۱۸۱۵ م: نامهی #سِر_گور_اوزلی (سفیر #انگلستان در ایران) به وزارت خارجه انگلیس: «... عقیدهی #صریح و صادقانهی من این است که چون #مقصد_نهایی ما فقط صیانت حدود #هندوستان است؛ بهترین سیاست ما این خواهد بود که کشور #ایران را در این حال ضعف و توحش و بربریت بگذاریم و سیاست دیگری مخالف آن تعقیب نکنیم.» (نقش روشنفکران در تاریخ معاصر ایران، ج۱، ص ۳۱۶، به نقل از: تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن ۱۹، ص ۹۲۸)
https://eitaa.com/risheh/46
«برای #استفتاء [دربارهی جنگ با #روس] از #شیخ_جعفر_نجفی [#کاشفالغطاء] و #میرزا_ابوالقاسم [قمی] و آقا #سید_علی [طباطبایی #صاحب_ریاض] به عتبات روانه نمودند و نیز مکاتبات در این خصوص به علمای #اصفهان و #یزد و #کاشان، مانند مرحوم حاجی محمدحسین امام جمعهی اصفهان و ملا علیاکبر ایجی و #آخوند_ملا_احمد_کاشانی [#نراقی] نگاشتند و در اندک مدت، رسائل عدیده دررسید...» (مجلهی حوزه، ش ۱۰۷-۱۰۸، صص ۳۸۹-۳۹۰، به نقل از: مئاثر سلطانیه، ص ۱۴۶)
@risheh
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
درسی از تاریخ دیپلماسی و توافق انگلیس و فرانسه
( به بهانه سیاست های برجامی اروپائیان)
قرار داد سایکس -پیکو را دولت های انگلیس و فرانسه در
آغاز فوریه ی ۱۹۱۶ تصویب کردند و مفاد آن و حتی وجود آن تا دو سال محرمانه ماند و افشا نشد ؛ در این طرح بر سر خاور میانه بعد از جنگ توافق صورت گرفته بود ؛ اما نکته جالب در این طرح عدم اطلاع روسیه بود چرا که روسها در زمان مذکور متحد اصلی آنها در جنگ بودند ۰ اما جالب است که فرانسویان حتی دور از چشم انگلیس ها در بیست و ششم آوریل ۱۹۱۶ در تفاهم نامه ای محرنامه با روسها بر سر مناطق نفوذشان در خاک عثمانی توافق کردند ؛ یعنی در زمانی کوتاه دو توافق پنهان با دو متحد فعلی شان و رقیب آتی شان بستند۰
دو نتیجه گیری اولیه که میتوان از این امر برای امروز داشت این است :
اول : پشت صحنه قدرتهای بزرگ تقسیم منافع است و چیزی به نام استقلال ملتها و احترام به حقوق کشورها در برابر منافع آنها پشیزی ارزش ندارد ۰
دوم : در این تقسیم منافع آنان مثل گرگها رفتار می کنند و حتی گاهی گرگهای دیگر را هم طعمه می کنند چنانکه آنها ، روسها که متحد استرتژیک شان بودند تا مدتها در جریان این توافق نگذاشتتد و از طرف دیگر بعدا فرانسه خود جداگانه با روسها به توافق رسید یعنی حتی به تعهد خودش با انگلیس نیز پای بند نبوده است ۰
توافق دو جانبه و یا چند جانبه احتمالی و پنهانی امریکا با اروپا در مسئله برجام در زمان حاضر نباید برای میراث داران سایکس - پیکو امر عجیبی باشد۰ و بخصوص از فرانسه با چنین سابقه ای در "اخلاق سیاسی" حتی با متحدان اروپایی اش چگونه میتوان انتظار معقول و اخلاقی شرفتمدانه داشت۰ کاش بیشتر در این مورد فکر کنیم که اروپا و بخصوص انگلیس و فرانسه سکه هایی دو رو هستند ؛ یک روی این سکه دموکراسی و حقوق بشر و روی دیگرش استعمار و منفعت جویی و برتری طلبی به شرق و حتی نسبت به متحدان غربی و دوستانشان است ۰
اما نکته آخر این است که روح توافق سایکس - پیکو از نوعی روح برتری طلبی غربی و داشتن حیات خلوت در شرق و بخصوص غرب آسیا حکایت دارد ؛ با این افق دید و سابقه تاریخی و منطق استعماری میتوان امروز به علائق و میزان وابسته بودن اروپا به سوریه و عراق و فلسطین و لبنان و عربستان را با وضوح بیشتری دریافت ۰روح انقلاب اسلامی ایران در تقابل آشکار با این توافق نامه استعماری است و یکی از علل ریشه ای دشمنی غرب با ایران معاصر را باید از این منظر ببینیم ۰
«بالجمله جناب حاج #ملا_احمد_نراقی کاشانی که فحل فضلای ایران بود و #شیخ_جعفر [#کاشف_الغطاء] و آقا سید علی [طباطبایی #صاحب_ریاض] و #میرزا_ابوالقاسم [#قمی] و حاج میرزا محمدحسن سلطانالعلماء امام جمعهی اصفهان و ملا علیاکبر اصفهانی و دیگر علما و فقهای ممالک محروسه، رساله نگاشتند و خاتم گذاشتند که مجادله و مقاتله با روسیه #جهاد_فی_سبیل_الله است و خُرد و بزرگ را از مداخلت در حدود ایران دفع دهند. و #میرزا_بزرگ_قائم_مقام این مکاتیب را مأخوذ و مرتب کرده، #رساله_ی_جهادیه نام نهاد.» (مجله حوزه، ش ۱۰۷-۱۰۸، صص ۳۹۰-۳۹۱، به نقل از: ناسخ التواریخ، ج۱، ص ۱۸۱)
https://eitaa.com/risheh/64
ریشهها:
«جناب شیخالمجتهدین #شیخ_جعفر [کاشفالغطاء] به نیابت از امام، آن حضرت (فتحعلی شاه) را #اذن_جهاد داده و در #تفویض_امر_ریاست به جناب همایونش اجازتی نوشته که حاصل مضمون، این است: «ای #کافّه_ی_اهل_ایران از عراق (اراک) و فارس و آذربایجان و خراسان، آماده شوید به جهاد کفار لئام، و برآورید تیغها از نیام، برای #حفظ_بیضه_ی_اسلام، و درآیید در سلک یاوران مٙلِک علّام و جهاد کنید به دفع کفار از شریعت سید انام (ص) و طریقهی امیرالمومنین (ع) و سید الوصیین. ...
ادامه دارد
@risheh
ادامه: «... اینک برای شما حوران آراسته و غلمان به خدمت برخاسته، پس بفروشید جانهای خود را به بهای گران که اندوخته شده است برای شما در جنات عالیه «لا تٙسمٙعُ فیها لاغِیٙةً، فیها عٙینٌ جاریةٌ، فیها سُرُرٌ مٙرفوعةٌ وٙ أکوابٌ مٙوضُوعٙةٌ وٙ نٙمارِقُ مٙصفُوفٙة وٙ زٙرابیُّ مٙبثُوثٙةٌ» قیام کنید به #یاری_مؤمنین تا دریابید بهشت برین را. آیا خطاب نمیکردید به خدا در دعای ماه مبارک رمضان که: #شهادت نهایت آرزو و مطلوب ماست در عبارت «وٙ قٙتْلاً فی سٙبیلِکٙ فٙوٙفِّقْ لٙنا»؟ آیا مکرر نمیگفتید میان مردم «یا لٙیتٙنا مٙعٙ الشُهٙداءِ فی کربلاء»؟ پس راضی مشوید به کذب گفتار خود و مخالفت گفتار با کردار خود. ...»
ادامه دارد
@risheh
ریشهها
ادامه: «... اینک برای شما حوران آراسته و غلمان به خدمت برخاسته، پس بفروشید جانهای خود را به بهای گر
«... بدانید که مقتول ثغور آذربایجان در #دفاع اهل کفر و طغیان برای #حفظ_بیضه_ی_اسلام، و #مسلمین و #حراست_ناموس_مؤمنات_و_مؤمنین مانند #شهدای کربلا است در طلب رضای خداوند ارض و سماء. و به یاد آورید آرزوی خود را در قولِ «لٙیتٙنا کُنّا حاضِرینٙ یٙومٙ الطُفُوفِ وٙ نٙفدی نُفوسٙنا لِلحُسٙینِ وٙ نٙجعٙلها وِقایٙةً دونٙ طٙعنِ الرِّماحِ وٙ ضٙرْبِ السُّیوفِ»؛ پس اگر در قولْ صادقیاید و به حقْ ناطق، پیش گیرید پیشهی شهدا را در امتثال امر بضعهی بطول، زهرا، چه، به خدا در این مقام حاضر است امام حسین علیهالسلام و گویا در این کارزار شما را به یاری میخواند...»
@risheh
ریشهها
«... بدانید که مقتول ثغور آذربایجان در #دفاع اهل کفر و طغیان برای #حفظ_بیضه_ی_اسلام، و #مسلمین و #حر
«... به خدا در این مقامْ حاضر است امام حسین علیهالسلام ... و همچنین خاتم انبیا و سید اوصیاء و سایر ائمه علیهمالسلام. سیّٙما صاحب این عصر و امام عهد میفرمایند: «ای پیروان پاکاعتقاد! به درستی که #سیاست_جهاد و #دفع_اهل_کفر و عناد و #جمع_لشکر و سپاه، مخصوص است به بزرگانِ بندگان و #پیامبران و #ائمه_ی_اُمنا و کسی که قائممقام ایشان است از #علما، پس در حصول موانع ظهور و #عدم_امکان_قیام_ما و #قیام_علما [به] این امور، #اذن دادیم به پادشاه این زمان و یگانهی این دوران که #معترف_است_به_اطاعت و سالک است در #دفع_دشمنان_به_طریق_شریعت_ما #فتحعلی_شاه (حٙفٙظٙهُ اللهُ مِمّا یٙخافُهُ وٙ یٙخْشاهُ) و کسی را که ولیعهد و قائممقام خود داشته و مُلک آذربایجان را به او واگذاشته است؛ شاهزاده #عباس_میرزا (اٙدْخٙلٙهُ فی شٙفاعٙتِنا و جٙعٙلٙهُ فی الدُّنیا و الآخرة تحتٙ ظِلِّنا و فی حِمایٙتِنا) در جمع سپاه برای #کسر_شوکت_کفار و #اخذ_اموال و #اٙسر_عیال_و_اطفال آنها. ...»
@risheh
«... هرکه در سپاه ایشان قتیل شود مثل آن است که در لشکر ما به قتل رسیده و آنکه اطاعت ایشان کند چنان است که اطاعت ما کرده باشد و هرکه ایشان را یاری نکند، ندیم ندامت شود و محروم از شفاعت ما در روز قیامت باشد. ای شیعیان و چاکران که شنوندهاید گفتار ما را و پیروانید کردار ما را، چون شما را خوانده شود این کتاب، و مسموع شود این خطاب، برآورید تیغها از نیام و طلب کنید خون شهدا را در این مقام. بگویید به آواز بلند که دور و نزدیک شنوند: کجاست #غیرت_اسلام ؟ کجاست حمیّت شریعت سیدِ اٙنام؟ کجاست #حرمت_مردم و نساء که پردهنشینان #عفت و ناموساند و اکنون بعض ایشان محل زنا و فجور روساند؟ کجایند اهل ناموس از امم؟ کجایند آنان که میگفتیم در حق ایشان: «أکثٙرُ شیعٙتِنا العٙجٙمُ»؟ اگر نکوشید با شنیدن این کلام و نخواهید جهاد دشمنان در این مقام، نمیرسید به #شفاعت ما در روز قیام.» (رساله جهادیه، صص ۵۴۷-۵۵۲.)
@risheh
بخشی از نامهی عباس میرزا به شیخعلی خان حاکم دربند (۲۵ شوال ۱۲۲۳ ه.ق) : «... به عنایتِ الله تعالی [به]محض ورود به آن حدود فوراً خاشاکِ وجودِ نابودِ روسیهی آنجا را به باد فنا داده، عمّاقریب ان شاء اللهُ المٙلِکُ المُجیب اثری از روسیهی منحوسه در اطراف ایران باقی نخواهم گذاشت. و در این سالِ میمنتمنوال با وصف سردی هوای زمستان، آسایش و آرام بر خود حرام ساخته، مادامی که دفع شرّ روسیه را از ولایت داغستان و گرجستان ننمایم، سردی زمستان و گرمای تابستان را یکسان خواهم دانست...» (مقالهی «نامهی عباس میرزا به شیخعلی خان بیگلربیگی قبه و دربند» نوشتهی امین ریاحی)
@risheh
#میرزا_ابوالحسن_شیرازی خواهرزادهی حاج #ابراهیم_خان_کلانتر در سال ۱۳۲۴ ه.ق به همراه #مستر_موریه بهعنوان #ایلچی (سفیر) به #انگلستان اعزام شد. وی در این سفر، #حیرت_نامه نوشت: «نظر به #غرایب_بسیار و بدایع بیشمار ملاحظه و در این دفتر ثبت افتاده بود، البته سامعین و مطالعهکنندگان این اوراق را #تعجب و #تحیری_بی_اندازه دست میداد لهذا این رساله را #حیرت_نامه_ی_سفرا موسوم گردانیدم.»
@risheh
ریشهها
#میرزا_ابوالحسن_شیرازی خواهرزادهی حاج #ابراهیم_خان_کلانتر در سال ۱۳۲۴ ه.ق به همراه #مستر_موریه بهع
«به اعتقاد خاطی و محرّرِ این دفتر، اگر اهل ایران را فراغت حاصل شود و #اقتباس از کار #انگلیز بنمایند #جمیع_امور در کار ایشان بر وفق صواب میگردد.»
#حیرت_نامه
#risheh
ریشهها
«به اعتقاد خاطی و محرّرِ این دفتر، اگر اهل ایران را فراغت حاصل شود و #اقتباس از کار #انگلیز بنمایند
«[گفتند] روزی که هوا صاف باشد خبر ورود کشتی از هر بندری به پلیموت و از آنجا تا به #دارالخلافه_لندن در بیستوپنج دقیقه میرسد. من از این خبر سخت #متحیر شده، گفتم «سخن اغراق و دروغ در فرنگ کسی نشنیده است»، چگونه میتوان شد که سیصد مایل مسافت بعیدی را که میگویند در اندک زمانی خبر به دارالخلافهی لندن خواهد رسید؟!»
#حیرت_نامه
@risheh
از #شیخیه تا #بهائیت
«پادشاه عصر، #فتحعلی_شاه قاجار، به #شيخ_احمد [ #احسائی ] ارادتى به هم رسانيد و مشتاق زيارتش گرديد. مكتوبات پىدرپى ارسال مىداشت، تا مكتوبى بدين مضمون، به شيخ احمد نوشت ... كه: «اگرچه مرا واجب است كه به زيارت آن مقتداى امام و مرجع خاص و عام مشرف شوم؛ چرا كه مملكت ما را به قدوم بهجتلزوم خود منوّر فرموده، ليكن مرا به جهاتى مقدور نيست و معذورم ... پس از وصول اين مكتوب هرگاه ما را به قدوم ميمنتلزوم سرافراز فرمود، فهو المطلوب، و الا خود بهناچار، ارادهی يزد خواهم نمود.» شيخ پس از دريافت اين نامه، تصميم گرفت به وطن خويش بازگردد، ولى مردم يزد مانع اينكار شدند. سرانجام، شيخ راه تهران در پيش گرفت، ولى چون شيخ مايل به انزوا بود، دوران توقف او در تهران نيز دوام نيافت.» (تاريخ اجتماعى ايران، ج3، صص: 499-500، بهنقل از: مرتضى مدرسى چهاردهى، مجلهی يادگار، سال اول، شماره 4، ص 35 به بعد.)
@risheh
ریشهها
از #شیخیه تا #بهائیت «پادشاه عصر، #فتحعلی_شاه قاجار، به #شيخ_احمد [ #احسائی ] ارادتى به هم رسانيد و
«مذهب #شيخيه كه از مُستحدثات تشيّع است و اين اوقات يك علّت مزمنى شده است و به جسد دولت و ملّت ايران حلول كرده و قواى ملّت را مثل مزاجِ دولت، عليل نموده است، پيشوايان ملّت و پيشكاران دولت را مشغوليّتِ خاطر، از علاج اين علّت نيز قاصر كرده است. عنقريب #ولي_عهد دولت ايران را تشريفات اندرونى و بيرونى، منسوبان امّى او كه امّت معتبرى شدهاند، يك شيخىِ مقتدر خواهد كرد و او را عصبيّتِ اين مذهب به عملى وامیدارد كه از حوصلهی دولت و ملّت خارج باشد. الحقّ از براى دولت بزرگى ننگى است وليعهدى تعيين كند كه مردود ملّت باشد.» (تاريخ اجتماعى ايران، ج9، ص: 498، به نقل از: رساله مجديّه، به اهتمام سعيد نفيسى، ص 10.)
@risheh
ریشهها
«مذهب #شيخيه كه از مُستحدثات تشيّع است و اين اوقات يك علّت مزمنى شده است و به جسد دولت و ملّت ايران
«اقامت شيخ [ #احمد_احسائی ] در يزد نيز چندان دوام نيافت، و پس از چندى، عازم مشهد شد و پس از زيارت و مراجعت به يزد، به اصفهان و كرمانشاه نيز مسافرت نمود و از آنجا راه شام پيش گرفت. بار ديگر به اصفهان آمد. در ماه رمضان، كسانی كه با آن بزرگوار در اصفهان به نماز حاضر مىشدند، به 16 هزار تن مىرسيدند.» (تاريخ اجتماعى ايران، ج3، صص: 499-500، بهنقل از: مرتضى مدرسى چهاردهى، مجله يادگار، سال اول، شماره 4، ص 35 به بعد.)