دعای سمات هیئت رقیه بنت الحسین سلام الله علیها هم اکنون در منزل جناب آقای دکتر زارع خورمیزی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️مجلس دعای سمات ۳۶
هیئت رقیه بنت الحسین سلام الله علیها
🤲 دعای سمات این هفته هیئت رقیه بنت الحسین
( سلام الله علیها)
✳️ مکان:
بیت شریف حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر زارع
تاریخ🗓:
جمعه ۲۳ رجب المرجب
۱۴۴۶ 🌙
ساعت 🕓 ۱۹
🎤سخنران:
استاد سید رضی الدین
مرتضوی لنگرودی
موضوع سخنرانی :
مصداق ذرّیّه در دعای سمات
🏴روضه موسی بن جعفر
🎤مداحی و نوحه :
کربلایی حمید قاسمی
🌹میهمان سفره حضرت زهرا سلام الله علیها
🆔@langaroodi10
🆔@roghayehbenthossein
هدایت شده از خدا می بیند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️🎥 نحوه به شهادت رسیدن باب الحوائج امام کاظم علیه السلام از زبان شهید مطهری
▪️السلام علی المعذب فی قعر السجون...
به دوستان خوبتان آدرس این کانال را هدیه دهید
🌹خدا میبیند
ألَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
آیا انسان نمی داند که خداوند همه اعمالش را می بیند؟!
توسط لینک زیر به خدا می بیند بپیوندیم
🆔 👇 @khodamibinad
هدایت شده از خدا می بیند
🔴کنیز زیباروی و امام موسی کاظم
مرحوم مجلسی نقل کرده است: که هارون، خلیفه مقتدر و بیحیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود).
امام پیغام داد: «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶)؛ این شما هستید که با هدایای خود شادمان میشوید»؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم.
هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند.
مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد. خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب میگوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ،
جریان را به هارون گزارش داد.
هارون گفت:
به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است،
کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد.
هارون پرسید: تو را چه شده؟
گفت: خبر تازهای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز میخواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند میشود.
به او عرض کردم:
مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟
فرمود: با تو چه کار دارم؟
عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آوردهاند.
آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کارهاند؟!
نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرشهای نفیس در آن گسترده بود و حوریههای بسیار زیبا با لباسهای آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم.
با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد.
هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟
گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم.
هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد.
از او پرسیدند: چرا چنین میکنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهماالسلام) را چنین یافتم … .
راوی این داستان میگوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیهالسلام) رخ داد.
بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۳۸
به دوستان خوبتان آدرس این کانال را هدیه دهید
🌹خدا میبیند
ألَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
آیا انسان نمی داند که خداوند همه اعمالش را می بیند؟!
توسط لینک زیر به خدا می بیند بپیوندیم
🆔 👇 @khodamibinad
هدایت شده از خدا می بیند
9.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال و هوای حرم کاظمین شب شهادت امام کاظم علیه السلام
به دوستان خوبتان آدرس این کانال را هدیه دهید
🌹خدا میبیند
ألَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
آیا انسان نمی داند که خداوند همه اعمالش را می بیند؟!
توسط لینک زیر به خدا می بیند بپیوندیم
🆔 👇 @khodamibinad