امام عسکری کنار بدن باباش رفت،نگاهی به صورت باباش کرد،تو تبعیدگاه ومنطقه نظامی
تبعیدشون کردند،
حضرت کنار بدن بابای غریبش نشست،ناله ها زد..😥😥
اگه شما گریبان چاک زدی،😥😥
پس زین العابدین چی بگه کربلا،😭
یا الله،😭😭گریبان چاک زد امام عسگری😭
پول می داد امام هادی علیه السلام می گفت برید زیارت حسین علیه السلام،
😥😥
حالا من روضه رو می برم کربلا و عاشورا ،اونجایی که امام هادی دوست داره،😥
اگه شما گریبان چاک زدی،😥😥
پس زین العابدین چی بگه کربلا،😭
یا الله،😭😭گریبان چاک زد امام عسگری😭
دیگه بدن بابات پیدا نباشه، الان ده نفر میان،اسباشونو میارن،😭😭😭😭😭😭😭
فرج امام زمان بگو حسین.....😭😭😭😭😭😭😭
خجالت نکشی ها 😭😭
بلند بگو حسین .......😭😭😭😭😭
چرا بدنهای خودشونو دفن می کنن،یکی نبود بگه زین العابدین،صبر کن،الان یه کاری می کنن،😭😭😭😭
اما کربلا،😭😭😭
زین العابدین دید همه دارن بدنهارو دفن می کنن،هیچکی به بدن حسین نگاه نمی کنه😭😭😭😭😭
حسین...........😭😭😭😭😭🥀
عمه چرا بدن بابامو دفن نمی کنن،😭😭🥀🥀😭
مگه بابای من،مسلمون نیست،😭😭😭
کجا ببرمت،همین یه مسیر مسیر روضه ی من،می گن امام عسگری،خیلی فردا بی تابی کرد،😥😥
وقتی بدن بابا رو دید،وقتی داغ بابا دید،یا امام عسگری،شنیدم گریبان چاک زدی،😭شنیدم به سر و صورت
زدی😭😭
سینه اش تنگ شد از شدت آن زهر جفا
« مجتبی گونه » و با « درد » رَوَد سمت خدا
[ صلوات یادت نره ]
جامعه می خوانم و چشمم به راهت مانده ، چون
مُهرِ تأییدِ زیارت با امام هادی (ع) است !