eitaa logo
کانال کمیل
289 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5هزار ویدیو
71 فایل
سفیرعشق شهیداست و ارباب عشق حسین‌علیه‌السلام وادی عشاق کربلاجایی که ارباب عشق سربه‌باد می‌دهدتا اسرارعشاق را بازگوکند که‌برای عشاق راهی‌جز ازکربلا گذشتن نیست🌷 کپی باذکرصلوات برمهدی عج eitaa.com/joinchat/2239103046Cd559387bf0
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹علی به مقام کوچکترین توجه‌ی نداشت. ایشان مسؤول عملیات سپاه نیکشهر بود 🌹میخواستیم او را به عنوان مسؤول فرمانده‌ی سیاه معرفی کنیم قبول نمیکرد و زیر بار نمی رفت. 🌹می گفت: «من میخواهم اینجا عملیات انجام بدهم اسم مهم نیست. من به ایشان گفتم: «اگر شما مسؤول باشید بهتر میتوانید عملیات انجام بدهید. میگفت نه من عنوان نمیخواهم من هر کار بخواهم انجام دهم دستم باز است من پست و مقام نمیخواهم. 🌹ما به زور این کار را کردیم و ایشان با یک شرط پذیرفت و آن اینکه گفت: «من نمیتوانم همیشه پشت این میز نشسته باشم، من باید بروم در منطقه». 🌹 بارها و بارها مسؤولیتهای بالاتر را به علی پیشنهاد کردیم، ولی قبول نکرد. میگفت: «من برای ایجاد امنیت در این منطقه مسؤولیت و رسالتی دارم و باید آنرا انجام دهم». 🌹شهادت این عزیزان بار رسالت دیگران را سنگین میکند "شهید علی معمار حسن آبادی" 📚 کتاب: شقایق کویر، ص ۱۲۰
🌹من همان جا، روی پشت بام ماندم غلام‌علی با سرعت از پشت بام ها جلو رفت تا آمدم به اطرافم نگاهی بیاندازم دیدم غلام‌علی را گم کردم. 🌹دور تا دور خیابان کماندوها بودند. هر کس که می خواست از آنجا بگذرد به او گیر میدادند او را کاملا بازرسی و بازجویی می کردند. یک ماشین ارتشی پر از نیرو سر رسید مردم روی پشت بام ها و داخل کوچه ها شعار مرگ بر شاه میدادند 🌹ناگهان، از همان طرفی که غلام‌علی رفته بود صدای مهیبی شنیدم؛ بعد دود غلیظی تمام کوچه را پر کرد. صدا خیلی بلند بود، به طوری که پس از انفجار تیراندازی و رگبار مسلسل قطع نشد. 🌹 هر کسی به یک طرف می‌دوید فرمانده به نیروهایی که تازه از راه رسیده بودند اشاره کرد که جمع شوند صدایشان را نمی‌شنیدم. آنها را به دو دسته تقسیم کرد. گروهی از یک طرف خیابان و گروهی از طرف دیگر حرکت کردند به نظرم رسید قصد دارند تمام محله را محاصره کنند. 🌹خیلی نگران شدم هر چه نگاه کردم غلام‌علی را ندیدم. آیا او دستگیر شده است؟ اگر دستگیر شده باشد جواب خواهرم را چه بدهم؟ حواسم به کارهای کماندوها بود که متوجه شدم صدایی از نزدیکی ام می آید. 🌹کمی دقت کردم. دسته‌ای کماندو را روی لبه‌ی دیوار نزدیکم دیدم. قبل از آن که من را ببیند پریدم پایین کوچه و پا به فرار گذاشتم پشت سرم را هم نگاه نکردم با سرعت خودم را از آن جا دور کردم دیگر مطمئن بودم که غلام‌علی دستگیر شده است مگر امکان دارد که از میان آن همه نیرو فرار کند؟ وقتی احساس کردم که کسی تعقیبم نمیکند ایستادم تازه متوجه شدم که چقدر خسته شده ام گوشه ای نشستم تا کمی نفسم جا بیاید. 🌹هرچه شب منتظر شدیم .... { ادامه دارد } "شهید غلام‌علی ابراهیمی"
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... اول آذر سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان(عج): 🕊 شهادت شهید مدافع حرم حسن حزباوی 🕊 شهادت شهید مدافع حرم یدالله قاسم‌زاده
📌 دانش آموز ۱۳ ساله کرجی «السلام علیك یا اباعبدالله» گفت و به شهادت رسید 🔹️ شهید ۱۳ ساله علیرضا محمودی پارسا در دوران حضور در جبهه یک‌بار به شدت مجروح شد و پس از بهبودی مجددا به جبهه بازگشت. ◇ وی ۲۷ بهمن سال ۱۳۶۷ مجددا بر اثر اصابت خمپاره و گلوله از ناحیه شکم و سینه به شدت مجروح شد و پس از تحمل دو روز درد شدید در نیمه شب جمعه ۲۹ بهمن سال ۶۱ در حالتی که حضور مقدس ابا عبدالله را بربالین خود احساس می‌کرد و بر ایشان سلام می‌داد جان خود را تقدیم جانان کرد. ◇ علیرضا با شروع جنگ تحمیلی آماده اعزام بود که به علت كمی سن به او اجازه حضور در جبهه های جنگ را نمی دادند. ◇ سرانجام در فروردین سال ۶۱ به جبهه كامیاران رفت بعد از ۳ ماه برگشت و مشغول امتحانات شد و با موفقیت كامل آن را به پایان رساند و به كلاس سوم راهنمایی ارتقاء یافت. ◇ در اول تیرماه، بار دیگر عازم جبهه سومار گردید و در حمله مسلم ابن عقیل با رمز یا اباالفضل علیه السلام از ناحیه سر و گردن و صورت مجروح گردید. ◇ خبر شهادت همسنگر و هم پیمانش او را به شدت متاثر ساخت و دیگر تحمل ماندن را نداشت. ◇ در چند مرحله مجروح شد و در بار آخر طی ۲ روز جراحت درد سختی را بر جان پذیرفت و در ساعت ۲:۳۰ دقیقه نیمه ‌شب جمعه ۲۹ بهمن ماه ۱۳۶۱ با جمله «السلام علیك یا اباعبدالله» به سوی معبود شتافت. 🔹️ صبحانه ای با شهدا https://eitaa.com/joinchat/2239103046Cd559387bf0
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاحسین غریب تویی اربابم دل من.🌸😔🎋
آنچه نیروها را خسته می‌کند، کار نیست بلکه گیجی و بی برنامه‌گی ست.
روز چهارشنبه مجروح شدنش آخرین کلاس حوزه رو با هم بودیم. کلاس که تمام شد، سریع وسایل هاشو جمع کرد که بره؛ گفتیم آرمان کجا میری؟ گفت: امشب آماده باش هستیم در اکباتان. گفتیم: آرمان نرو! گفت: نه! باید برم... به شوخی گفتیم: آرمان میری شهید میشی ها! با خنده گفت: این وصله ها به ما نمی‌چسبه... گفتیم: بیا باهم عکس بگیریم شهید شدی میگذاریم پروفایلمون:)) نیومد؛ هرکاری کردیم نیومد... ❤️ 🤲
🌸 حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه: اگر ایران‌دوست هستید امیدآفرینی کنید. اگر یأس‌آفرینی کردید، نمی‌توانید بگویید ایران‌دوستید. شاخص عمدۀ ایران‌ستیزی، یأس‌آفرینی است؛ امیدسوزی است؛ القای ناتوانی است؛ القای بن‌بست است. نگذارید کسانی که دشمن ایران‌اند، در قالب دفاع از منافع ملی، لباس عوضی بپوشند، چهرۀ خودشان را عوض کنند [و ‌القای یأس کنند]. شما شاخص‌ها را سرِ دست بگیرید. شما ، شما ، شما ، شما ، ایران اسلامی را دوست دارید؟ خیلی خوب، پس . اگر خلاف این سرزد، ادعا را نمی‌شود قبول کرد! 🔹بیانات در دیدار جمعی از مردم اصفهان. ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
اینڪه‌مادست‌بہ‌شمشیر وزره‌ایسـتادیم،سبب‌ آن‌است‌ڪه‌این‌طایـفہ‌ رهبر‌دارد...!(: "