شهید مدافع سلامت مریم رحیمی 🇮🇷 🌹شهید مریم رحیمی در بیستم شهریور ماه سال 1372 در خانواده  ای مذهبی در شهر شیراز دیده به جهان گذشود، از همان دوران کودکی به دلیل اینکه عمویش از شهدای دفاع مقدس بود با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا گردید.🌸🕊🌸🕊 ایشان پس از فارغ التحصیلی در رشته پرستاری از دانشگاه آزاد فیروز آباد فارس، در بیمارستان شهید رجایی مشغول گذراندن دوره طرح خویش گردیدند، وی پس از اتمام دوره طرح به دلیل تعهد کاری و مسئولیت پذیری و داشتن روحیه جهادی در خدمت، با عضویت پیمانی در همان بیمارستان استخدام شد.🌸🕊🌸🕊 ایشان هم زمان درحین خدمت در رشته آموزش پزشکی در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول به تحصیل بودند، وی در سن 20سالگی ازدواج نمودند.شهیده مریم با خود عهد نموده و نیت کرده بود که ابتدا در پیاده روی اربعین شرکت نموده و به زیارت آقا ابا عبدالله الحسین مشرف شود و سپس جهت فرزند آوری اقدام نماید که چنین نیز شد.🌸🕊🌸🕊 در ایام کرونا، با اینکه 6ماهه باردار بودند و حتی از طرف مسئولین بیمارستان به ایشان اجازه داده شده بود که با توجه به شرایط جسمی از مرخصی شان استفاده کنند ولی ایشان به دلیل تعهد کاری و روحیه جهادی حاضر نشد از این فرصت استفاده کند و به خدمت به بیماران کرونایی ادامه دادند که در همین مسیر خدمت خود نیز مبتلا به کرونا گشته و سرانجام در تاریخ 1399/8/22  در سن 27 سالگی به فیض شهادت نائل آمدند و فرزند 6ماهه ای را که باردار بودند به دلیل نجات فرزند زودتر به دنیا آورده شد، 2روز بعد از شهادت مادر به مادر شهیدش پیوست.🌸🕊🌸🕊

﷽ #کلام_شهید❣ تکلیفِ ما این است که از نــاموس شیعــه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم... #شهید_رضا_حاجی_زاده

راهی شد غافله‌ی عشق و امید دل من چرا دوباره نرسید.... #مدیون_شهدا_هستیم #گردان_کمیل_هنوز_هم_زنده_ست

آقا روح الله از ریز ماجرای به شهادت رسوندنت به مادرت چیزی نگفتن،مادرت هنوز خبرنداره چجوری زجر کشت کردن! آقا روح الله به مادرت نگفتن چقدر کف وسوت زدن وچقدررقصیدن ‌وخوشحال بودن بعدشهادتت آقا روح الله به مادرت نگفتن ونمیگن که یه عده ناراحتن از قصاص قاتلای پسرش!

‍ سلام دوستان مهمون امروزمون برادر علی هست🥰✋ *شهادتـــ در سه سالگے رقیه*🌙 *شهید سید علی ابراهیمی*🌹 تاریخ تولد: ۱ / ۸ / ۱۳۳۷ تاریخ شهادت: ۲۵ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: فریمان،مشهد محل شهادت: شلمچه *🌹همسرش← سه دختر سمیه، رقیه، سمانه از همسرم به یادگار مانده🎀 که سمانه ۶ ماه پس از شهادت پدرش بدنیا آمد🥀سید بارها مجروح شد. ترکش به پهلو سینه و ریه🥀سوختگی صورت🥀بی هوشی و مجروح شدن دست و پاهایش.🥀ایشان سوخت اما عقب نشینی نکرد✨وقتى فرزند دوم به دنيا آمد سید در جبهه بود مرخصى گرفت و به خانه آمد و اسمش را رقيه گذاشت🌙و گفت: «وقتى رقيه سه ساله شود من شهيد می‌شوم»🕊️ او دقیقا وقتی رقیه سه ساله شد با اصابت ترکش💥 از ناحیه پا و صورت🥀به شهادت رسید🕊️ همرزم← پیکر سید را در آمبولانس قرار دادیم🚑 در راه سه بار درِ عقب آمبولانس خود به خود باز شد‼️و پیکر بيرون افتاد🥀دستهایش را به صندلى بستيم، باز طناب پاره شد و درِ آمبولانس باز شد و به بيرون افتاد‼️راننده وحشت کرده بود‼️سرانجام مجبور شدم پیکر سید على را در بغل بگيرم و تا پشت خط ببرم پيش پیکر شهید شريفى🌷یکی از بچه ها گفت سید علی گفته: سفارش کن پیکرم را به عقب نیاورند،می‌خواهم در همان منطقه بمانم ...»🌙علت بیرون افتادن پیکرش همین بود دوست نداشت پیکرش به عقب برود🥀سید در وصيت‏نامه‏‌اش نوشته بود:✍️ اى خداى خالق! دوست دارم در جايى دفن شوم كه از همه جا به تو نزديك‏تر است🌙 پیکر او پس از انتقال به مشهد مقدس در بهشت رضا(ع)🌷دفن شد و به آرزویش رسید*🕊️🕋 *سردار شهید سید علی ابراهیمی* *شادی روحش صلوات

اللهم عجل لولیک الفرج

قرائت سوره‌ توحید و نمایی از کهکشان‌راه‌شیری

السلام علیک یا ابا‌عبدالله شستشوی حرم امام حسین علیه‌السلام

به نام که رسید گمش کرد.......