eitaa logo
روحانیت مردمی
921 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
467 ویدیو
46 فایل
درگاه رسانه‌ای جبهه روحانیت مردمی انقلاب اسلامی مشهد مقدس ارتباط با ما: @jebhe_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺پیشنهاد من، روحانی تهاجمی و خانوادۀ تهاجمی است! مرحوم آیت الله حائری شیرازی خطاب به طلاب: ▫️زندگی روحانی باید ساده اما با نشاط باشد. باید بانشاط‌تر از تمام زندگی‌ها باشد. زندگی خانوادۀ اهل‌بیت را در حدیث کساء بینید. چقدر بانشاط با هم حرف می‌زنند! چقدر با محبت با هم صحبت می‌کنند؟ 🔹اینکه مثل مردم زندگی نمی‌کنیم، خوب نیست. مثل اینکه ما از کرۀ مریخ آمده‌ایم و چیز دیگری هستیم! «پرده‌نشینی» برای حفظ قداست خوب نیست. باید «شاهد بازاری» و مثل همۀ مردم بود. ▫️همان‌طور که مردم به تفریح می‌روند، ما هم برویم. همان‌طور که مردم با مترو می‌روند، ما هم برویم. مردم با اتوبوس می‌روند، ما هم برویم. مردم به پارک می‌روند، ما هم برویم. باید سینمای اسلامی خوب داشته باشیم. مثل مردم که به سینما می‌روند، طلبه‌ها هم بروند. اگر طلبه‌ها اهل سینما بودند، سینما اصلاح می‌شد. 🔹شما نگاه کنید رهبری می‌گوید: «فلان خانم برای این مسابقه تا آنجا با حجاب می‌رود!» با حجابش در آنجا حالت تهاجمی گرفته است تا با حجاب، مسابقه‌ها را فتح کند. این برای ما الگو است. ▫️پیشنهاد من، روحانی تهاجمی و خانوادۀ تهاجمی است. بروید بین مردم زندگی کنید. حجاب را به بطن زندگی‌ها ببرید. حجاب را مخفی نکنید. 🔹به‌طور طبیعی و عادی زندگی کنید. سر خود را هم بالا بگیرید و مثل مردم بروید خرید کنید. با آنها رفت‌وآمد کنید و معاشرت داشته باشید. همه امورتان این‌طور باشد. حجاب را به همه‌جا تسرّی دهید. 🔸تدافع مربوط به گذشته است. تاریخ مصرف آن پایان یافته است. دوره، دورۀ تهاجم است. حجاب را باید به وسط عالَم ببرید. https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
🔸 مار کبرای فرهنگ انگلیسی‌ها در هندوستان از اذیت و آزار و نیش مارهای کبری به ستوه آمده بودند. اعلام کردند هر کس مار کبری بگیرد و تحویل ما دهد جایزه می‌دهیم. اوایل کار، تعداد مارها کم شد ولی در کمال تعجب در ادامه، تعداد مارها رو به افزایش رفت. چرا؟ چون هندی‌ها به منظور گرفتن جایزه به پرورش مار کبری روی آوردند. انگلیسی‌ها که دیدند تیر تدبیرشان به سنگ خورده سیاست تشویقی سابق را لغو کردند. به محض لغو این سیاست، هندی‌ها تمام مارهایی را که پرورش داده بودند در طبیعت رها کردند. انگلیسی‌ها ماندند و مارهای کبرای پرورش‌یافته به تعداد چندین برابرِ قبل از اجرای این سیاست! «سیاست مار کبری» ضرب‌المثلی شد برای هر گونه قانون و برنامه‌ای که به همه آثار آن در تمام ابعاد توجه نشده و از پیوست‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن غفلت شده است. ما در حوزه فرهنگ، گرفتار سیاست مار کبری هستیم! سیاست‌گذار فرهنگی ما گاهی اساساً به ریشه‌ها، پیوندها و پیوست‌های اقتصادی و اجتماعی برنامه توجه ندارد. گاهی سیاست‌گذار توجه دارد ولی مجری، برنامه را به صلاحدید خود، ناقص و یک‌جانبه اجرا می‌کند. در موضوع حجاب و عفاف، توجه یک‌جانبه به راهبردهای حاکمیتی تنبیهی، ما را گرفتار سیاست مار کبری کرده و می‌کند. بی‌توجهی به راهبردهای حاکمیتی پیش‌گیرنده، راهبردهای حاکمیتی تشویقی و راهبردهای مردمی، وضعیت را به جایی رسانده و می‌رساند که برنامه حاکمیت، کاملا خنثی و بی‌تأثير شده و حتی ریشه‌های بدپوششی عمیق‌تر گردد. اشتباه بزرگ بعدی این است که وقتی حاکمیت از برنامه‌های خود نتیجه نگرفت، راهبرد تنبیهی را که در جای خود و در کنار سایر راهبردها درست بود به طور کلی کنار بگذارد. ما در حوزه فرهنگ به یک عقل جامع‌نگر و واقع‌نگر نیازمندیم که هم در مرحله سیاست‌گذاری نقش ایفا کند و هم در مرحله اجرا دچار رفتارهای شتابزده، تک‌محور و ساده‌انگارانه نگردد. 🖋حجت‌الاسلام محمد مروارید استاد سطوح عالی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد و عضو شورای مرکزی جبهه روحانیت مردمی انقلاب اسلامی https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
⭕️شهادت روی پیاده‌رو (روایتی از نحوه شهادت حمیدرضا الداغی شهید غیرت سبزواری) ♦️ساعت به نُه و نیم نزدیک می‌شود؛ حمیدرضا دارد می‌رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی‌زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی‌دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟! ♦️چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده‌اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده‌اند. چنگ می‌اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می‌کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می‌کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند. ♦️پسران می‌خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می‌کشد عقب. نمی‌دانم داد می زند کمک می‌خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می‌کشد. حمید که می‌بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می‌زند که ول کنید چه کارش دارید؟! ♦️خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی‌دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می‌زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی تواند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت. ♦️دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها می رود دو پسر را دور می کند. ♦️خون دارد از از زیر پوست حمید می آید. بالا بافت های لباسش را رد میکند میرسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد می‌کند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد قلبش می زند. نمیدانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است. ♦️یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی میگوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو میخورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید: - کمک ♦️یک نفر زنگ می زند115. اورژانس زود می رسد. حمید را میبرند تو. تا میرسد بیمارستان رفته است توى کما. ♦️آوا نشسته است ثانیه میشمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می‌ گیرد می گوید: بابا نیومده کجاست؟ 😔 جهت تسکین قلب آوا، حمدی قرائت بفرمایید. https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پاسخ قنبریان به استاد حقوقی که به شهید الداغی صفت نفله شدن را داد / وجدان عمومی بیدار جامعه این حرف‌‎ها را بر نمی تابد محسن قنبریان در گفتگو با دانشجو: 🔸بهتر است سر یقینی ها به اشتراک برسیم، امداد رساندن به یک فرد وقتی مورد تجاوز واقع می شود یک و عرفی در همه جای دنیاست. 🔸اگر این مرحله را هم زیر سوال ببریم به این معناست که اگر کسی قربانی سرقت،تجاوز یا هر نوع شرارتی قرار گرفت کسی هیچ اقدامی نکند. 🔸اینکه بگوییم اقدام شهید الداغی کاری نفله شدنی یا بیهوده است حرف اشتباهی است و وجدان عمومی بیدار جامعه این حرف‌‎ها را بر نمی تابد. https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
🔸‍ خاطره‌ای خواندنی از شهید غیرت «حمیدرضا الداغی» به نقل از هم‌دانشگاهی او آقای عرفاتی شهید حمیدرضا الداغی هم‌دانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات می‌خوندم و حمید حسابداری (اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوش‌تیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمی‌گشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشی‌ها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو می‌نوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ... رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوش‌هامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوش‌بریده‌ها… شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش… این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوش‌تیپ و خوشگل دانشگاه. پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که «حمید الداغی» به رحمت خدا رفته! دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد. حالا همون جوان خوش‌تیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه شهید نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ... https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
تقدیم به شهید والامقام غیرت «حمیدرضا الداغی» شب بود و در خیابان جولانِ خشم و شهوت شب بود و شهر بود و... قحطیِ مرد و غیرت دیدی که قلب شیطان در شادی است آن‌شب زن، زندگی، اسیرِ آزادی است آن‌شب دیدیم شورِ غیرت آن لحظه در سرت بود در چنگ آن اراذل انگار خواهرت بود گم بود در خیابان وقتی نشان غیرت دل را زدی به دریا ای قهرمانِ غیرت دیدی که باز پایِ ناموس در میان است گفتی بهای ناموس در مسلک تو جان است  هر چند از شیاطین بسیار دشنه خوردی این جنگ تَن به تَن را با خون خود تو بُردی در چشمِ مردمانت ای "مَرد" رو سفیدی مانند حاج قاسم حالا تو هم شهیدی https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
معلم «جوانان عزیز ما باید با آثار شهید مطهری آشنا شوند. اگر بنده می‌خواستم برنامه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم را بنویسم، بلاشك یكی از مواد برنامه را این می‌گذاشتم كه كتابهای آقای مطهری خوانده شود، خلاصه‌نویسی شود و امتحان داده شود.» اگر ‌شخص حکیمی چون رهبر فرزانه‌ی انقلاب می‌خواستند در اهمیت نظام فکری کسی سخن بگویند، آیا بهتر از این می‌شد؟! به این جملات با دقت بیشتری توجه کنید: «اگر کتابهای آقای مطهری مورد مطالعه و مداقه قرار بگیرد، انبوهی از معارف را به ذهن و دل هر خواننده سرازیر می‌کند.» امام‌خامنه‌ای در جای دیگری فرمودند: «مبنا را تفکرات شهید مطهری بگذارید و کارهای بعدی را روی آن بنا کنید.» و باز در کلام حکیمانه‌ی دیگری فرمودند: «امروز ما حقیقتاً ریزه‌خوار سفره‌ی انعام فکر شهید مطهری هستیم.» سوال مهمی که مطرح می‌شود، آن است که چرا شخصیتی چنین فرزانه و حکیم، این‌گونه تعابیر بلند را در مورد این شهید والامقام بکار می‌برند؟! اگر اندکی در کلمات ایشان جستجو کنیم، پاسخ را می‌یابیم.«شهید مطهری» از نگاه این رهبر نکته‌سنج، ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد که آثار بیان و بنانش را این‌گونه اعتبار بخشیده است. بخشی از ویژگی‌های این شهید سعید را در کلام امام جامعه ببینید: شهید عزیز انسان بزرگ و برجسته متفکر دین‌شناس مؤمن بااخلاص پرکار مجتهد منصف دارای ادب علمی دارای احساس درد دارای بصیرت کامل معلم برجسته معلم کامل دارای فکر عمیق و نیرومند پهلوان مبارزه با افکار التقاطی دارای معارف بلند و... ادامه‌ی راه او، جز با نزدیک‌شدن به مرام او ممکن نیست. شهادت او ثلمه و خسارتی بود که با هیچ چیزی پر نخواهد شد. عباس بابائی(دبیر شورای مرکزی جبهه روحانیت مردمی انقلاب اسلامی) ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
🔴 برگزاری نشست دبیرخانه‌ی دائمی منشور روحانیت در محل مؤسسه‌ی راهبردی حق‌پژوهی 🔸در این نشست که با حضور تعدادی از اعضای هیأت موسس دبیرخانه برگزار گردید، حجت‌الاسلام والمسلمین امین‌نیا دبیر مجموعه پیرامون محورهای مختلف اساس‌نامه‌ی دبیرخانه نکاتی ایراد نمود. 🔸در ادامه حجج‌اسلام مقدادی، بابائی و کامل‌نواب به نقد و بررسی اساس‌نامه پرداختند. 🔴 لازم به ذکر است که دبیرخانه‌ی دائمی منشور روحانیت با حضور مجموعه‌های حوزوی(معاونت فرهنگی حوزه، معاونت ارتباطات حوزوی آستان‌قدس، جبهه‌ی روحانیت مردمی انقلاب اسلامی، مجمع خطبای خراسان، اتاق فکر تبلیغ، موسسه‌ی میراث فقاهت، مجمع حبل‌الله و مؤسسه‌ی راهبردی حق‌پژوهی تشکیل شده است. https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
🔴 حضور استاد اصغر طاهرزاده از اندیشوران جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی در دفتر جبهه‌ی روحانیت مردمی انقلاب اسلامی 🔸استاد طاهرزاده در این نشست‌ که با حضور تعدادی از اعضای جبهه‌ی روحانیت مردمی انقلاب اسلامی برگزار شد، به شناخت جهان مردم اشاره کرد و گفت: آنچه در گفتار و رفتار حضرات معصومین(علیهم السلام) پیرامون زمان‌شناسی گفته شده ناظر به شناخت جهان مردمی است که با آنان زندگی می‌کنیم. 🔸ایشان یکی از دلایل موفقیت انسان‌هایی همچون امام‌راحل و شهیدان مطهری و بهشتی را در همین شناخت «جهان مردم» دانست و افزود: حلقه‌ی وصل سنت و مدرنیته در زندگی بزرگانی چون امام و شهید مطهری نمود دارد که زمان و زمانه‌ی خود را کاملاً می‌شناختند. 🔸ایشان رمز موفقیت روحانیت را در گرو شناخت مردم و جهان آنها برشمرد و ادامه داد: مردم زمانه‌ی ما سه دسته هستند که باید با آنها طبق جهان‌شان تعامل کرد: دسته‌ای که هیچ ارادتی به مذهب ندارند؛ دسته‌ی دیگر اهالی مذهب‌اند و دسته‌ی سوم کسانی‌اند که اگر پریدن را به ایشان نیاموزید، راه‌رفتن برای‌شان کم است. ✅ شایان ذکر است که این جلسه در راستای سلسله جلسات گفتمان‌سازی «روحانیت مردمی» تشکیل گردید که به زودی متن آن منتشر خواهد شد. https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استاد اصغر طاهرزاده (سخنرانی در جمع اعضای جبهه‌ی روحانیت مردمی انقلاب اسلامی_مشهد) 🔸راه ارتباط موثر با مردم «شناخت جهان آنان» است. 🔸دلیل موفق‌بودن حضرت امام و شاگردان‌شان مطهری و بهشتی چه بود؟ 🔸مردم ما به سه دسته تقسیم می‌شوند... https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
🔸 لباس خدمت حالا که دشمن از لباس روحانیت که رخت سربازی امام عصر عج است و رخت خادمی مردم، احساس خطر کرده... حالا که پوشیدن این لباس شده نماد دشمنی با همه هویت طاغوت.... پس یا علی مدد. این لباس رزم است، لباس خدمت، لباس عزم برای نصرت و پای کار آمدن. کنار پیکر غرق به خون طلبه شهید و خادم نظام، کنار مزار فاطمه انقلاب رضوی، در شهر خون و شهر قیام، در ایام شهادت شاگرد روح الله و معلم جهاد تبیین مطهری عزیز، به یاد شهدای مظلوم اغتشاشات که در خون خود پر پر زدند، بال میگشاییم. دشمن این مردم را نشناخته و نخواهد شناخت.... بسم الله الرحمن الرحیم پ ن: مراسم طلاب جوان قم در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) 🕌 حرم مطهر حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها)، در کنار مزار ⏰ زمان: دوشنبه ۱۱ اردیبهشت https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
💠خاطره‌‌ی شهید بهشتی از شهید مطهری‌(رحمهماالله) 🔸اولین بار که خبر شهادت ایشان (شهید مطهری) را شنیدم، گذشته از الم و رنج و دردی که یک دوست چندین ده ساله در خودش احساس می‌کند، این خاطره قبل از هر خاطره‌ی دیگری در ذهنم زنده شد. 🔺آقای مطهری مکرر می‌فرمود: «من طرفدار سر سخت اصلاح روحانیت و مخالف سر سخت اسلام منهای روحانیت هستم». ایشان غالبا مقید بود این دو را از نظر تأکید هم‌وزن بیان کند و نشان بدهد به همان اندازه که به بقای روحانیت و دوام نقش روحانیت در جامعه معتقد و علاقه‌مند است، به همان اندازه هم به اصلاح روحانیت معتقد و علاقه‌مند است. و این از تکیه کلام‌های این برادر عزیز فقید عالیقدر در بحث‌ها بود. 📚سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های شهید آیت‌الله بهشتی، ج۱، ص۵۵۵ https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دست‌بوسی معلم پس از ۵۲سال 🔹نماینده رهبر معظم انقلاب در استان سمنان به دیدار معلم اول ابتدایی خود رفت. https://eitaa.com/rohaniat_mardomi