سیدمجید+بنی+فاطمه-صل+علی+سیدنا+المصطفی-+رحلت+پیامبر+صل+الله+علیه+و+آله.mp3
4.71M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#سیدمجیدبنےفاطمہ
<َصلعلۍسیدناالمصطفے...>ً
#یانبۍالله
#السلامعلیڪیارسولالله
🏴 امروز تمام کائنات به عزای نبودنت نشستهاند، ای بهانهی خلقت! انگار یک پدر از این دنیا رخت بر بسته که جهانی اینچنین یتیم شده، چرا که ریسمانِ وحیای که با رفتنت از زمین بریده شد، زمین را از رحمت تهی کرد.
▫️ نبودنت داغی شد بر سینهی دخترت زهرا. نبودنت طنابی شد که دستان علی را بست و قامتش را خم کرد. نقاب شرم بر چهرهی روزگار است از این که بعد از تو مردمان به امانتهایت وفا نکردند.
▪️ ای باب نجات خدا بر روی زمین! بعد از غروب و رفتنت جهان روز به روز در تاریکی و ظلمت فرو رفت. آنقدر که جز سیاهی چیزی باقی نمانده و ما دلخوش به خورشیدی هستیم که تو طلوعش را به ما وعده دادهای تا بیاید و پدری کند در حق این امت یتیم مانده...
🔘 #شهادت_پیامبر_اکرم صلوات الله علیه و آله و صلم را به تمام مسلمین جهان تسلیت عرض میکنیم.
ماه صفر برفت و عزای مصطفی شد
مسموم زهر کینه امام مجتبی شد
مدینه شور و شین است
خونین دلِ حسین است
گرم عزا ملائک در سوگ مصطفایند
ارض و سما به گریه از داغ مجتبایند
#شهادت_پیامبر_اکرم(ص)🥀
#شهادت_امام_حسن(ع)🥀
#تسلیت_باد🏴
♨️عاقبت رباخواري
آقا سید مهدی کشفی که از یاران مخصوص میرزا جواد نقل می کرد:
شبی توی خانه خوابیده بودم ، دیدم که صدای ناله ی سوزناکی از حیاط می آید.
از بس شدید و سوزناک بود ، هراسان ازخواب برخاستم که چه خبر است؟
رفتم در را باز کردم، دیدم در این حیاط ما که به این کوچکی است یک کاروانسرای بزرگی است و دور تا دورش حجره می باشد
و صدا از یک حجره می آید..
دویدم پشت حجره هرکار کردم در باز نشد.
از شکاف درب نگاه کردم ببینم چه خبر است!
دیدم یکی از رفقای ما که اهل بازار تهران است افتاده و به اندازه نصف کمر انسان، سنگ آسیاب روی او چیده اند.
و یک شخص بد هیبت از آن بالا ، توی حلقوم دهان او چیزهایی میریزد.
ناراحت شدم ، هرچه کردم در باز نشد
هرچه التماس کردم به آن شخص که چرا به رفیق ما این طور میکنی !
اصلا نگفت : تو کی هستی؟
این قدر ایستادم که خسته شدم برگشتم آمدم توی رختخواب ولی خواب از سرم بکلی پرید
نشستم تا صبح شد، حال نماز خواندن نداشتم . رفتم در خانه میرزا جواد آقا و محکم در زدم.
میرزا جواد آقا از پشت در گفت چه خبره ؟ چه خبره ؟ حالا یه چیزی بهت نشون دادند نباید که اینطوری کنی؟ !
گفتم من همچو چیزی دیدم.
گفت بله ، شما مقامی پیدا کرده اید.
این مکاشفه است.
آن رفیق بازاری شما رباخوار بود و در آن ساعت داشت نزع روح (روح از بدنش کنده ) می شد. من تاریخ برداشتم . بعد خبر آمد که آن رفیق ما در همان ساعت فوت کرده است...
📚 شرح حال آیت اللّه العظمى اراکى,ص 299.
#علما
🔸حکم جمع آوری پول در تعزیه
⁉️ در مراسم تعزیه و شبیه خوانی افرادی نقش حضرت ابوالفضل (علیه السلام) و حضرت علی اکبر (علیه السلام) را اجراء میکنند، آیا پولهایی که مردم به نیت نذر و احسان به آنها میدهند متعلق به خود آنهاست؟
✅ این امر بستگی به خود افرادی دارد که نذر میکنند اگر نذر خود اشخاص کردهاند به آنها میرسد و اگر نذر را برای کل مراسم میدهند در همه موارد عزاداری میتوانند مصرف نمایند.
#احکام
امام حسن عليه السلام :
عَلَيكم بِالفِكرِ، فَإنَّهُ حَياةُ قَلبِ البَصيرِ ومَفاتيحُ أبوابِ الحِكمَةِ؛
امام حسن عليه السلام :
بر شما باد به تفكّر، كه تفكّر مايه حيات قلب شخص بصير و كليد درِ حكمت است.
إعلام الدين، ص 297.
🔻۳۰ سوال ۳۰ حدیث در محضر امام حسن
١_از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: زهد چیست؟ فرمود: دلدادگى به تقوا و دل برگرفتن از دنیا.
٢_از حضرت سؤال شد: حلم چیست؟ فرمود: فرو خوردن خشم و خویشتندارى.
٣_ سؤال شد: سَداد چیست؟ فرمود: پسزدن بدى با خوبى.
۴_ سؤال شد: شرف چیست؟ فرمود: احسان به طایفه و نزدیکان و به عهده گرفتن خسارت و جرم آنان.
۵_ سؤال شد: بزرگوارى چیست؟ فرمود: در غرامت، عطابخشى و از جرم، چشمپوشى.
۶_سؤال شد: مردانگى چیست؟ فرمود: حفظ دین، حفظ عزّت نفس، نرمرفتارى، تداوم نیکى، پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم.
٧. سؤال شد: کرم چیست؟ فرمود: بخششِ قبل از خواهش و طعام دادن به مردم در هنگام قحطى.
٨. سؤال شد: فرومایگى چیست؟ فرمود: خُردبینى و دریغ کردن از اندک.
٩. سؤال شد: پستى چیست؟ فرمود: اندک بخشى و بدوبیراه گفتن.
١٠. سؤال شد: بزرگمنشى چیست؟ فرمود: بذلوبخشش در خوشى و در سختى.
١١.سوال شد: بخل چیست؟ فرمود: آنچه را در دست دارى، مایۀ شرف پندارى و آنچه را انفاق کنى، تلف شده بدانى.
١٢. سؤال شد: برادرى چیست؟ فرمود: همراهى در سختى و در خوشى.
١٣. سؤال شد: ترس چیست؟ فرمود: گستاخى بر دوست و گریز از دشمن.
١۴. سؤال شد: توانگرى چیست؟ فرمود: خرسندى به روزىِ تقسیم شده که نصیبش شده، هرچند کم بوده باشد.
١۵. سؤال شد: فقر چیست؟ فرمود: سیرى ناپذیرىِ نفس نسبت به هرچیزى.
١۶. سؤال شد: جود چیست؟ فرمود: بخشش دسترنج خود.
١٧. سؤال شد: کرم چیست؟ فرمود: خویشتنبانى در سختى و خوشى.
١٨. سؤال شد: دل و جرأت داشتن چیست؟ فرمود: دستوپنجه نرم کردن با حریفان هموزن خود.
١٩. سؤال شد: نیرومندى چیست؟ فرمود: سخت نبرد کردن و ستیزه با پرقدرتترین مردمان.
٢٠. سؤال شد: خوارى چیست؟ فرمود: هراس از راستى و اظهار حقیقت.
٢١. سؤال شد: کجفهمى چیست؟ فرمود: مبارزه با فرماندۀ خود و آن کس که مىتواند به تو زیان رساند.
٢٢. سؤال شد: جلال و شکوه چیست؟ فرمود: انجام کار نیک و ترک کار زشت.
٢٣. سؤال شد: دوراندیشى چیست؟ فرمود: صبر طولانى و مدارا با کارگزاران و هوشیارى نسبت به تمام [ترفندهاى] مردم.
٢۴. سؤال شد: شرف چیست؟ فرمود: همراهى با برادران و حفاظت از همسایگان.
٢۵. سؤال شد: محرومیت چیست؟ فرمود: از دست دادن بهرهاى که به تو عرضه شده بود.
٢۶. سؤال شد: سبکسرى چیست؟ فرمود: پیروى از فرومایگان و همنشینى با گمراهان.
٢٧. سؤال شد: درماندگى در سخن چیست؟ فرمود: با ریش خود بازى کردن و بسیار سینه صاف کردن هنگام سخن گفتن.
٢٨. سؤال شد: شجاعت چیست؟ فرمود: دستوپنجه نرم کردن با حریفان هموزن خود و شکیبایى به هنگام شنیدن سخن نیشدار.
٢٩. سؤال شد: به زحمت افتادن چیست؟ فرمود: اظهار نظر در امورى که به تو مربوط نیست.
٣٠. سؤال شد: سبکسرى چیست؟ فرمود: احمقانه از دست دادن مال و بىاعتنایى نسبت به آبروى خویش.
منبع : تحف العقول، ص227 و 228.
#حسین_دارابی
🥀🕊@RMartyrs