباراتی در آن کتاب دیده نمی شود.
۴- جعل اعتبار
نویسنده متن مورد نقد با نوشتن نام دکتر سریع القلم با رندی داستان کوری و نوری را به دکتر سریع القلم داده است اما متن مزبور را در سایت شخصی آقای سریع القلم نیافتم. بعید می دانم از آن او باشد.
۵- نمونه های دیگر
۵-۱- طی سال های اخیر افسانه کوری و نوری با نام سه تن ( دکتر علی رادان، برزو برازنده و کسی با نام آرو) در وبلاگ های بی نام و نشان منتشر شده است.
همچنین نویسنده ای به نام المیرا بهمنی نیز مقالاتی (۱- ننگ باشد که تو در پرده و خلقی آزاد، ۲- ز علم دور و به جهل آشنا و جمله حقیر) با مضمون مخالفت علمای سنت گرا و قشر مذهبی با مدارس دخترانه نوشته و منتشر کرده است.
به رغم جستجوی انجام شده، از هویت المیرا بهمنی، داده ای به دست نیامد و دکتر علی رادان نیز جعلی باشد. البته دکتر علی رادان جبلی که وکیل، حقوقدان و استاد دانشگاه آزاد خوراسگان می باشد اما در سوابق ایشان چنین مقاله ای دیده نمی شود.
۵-۲- نیز سال گذشته کلیپ مستندی درباره تلاش برای تاسیس مدارس نوین توسط میرزا حسن رشدیه و مخالفت جریان مذهبی با چنان اقدامی منتشر شد.
۵-۳- همچنین چندی پیش دکتر محمدرضا سرگلزایی مقاله ای نوشت و اعدام شیخ را کار روحانیت نامید.
۵-۴- سال گذشته سعید حجاریان در سایت مشق نو از ضرورت بازنویسی تاریخ نوشت.
۵-۵- همچنین گفتنی است که بخش عمده ای از تکاپوهای بازنویسی تاریخ روحانیت شیعه را محسن کدیور بر عهده دارد.
۶- وارونه نویسی تاریخ
افسانه "کوری و نوری" را جدای از تکاپوی تاریخ نگاری وارونه نمی شمارم. به نظر می رسد مجموعه هایی در صدند تاریخ روحانیت را وارونه بنگارند اما نمی دانم آیا تلاش های مشترکشان از نوع توارد است یا نه.
رضایی
پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
استبداد مطلق
شاه حتی ظاهرسازی دبیرکل حزب دست ساز خود را نیز تحمل نکرد.
《سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۵۱
فرمودند: این دکتر کنی رئیس و دبیرکل حزب مردم چه غلطی کرده است؟ عرض کردم نمی دانم. فرمودند: بلی در اصفهان میتینگ داده و گفته است این دولت یک دولت ارتجاعی و به علاوه اگر انتخابات شهرداری ها و انجمن های ولایتی آزاد باشد حزب ما خواهد برد. اولا چه طور به خود جرات داده است بگوید دولت من ارتجاعی است ثانیا چه طور ممکن است تفوه این حرف بکند که انتخابات در سلطنت من آزاد نیست؟ عرض کردم ... رئیس یک حزب اقلیت یک چیزی باید بگوید هر چه می گوید ... در مورد آزادی انتخابات هم که این یک حقیقتی است ... فرمودند: بسیار خوب چه طور انتخابات را می برد؟ با پشم [ ...] اش می خواهد اکثریت را ببرد؟ ... فرمودند: گه خورده است، همچو خیالی کرده است. من دیدم خیلی عصبانی هستند دیگر حرفی نزدم. فکر کردم از دو حال خارج نیست یا سیاستا شاهنشاه مجبور هستند کسی را که چنین برعلیه دولت قد بر افراشته، کنار بزنند که دیگر دلیل و برهان فایده ندارد ...
سه شنبه ۳ مهر ۱۳۵۱
... شاهنشاه ... دکتر کنی را از حزب مردم وادار به کناره گیری فرموده اند...》
( خاطرات اسداله علم، جلد دوم صص: ۳۱۴-۳۱۵ و ۳۴۵)
رضایی
جمعه ۱۱ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
نفی استقلال
طی دو سه دهه اخیر یک جریان سیاسی، آرمان تاریخی مردم ایران، یعنی استقلال را ناممکن، بیهوده و مفهومی کهنه معرفی کردند و از ضرورت پیوستن به ارکستر سمفونی جهانی به رهبری امریکا نوشتند.( نک: مبانی برنامه چهارم توسعه) منتقدان استقلال، سخن خود را رهاورد علمی خواندند و گفتند ج ا ا به دنبال سراب است. جالب است بدانیم، علم، وزیر دربار شاه این فکر را به سال ۱۳۵۱ مطرح نموده است:
《 ... اصولا با پیشرفت علم و صنایع نظامی و مخصوصا مخارج کمرشکن آن ... دیگر استقلال به آن معانی قرون هجدهم و نوزدهم یا قبل از آن از بین رفته است. الحکم لمن غلب است و بالاخره کشورهای کوچک دیر یا زود تحت لوای این قدرت های جهانی قرار می گیرند. حال چه اندازه احساسات وطنی و علاقه جات انسانی به همزبانی و هم مسلکی و هم فکری و هم افقی و ... که مجموعا وطن را تشکیل می دهد در قبال این سیل خروشان بتواند مقاومت کند خدا می داند. در وطن ما می ترسم که وضع بی وطن ها جلوتر باشد. 》
(خاطرات امیراسداله علم، جلد دوم، ص: ۳۶۴)
رضایی
شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
اقرار شاه به بحران اقتصادی
طرح مساله
اخیرا از رفاه، ارزانی و شکوه اقتصادی دوره شاه افسانه ها می سرایند. به نظر می رسد توجه به سخن شاه بتواند واقعیت را نشان دهد:
آبان ماه سال ۱۳۵۵ شمسی شاه، در مصاحبه با امير طاهری، سردبير كيهان گفت:
ما اكنون در يك وضع استثنايی زندگی مي كنيم، كاملاً استثنایی. در همه زمينه ها تقاضا بر اثر ترقيات زندگي فوق العاده زياد است و عرضه كم. كمبود عرضه و زيادی تقاضا محدود به مواد مصرفی، خوراكی، مصالح ساختمانی و
واحدهای مسكونی نيست. شنيده ام سيمان تا ده برابر قيمت رسمی اش به فروش مي رسد... اين يك وضع استثنايی است كه نمی تواند برای هميشه ادامه يابد.
شاه در جواب سؤالی كه امير طاهری، سردبير كيهان، درباره نحوه استفاده از درآمد اضافی
چهار تا پنج ميليارد دلاری، كه سازمان برنامه و بودجه پيش بينی كرده بود، مي گويد:
اگر پول اضافه بيايد آن را ديگر آتش نخواهيم زد. كسر بودجه 3 ميليارد دلار است كه بايد جبران شود. ازطرف ديگر، مصرف كنندگان عمده تندتند نفت می خرند و ذخيره می كنند، اما نميدانم امسال چه روشی خواهند داشت.
ولی نبايد از حالا شكممان را صابون بزنيم و بگذاريم باز همان لاشخورها جمع شوند و طرح بدهند كه با درآمد اضافي فلان كار و بهمان كار می شود كرد، درحاليكه نه سيمان داريد و نه آجر، نه ظرفيت بندری، نه كارگر، نه جاده كافی و نه قدرت جذب اقتصادی. اشتباهات گذشته را مسلماً ديگر تكرار نخواهيم كرد.
(شاه نفتی؛ نفت و سقوط رژیم پهلوی، علی محمد حاضری، محمد فکری، مجله مطالعات اجتماعی ایران، دوره دهم، شماره ۱، سال۳۹۵، ص: ۱۳۱)
رضایی
یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
نشانه های شکست
بررسی برنامه توسعه سالهای ۱۳۵۷ -۱۳۵۲ نمونه بارزی است از ناتوانی رژيم پهلوی در اجرای برنامه های اقتصادی اش.
۱- در نخستين سال برنامه پنجم، بهای نفت به چهار برابر رسيد و پيش بينی درآمدهای نفتی برنامه از دو میلیارد و نود و هشت میلیون دلار به هشت میلیارد و بیست میلیون دلار افزایش یافت.
۲- به رغم درآمدهای هنگفت نفتی به زیرساختها، متغیرهای اساسی و عوامل کلان اجرايي توجه نشد، بلکه با شتابزدگی بی حسابی به هزينه کردن درآمدهای نفتی پرداختند.
۳- خطای راهبردی آن بود که گشایش اقتصادی را واردات کالا در نظر گرفتند.
۴- به علت فقدان زیرساخت های تخلیه و حمل و نقل:
۴-۱- كشتی های مملو از كالاهای وارداتی تا ششماه در انتظار تخليه بار در بندرها معطل ماندند.
۴-۲- علاوه بر کرایه بار باید جریمه توقف کشتی ها ( دموراژ) نیز پرداخت می شد.
۴-۳- انبوه كالاها در زير آفتاب و باران از ميان رفت، صدها هزار تن سيمان وارداتی باران خورد و به سنگ تبديل شد.
۵- تا پايان برنامه پنجم، نه تنها هيچيك از طرح های بزرگ اجرا نشد، بلكه تورم افزايش يافت، فساد گسترش پيدا كرد و بر نارضايتی مردم افزوده شد. نتيجه ديگر اين سياست اقتصادی، افزايش نابرابری و نابسامانی بود(كارشناس، مسعود و حسن حكيميان «نفت، تنوع اقتصادی و فرايند دموكراتيك در ايران»، فصلنامه گفتوگو، شماره ۷۸، ۱۳۸۴-۴۹ :۴۵.)
۶- براساس گزارش وزارت خارجة امريكا در سال ۱۳۵۴ تقسيم درآمد ملی ميان طبقات جامعه ايران بدين قرار بود:
طبقه مرفه ( ۲۰درصد جمعیت ۶۳/۵ درصد كل درآمد ملی؛ طبقه متوسط (۴۰درصد
جمعيت) ۲۵/۵ درصد درآمد ملی؛ طبقه فقير ( ۴۰ درصد جمعيت) ۱۱ درصد كل درآمد ملی
(شاه نفتی: نفت و سقوط رژيم پهلوی
عليمحمد حاضری و محمد فکری، مجله مطالعات اجتماعی ایران، دوره دهم، شماره ۱، سال۱۳۹۵، ص: ۱۳۰)
رضایی
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
قدرت ارتش شاه
درباره قدرت ارتش شاه افسانه ها گفته اند. اما نمونه زیر سنجه ای مناسب برای ارزیابی به نظر می رسد.
《 یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۵۱
... ساعت ۱۰ رژه کشتی های جنگی آعاز شد. قرار بود شاهنشاه در ناوچه سلطنتی کیش سان بگیرند. چون دریا طوفانی بود ممکن نبود به ناوچه برویم. در ساحل در برج فرماندهی رژه گرفتند بسیار خوب بود. نوه امپراتور حبشه که فرمانده نیروی دریایی حبشه است نیز میهمان بود. ۲۹ کشتی و ناوچه تندرو و موشک انداز و اژدر انداز رژه رفتند و در مقابل جایگاه شلیک توپ کردند. بعد هلکوپترها و [ هاورکرافت های ] مقیم [ خارک] که ۱۲ هلکوپتر و ۱۶ هاورکرافت بود. در این اثنا شاهنشاه فرمودند: کشتی های موشک انداز با موشک به هدف دیروز که یک کشتی کهنه بود و هلکوپترها فشنگ به آن تیراندازی کردند، با موشک تیراندازی کنند. دو کشتی موشک انداز مامور شد که هشت موشک شلیک کند. فقط یک موشک از کشتی خارج شد و به هدف نخورد و دیگر موشک ها آتش نشد. خیلی خیلی باعث نارحتی شد. مخصوصا در حضور فرمانده ناوگان حبشه. من آن قدر غصه خوردم که سرم درد گرفت ... شاهنشاه عصبانی شدند ولی به روی خود نیاوردند.》
( خاطرات اسداله علم، جلد دوم، ص: ۳۸۳- ۳۸۴)
رضایی
سه شنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
رزمایش ارتش شاه
بسیار شنیده ایم که کارهای زمان شاه خصوصا در ارتش بر پایه دانش، تخصص و دقت انجام می گرفته است. نمونه زیر که نقد یک غیرنظامی است سنجه ای مناسب برای داوری به نظر می آید.
《پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۵۱
صبح به مانور نظامی رفتیم. مانوری که برای سه شبانه روز از طرف ارتش فارس تدارک شده بود. تمِ مانور، حمله عراق و دفاع ایران بود. عملیات خوب انجام می گرفت مخصوصا تیراندازی هوا پیماهای فانتوم خیلی دقیق و عالی بود. ما در داخل خاک دشمن چترباز پیاده کردیم من دو [ یادآوری] کردم نمی دانم شاهنشاه خوششان یا بدشان آمد. اول اینکه عرض کردم مثل این است که دشمن هواپیما ندارد. شاهنشاه خندیدند فرمودند: بلی فرض این است که ما قبلا فرودگاه های دشمن را از کار انداخته ایم. ... عرض دوم من هم این بود که ما دشمنی را در که در سراشیبی دشت ارژن [ موضع گرفته است] بمباران می کنیم تا نابود شود بعد ما چترباز در پهنه دشت پیاده کنیم مگر دشمن مغز خر خورده باشد که در خاک خودش قلل کوه و جنگل ها را محل دفاع خود قرار ندهد و در دامنه صاف کوه مستقر شده باشد که ما به آسانی او را بمباران کنیم و از بین ببریم بعلاوه چه طور بلافاصله بعد از اولین بمباران ما و این که نظر ما را دانست از دامنه متفرق نمی شود. باز هم شاهنشاه خندیدند. فرمودند: این یک عمل نمایشی برای آزمایش تیراندازی های مختلف است جنگ حقیقی که نیست.》
(خاطرات اسداله علم، جلد دوم، صص: ۳۸۹- ۳۹۰)
رضایی
سه شنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
امریکا و نفت گران
چند بار نوشتم، گران شدن نفت به سال ۱۳۵۲ نیاز امریکا بود، نه ساز ناکوک شاه. مفاد مقاله فیگارو و تبیین شاه بر دلایلی که آورده ام می افزاید.
《دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۵۱
... مقاله دیگری فیگارو داشت که چرا امریکا می خواهد نفت اروپا گران شود. فرمودند: خیلی صحیح است برای اینکه اگر نفت اروپا و ژاپن گران شود امریکا می تواند با اروپا و ژاپن رقابت[ اقتصادی] کند در صورتی که حالا نمی تواند. به علاوه اصولا اگر قیمت نفت خیلی بالا برود آن وقت برای امریکا صرفه دارد که منابع عظیم ذغال سنگ خود را با مخارج گران تبدیل به مواد نفتی کند.》
(خاطرات اسداله علم، جلد دوم، ص: ۴۶۱)
رضایی
جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
تبیین شاه درباره مقاله فیگارو را که فرستادم، دوست فرهیخته و ارجمندم جناب آقای بهشتی پور، نوشتار زیر را فرستادند:
" سلام جناب اقای رضایی از زحمات شما در پاسخ به شبهه افکنی ها تشکر می کنم و چند نکته را یادآور می شوم:
۱- سلطنت طلبان بدون توجه به تحولاتی که بازار نفت از سال ۱۳۵۰ با آن روبرو شد صرفا به مصاحبه شاه با روزنامه نیویورک تایمز در سال ۱۳۵۲ اشاره می کنند و می گویند شاه نفت را گران کرد و مغضوب غرب شد.
۲- برای تحلیل آن موضوع باید به تولید نفت ایران و میزان تاثیرگذاری آن بر بازار توجه نمود. ۳- ایران تحت تاثیر تصمیم کشورهای عرب عضو اوپک قرار گرفت. اعراب به دلیل حمایت امریکا از اسرائیل در جنگ موسوم به کیپور کشورهای وارد کننده نفت غربی را تحریم کرده بودند. از اینرو ایران در آن بحران وارد یک بازی جدید شد که در نهایت قیمت نفت حدود چهار برابر افزایش یافت و به بشکه ای ۱۲ دلار رسید.
۴- بنابراین شاه نه می توانست چنین نقشی را به تنهایی برعهده گیرد و نه می خواست. در حقیقت او در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت.
۵- در ضمن نقش شرکتهای نفتی غرب که خود از تولید کنندگان و صادرکنندگان نفت بودند نباید نادیده گرفته شود. آنها نیز از گرانی نفت منتفع شدند.
۶- نکته بسیار مهم این است که دو سال پیش از آن در ۱۵ اوت ۱۹۷۱ امریکا یکطرفه رابطه دلار با طلا را قطع کرد. چون به سبب هزینه های جنگ ویتنام تورم شدید و کسری ذخیره طلا، اقتصاد امریکا را دچار بحران شکننده کرده بود. پس از این تصمیم چاپ بی حساب دلار انجام یافت لذا نقدینگی فوق العاده ای محقق شد بدون آنکه آثار تورمی اش به ضرر اقتصاد امریکا باشد. در واقع تورم اقتصاد امریکا بدین ترتیب به اقتصاد صادرکنندگان نفت تزریق می شد.
۷- با حذف طلا که پشتوانه دلار بود قیمت اونس طلا شناور شد که ضربه مهمی به صادر کنندگان نفت بود زیرا همه با دلار معامله می کردند.
۸- یادآوری این نکته نیز جا دارد که امریکا در سال ۱۹۷۱ که رابطه دلار با طلا را یکطرفه پایان داد. آن روز هر اونس طلا - حدود۳۱ گرم - معادل ۳۵ دلار بود اما امروز همان مقدار طلا بالای ۲۰۰۰ دلار ارزش دارد، کسی هم از امریکا سوال نمی کند چگونه ارزش دلار را به سال ۱۹۷۱ بیش از ۶۴ برابر کاهش داشته است.
بسم الله الرحمن الرحیم
نومیدی شاه ( ۱۳۵۱)
《سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۵۱
... یک نفری که دیشب دو ساعت شرفیابی داشته پیش من آمد ... می گفت شاهنشاه خیلی از مردم و ادارات و دولت و ارتش و همه چیز مایوسند. نشانی ها که می داد درست بود. خدا کند راست نباشد. چون در این صورت امیدی باقی نمی ماند. یعنی برای شاه که امیدی نباشد، عملا کاری از پیش نمی رود. 》(خاطرات اسداله علم، جلد دوم، ص: ۳۹۲)
نقد و نظر:
برخی سقوط شاه را نتیجه توطئه انگلیس، پاره ای ناشی از توطئه امریکا و عده ای معلول غضب شرکت های نفتی شمرده اند و اخیرا امیرعباس فخرآور، نویسنده کتاب رفیق آیت الله، توطئه شوروی را عامل فروپاشی رژیم پهلوی اعلام کرده است.
اینان عوامل درونزا و خصوصا سیره و سیاست شاه را به حاشیه می برند، درحالیکه فساد و ناکارآمدی های دستگاه ها و بی کفایتی مدیران و امیران، چنان بود که خود شاه نیز به سامان یافتن امور امیدی نداشت.
رضایی
شنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
شوکت و خزان اسرائیل
《 دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۵۲
سفیر آمریکا راجع به حمله کوماندوهای اسرائیلی به بیروت که کار بسیار مهمی انجام دادند اظهار عقیده خوبی میکرد، و آن این که این جور حملات حس حقارت اعراب را برمی انگیزد ... حمله کوماندوها به مرکز یک کشور عرب آن هم بیروت آن هم با اتومبیل سواری مرسدس بنز و کشتن تمام افراد سرشناس سازمان الفتح (به جز یاسر عرفات که در بیروت نبوده) در مرکز شهر و بعد مراجعت کوماندوهای اسرائیلی با دادن فقط دو نفر کشته و دو نفر زخمی از شاهکارهای عملیات نظامی قرن اخیر است و واقعا دیگر آبروئی برای اعراب بدبخت باقی نگذاشت.》
( خاطرات علم، جلد سوم، صص: ۱۷- ۱۸)
نقد ونظر
جا دارد برای فهم تغییر موازنه، عملیات یادشده را با حمله تیپ گولانی به لبنان در جنگ ۳۳ روزه بسنجیم.
به ادعای مقامات اسرائیلی، هر نظامی عضو تیپ گولانی برابر با ۱۳ نظامی معمولی توان دارد. از قضا در جنگ ۳۳ روزه اسرائیل، چند گردان از تیپ مذکور راهی میدان نبرد شدند. نظامیان متکبر این تیپ هنگامی که به سمت خاک لبنان حرکت می کردند در برابر دوربین های تلویزیونی به گونه ای حرکت می کردند که گویی تا ساعتی دیگر سرنوشت جنگ را رقم خواهند زد. اما ساعتی چند نگذشت که صدای گریه این نظامیان ویژه به گوش رسید.
نظامیان این تیپ با رزمندگان مقاومت در چند منطقه مرزی از جمله مرکبا، عیتاالشعب، مارون الراس، بنت جبیل و الطیبه جنگیدند و در تمام این مناطق شکست خوردند. افراد تیپ گولا نی با اینکه با حمایت تانک ها و آتش توپخانه و حمایت هوایی حرکت کردند، اما در نبرد بنت جبیل ۳۵ تن از این نظامیان کشته و ده ها تن از آنها زخمی شدند. گردانی که عازم نبرد در این منطقه بود تنها با چند ده تن رزمنده لبنانی مواجه شد. این تیپ سه بار تلا ش کرد تا شهر بنت جبیل را که به گفته آنها پایتخت حزب الله بود، تصرف کند، اما هر بار که دست به حمله می زد چاره ای جز عقب نشینی و فرار از مهلکه نداشت.
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود/ عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شُکرِ ایزد که به اقبالِ کُلَه گوشهٔ گُل / نخوتِ بادِ دی و شوکتِ خار آخر شد.
صبحِ امّید که بُد معتکفِ پردهٔ غیب / گو برون آی که کارِ شبِ تار آخر شد
آن پریشانی شب های دراز و غم دل/ همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
رضایی
دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
قدرت وابسته و ناکارآمد
《یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۲
صبح برای مانور دریایی حرکت کردیم که با کشتیهای جنگی باید انجام می شد و با کشتی به ابوموسی و تنبها رفتیم. مانور که عبارت از تیراندازی با موشک و توپ به هدفهای دریایی بود و هم چنین سرعت عمل کشتیها، شاهنشاه را خوشحال نکرد که بسیار هم عصبانی کرد. چند گلوله توپ به هدفها انداخته شد، یکی [هیچ یک] نخورد. شاهنشاه خیلی عصبانی شدند و به فرمانده نیروی دریایی فحش دادند. تا عصری حرف نزدند. ... عرض کردم موشکها هم برای تمرین است وگر نه موشک sed killer که فقط ۲۴ کیلومتر برد دارد، چه فایده دارد؟ فرمودند: موشک سرشان را بخورد، چرا تیراندازی توپها این قدر بد بود؟ آن هم در حال صلح و اعصاب راحت و آن هم هدف ثابت. فرمودند: عراقیها موشک برد ۴۰ کیلومتر دارند که روسها داده اند، خیلی هم خوب است. یک ناوچه اسرائیل را هم غرق کردند. ما هم بعد موشک هارپون می خریم که صد کیلومتر برد خواهد داشت، تا شش ماه دیگر تحویل می شود. من باز صحبت را ادامه دادم. فرمودند: من که این قدر با خارجيها لجاجت میکنم و پدرشان را در می آورم [😁]، به پشتیبانی اینهاست. اینها هم که این طور گه از کار در می آیند. آدم نمیداند چه کار کند.》
( خاطرات اسداله علم، جلد سوم، صص: ۳۵ - ۳۶)
رضایی
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed
بسم الله الرحمن الرحیم
قدرت برونزاد
《دوشنبه ۲۷ فروروین ۱۳۵۲
... فرمودند، سفیر آمریکا را بخواه و بگو ... شما ۱۶ فانتوم اف-۴ به ما قرض دادید که اجاره کرده ایم [ به جای ۳۵ فروند اف ۵ که شاه به ویتنام فرستاد] و ۶۴ فانتوم هم که خودمان داریم. اما درست معادل ۱۶ فانتوم که اجاره کرده ایم ۱۶ فانتوم ما به علت نداشتن وسایل یدکی زمین گیر هست. با این کمکی که شوروی به عراق میکند وضع ما چه میشود؟ ... ( خاطرات علم، جلد سوم، صص: ۱۷-۱۸)
سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۵۲
فرمودند به سفیر آمریکا بگو در مورد کمبود امر هواپیماها می تواند با فرمانده نیروی هوائی ملاقات کند. به فرمانده نیروی هوائی هم ابلاغ کن.
شب مهمانی دربار بود ... سفیر آمریکا [هم] بود. متن تلگرام بسیار شدید و غلیظی که برای کمبود وسائل یدکی به نیکسون کرده بود محرمانه به من داد که تقدیم شاهنشاه کنم، 》( همان، ص: ۲۰)
نقد و نظر
گفته می شود ارتش شاه قدرت برتر منطقه بود اما جمله ای که علم از شاه نقل می کند و همچنین آنجا که سفیر امریکا با فرمانده نیروی هوایی ارتش برای رسیدگی به کمبودها دیدار می نمود، نشان می دهد که قدرت نظامی شاه چه اندازه متکی و وابسته به امریکا بوده و از خود هیچ نداشته است.
رضایی
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۲
@rezashahed