دلم میخواد در #کلاس_تفسیر، به اونایی تودلی دارن #نمره_تشویقی بدم. زمان درخواست مدرک، اگر تودلی داشتید اعتراف کنید 😌 #قانون_جدید :)
وقتی میخوام مدارک ارسال کنم، چه دوتا باشه چه هزارتا؛ آدرس همه مرسوله ها رو مینویسم، بعد باهم ارسال میکنم.
موقع نوشتن، خیلی از آدرس ها مشترکِ؛ مشخصه مامان خونه با گُل پسراش؛ بابای خونه با دخترای نازش؛ خواهر برادرای مهربون، باهم کلاسها رو شرکت کردند.
حالا گاهی دوره ها مشترکِ؛ گاهی متفاوت. این آدرس مشترک، فقط برای منازل نیست؛ گاهی از یک دانشگاه، از یک مدرسه علمیه، از یک ارگان چندتا مرسوله داریم. که البته برای یک خونواده مرسوله ها تجمیع میشه و در یک لوح ارسال اما برای ارگان ها بصورت جدا..
مثلا در ارسالی پیش از سال، متوجه شدم از حوزه علمیه شهر قروه ۷ نفر دانشجو داریم.
گاهی اوقات هم در مصاحبه ها متوجه حضور گروهی میشم و میفهمم از دانشگاه تربیت معلم شهید بهشتی مشهد ۹ نفر دانشجو داریم.
از اینکه گروهی پای معارف اهل بیت نشستید و همدیگه کمک میکنید تا دوره ها رو با موفقیت طی کنید؛ خیلی خرسندم.
#روایت_نویسی شما..
پ.ن: بغضِ توام با حسِ خوب سهمِ من از اینکه خدا بر ما منت گذاشت یکباره دیگه دور هم جمع بشین تا وصیتِ فاطمه سادات ها زمین نمونه ...
كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ
میآیی و این چشمها سَـر میروند از نـور ...
#ولےعصرعج💚
فارغالتحصیلانِ کلاسِ تفسیر و نهجالبلاغه که سریعتر از موعد مقرر دوره شون تموم کردن، تا فعال شدن سطوح بالاتر، میتونن به انتخاب خودشون دو کلاس انتخاب کنند.
عنوان دوره انتخابی بفرمایید 👈 @S_Alavi110
ببینم #رضوانےها ..
کلاس محاضرات یک ثبت نام کردید
اما اکثریت در گروه درسی عضو نشدین!
لماذا ؟ از صفحه آخر ثبت نام، باید
لینک گروه درسی میگرفتید !
روزه بُردتتون نه؟
از مدیر دوره تون لینک گروه بگیرید
@rezvan_taliedaran
کلاس تون شروع شده
فقط افرادیکه ثبت نام کردند پیام دهند.
یادتونه مدتی از فضائل امیر ع میگفتیم؟
با تصاویر ناب از عتبه علویه ...
خیلی مورد توجه اهل سنت بود
امشب رفتم حرم گردی !
خدا توفیق بده و آقا بهم عنایت ..
سحرها می برمتون نجف !
نیت کنید ... :)
سفیر روم به کوفه اومده بود؛
اون زمان مسئولیت پذیرایی کسایی که
از خارج میاومدن به عهده امامحسن بود
سفره که پهن شد
وقتِ غذاخوردن، سفیر احساسِ غصه کرد
و گفت غذا نمیخورم!
امام حسن دلیل شو پرسیدن؟!
سفیر گفت:
"شبی در کوفه به مسجد رفتم
فقیری را دیدم که میخواست افطار کند
سفرهاش را که باز کرد؛
مشتی آرد جو در دهانش ریخت
کوزهای آب هم مقابلش بود
به من تعارف کرد که تو هم بخور
من گفتم نمیتوانم از این خوراک بخورم
دلم برای او سوخت، اگر بشود
از این غذا برای او نیز ببرم"
صدای گریهی امام حسن بلند شد و فرمود:
" او پدرم علی ست!
او امیرالمومنین و خلیفه مسلمین است...! "
📚 ینابیعالموده،ص۱۴۷
#کتاب_خوانی
#العتبةالعلويةالمقدسة
@rezvan_marefat