eitaa logo
دکتر رسول میرباقری
402 دنبال‌کننده
1هزار عکس
347 ویدیو
7 فایل
| ؛﷽ | 🔹مدرس حوزه و دانشگاه 🔹مهندس عمران 🔹دکتری مدیریت استراتژیک(DBA) ولی افتخارم این است که روضه خوان سیدالشهداء هستم.
مشاهده در ایتا
دانلود
هفت گروه انسانی را از زندگی خود حذف کنید تا روحتان سالم بماند : • ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ . • ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺘﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ . • ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻣﯿﺪﻫﺪ . • ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﻣﯿﮑﻨﺪ . • ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ . • ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮﺍﺕ ﻣﺨﺮﺏ میگذارد • شخصی که بی حرمتی برایش تفریح است . سلام دوستان عزيز صبح تون بخیر و خوشی، امروز از خدا میخوام ۵چیز هم‌سفره‌ زندگیتون باشه؛💫 خوشبختـے.. آرامـش، شـادی عاقبت بخیری ونگاه خدا🙏🌹 @rmirbagheri
#بوی_فتنه بعضی‌‌ها در فضای فتنه، این جمله «کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» را بد می‌فهمند و خیال می‌کنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار.. حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند... امام خامنه‌ای حفظه اللّه @rmirbagheri
✅توبه واقعی (از ته دل) ✍از مهمترین وظایف شیعیان نسبت به امام عصر انجام توبه واقعی است. یکی از اصلی ترین دلایل غیبت امام زمان، گناهانی است که از انسانها سر می زند امام زمان در توقیع خود به شیخ مفید، گناهان ما را دلیل اصلی غیبت میدانند و می فرمایند: پس تنها چیزی که ما را از آنان پوشیده میدارد، اعمال ناخوشایندشان است که به ما میرسد و از آنان نمی پسندیم و انتظار نداریم. 📚 کتاب مکیال المکارم ج ۲ "دَلیٰلِ غِیْبَتِ تُو، مَنَمْ، میٰداٰنَمْ" 💠: @rmirbagheri🌷
✨🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸✨ مردم‌عزیزما برای انقلاب خمینی بسیج‌شدند انقلاب‌محقق‌شد آری اگربرای‌انقلاب‌مهدوی‌هم یاد‌بگیریم‌چگونه‌بسیج‌شویم مطمئنا ظهور محقق‌ خواهد شد آیامی‌دانید بیانیهءگام‌دوم‌انقلاب نقشهءراه انقلاب‌مهدوی‌است؟! پس اگر در انتظار مهدوی و رسیدن به انقلاب مهدوی صادق هستیم باید برای خواندن و فهمیدن و فهماندن این بیانیه بسیج شد. دکتر رسول میرباقری: http://eitaa.com/joinchat/2786394115C82f26b9b19
🍃🌺🍃🌺 گاندی خطاب به همسرش چه زیبا نوشت: خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ؛ زیاد نزدیک به هم می سوزیم، و زیاد دور از هم ، یخ می زنیم . تو نباید آنکسی باشی که من میخواهم، و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی. کسی که تو از من می خواهی بسازی، یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت. من باید بهترین خودم باشم برای تو. و تو باید بهترین خودت باشی برای من . خوبِ من ، هنرِِ عشق در پیوند تفاوت هاست، و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها . زندگی ست دیگر... همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست؛ همه سازهایش کوک نیست. باید یاد گرفت با هر سازش رقصید؛ حتی با ناکوک ترین ناکوکش. اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن؛ حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد؛ به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند. به این سالها که به سرعت برق گذشتند؛ به جوانی که رفت؛ میانسالی که می رود. حواست باشد به کوتاهی زندگی، به زمستانی که رفت؛ بهاری که دارد تمام می شود کم کم، آرام آرام. زندگی به همین آسانی می گذرد. ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد و گاهی هم صاف است. میگذرد، هر جور که باشی 🌿🌻🌿. @rmirbagheri
...! منزل شلوغ بود جمعی از مردم به نشانه اعتراض انجا جمع شده بودند. تا مدرس از به خانه بازگشت به اوگفتند: لایحه ای که امروز در مجلس، تصویب شد خلاف مصلحت کشور بود. چرا تصویب شد؟ مدرس گفت اگر ۲۰ راس اسب و الاغ و یه آدم را در مجلس جمع کنند و آنها بپرسند ناهار چه می خورید جواب چه می دهند؟ مردم گفتند «جو»... مدرس گفت: آن یک نفر هم ناچار است سکوت کند. این وکلایی که شما انتخاب کرده اید شعورشان همین است.. بروید آدم انتخاب کنید 👌👌 🌷 @rmirbagheri
༻﷽༺ مژده بر اهل خرد باز به تن جان آمد حجٺ یازدهم رحمت رحمان آمد خلف پاڪ نبے زاده‌‌ی زهرای بتول از گلستان علی نو گل خندان آمد ✨میلاد امام حسن عسکری(ع) مبارک✨ ♥️ (ع) فرمودند: 🌴 أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَةً الْحَقُودُ. 🍃 کم‌بهره‌ترین مردم از نعمت راحتی، انسان است. 📖 تحف‌العقول، ص488 💠: @rmirbagheri🌷
🍃تمام بیماریهای انسان، از افکار او سرچشمه میگیرند؛ یعنی افکار ما هستند که بیماریها را در وجودمان تولید میکنند: تیروئید: وجود بغضی در گلو، که ترکیده نمیشود! سرطان: ناشی از نبخشیدن خود و دیگران است! ام اس: به دلیل عصبانیت طولانی مدت و کینه ورزی است! بیماری قند: بخاطر افسوس گذشته ها را خوردن است! سر درد: به دلیل انتقاد از خود و دیگران است! زکام: بخاطر وجود آشفتگی های ذهنی است! درد مفاصل: به دلیل نیاز به محبت و آغوش گرم است! فشار خون: به خاطر مشکل عاطفی درازمدتی است که حل نشده باقی مانده! پس بیائید ذهن هایمان را پاک کرده و شستشو دهیم: دیگران را ببخشیم... خودمان را ببخشیم... بیشتر محبت کنیم... کمتر گله و شکایت کنیم... فراوانتر بخندیم و شاد باشیم... و بدانیم افکار ما بسیار قدرتمند و اثرگذار هستند و تاثیرات بسیار شگفت انگیزی از خود باقی می گذارند. 🌿🌻🌿 @rmirbagheri
✅یک داستان از مثنوی معنوی مولانا ✍مردی برای خود خانه ای ساخت واز خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند. مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک راپوشاند.بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد وباز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرارشد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت. مرد باسرزنش قولی که گرفته بود را یاد آوری کرد و خانه پاسخ داد هر بار خواستم هشدار بدهم وتو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقبت نشنیدن هشدارها! 👌عاقل را اشارتی کافیست.. 🌷حکمت 297 نهج البلاغه: مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ، وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ. ... عبرت ها بسيار است؛ ولى عبرت گيرنده كم است.✨ 💠: @rmirbagheri
✅ چه کسانی بر گردن خدا حق دارند؟ ✍وقتی خداوند متعال در قیامت اعلام می‌کند: هر کسی که بر گردن من حق دارد، بلند شود. همه تعجب می‌کنند. از سوی خدا خطاب می‌آید: هر کسی هنگام نزاع از خود بخشش نشان داده، تا مسأله اصلاح شود، بر گردن من حقی دارد. 📖 قرآن می‌فرماید: فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ سوره شوری، آیه ۴۰ خدا می‌فرماید: "اجرت بر من است" #سبک_زندگی انسان باید خیلی کوچک باشد، که این مدال و این جایگاه را رها کرده و بگوید: نه، من نمی‌بخشم، من می‌خواهم دلم را خنک کنم!! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨ 🌷 @rmirbagheri
منتظــر بودن فقط این نیست که زاری کنی یا که در ندبه به پایش اشک ها جاری کنی نیمه ی شعبـــان برایش شربت نـذری دهی یا که طاق نصرتی ســـازی و معماری کنی منتظــــر بودن عمــل می خواهد و مرد عمل نوکـــر آقــا !!! ، تو بایـــد آبروداری کنـــی گوش کن فریاد آقای تو هل من ناصر است در زمــان غیبتــش بایــد که عمــّــاری کنی باید عبرتها بگیـــــری از جفــــای کوفیــان نایب المعصــوم را هر جور شـد یاری کنی دوستـــان نایبش را دوستـــی می بایـــد و از تمــام دشمنــــان اعــلام بیــــزاری کنی الغرض ... بهر زمینــــه سازی روز ظهــور با تمـــام قوتت بایـــد کــه تو کــــاری کنی @rmirbagheri
♦پسری برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از فروشگاههای بزرگ که همه چیز میفروشند رفت… مدیر فروشگاه به او گفت: یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیرم. در پایان اولین روز کاری مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید که چند مشتری داشته است؟ پسر پاسخ داد که یک مشتری! مدیر با ناراحتی گفت: تنها یک مشتری…؟ بی تجربه ترین متقاضیان کار در اینجا حدقل ۱۰ تا ۲۰ فروش در روز دارند. حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است ؟ پسر گفت: ۱۳۴,۹۹۹٫۵۰ دلار مدیر فریاد کشید: ۱۳۴,۹۹۹٫۵۰ دلار ؟😟 مگه چی فروختی؟ پسر گفت: اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم، بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت به همراه یک چرخ ماهیگیری ۴ بلبرینگه. بعد پرسیدم کجا میرید ماهیگیری؟ گفت: خلیج پشتی من هم گفتم پس به قایق هم احتیاج دارید و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم! بعد پرسیدم ماشینتان چیست و آیا میتواند این قایق را بکشد؟ که گفت: هوندا سیویک. من هم یک بلیزر دبلیو دی۴ به او پیشنهاد دادم که او هم خرید... مدیر میگه اون اومده بود قلاب ماهیگیری بخره تو بهش قایق و بلیزر فروختی؟ میگه نه، اومده بود قرص سردرد بخره من بهش پیشنهاد کردم بره ماهیگیری برای سردردش خوبه! و اين سرنوشت انسانهای بزرگ و نابغه است. 👤کارل استوارت" صاحب بزرگترين هایپر مارکتهای بزرگ دنیا دوستان خوب من دنیا ما را زیبا نمیکند ما دنیا را با خوبیهایمان زیبا میکنیم پس زیبا ببینیم زیبا بیاندیشیم زیبا بگوییم و زیبا عمل کنیم تا محیط و دنیای زیبایی داشته باشیم سلام روز شما بخیر و شادی..🙏🌹 @rmirbagheri
شبانه ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﻧﯿﺴﺘﻢ که ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ، ﻧﯿﺴﺘﻢ که ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﻮﻡ ، ﻧﯿﺴﺘﻢ که ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺼﻮﯾﺮﮔﺮﯼ کنم ، ﻧﯿﺴﺘﻢ که ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺟﺎﻭﯾﺪ ﺷﻮﻡ ، ﻧﯿﺴﺘﻢ که ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ کنم ، نیستم تا برایت زیبا گمنام شوم ، و..... من ﭘﺮﻧﺪﻩ ﭘﺮ شکسته ﺍﯼ ﻫﺴﺘﻢ که ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ، ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ، ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻤﻬﺎﯾﻢ ﺑﺎﺵ ، ... 🌸 التماس دعای فرج 🌺 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 @rmirbagheri
حکایت روحانی معروف تهران و چراغ‌های مسجد دسته دسته روشن می‌شوند. الحمدلله، ده شب مجلس با آبروداری برگزار شد. آقا سید مهدی که از پله‌های منبر پایین می‌آید، حاج شمس‌الدین ـ بانی مجلس ـ هم کم کم از میان جمعیت راه باز می‌کند تا برسد بهش. جمعیت هم همینطور که سلام می‌کنند راه باز می‌کنند تا دم در مسجد. وقت خداحافظی، حاجی دست می کند جیب کتش… آقا سید، ناقابل، اجرتون با صاحب اصلی محفل… دست شما درد نکند، بزرگوار! سید پاکت را بدون اینکه حساب کتاب کند، می‌گذار پر قبایش. مدت‌ها بود که دخل را سپرده بود دست دیگری! آقا سید، حاج مرشد شما رو تا دم در منزل همراهی می‌کنن… حاج مرشد، پیرمرد ۵۰ ، ۶۰ ساله، لبخندزنان نزدیک می‌شود. التماس دعای حاج شمس و راهی راه… زن، خیلی جوان نبود. اما هنوز سن میانسالی‌اش هم نرسیده بود. مضطرب، این طرف آن طرف را نگاه می‌کرد. زیر تیر چراغ برق خیابان لاله زار، جوراب شلواری توری، رنگ تند لب‌ها، گیس‌های پریشان… رنگ دیگری به خود گرفته بود. دوره و زمونه‌ای نبود که معترضش بشوند… * حاج مرشد! جانم آقا سید؟ آنجا را می‌بینی؟ آن خانم… حاجی که انگار تازه حواسش جمع آن طرف خیابان شده بود، زود سرش را انداخت پایین. استغفرالله ربی و اتوب‌الیه… سید انگار فکرش جای دیگری است… حاجی، برو صدایش کن بیاید اینجا. حاج مرشد انگار که درست نشنیده باشد، تند به سیدمهدی نگاه می‌کند: حاج آقا، یعنی قباحت نداره؟! من پیرمرد و شمای سید اولاد پیغمبر! این وقت شب… یکی ببیند نمی‌گوید اینها با این فاحشه چه کار دارند؟ سبحان الله… سید مکثی می‌کند. بزرگواری کنید و ایشون رو صدا کنید. به ما نمی‌خورد مشتری باشیم؟! حاج مرشد، بالاخره با اکراه راضی می‌شود. اینبار، او مضطرب این طرف و آن طرف را نگاه می‌کند و سمت زن می‌رود. زن که انگار تازه حواسش جمع آنها شده، کمی خودش را جمع و جور می‌کند. به قیافه‌شان که نمی‌خورد مشتری باشند! حاج مرشد، کماکان زیرلب استغفرالله می‌گوید. - خانم! بروید آنجا! پیش آن آقاسید. باهاتان کاری دارند. زن، با تردید، راه می‌افتد. حاج مرشد، همانجا می‌ایستد. می‌ترسد از مشایعت آن زن!… زن چیزی نمی‌گوید. سکوت کرده. مشتری اگر مشتری باشد، خودش… دخترم! این وقت شب، ایستاده‌اید کنار خیابان که چه بشود؟ شاید زن، کمی فهمیده باشد! کلماتش قدری هوای درد دل دارد، همچون چشم‌هایش که قدری هوای باران: حاج آقا! به خدا مجبورم! احتیاج دارم… سید؛ ولی مشتری بود! پاکت را بیرون می‌آورد و سمت زن می‌گیرد: این، مال صاحب اصلی محفل است! من هم نشمرده‌ام. مال امام حسین(ع) است… تا وقتی که تمام نشده، کنار خیابان نایست!… سید به حاجی ملحق می‌شود و دور… انگار باران چشم‌های زن، تمامی ندارد… * چندسال بعد…نمی‌دانم چندسال… حرم صاحب اصلی محفل! سید، دست به سینه از رواق خارج می‌شود. زیر لب همینجور سلام می‌دهد و دور می‌شود. به در صحن که می‌رسد، نگاهش به نگاه مرد گره می‌خورد و زنی به شدت محجوب که کنارش ایستاده. مرد که انگار مدت مدیدی است سید را می‌پاییده، نزدیک می‌آید و عرض ادبی. زن بنده می‌خواهد سلامی عرض کند. مرد که دورتر می‌ایستد، زن نزدیک می‌آید و کمی نقاب از صورتش بر می‌گیرد که سید صدایش را بهتر بشنود. صدا، همان صدای خیابان لاله زار است و همان بغض: آقا سید! من را نشناختید؟ یادتان می‌آید که یکبار، برای همیشه دکان مرا تعطیل کردید؟ همان پاکت… آقا سید! من دیگر… خوب شده‌ام! این بار، نوبت باران چشمان سید است…سید مهدی قوام ـ از روحانی های اخلاقی دهه ۴۰ تهران ـ یکی تعریف می‌کرد: روزی که پیکر سید مهدی قوام را آوردند قم که دفن کنند،به اندازه‌ی دو تا صحن بزرگ حرم حضرت معصومه کلاه شاپویی و لنگ به دست آمده بودند و صحن را پر کرده بودند. زار زار گریه می‌کردند و سرشان را می‌کوبیدند به تابوت… ✨🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸✨ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دکتر رسول میرباقری: http://eitaa.com/joinchat/2786394115C82f26b9b19
🌹 ۴ پایه دارد: 🌟 دو تاشو “مولانا” به ما نشون داده دو تاشو “حافظ” دوتایی که مولانا معرفی کرده : “ مرنج ” و “ مرنجان ” مانند باران باشید که پلیدیها را می شوید و دوباره به آسمان می رود پاک می شود و به زمین برمی گردد، و حافظ گفته : “ بنوشان “ و” نوش کن “ 🌟 هر نعمتی که خدا به شما داده از مال یا سلامتی، از معرفت و آگاهی با دیگران تقسیم کنید و دیگران را در این لذت سهیم کنید؛ چون همه اینها امانتی ست که به ما داده شده؛ و باید ان را منتقل كنيم. ✨ @rmirbagheri
هميشه اين جمله را با خودتون تكرار كنید: « » ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ؛ منوط به ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ نکنید و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ؛ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑنید! ﻣﺎ ﺁینه ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ... ﻣﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ، ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ... ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕـــﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ! ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕـــﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ... ﻭ ﺍﯾﻦ يعنى رسيدن به آرامشى بى انتها... سلام علیکم صبح شما بخير لحظات‌تان سرشار از کامیابی و انرژی مثبت🙏🌹 ✨ @rmirbagheri
🔹 🔸سازماندهی، شرط اساسی برای موفقیتِ هر کاری در این جهان و در نظام هستی است. در جهانی که خداوند آن را بر نظم تمام و دقیق آفریده است، هرگونه فعالیت سازماندهی نشده و نامنظم، عملی مغایر این هستی و است. 📕منبع: کتاب نای و نی ، و ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹 سلام دوستان با صفايم صبح شنبه تون زیبا روزتون پراز موفقیت 🌸 روزتـون پـر از بـرکت دلاتون بی کینه و غم تنتون سالم و روزتون قشنگـ ‎‌‌ 🙏🌹 🆔 @rmirbagheri
✍شهید دکتر چمران میگفت: توی کوچه پیرمردی دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود ...سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛ اون شب رخت و خواب آزارم می داد! و خوابم نمیبرد از فکر پیرمرد ... رخت و خوابم را جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد و مریض شدم ... 🌷اما روحم شفا پیدا کرد🌷 چه مریضی لذت بخشی ... 🌹 چقدر این روزها جای مسئولینی همچون دکتر چمران خالی است. 💠: @rmirbagheri🌷
✅تلنگر ✍همسر فرعون " تصميم گرفت که عوض شود و شُد یکی از زنان والای بهشتی. پسر نوح تصميمي براي عوض شدن نداشت. غرق شد و شُد درس عبرتی برای آیندگان... اولي همسر يک طغيانگر بود و دومي پسر يک پيامبر...!!! براي عوض شدن هيچ بهانه ای قابل قبول نيست.... اين خودت هستي که تصميم مي گيري تا عوض شوی... ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج ‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ ✨ @rmirbagheri
انا لله و انا الیه الراجعون سردار رشید اسلام حاج به شهادت رسید. 🎥بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می‌شود 🔹امام خمینی(ره): با ریختن خون عزیزان ما، تایید شد انقلاب ما. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می‌کند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می‌شود. ما از مرگ نمی‌ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید. @rmirbagheri
📷 پوستر/ دیشب ارواح طیبه شهیدان، روح مطهر حاج قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. “امام خامنه‌ای” @rmirbagheri
همزمان باایام شهادت ام الائمه حضرت فاطمه زهـــــراء سلام الله علیها مجلس بزرگداشت سردار سرافراز اسلام با سخنرانی فرماندهی سپاه حضرت صاحب الزمان (عج) و مرثیه سرائی شنبه14دیماه ساعت 7/30 شب در حسینیه بتی فاطمه واقع در خیابان ابن سینا هیئــت بنی فا طمه اصفهان
نسلی از جنس ظهور: 👈نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه گفت: 💯 تاکنون این را نگفته‌ام اما اکنون که ایشان شهید شده‌اند می‌گویم که سردار سلیمانی یک ریال حق ماموریت نگرفت و گاهی به من می‌گفت که من در خرج زندگی می‌مانم. حاج قاسم بنا داشت فرزندش را داماد کند، می‌گفت می‌خواهم به‌خدمت رهبر انقلاب بروم تا اگر قبول کنند، خطبه عقد فرزندم را ایشان بخوانند. وقتی برای خرید ازدواج با هم رفتیم، ایشان گفتند که پول خرید وسایل ازدواج فرزندم را نداشتم ولی حل شد