🌹🌹رمان #سجده_عشق
🖌 نویسنده : عذرا خوئینی
قسمت بیست ودوم
🌸پرستار سِرمو از دستم بیرون کشید_دیگه مرخصی، فقط باید استراحت کنی، ورم صورتت هم زود خوب میشه. با کمک لیلا نشستم بیشتر نگران بابام بودم ماجرا رو که فهمیدخیلی بهم ریخت و بیرون رفت حتما سراغ بهمن رفته بود!.
🍁بی اختیار بغضم ترکید و اشکام جاری شد. لیلا کنارم نشست و منو در آغوش کشید:_عزیزم چرا خودت رو اذیت می کنی خدا رو شکر کن که بخیر گذشت.
🍃_من باعث شدم به این حال و روز بیوفته هر طوری که دلم می خواست می گشتم حجاب برام معنی نداشت متوجه نبودم چه بلایی سر دلش میارم. اشکام رو پاک کرد و با لبخند گفت:_گذشته دیگه تموم شد زمان همه چیز رو حل می کنه . به خدا توکل کن و دیگه غصه نخور.
🌹سر گیجه مانع راه رفتنم می شد اما مامانم و لیلا مراقبم بودند سرمای بیرون بدنم رو به لرزه انداخت بخاطر داروهای ارامبخش کسل بودم و مدام خمیازه می کشیدم.
🌷 ماشینی پشت سرمون بوق زد به عقب که برگشتم نگاهم از یک جفت کفش براق به کت شلوار خوش دوخت مشکی اش افتاد..کمی جلوتر اومد
_بلا دور باشه. _ممنون. اگه همه چیز عادی پیش می رفت قرار بود از آیندمون بگیم سوال های زیادی داشتم که همش بی جواب موند.
فاطمه خانم کلی اصرار کرد که ما رو برسونند اما مامانم قبول نکرد.
🌿_ممنونم ولی تماس گرفتم باباش الان میرسه!تو این شرایط هم از حرفش کوتاه نمی اومد. اخر سر سید طاقت نیاورد و گفت:_اخه هوا سرده گلاره خانم هم تازه مرخص شدند. حداقل تو ماشین بشینید ما هم تا اومدنشون منتظر می مونیم.
🌻مامانم رنگش پرید هر موقع که دروغ می گفت اینطوری میشد زود لو می رفت! _تا اینجا هم به شما زحمت دادیم اگه نیومد آژانس می گیریم.. اخمی به چهره اش اومد _مگه من مردم شما آژانس بگیرید تعارف رو بذارید کنار میرسونمتون تو راه هم زنگ بزنید تا دلواپس نباشند
🌺برای اولین بار نگرانی رو تو نگاهش دیدم باورم نمی شد براش مهم باشم غرق لذت شدم شوقی شیرین وجودم رو گرفت. تو ماشین که نشستم سرم رو به شیشه تکیه دادم تمام غصه هام از بین رفت! لحن گرم و نگاه پر مهرش نمی تونست از روی ترحم باشه. انگار زندگی به من هم لبخند می زد.
.
.
.
🌼فاطمه خانم چند باری تماس گرفت و اجازه خواست که دوباره بیان اما مامانم کلی بهانه می اورد و پای قسمت و تقدیر رو وسط می کشید.
از طرفی عمه هم دست از سرم برنمی داشت از علاقه بهمن هم باخبر شده بود و مدام منو عروسم صدا می کرد!! انگار نه انگار که پسرش اذیتم کرده بود
🌱هر روز که میگذشت بیشتر تو لاک خودم فرو می رفتم. حالا که سید یک قدم برداشته بود این بار خانواده ام مانع می شدند. تو شرایط سختی گیر کرده بودم و جز گریه کاری از دستم برنمی اومد
🌴عمه هم با چرب زنبونیش تونست دل بابام رو نرم کنه بیشتر از این حرصم گرفت که بدون مشورت با من اجازه خواستگاری رو داد اگه دست رو دست میذاشتم حتما منو تا پای سفره عقد هم می بردند.
🌾نباید تماشاچی میشدم تا آیندم از بین بره باید خیلی جدی باهاشون حرف میزدم من جز سید به کسی بله نمی گفتم و اگه هم راضی نمی شدند برای همیشه قید ازدواج رو میزدم.....
ادامه دارد....
🌸@rkhanjani
🌾میترسم یارب
از نفس سرکشم بعد از رمضان
از بازشدن غل و زنجیر دست و پای شیطان ...
از گناهان و خطاهایم
از ناسپاسیها و کفران نعمتم
حتی از عباداتم که غرق منیت و ریا بودند
🌾دستم خالی خالیست ...
و دلم تنگ ِ افتتاح و ابوحمزه و یاعلی و یاعظیم ...
🌾در این ساعات پایانی ضیافتت امیدم تنها به بخشش و مرحمت توست
🌾مهربانا ، رحم کن بر بنده ی سراپا تقصیرت
##وداع_رمضان
🌸 @rkhanjani
🔻ندامتهای ما در پایان ماه رمضان میتواند درهای فضل الهی را بگشاید...
«امام سجاد (ع) در دعاي وداع ماه رمضان، فضيلتهاي از دست رفته ماه رمضان را مي شمارند:
«اللهم لك الحمد اقراراً بالاسائه و اعترافاً بالاضاعه»؛ خدايا كار تو ستودني است؛ نعمت را تو دادی؛ آنهايي كه رسيدند با همين نعمتها رسيدند؛ عيب از تو نيست؛
ما بد عمل كرديم كه نتوانستيم به نتيجه برسيم! ما نعمت را تضييع كرديم!
اين اقرار و اعتراف بايد با ندامتهاي داخلي پيوند خورده و با زبان صادقانه عذرخواهي كند؛
انسان بايد به دليل اين اتلاف وقتها و تضييع نعمتها اعتذار حقيقي داشته باشد. انسان اگر به چنين نقطهاي برسد، درها فضل الهي به روي او گشوده خواهد شد...
@rkhanjani
🍃💐🍃💐
کاش باشد عیدی این ماه همین!
کربلا، پای پیاده، اربعین ...
🌸@rkhanjani
🔶 🔸🔸🔸🔸
خدايا! كارى كن كه در اين روزهاى آخر رمضان، همان طور كه هلال رمضان از چشم ما محو مىشود، ذنوب ما هم محو شده باشد.
«وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امِّحَاقِ هِلاَلِهِ وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلاَخِ أَيَّامِهِ» ؛ كارى كن همان گونه كه روزها و لباس روز از تن ما جدا و كنده مىشود، گناهان ما هم از ما جدا بشود. و اين پوستهايى كه سخت كلفت و غليظ و خشن شده است را از ما بكن؛ «حَتَّى يَنْقَضِيَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّيْتَنَا فِيهِ مِنَ الْخَطِيئَاتِ، وَ أَخْلَصْتَنَا فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ».
اين دعاها و جملهها براى روحهايى است كه حركت خود را شروع كردهاند و با فكر و سنجش و عمل خود، حركت كردهاند و به عجز هم رسيدهاند و شركها و ذنوب پنهان و همراهى ذنوب را ديدهاند. اينجاست كه بعد از عجز، دست به سمت او برداشتهاند و از او با شديدترين نوايى كه دارند و سختترين حالى كه دارند، خواهانند.
🌸@rkhanjani
🔸🔸🔸یاد آوری🔹🔹🔹
💢سفارش مهم حجت الاسلام فاطمینیا برای روزهای آخر ماه مبارک رمضان
👈 از اولیای الهی، سینه به سینه، یک یادگاری دارم که عمل به آن برکات فراوانی دارد.
🔆 #ماه_مبارک_رمضان ، این ضیافت الهی را با یک زیارت جامعه کبیره به آخر برسانید.
🔸در اثر این عمل این ضیافت چنان رنگین خواهد شد که آثارش از عقول ما خارج است و روزی به کار خواهد آمد که آن روز هیچ چیز دیگری به کار نخواهد آمد.
4_5927279654183372869.mp3
6.8M
🎧 #مناجات وداع با ماه رمضان
🎤 محمدحسین پویانفر
@rkhanjani
🌈🌈🌈🌈با آرزوی قبولی طاعات و عبادات
💎وَارْزُقْنى مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِکَ،
🔸🔸🔸 در کتاب مکیال المکارم از وظایف ما نسبت به امام عصر در وظیفه شماره ۲۳ و ۲۴ آمده است :
🔺صدقه دادن به قصد سلامتی امام
🔺 صدقه دادن به نیابت از امام عصر
امیدوارم مشمول دعای مهدی فاطمه عج باشید .
6104-3375-3358-0278
علیرضا جمالی
#ماه_شوال
#سی_ششمین_قربانی
سخت دلتنگ تـ❤️ـوام
صبر ندارم چه کنم
حیف وصد حیف که
بین من و تو فاصله هاست
گرچه دانم که به دامانِ
تـ❤️ـو دستم نرسد
باز هم در دل من
حسرت کم حوصله هاست
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
کم کم غروب ماه خدا ديده میشود
صد حيف ازين بساط که برچيده میشود
در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آن کسي است که بخشيده میشود
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیکَالْفَرَج
@rkhanjani
انسان بايد بداند که اين سرمايه است که خدا به من داده است حاصل ضيافت است‼️
و از اوست و بداني اين سرمايه دشمن هم دارد.
شيطان بيرون ماه رمضان ايستاده است‼️‼️
من کساني را ديدم که در ماه رمضان30 شب نماز شب خوانده اند ولي در روز عيد فطر نماز صبح شان قضا مي شود. اين هماني نيست که شيطان برده است⁉️
بعد مي گويد خدايا اين سرمايه شب زنده داري را شيطان پشت در ايستاده (چون در غل و زنجير بود) و مي خواهد از ما بگيرد خدايا بازش نکن
@rkhanjani
🍃〽️🍃〽️🍃〽️‼️‼️
«مراقب باشید شیطان نزدیک آنچه در ماه رمضان به دست آورده اید نیاید!
او می برد اما خبرتان نمی کند‼️‼️
و شما یک دفعه می بینید که آن حال خوش می رود‼️
نکته دیگر اینکه خیلی مواظب باشید که گناه نکنید‼️‼️
این که ما در ایمانمان رشد نداریم یک علتش گناه است؛ مثل اینکه نماز می خوانیم ولی وقتی از نماز بیرون می آییم دوباره یک حرف بی حساب می زنیم و همه خاصیت های نماز را می پرانیم‼️ انشاءالله خدای متعال به همه ما کمک کند که سرمایه ماه رمضانمان را برای ماه رمضان های دیگر و برای بعد از ماه رمضانمان حفظ کنیم و جوری نشود که با اتمام ماه رمضان نماز صبحمان هم قضا شود!
این درست نیست که هنگامی که ماه رمضان تمام شد انسان دیگر یک دعای ابوحمزه هم نمی خواند، یک کمیل هم نمی خواهد، یک قرآن هم نمی خواند؛ اگر در ماه رمضان سه ختم قرآن کردید ماه های دیگر یک ختم قرآن داشته باشید. قرآن را نبندید.
در این وادی، استقامت، ایستادگی و پایمردی شرط است‼️‼️
فرمود: «اگر عمل خیر را یک سال ادامه دهید اثرش را می بینید». یعنی این طور نباشد که انسان یک هفته نماز جماعت بخواند و رها کند. بنابراین مداومت بر آنچه در ماه رمضان برایتان حاصل شده جزء الزامات است».
@rkhanjani
دعای روز سیام ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ بِالشُّكْرِ وَ الْقبُولِ، عَلَى مَا تَرْضَاهُ وَ يَرْضَاهُ الرَّسُولُ، مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ، بِحَقِّ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.
🌷خدایا روزه ام را در این ماه، بر پایه آنچه تو و پیامبر، آن را می پسندد مورد سپاس و پذیرش قرار ده، درحالی که فروعش بر اصولش استوار باشد، به حق سرورمان محمّد و اهل بیت پاکش، و سپاس خدای را پروردگار جهانیان.
@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃
💫 آدم زرنگها این تکه از #دعا ی ابوحمزه رو یاد بگیرن توی قنوت #نماز هاشون بخوانند تا رحمت #خدا رو متلاطم کنند
📚 استاد عالی
🍃🌺
@rkhanjani
#تلنگرانہ |🕊|
•🌱میدونی چیه رفیق؛
یکی از ترفند های شیطون اینکه:
[زین لَهم اَعمالهُم...]
کارامونو قشنگ جلو میده!
خودمونم متوجه نیستیما،
فلذا فکر میکنیم بهبه و چهچه!
چه حسابم صاف وپاکه...
از پشت پرده خبر نداریم!
خدا مرتبا در حال یاداوریه؛
مراقب اعمالتون باشید
رنگ شیطون بهخودش نگیره ..:)
#حواسمونهست ؟!🌱•
🌸@rkhanjani
📢 مزد کسانی که ماه رمضان را خوب طی کردهاند يک نفحهای از نفحات توحيدی است. اين مزدِ رمضانی ما است. بنابراين، در شب عيد فطر آن چيزی که ما بايد از خدا بخواهيم اين است که يک نسيمی از توحيد به ما بِوَزد.
💠 استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
"ضيافت خدا در ماه رمضان چه بوده است؟ در اين ضيافت، خداوند متعال چه میخواستند به ما بدهند؟
رزق خدا، رزق قرآن و رزق ولايت در شب قدر بود.
اين دو رزق، محصولش چيست؟ يعنی قرآن و امام، طريق چه هستند؟
طريق توحيدند. پس رزق حقيقیِ ماه رمضان، توحيد است که از طريق رزق قرآن و رزق ولايت به انسان میرسد.
مزد کسانی که ماه رمضان را خوب طی کردهاند يک نفحهای از نفحات توحيدی است. يک نسيمی از توحيد است. اين مزدِ رمضانی ما است. بنابراين در شب عيد فطر آن چيزی که ما بايد از خدا بخواهيم اين است که يک نسيمی از توحيد به ما بِوَزد".
🌸@rkhanjani
🌹🌹 رمان #سجده_عشق
🖌 نویسنده : عذرا خوئینی
قسمت بیست وسوم
❄حیاط پر از برف شده بود کلی ذوق کردم دونه های برف رقص کنان روی زمین می نشست نفس عمیقی کشیدم و این هوای پاک رو به ریه هام فرستادم بالاخره بعد یه مدت لبخند به لبم اومد. روی الاچیق کنارحیاط نشستم دلم می خواست ساعت ها به این منظره خیره بشم و لذت ببرم
🌼موقع شام بهترین فرصت بود که از احساسم بگم، خیلی استرس داشتم حتی نتونستم یک لقمه هم بخورم. مامانم زیر چشمی نگام می کرد بالاخره دلمو به دریا زدم و گفتم:_ اخرش نفهمیدم چرا از سید بدتون میاد. مگه بنده خدا چیکار کرده که اینقدر ازش متنفرید!.
🍃بابام داشت آب می خورد که پرید تو گلوش و به سرفه افتاد لیوان رو با عصبانیت روی میز کوبید که نصف آب بیرون ریخت مامانم چشم غره رفت!.
🌾_حتی اسمش رو میارم بهم می ریزید. اما به بهمن که بدترین رفتار رو با من کرد و صورتم رو به این شکل درآورد هیچی نگفتید تازه اجازه دادید بیاد خواستگاری!. حق ندارم دلخور باشم.
🌸_در مورد سید نظرمون رو گفتیم پس بحثش رو باز نکن. بهمن هم از چشمم افتاده اگه قبول کردم فقط به حرمت خواهرم بود هر روز زنگ میزد و اصرار می کرد. باید چی کار می کردم؟.
🍁برو از سامان بپرس چه برخوردی با بهمن داشتم اگه مانع نمی شد کشته بودمش! فکر کن یه شب نشینی ساده اس مثل گذشته ،خودم سر فرصت جواب رد میدم.
🌺صندلی رو کنار کشیدم و بلند شدم._به هرحال من تو این مهمونی مسخره حاضر نمیشم شما هم بهتره رو دروایسی رو کنار بذارید و واقعیت رو بگید.
🌿در ضمن به غیر از سید با کس دیگه ای ازدواج نمی کنم. اگه این بارهم تماس گرفتن اجازه بدید بیان جوابم مثبته!!.
🍂هنوز از آشپزخانه بیرون نرفته بودم که بابام گفت: _پس اگه سید رو انتخاب کردی دور ما رو خط بکش. رو کمک ما هم حساب نکن .چشمام پر از اشک شد چقدر بی رحم شده بودند.
🍃سرم خیلی درد می کرد بدنم داغ شده بود و عطسه می کردم همین یک ساعتی که تو حیاط بودم کار دستم داد و سرما خوردم پتو رو دور خودم پیچیدم لرز شدید داشتم یاد حرف های پدرم که می افتادم داغ دلم تازه می شد!.
🌺صبح که بیدار شدم هنوز بدنم کوفته بود انگار که با یکی کتک کاری مفصل داشتم!! گوشیم خودش رو کشت از بس زنگ خورد حوصله نداشتم از جام بلند بشم! اما یکدفعه یادم افتاد با خانم عباسی قرار داشتم حتما بخاطر همین زنگ میزد
🌴ولی شماره ناشناس بود. پیغامگیر گوشیم رو چک کردم تماس از لیلا بود.
_سلام گلاره جان. راستش ما داریم برمی گردیم قم. قبلش ازت می خوام حرف دلت رو بگی،چون برای محسن نظر تو بیشتر مهمه. این شماره داداشمه خط خودم سوخته منتظر جوابتم..
🍀باید از این بلاتکلیفی در می اومدم طرد شدن از خانوادم یا فراموش کردن سید هر کدوم منو از پا در می اورد. ولی اگه با سید ازدواج می کردم این امکانش وجود داشت که یه روزی خانوادم نظرشون برگرده .
🌻من نمی خواستم ازشون بگذرم باید بهم فرصت می دادیم شاید با گذشت زمان همه چیز درست می شد. براش پیامک فرستادم:_لیلا جان اگه سید هنوز رو حرفش هست من هیچ مشکلی ندارم و راضیم. بهش بگو جهیزیم فقط یک چمدونه، دیگه بعد از این خانوادم کنارم نیستن...
ادامه دارد....
🌹 @rkhanjani