اونقدر نگاه کردم تا آب برنج تمام شد...
جذابیت آشپزی برام اینه که کثرات! رو دونهدونه با هم قاطی میکنی و اونقدر باید هرکدومشون به اندازه باشن و ترکیب شن با هم و هیچکدوم ادعای بودن مستقل نداشته باشن تا یک غذا،به اسم خاص، درست بشه...
امروز من از کثرتِ هویج و کلم و عدس و ریحان و ترخون و شوید و برنج و برگ سیر، به وحدتِ دمپخت رسیدم!
انگار هرچیزی کمالش، در رسیدن به وحدته...فانی شدن..یکی شدن...سیمرغ شدن...این وسط، غالبیتِ یکی، بدجور توی ذوق میزنه...منیّتی، میتونه کار رو خراب کنه...
#به_وقت_آشپزی
#وحدت_شخصیه
#مثاله_سخت_نگیرید
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد...
پیرو نوشتار امشب وبلاگ...دیگه میز جوابگو نبود و بساط رو آوردم پایین. خونه در سکوت و بسمالله....☺️
شب عزیز نیمه شعبان ۱۴۰۳
#برای_امام_عزیزمون
#به_وقت_درس
دعيني أقولُ بكلِّ اللغات التي تعرفينَ والتي لا تعرفينَ: أُحبُّكِ أنتِ.
بگذار تا با تمام زبانهایی که میدانی و نمیدانی بگویم: دوستت دارم.
نزار قبانی
هیچوقت تعطیلاتِ طولانی رو دوست نداشتم. الان بعد از یک هفته، زندگی به روال معمول خودش برگشته.
بعد از شنیدن و خوندن اخبار، میشینم پای کار و درس خودم...سهم من از این حوادث و اتفاقات دنیا چیه؟
این رو خیلی وقتها از خودم میپرسم و هربار به تاکید حضرت آقا ؛ "العلم سلطان" که فکر میکنم حس اون سنگ کوچیکی رو دارم که ته آب سرجای خودش ایستاده و اجازه میده حوادث و اتفاقات تلخ و شیرین، مثل جریان آب از روش رد شن، بدون اینکه تکون بخوره از جاش...بدون اینکه یادش بره برای چی اوناست... و بدون اینکه نسبت خودش رو با حوادث فراموش کنه..
شنبه عزیز ۲۷ بهمن ماه؛
#به_وقت_درس
#بریم_گلاویز_شیم_با_ژنتیک
#فلسفه_آب_رو_آتش
بازتابِ نفس صبحدمان
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد... پیرو نوشتار امشب وبلاگ...دیگه میز جوابگو نبود و بساط رو آوردم پا
هدیه من به شما از این شب؛
مطلبی که وقتی دیدمش، اونقدر هیجان روحی بهم دست داد که برای آروم شدن، لحظاتی راه رفتم ...
جناب صدرا میفرماد؛ از نظر فلاسفه آسمان دارای فضیلته و از نظر عرفا، زمین...
چقدر زیبا و کاربردیه این نوع نگاه... چقدر عجیب و قشنگه....جستجو کردم و منبع مستقیمی برای مطالعه بیشتر این موضوع ندیدم ولی همین یه جمله چقدر میتونه کارگشا باشه...
این یعنی همون نگاه جناب مولوی به دنیا؛
من که صلحم دائما با این پدر
این جهان چون جنتاستم در نظر
این یعنی، همون معجزهای که توی ژنتیک میبینید که از بین هزاران هزار جهش و تغییرات ژنی، من و شمای معجزه،سالم به دنیا اومدیم و فضل الهی حیات رو بهمون هدیه کرده و ماییم که باید عاشقانه و شاد زندگی کنیم و منِ برترمون رو بسازیم...
این یعنی؛ رقص در میانه زندگی! اونم جایی که هرچه هست خداست...
و هزارتا یعنیِ دیگه که جون میده برای یک کار علمی و تحقیقاتی...
از عدم حرف میزنید و میخندید
از وجود میگید و ذوق میکنید
و گاهی دیدم که حتی از وحدت شخصیه که میگید دهنتون آب میوفته! و یکبار کسی پرسید، این قسمت رو نمیفهمم و گفتید " دیگه این قسمت رو باید بچشی تا بفهمی و باز ذوق کردید"...
#لذت_فلسفه
#لذت_درس
#استاد_یزدان_پناه
#به_وقت_درس
علم حجاب است؛ قسم به خدا که صحیح است حجابی عظیم که قلب را از غفلت و جهل و خودپرستی و حماقت و حب ریاست و بیهوده به هرسو گشتن و غوطهور شدن در شبهات و عمل به محرمات و پذیرش پستها و تقرب به سلطانها و بیزاری جستن از فقرای تنها و گمنامان و غیر این امور از آنچه ضد علم و نتیجه جهل است، باز میدارد.
پس چگونه به آن شاد نباشیم و افتخار نکنیم؟! و به خاطر آن، دو سرا را ترک نکنیم و به سبب آن از هر دو جهان قطع نظر و توجه ننماییم؟!🥺🥺
ایقاظ النائمین
جناب صدرا
MI-Homayonpour-mane divaneh.mp3
11.87M
اگر چه گرد برانگیختی ز هستی من
غباری از من خاکی به دامنت مرساد
ترکیب این نوا با فص ابراهیمی....
منو از این خواب شیرین بیدار نکنید...
خدا جانم... عزیز من..
چقدر این بیت، توی اوج درد و غم و بلا و گرفتاری میچسبه....
#به_وقت_درس
#فصوص_ابن_عربی
#هیمان
آخرین روز بهمن ماه ۱۴۰۳؛
نشستم به نوشتن برنامه اسفند قشنگ. و دو تا کار جدید هیجانانگیز دارم که باید شروعش کنم به امید خدا.
یادمه دو سال پیش، اصرار داشتم به خوندن فصوص؛ تا قم رفتم و استاد فرمود، شبیه داروخونهایه که تمام داروهاش بهدرد تو نمیخوره. حالا که تا اینجا اومدی، فص ابراهیمی رو هدیه میدم بهت، برو بخون. مقدمات رو که گذروندی بیا.
حالا قراره شروع کنم و اینقدر ذوق داشتم که سه شبه خواب رو ازم گرفته و تا آخرش رو تورقی کردم تا امشب که شروع کنم انشالله...
گاهی که زندگی خیلی سخت میشه تنها امید و شوقم به زندگی، خوندن معارفه... پر میشم از شوق، شعف، شگفتی، امید به زندگی....جوون میشم...کاملاً احساس جوانی میکنم...
#به_وقت_درس
#به_وقت_شروع_فصوص
#خدایا_نمیرم_!