میرزا حسینقلی همدانی به عنوان آخرین توصیه به یکی از شاگردهاش میگه :
"هر وقت تونستی کفش کسانی رو که باهاشون مشکل داری جفت کنی اون وقت آدم شدی."
@roghaiiehkhoor
21.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودااااا؛ حتما ببینید😍
@roghaiiehkhoor
🔘 دلت پاک باشه...!
🌟امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام :
💎بدان، كه هر ظاهرى را باطنى است همانند آن. آنچه ظاهرش پاكيزه باشد، باطنش نيز پاكيزه است و آنچه ظاهرش ناپاک باشد باطنش نيز ناپاک است
📚خطبه ۱۵۴ نهج البلاغه
@roghaiiehkhoor
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای عجیب شهید در گلستان شهدا اصفهان حتما ببینید و سر مزارش بروید التماس دعا ( شهید علی اکبر جزئ دست ذغالی)
🌸شادی ارواح طیبه امام و شهدا صلوات
https://eitaa.com/joinchat/3775922303Ca2e288ac3d
#نشر_خوبیهای_شهدا
دعای وداع با ماه مبارک رمضان
سيّد و شيخ صدوق از جابر بن عبد الله انصاري روايت كرده اند كه در جمعه آخر ماه رمضان خدمت رسول خدا (صلّي الله عليه و آله) رسيدم ، چون نظر آن حضرت بر من افتاد ، فرمود: اي جابر اين آخرين جمعه از ماه رمضان است ، پس آن را وداع كن و بگو:
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِي مَحْرُوما
به راستي هركه اين دعا را در اين روز بخواند به يكي از دو خصلت نيكو ظفر يابد: يا رسيدن به ماه رمضان آينده ، يا آمرزش خداوندو رحمت بي انتهاي او.
منبع:مفاتیح الجنان
@roghaiiehkhoor
💚به نیت تعجیل در امر
💎امیرالمومنین عليه السلام فرمودند:
به بهشت دست نمى يابد، مگر كسى كه باطنش نيكو و نيّتش خالص باشد.
📚غرر الحكم ،ح۱۰۸۶۸
@roghaiiehkhoor
#شهید_همت
✅ غرق در محبت...
زندگی ما طول چندانی نداشت، اما عرض بیانتهایی داشت. ابراهیم، بودنش خیلی کم بود، اما خیلی با کیفیت بود.
هیچوقت نشد زنگِ درِ خانه را بزند و در برایش باز شود. قبل از اینکه دستش به زنگ برسد، در را برایش باز میکردم. میخندید؛ خندهای که همهٔ مشکلات و غم و غصهاش پشتش بود، اما خودنمایی نمیکرد.
تا بود، نود و نه درصد کارهای خانه با او بود. آنقدر غرق محبتم میکرد که یادم میرفت از مشکلات جبههاش بپرسم. تا از راه میرسید، حق نداشتم دست به سیاه و سفید بزنم. اگر میخواستم دست بزنم، گاهی تشرم میزد.
خودش شیر بچهها را آماده میکرد، جایشان را عوض میکرد، با من لباسها را میشست و میبرد پهنشان میکرد و خودش جمعشان میکرد، خودش سفره را پهن میکرد و خودش جمع میکرد.
میگفتم: «تو آنجا خیلی سختی میکشی، چرا باید به جای من هم سختی بکشی؟»
میگفت: «تو بیش از آنها به گردنم حق داری. من باید حق تو و این طفلهای معصوم را ادا کنم.»
میگفتم: «ناسلامتی من زنِ خانهٔ تو هستم و باید وظیفهام را عمل کنم.»
میگفت: «من زودتر از جنگ تمام میشوم ژیلا. ولی مطمئن باش اگر ماندنی بودم به تو نشان میدادم تمام این روزهایت را چطور بلد بودم جبران کنم.»
📚 «به مجنون گفتم زنده بمان»
#نشر_خوبیهای_شهدا