eitaa logo
🌹رفقای شهدا 🌹
482 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
9 فایل
🌹اتفاقی اینجا نیومدی شهدا دعوتت کردند با حضور خانواده های بزرگوار شهدا🌹 🌹سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خداوندا... 🦋به نامت، به یادت 🌸و به عشقت 🦋روزی دیگر از 🌸زندگانی ام را آغاز می‌کنم 🦋پشتیبانم باش. 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 🦋الــهـــی بــه امــیــد تـــو‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
جمعه‌ها فرصت شود؛ خود را عیادت می‌کنم با خودم، با خاطرات خویش، خلوت می‌کنم در خودم دنیای نایاب و عزیزی ساختم در میان جمع هم، احساس غربت می‌کنم من به این تنهایی و آرام بودن دلخوشم خالقم را کنج تنهایی عبادت می‌کنم هستی‌ام را در میان دست‌هایش یافتم با امید او به این اندوه، عادت می‌کنم دوستش دارم، هزاران بار، بیش از هرکسی از زیادی خواستن، گاهی شکایت می‌کنم... من تمام هستی‌ام، بود و نبودم اوست و او نباشد، هرکجا احساس رخوت می‌کنم باز پاییز و من و تنهایی و قدری سکوت من خدا را هم به کنج خویش، دعوت می‌کنم... https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر زیبای آغاسی در وصف امام زمان (عج )و چهارده معصوم https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیباترین سرودی که تا بحال شنیدید این سروده که همراه با تصاویر بسیار دلنشینش باید منتشر بشه انقدر اینو منتشر کنیم که همه دنیا بدانند رهبر یعنی چه❤️ https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
🔹رضا آرپی جی زن . 🔺تو جبهه به رضا آرپی جی مشهور بود . یک روز در یکی از پاتک های دشمن تانکی نزدیکش اومد . حمیدرضا در میان شهدا خودش را به شهید شدن زد به محض نزدیک شدن تانک نیم خیز بلند شد لوله تانک را گرفت و نارنجک را داخل تانک انداخت و آن را منفجر کرد. 🔸 آرزویش پوشیدن لباس سبز مقدس پاسداری و به عضویت در آمدن در این نهاد مقدس بود چون شاغل در کارخانه نساجی بود سپاه قبول نکردند . به مادرش سفارش کرد بعد از شهادتش آرم سپاه را روی کفنش بگذارند که مادرش  به این سفارش عمل کرد. مازندران قائمشهر لشکر_ویژه_۲۵_کربلا یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〰🍃✨〰 〰✨🍃〰                ﷽ 🕊• خودمان آگاهیم به حال خودمان... آگاهیم به دل مان... و به گناهانمان ... که هی مارا دور میکنند از شما... اما میشود برای دل ما کاری کنی...!؟ ای شهید برایمان دعا کن که محتاج دعایت هستیم https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
🔸اعمال چله‌ی فاطمیه 🔸امروز جمعه روز سیزدهم ۱-خواندن یکبار سوره یس و اهداء ثواب آن به آنحضرت ۲-فرستادن صد صلوات هدیه به آنحضرت(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم)  ۳-خواندن زیارت و صلوات آنحضرت(یک مرتبه) ۴-صد مرتبه لعن بر قاتلین آنحضرت با عبارت:اللهم العن قاتلی فاطمه الزهرا(خدایا قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیها را لعنت کن) https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
باسلام خدمت اعضای کانال 🕊🌷 اعمال چله ی فاطمیه 🕊🌹 ۱...متن سوره یس(همراه بامعنی) ۲...صلوات هدیه به خانم فاطمه الزهرا(ص) ۳...زیارت هدیه به خانم فاطمه الزهرا(ص) ۴..وصد مرتبه لعن به قاتلین آن حضرت برای خواندن پیامهای سنجاق شده رومرور کنن باتشکر🙏🙏🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقانه های دوقلو شهید مدافع حرم محمد پورهنگ بخدا این لحظه قیمت نداره...😔 🌷شهید 🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
101.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرگ جانسوز کوچولو در باشگاه 😔😭الهی بمیرم...🏴 🥀صحبت های تلخ آرتین و جزئیات این حادثه و قصورهای احتمالی باشگاه https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬ذکر، کلید انس است قدرت مدیریت ذکر 🎙️ حجت‌الاسلام پناهیان 🌙کانال معرفتی نمازشب 👇 [به جمع نمازشبی ها ملحق شوید] https://eitaa.com/nafeleh_shab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ❣بسم ربّ الشّهدا و الصّدیقین❣ 9⃣هشتمین دوره چله ی؛صلوات هرروز به نیت هرشهید ۱۰۰ صلوات 🌤کانال رفقای شهدا🌤 📌. چله توسل به شهدا 🌻به کانال رفقای شهدایی بپوندید👇👇 🌷https://eitaa.com/rofaghayshohada1831 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾 🔰زندگینامه شهید صادق رحیمی 💐🍃شهید صادق رحیمی در تاریخ 1323/10/10در روستای ونک سمیرم به دنیا آمد. دست تقدیر این بود که قبل از این که چهره پدر را ببیند ، پدر در آغوش خاک جای گرفته بود و نامش برای زنده نگه داشتن یاد پدر بر روی او بماند . مادرش با تحمل سختی فراوان و با شغل مرغداری فرزندان کوچک خود را بزرگ می کند . 🍁صادق برای امرار معاش و کمک به مادرش مجبور به کارگری می شود . و ناگزیر به حرکت به شهر اصفهان می شود و به شغل کارگری در آن جا می پردازد . پس از مدتی به روستا بر می گردد و با حقوق کارگری مقدمات ازدواج خود را فراهم می نماید . 🌼ثمره ازدواج او چهار فرزند پسر و چهار فرزند دختر می باشد . با شروع جنگ تحمیلی او نمی تواند ساکت بنشیند و با ثبت نام در بسیج و گذراندن دوره آموزشی به جبهه اعزام می شود 🥀و سرانجام در تاریخ 1361/2/10 در منطقه عملیاتی دارخوین به درجه رفیع شهادت می رسد . ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🕊🦋🥀🕊🦋🥀🕊🦋 🌻☘روایت همسر گرامی شهید صادق رحیمی و مادر شهید مظاهر: 🌱🌹شهید صادق موقعی که به خواستگاری من آمد ، زیاد شناختی از او نداشتم و پدر ومادرم تصمیم گیرنده بودند .پس از ازدواج مدتی مستأجر بودیم تا بعد توانستیم خانه ای محقر بخریم . زمین زراعی کوچکی بود که آن هم با یک نفر دیگر بصورت شراکت در آن کار می کرد . زمان اصلاحات ارضی قرار بود تعدادی قطعه زمین بین کشاورزان بدون زمین تقسیم شود و معلوم نبود صاحب این زمین ها چه کسی است ، چون آن زمان هم ارباب رعیتی بود . 💥صادق گفت که معلوم نیست این زمین ها متعلق به چه کسی است و من نمی خواهم نان حرام سر سفره ام بیاورم و مشغول کارهای دیگری مثل کارگری ، آوردن موسیر کوهی، درست کردن ذغال و... شد و ما از کوه و صحرا ، امرار معاش می کردیم و بعد هم که انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت . ❣ثمره ازدواجمان 8 فرزند بود ، سه پسر وپنج دختر .بعد از شهادت صادق چند سال در ونک زندگی کردیم وبه خاطر ادامه تحصیل دخترم به شهرضا آمدیم . 🌿اخلاقش طوری بود که به نماز و روزه اهمیت زیادی می داد و اگر مثلا جایی کار می کرد ومی فهمید صاحب کارش نماز نمی خواند و یا بدون دلیل روزه نمی گیرد ، بدون آن که دستمزدش را بگیرد ، دیگر برایش کار نمی کرد . 🌤 گاهی هم خشت درست می کرد ومی فروخت و مخارجمان را تأمین می کرد .موقعی که می خواست به جبهه برود ، حساب و کتابمان را تسویه کرد و وصیت نامه اش را نوشت و مایحتاج خانه را تأمین کرد و به من سفارش کرد که اگر من رفتم وشهید شدم ، زینب وار بچه ها یم را بزرگ کن . 🍃حساب وکتاب ها را که نوشت ، آن را به دست پسر بزرگم مظاهر، که آن موقع 10 الی 12 سال سن داشت، داد . دوره 45 روزه آموزشی را در پادگان گذراند و از پایگاه بسیج ونک اعزام شد و تا موقع رفتن هم در مورد بچه ها سفارش می کرد . یکی دوبار هم برایمان نامه فرستاد . 🥀🕊خبر شهادت صادق را به برادر شوهرم داده بودند و ما نفهمیدیم تا زمانی که از بلندگوی مسجد خبر شهادتش را شنیدیم .من داشتم بچه ها را آماده می کردم تا به مدرسه بروند ، وقتی خبر را شنیدیم، برای تشییع رفتیم، تیر به سرش خورده و به شهادت رسیده بود .😔 https://eitaa.com/rofaghayshohada1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔🌿مادر شهید از پسر شهیدش، مظاهر میگوید: 🌤 بچه ی اولم دختر بود و مظاهر فرزند دومم و اخلاقش شبیه پدرش بود . موقعی که پدرش شهید شد ، کلاس پنجم بود . بعد از پدرش سه بار می خواست جبهه برود ، ولی هم من و هم زن عمویش اجازه ندادیم. کم کم بسیج رفتنش زیاد شد و تا پاسی از شب در پایگاه بود. اوایل که می خواست برود جبهه ، برادرهایم با خودشان او را به شهرضا بردند ، تا شاید هوای جبهه از سرش بیفتد ، ولی یک ماه بیشتر نماند و برگشت . 🌺 برای اینکه بتواند به جبهه برود ، شناسنامه اش را دست کاری کرد و دوسال بزرگتر کرد و کفش پاشنه بلند می پوشید تا قدش بلندتر نشان داده شود ، سه بار هم جلویش را گرفتیم ، ولی کسی جلودارش نبود .او یک بار به من گفت که مگر حضرت زینب دو فرزندش را فدا نکرد ، ما که خاک کف پای حضرت زینب هم نیستیم . 🍂یک شب به من گفت : مادر می خواهم چیزی بگویم ، ولی تورا به علی اکبر حسین و دوطفلان مسلم که خیلی دوستشان داری ، قسم می دهم مخالفت نکن ! گفتم که پسرم چی شده؟ گفت: من می خواهم به جبهه بروم و یک ماه هم بیشتر نمی مانم . 🌱 من را چون قسم داده بود ، مخالفت نکردم و راضی شدم . وقتی هم رفت چیزی با خودش نبرد و حتی از من پول تو جیبی هم نگرفت . وقتی مظاهر داشت می رفت احساس کردم شهید می شود و ده روز قبل از شهادتش هم احساس کردم شهید می شود و همه چیز خریدم، حتی آن سال سیب زمینی پیدا نمی شد و سفارش کردم از شهرضا آوردند . 🌾یک دار قالی هم داشتم به خاله ام گفتم که بیا کمکم کن تا قالی را ببافم که اگر مظاهر شهید شد، این دار قالی وسط نباشد ، خاله ام از این حرفم خیلی ناراحت شد . 🍀روز زن بود و امام جمعه سمیرم در مدرسه سمیه ونک سخنرانی کرد و می گفت : اگر خبر شهادت نزدیکانتان را می شنوید صورتتان را نخراشید .پیراهن تان را چاک نکنید و... من حرف هایش را به خودم گرفتم و گفتم با من است . فردای آن روز شوهرخواهرم آقای سلیمانی به خانه ما آمد ، گفتم:خبر شهادت مظاهر را آورده ای ؟ 🌸آن روز برف هم باریده بود از طرف بسیج هم آمده بودند که خبر شهادت بدهند و پشت در حیاط بودند . وقتی دیدند، خودم خبردارم ، گفتند می خواستیم بگوییم، ترسیدیم ناراحت شوید .وقتی صادق، پدر مظاهر شهید شد ، خودم کار می کردم که بچه هایم سربار کسی نباشند و حتی کارهای سنگین چون خرید نفت و کپسول گاز و... برعهده خودم بود . قالی بافتم و زندگی این بچه ها را تامین کردم . 🪴تشییع جنازه مظاهر همراه با سه شهید دیگر ( شهید مصطفی نجفی ، بستان انصاری و لشکر انصاری) انجام گرفت ، پیکرها را در حرم مطهر حضرت معصومه خاتون گذاشته بودند و می خواستم پیکرش را ببینم، چهار شیشه عطر هم برده بودم و رویشان پاشیدم . هر چهار شهید مجرد بودند و بیشتر از 16-15 سال نداشتند . برایم فرقی نمی کرد که کدامشان پسرم باشد ، 🌷 پیکر مظاهر را ندیدم، ولی معلوم بود که لباسهایش تنش بود و پوتین ها به پایش . پس از خاکسپاری ، چند بار خواب مظاهر رادیدم که به من می گفت: مادر راضی بودی که به جبهه بروم وگفتم :بله مادر ، شهادتت مبارک . 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌹🍃همسر شهید شعبانعلی رضایی : یک شب که همسرم از جبهه برای مرخصی آمده بود ، برق هم رفته بود ، شعبانعلی به من گفت که پاشو سری به منزل شهید صادق رحیمی بزنیم . نکنه شهید صادق از دست من ناراحت باشد که چرا موقعی که در ونک هستی ، سری به خانواده ام نزدی؟ با هم به منزل این شهید رفتیم . قرار بود پسر شهید صادق به جبهه برود و هر چه شعبانعلی به او گفت که تو باید از مادرت و خانواده ات مراقبت کنی ، ما جای پدرت را در جبهه پر می کنیم ، بی فایده بود و او می گفت که من خودم باید جای خالی پدرم را در جبهه پر کنم و او هم رفت و بعد هم به شهادت رسید . ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ https://eitaa.com/rofaghayshohada1831