شب قدر چه شبی است؟
▪️مراد از قدر، تقدير و اندازه گيري است و خداوند متعال در شب قدر حوادث يک سال را تقدير مي کند و زندگي، مرگ، روزي، سعادت، شقاوت انسان ها و اموري از اين قبيل را در اين شب مقدر مي گرداند.
▫️آيه ✨«فيها يفرق كل امر حكيم» (دخان: ۴) بر همين معنا دلالت دارد. و آيه اي که آشکارا بگويد شب قدر کدام شب است، ديده نمي شود؛ ولي از جمع بندي چند آيه مي توان فهميد که شب قدر يکي از شب هاي ماه مبارک رمضان است. قرآن کريم از يک سو مي فرمايد: ✨«انا انزلناه في ليلة مبارکة » (دخان: ۳) که بيان گر نزول يک پارچه قرآن در يک شب مبارک است و از سوي ديگر مي فرمايد: ✨« شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن » (بقره: ۱۸۵) که گوياي اين است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است. و نيز در سوره قدر مي فرمايد: ✨«انا انزلناه في ليلة القدر»(قدر: ۱).
▪️از مجموع اين آيات استفاده مي شود که قرآن کريم در يک شب ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است، اما اين که کدام يک از شب ها قدر است، هيچ دليلي وجود ندارد.
▫️در روايات مي خوانيم شب قدر مردد بين نوزدهم و بيست ويکم و بيست وسوم ماه رمضان است و عدم تعيين يک شب به جهت تعظيم امر شب قدر بوده تا بندگان در آن گناه نکنند. اما روايات به دست آمده از طرق اهل سنت به طور عجيبي با هم اختلاف داشته و قابل جمع نيستند؛ ولي معروف بين اهل سنت اين است که شب بيست وهفتم ماه رمضان شب قدر است و در آن شب قرآن نازل شده است.
@rkhanjani
🌼🌱
🌱
#جرعهایازدریایافتتاح🌊
خدایا!
توبهممحبتمیکنیومننمیپذیرم😓
〰〰〰
💗فرازی از
دعای زیبای #افتتاح📖
@rkhanjani
رشد مادران در گرو #فرزندآوری👇
مادران با تولد هر فرزند، خود را رشد میدهند. کسی که خود را از مادری برای فرزندان متعدد محروم میکند، مواهب معنوی فراوانی را از دست میدهد.
هر فرزند یک اثر هنری فاخر است که ارزش یک عمر سرمایهگذاری هنرمند را دارد.
چشمها سالها به اثر خیره میشود، ولی دلها هنرمند را تحسین میکنند.
(استاد پناهیان
@rkhanjani
محبت افراطی نکنیم
نهی از زیاده روی در محبت می تواند اشاره به برخی از کارها باشد که نه تنها واقعیت آن محبت نیست؛ بلکه جفا در حق فرزند است.
مثلاً به اسم محبت، استقلال را از بچه ها بگیریم؛ به گونه ای که در انجام کارهای خود به قدری وابسته به والدین باشند که از عهدهٔ کارهای خودشان برنیایند یا به بهانهٔ محبت، اجازهٔ هر کاری را به آنها بدهیم؛ حتی کارهایی که برایشان خطرناک است، چه خطر جسمی و چه خطر روحی.
گاهی فرزند کار اشتباهی انجام می دهد که به برخورد تند از سوی ما نیاز دارد؛ اما محبت اجازهٔ تندی به ما نمی دهد. این دلسوزی خود نوعی افراط در محبت محسوب می شود.
گاهی هم مادر باید کار زشت فرزند را به پدر اطلاع دهد تا او از اقتدار خویش برای بازداشتن فرزند از آن کار استفاده کند؛ اما محبت، به او اجازهٔ چنین کاری را نمی دهد و فرزند هم در آن کار زشت، پیش روی می کند. این هم افراط در محبت است.
@rkhanjani
🔶 عوامل شکننده اقتدار مرد
💠 این مورد ته همه اقتدار شکنی ها هست؟⛔️
🔶 پرخاش بر مرد🔥
وای، وای، این خیلی فاجعه است.🔥⛔
🔵 خانم 🧕 چرا پرخاش میکنه؟
🔴 میخواد به مرد این پیام رو بده:
به هم ریخته ام😔، داغونم، وضعیت روحی روانی خوبی ندارم.😣
در حالیکه نمیدونه داره به مرد 🧔 میگه برو دنبال این: طلاق.⚡️
🔘 اولین جایی که روزنه فکر طلاق در ذهن مرد باز میشه وقتی هست که زن به مرد پرخاش میکند،😱 بخصوص اگر اون پرخاش یک بار و از سر غفلت نباشه، توأم با عذرخواهی نبوده، خانم نه تنها پرخاش کرده، پرخاشش رو تکرار میکنه، مکرر پرخاش کرده.⚡️
وای اگر پرخاشش کار مستمر و دائمی اش باشه، حتما مرد زنش را طلاق میدهد، بدون استثنا.😑
💠 اگر زن اونقدر سابقه پرخاش داشته باشه که هنوز شروع نکرده مرد انتظار پرخاش داشته باشد، مثلاً میگه:
وای اگر خانمم🧕 بفهمه خونه مامانم بودم یک هیاهویی بکنه، بفهمه میوه🍑 نگرفتم یک دادی بزند، عروسی خواهرش میاد برای لباس یک قشقرقی به پا بکند😣... ⬅️ این حتماً زنش را طلاق میدهد.
🔴 اگر طلاق حقوقی نده، طلاق روحی_روانی رو داده، جنازهاش داره با این زن زندگی میکند دیگه نه انگیزهاَش، نه میلش نه شور اَش در زندگی؛ هیچ چیز نیست.
🔶 بریم ببینیم پرخاش بر اقتدار مرد چه میکند:❓
خانم پرخاش کرده تَرَکی را بر مرد🧔 وارد کرده، بعد میگه علی ببخشید من نفهمیدم لطفاً از من بگذرید☹️ میاد پاک میکنه، این برگشته ولی وقتی مکرر پرخاش میکنه مرد خیلی تَرَک برداشت.
اگر خانم اینقدر پرخاش کرده باشه که مستمر باشه، تکه های مرد را هم کنده.
وقتی در حد انتظار پرخاش قرار میگیره دیگه قطعات مرد🧔 را روی زمین رها کرده. بعد آقا میاد مشاوره، میگه آقای دکتر فقط طلاق.⚡️
بررسی میکنم میبینم این خانم🧕 مشکلش فقط پرخاش هست. میگم آقا من کمک میکنم اینا رو دوباره روی هم سوار میکنیم، نمیذاریم این زن دوباره به شما پرخاش بکنه.
مرد میگه: اگر موفق هم بشی دیگه نمیخواد، فرشته هم که بشه از دل و چشمم افتاد.😱
🔷 دیگه اونجا تلاشهایم بازگشتی را ایجاد نمیکند.
🔘 بترسید از شکستن اقتدار مرد.
#اقتدار_مرد
#دکتر_حبشی
@rkhanjani
#دام_شیطان😈
#قسمت_دوم 🎬
امروز شنبه بود .
طرف صبح رفتم دانشگاه....الانم آماده میشم تا سمیرابیاد دنبالم با هم بریم کلاس گیتار....
زنگ در را زدن.
_مامان !کارنداری من دارم میرم.
_:خدابه همراهت,مراقب خودت باش,عزیزم.
سمیرا با ماشین خودش اومد دنبالم و تا خود کلاس از استاد و کارش تعریف کرد.
خیلی مشتاق بودم ببینمش.
وارد کلاس شدیم . ده ,دوازده نفری نشسته بودند اما از استاد خبری نبود.
باسمیرا ردیف آخر نشستیم.
بعداز ده دقیقه استاد تشریفشون رو آوردند.
_من، بیژن سلمانی هستم ،خوشبختم که در کنار شما هستم ،امیدوارم اوقات خوشی را در معیت هم سپری کنیم.
بعد,همه ی هنرجوها خودشون رو معرفی کردند.اکثراً تو رنج سنی خودم بودند.
استاد هم بهش میومد حدود ۴۵ ، ۴۶ داشته باشه ...چشماش خیلی ترسناک بود ، وقتی نگاهت میکرد انگار تمام اسرار درونت را میدید .نگاهش تا عمق وجودم رامیسوزاند. خصوصاً وقتی خیره به آدم نگاه میکرد یه جور دلشوره میافتاد به جونم.
یک بار درحین توضیح دادنش ,به من خیره شده بود ناخودآگاه منم به چشماش خیره شدم...
وااااای خدای من ,انگار داخل چشماش آتیش روشن کرده بودند.به جان مادرم من آتیش را دیدم....
همون موقع اینقد ترسیده بودم، پیش خودم گفتم محاله دیگه ادامه بدم,دیگه امکان نداره پام را تواین کلاس عجیب و ترسناک بزارم.
میخواستم اجازه بگیرم برم بیرون ،اما بدون اینکه کلامی از دهن من خارج بشه، استاد روش را کرد به من و گفت:الان وقت بیرون رفتن نیست خانم، صبرکنید ده دقیقه ی دیگه کلاس تمومه !!!...
واااای من که چیزی نگفته بودم ,این ازکجا فهمید من میخوام برم بیرون😱
از ترس قلبم داشت میومد تودهنم، رعشه گرفته بودم.
سمیرا بهم گفت:چت شد یکدفعه؟
باهمون حالم گفتم:هیس ، بزاربعدازکلاس بهت میگم...
بالاخره تموم شد،هول هولکی چادرم را مرتب کردم که برم
بااینکه بچه ها دور استاد را گرفته بودند، اما ازهمون پشت صدازد:
خانوم هما سعادت، صبر کنید...
بازم شوکه شدم برگشتم طرفش .
یک خنده ی کریه کرد و گفت:شما دفعهی بعدی هم میاین کلاس.
فکر نیامدن را از سرتون به در کنید.
درضمن قرارنیست چیزی هم به دوستتون بگید هااا
واااای خدای من ، این ازکجا فهمید من نمیخوام بیام؟؟
تمام بدنم یخ کرده بود، مغزم کارنمیکرد....
#ادامه_دارد ...
#رمان
🌸 @rkhanjani
🍃 پرسش:
چيکارکنم که نسبت به رفتارهاي خانواده ي همسرم حساسيت پيدانکنم؟؟ آخه همش احساس ميکنم فرق ميذارند و اين آزارم ميده
🍃 پاسخ:
احساس تلخ و سنگيني كه از اين بابت به سراغ شما آمده را كاملاً درك مي نماييم و به شما حق مي دهيم بابت اين گونه مسائل و برخوردهاي تبعيضانه برنجيد؛ امّا پرمسلّم است كه شما زماني مي توانيد تأثير مثبت مورد انتظار را بر آنها داشته باشيد كه در فرآيند تأثيرگذارى توجه به حدود و كيفيت تأثيرگذاري داشته باشيد و همچنین خودتان هم حساسیت زیاد به خرج ندهید.
نكته ديگري كه بايد بدان توجّه داشت اين است كه يادتان باشد براي احساس رضايت از زندگي احتياج به تغيير واقعيّت نيست، بلكه بايد انتظار و نگرش خود را متناسب با واقعيّت ها تنظيم نمود؛ لذا جا دارد واقعيّت ها را در مورد تبعيض خانواده ي شوهر خود پذيرا بوده و انتظارات خود را با آن متناسب سازيد؛ زيرا شايد هيچ چيز به اين اندازه كمكتان نكند كه بهتر است ابتدا واقعيّات زندگي با آن ها را «بپذيريد» تا بتوانيد متناسب با آن به دنبال راه حل باشيد. بنابراین اگر واقعا تبعیضی در کار است بهتر است با آن کنار بیایید و اگر نیست بهتر است حساسیت زیاد به خرج ندهید و بی توجه شوید.
از خود انتظار معجزه نداشته باشيد كه بتوانيد خانواده ي شوهرتان را قانع كنيد رفتار خود را اصلاح نمايد؛ زيرا اين افراد به ويژه در سنين بالا خيلي قابل تغيير نيستند؛ بنابراین در این خصوص سعی کنید ذهن خود و همسرتان را درگیر نکنید و به همه چیز بدون حساسیت نگاه کنید.
موفق باشيد.
@rkhanjani