رحمت خدا۲(عزت مومن،خدمت به خلق)
امام صادق(ع) میفرمایند: بندهای را در روز قیامت میآورند که هیچ کار خوبی ندارد تا نجاتش بدهد، معطل است و باید به جهنم برود. خود پروردگار به او میگوید: «اُذْكُرْ وَ تَذَكَّرْ هَلْ لَكَ حَسَنَةٌ» بندهٔ من یکخرده فکر و توجه کن، یک خوبی داری؟ یک خوبی، دوتا هم نه! شب عجیبی است، ببینید سر و کار ما امشب با چه خدایی است! «فَيَقُولُ مَا لِي حَسَنَةٌ» من یک خوبی هم ندارم و همهٔ پروندهام سیاه است، «غَيْرَ أَنَّ فُلاَناً عَبْدَكَ اَلْمُؤْمِنَ» فقط یک کار در دنیا داشتم که بندهٔ مؤمنی از کنار من رد میشد، به من گفت: آب داری؟ نمیخواهم بخورم، میخواهم وضو بگیرم و نماز بخوانم. من گفتم: آب دارم، آب را به او دادم. خطاب میرسد: بندهٔ مرا از یکذره آب محروم نکردی؟ میگوید: نه به او آب دادم. «فيَقُولُ اَلرَّبُّ جَلَّ ثَنَاؤُهُ قَدْ غَفَرْتُ لَكَ» پروردگار میفرماید: تو را بخشیدم. تو یک خوبی نداری که نجاتت بدهد، اما من رحمت و مغفرت دارم و تو را بخشیدم. به ملائکه خطاب میرسد: «أَدْخِلُوا عَبْدِي جَنَّتِي» دستش را بگیرید و به بهشت ببرید.
👇متن کامل روایت و سند
مشکاة الانوار ج۱ص۹۸
👆
قربون این خدا برم به هر بهانه ای میخواد ببخشه😭😭😭
تو راخدا هرکجا در عتبات هستی التماس دعا
پنج صورت همراه مومن در قبر
ابو بصير كه از شاگردان معروف امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) است نقل می كند:
«إذا مات العبد المؤمن دخل معه فى قبره ستة صور... »[۱] : وقتی بنده مؤمن از دنيا رفت، شش صورت نورانی به همراه او وارد برزخ و قبر می شوند، اين شش صورت او را از آسيبها از شش جهت محافظت می كنند،
آن كس كه طرف راست اين بنده مؤمن قرار گرفته در معرفی خود میگويد: من نمازم
باطن نماز يعنی همين صورت نورانی كه در قبر، طرف راست نمازگزار قرار می گيرد و می توان او را در برزخ ديد و با او سخن گفت و از او شفاعت طلبيد، نماز نمونه است، همهی عبادات بر همين منوال است.
سپس آن صورتی كه طرف چپ او قرار گرفته می گويد: من زكات هستم
زكات تنها مربوط به مال نيست بلكه انسان موظف است زكات هر نعمت خدادادی را بپردازد، هيچ نعمتی بی مسئوليت نيست، در روايات آمده است: «زكات العلم تعليمه من لا يعلمه»: زكات دانش، آموختن آن به كسانی است كه نمی دانند. «زكات الجمال العفاف»: زكات نعمت زيبارويی عفت و پاكدامنی است. «زكات الشجاعة الجهاد فى سبيل الله»: زكات نعمت شجاعت، جهاد در راه خداست، و....
همهی اينها از مصاديق زكات است و اگر زكات نعمت پرداخته شد، اين زكات به صورت نورانی در قبر به پرداخت كننده خود كمك مي كند و او را از آسيب و حادثه محافظت می كند.
صورتی كه در قبر روبروی بنده مؤمن ايستاده می گويد من روزه هستم
سرّ مثالی روزه ای كه برای رضای خدا گرفته می شود به صورت شخصی نورانی در قبر جلوه می كند.
و آن صورت نورانی كه پشت سر او است و از پشت وی را حمايت مي كند می گويد من حج و عمره هستم
در مراسم حج، امام سجاد (عليه السلام) در صحراي عرفات به شخصی فرمودند: تعداد حاجيان را چقدر تخمين می زنی؟ راوی رقم زيادی را گفت، سپس عرض كرد: حاجيانی كه برای خدا از ثروت خود گذشتند و با ضجه و ناله خدا را مي خوانند. امام فرمود: چقدر ضجه و ناله فراوان است و حاجی كم! گفت: همه حاجی هستند آيا اين تعداد كم است؟ آنگاه حضرت، باطن افراد را به وی نشان داد ديد سرزمين وسيع عرفات پر است از خوك و بوزينه! و در بين اينها تنها چند نفر انسان هستند.
هر كس باطنی دارد كه با باطن اعمال او متحد است؛ عامل با عمل خود متحد است و هر كس با نيت خود محشور می شود، امام صادق (عليه السلام) فرمود: «يحشر النّاس علی نيّاتهم»
امامان معصوم (عليهم السلام) باطن افراد را می بينند و احياناً به ديگران هم نشان می دهند.
امّا آن نوری كه پايين پای اوست می گويد
من نيكيهايی هستم كه تو به برادران مؤمن روا داشتی، خيری كه به ديگران رساندی.
آنگاه اين پنج نفر كه خود را معرفی كردند از آن كس كه بالای سر مؤمن ايستاده سؤال می كنند كه تو كيستی كه از همه ما نورانی تر هستی
مي گويد: من ولايت خاندان پيغمبرم، محبت علی و اولاد علي به اين صورت جلوه می كند، پيروی از آنها به اين شكل مجسم می شود كه از همه نورانی تر است و بالای سر مؤمن بر او #اشراف دارد.
[۱]بحار الانوار ج۶ ص٢٣۴
حکمت عبادات ص ١١٠
مرقد مسلم بن عقیل و هانی بن عروة
پس از شهادت مسلم و هانی، قبیله مذحج، با موافقت عبیدالله، پیکر آن دو را کنار دارالاماره به خاک سپردند. شاید این مکان به این دلیل انتخاب شد که قبر آنها زیر نظر حکومت باشد و رفت و آمد شیعیان را زیر نظر داشته باشند. تا سال۶۵قمری. قبر آن دو، بدون سایبان بود. در این سال مختار ثقفی برای قبر آنها حرم و گنبدی ساخت و نامشان را روی سنگ مرمر حک کرد و آن را روی قبور آنها گذاشت.
در سال۳۶۸ق. حرم و بارگاه مسلم بن عقیل، توسط عضدالدوله دیلمی تجدید بنا شد. وی خانههایی اطراف حرم ساخت و حقوق ماهیانهای برای ساکنین جوار آستانه بر قرار کرد. در سال۶۵۶ق آستانه توسط محمدبن محمود رازی تعمیر گردید. در سال۱۲۶۳ق. توسط آیت الله صاحب جواهر، تعمیرات اساسی در آستانه صورت گرفت. در سال۱۳۸۴ق. آیت الله سید محسن حکیم دستور تجدید بنای اساسی آستانه را صادر کرد و به همت حاج محمد رشاد، گنبد آن طلا کاری شد .
نمازحاجت در مسجد کوفه
از امام صادق (ع) روايت شده است: كسىكه در مسجد كوفه دو ركعت نماز بخواند در هر ركعت سورههاى حمد و فلق و ناس و توحید و قدر و اعلى را خوانده و سلام دهد و تسبيح حضرت زهرا (س) بگويد، از خدا هر حاجتى را بطلبد، خدا حاجتش را برآورده و دعايش را مستجاب خواهد كرد.
21.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۵آبانماه۱۴٠۲
ثبت لخظاتی از مراسم صبحگاهی بعثه رهبری در #کربلا
باحضور جمعی از روحانیون کاروان
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهارشنبه ۲۹آذر۱۴٠۲
مراسم بعثه رهبری_حرم امام حسین
بماندیادگار
#عاقبت_بد
داستان قارى نهروانى
و اما آن جريان تاريخى از اين قرار است كه : شبى از شب ها حضرت اميرالمؤمنين ( ع ) از مسجد به همراه كميل كه از خواص ياران آن حضرت بود به منزل مى آمدند . در آن شب تار و كوچه هاى خلوت كه بسيارى در استراحت و خواب بودند و پاسى از شب گذشته بود از كنار خانه يى گذشتند كه از آن صداى تلاوت همين آيه شريفه به گوش مى رسيد( أمن هوقانت . . . . ) .
كميل از شنيدن اين صوت حزين به اعجاب آمده و در ذهنش خطور كرد كه خوشا به حال اين بنده خدا كه در اين هنگام شب كه اكثر چشم ها به خواب رفته است او از خواب خوش چشم پوشيده و به تلاوت كلام محبوب اشتغال دارد . در همين حال اميرالمؤمنين ( ع ) رو به كميل نموده فرمودند :
اى كميل ! صوت زيباى اين قارى تو را نفريبد . او اهل آتش است و من در آينده يى نه چندان دور او را به تو نشان خواهم داد . كميل از اين كه حضرت از باطن و آينده آن قارى خبر دادند , تعجب كرد , اما از آنجا كه از حواريين مولا ( ع ) بود , به صدق سخنان آن بزرگوار يقين داشت .
مدتى از اين قضيه گذشت تا اينكه آتش جنگ نهروان به دست
جاهلان متنسك آن زمان يعنى خوارج , شعله ور گرديد . در گرماگرم جنگ ناگهان اميرالمؤمنين ( ع ) در حالى كه شمشير آغشته به خون خود را روى يكى از سرهاى جدا شده گذاشته بودند و آن را به كميل نشان مى دادند فرمودند :
( أمن هو قانت آناءالليل . . . ) اشاره به اين كه اين سر بريده همان تالى قرآن است كه در دل شب با تلاوت به ظاهر زيبا و محزون خود , دل تو را ربوده و اكنون به جنگ امام زمان خويش آمده است . كميل همان جا بر پايه هاى مولا ( ع ) افتاد و آن ها را بوسيد و استغفار نمود اين يك جريان تاريخى مربوط به عاقبت بد خشك مقدس هايى كه اهل تحقيق و تفحص درباره حق نيستند و آن هم يك جريان تاريخى مربوط به حسن ختام يك انسان نيكبخت و سعيد .
متوکل و تحقیر امام هادی علیه السلام و سزای عملش
متوكل دائما مزاحم امام هادی علیه السلام بود و در مواقعی هم سعی می كرد او را در انظار دیگران حقیر و كوچك جلوه دهد تا عظمت مقام خلافت در میان مردم محفوظ بماند چنانكه سید بن طاوس از زُرّافه حاجب متوكل كه باطنا مذهب تشیع داشت نقل می كند كه گفت فتح بن خاقان در میان تمام بزرگان و رجال حكومت حتی در میان فرزندان و خویشان متوكل مقامی بلند داشت و متوكل برای نمایاندن مقام او به مردم و همچنین تحقیر نمودن امام هادی علیه السلام روزی در سامراء كه هوا نیز خیلی گرم بود دستور داد كه امراء و فرماندهان و لشگریان و همچنین سایر مردم (من جمله امام علیه السلام) در ركاب متوكل و فتح بن خاقان كه سواره بودند پیاده راه بروند و آنها نیز چنین كردند.
زرافه گوید امام هادی علیه السلام نیز در میان اشراف و بزرگان بود و آن روز در اثر گرما و پیاده روی مشقت و زحمت زیادی به او رسید من چون چنین دیدم نزدیكش رفتم و عرض كردم: ای مولای من به خدا بر من سخت و گران است از آنچه به شما از جانب این طاغیان می رسد و شما را به زحمت و تعب می اندازند و دست آن حضرت را گرفتم و او دست مباركش را بر دوش من نهاده و راه می رفت و فرمود: ای زرافه ناقه صالح نزد خدا از من گرامی تر نیست و قدر من نزد خدا بزرگتر از آن است.
زرافه گوید من ضمن راه رفتن از امام سؤالاتی می نمودم و از بیانات او بهره مند می شدم تا اینكه متوكل پیاده شد و مردم را مرخص نمود و دستور داد كه به خانه خود روند و هر كس مركب خود را آورده و سوار شد من نیز استری برای امام هادی علیه السلام آوردم و سوار شد و من هم سوار شدم و حضرت را به منزلش رسانیده و آنگاه به خانه خود رفتم و برای فرزندان من معلمی بود كه اهل علم و فضائل و متشیع بود و مرا عادت چنان بود كه موقع غذا خوردن او را نیز احضار می كردم و با هم طعام می خوردیم آن روز هم موقع صرف غذا جریان سوار شدن متوكل و فتح بن خاقان و پیاده رفتن اشراف و بزرگان آنچه را كه با امام هادی علیه السلام مذاكره كرده و از آن حضرت درباره گرامی بودن وی از ناقه صالح در نزد خدای تعالی شنیده بودم به معلم بازگو می كردم كه معلم دست از غذا كشید و گفت تو را به خدا این سخن را از خود امام شنیدی؟ گفتم به خدا كه از آن حضرت شنیدم! معلم گفت پس بدانكه متوكل بیش از سه روز زنده نخواهد بود و به هلاكت خواهد رسید و برخیز و فكر كار خود باش و آنچه از اموال و غیره داری در محل امنی بسپار كه در اثر مرگ او مبادا اموال تو به غارت رود؟
گفتم تو این سخن از كجا می گوئی و چگونه دانستی؟ گفت مگر قرآن نمی خوانی كه خداوند در داستان قوم صالح و ناقه او فرماید: تمتعوا فی داركم ثلاثة ایام ذلك وعد غیر مكذوب سوره هود آيه ۶۵. صالح گفت سه روز در خانه هایتان زندگی كنید این وعده ای است بدون دروغ) و جائز نیست كه سخن امام باطل و بیهوده باشد.
زرافه گوید به خدا روز سیم منتصر (پسر متوكل) با غلامان مخصوص به مجلس متوكل ریخته و او را با فتح بن خاقان قطعه قطعه كردند كه از یكدیگر شناخته نشدند و سپس من امام هادی علیه السلام را ملاقات كرده و سخن معلم را به حضرت عرضه داشتم فرمود راست گفته من آن روز بر متوكل نفرین كردم و خداوند مستجاب فرمود.
مهج الدعوات ص ۲۶۷ - ۲۶۶.
تشبیهی زیبا از امام کاظم (علیه السلام)
از امام کاظم (علیه السلام) سؤال شد: فرشتگان اعمال ما را که می نویسند آیا خاطرات و نیتهایی را که فقط از دل گذرانده ایم و هنوز به لباس عمل در نیاوردیم هم می نویسند؟ حضرت فرمودند: آیا بوی باغ و بستان و بوی کثافت و گنداب یکی است؟ اگر از کنار باغی پر از گل و معطر بگذرید، بوی خوب احساس می کنید و چنانچه بوی بد به مشام انسان برسد، می فهمد که اینجا کثافت و زباله است. از بو می توان فهمید که از کنار باغ می گذریم یا از کنار چاه.
(برگرفته از کتاب حکمت عبادات، حضرت آیت الله جوادی آملی، ص78)
حضرت ابو الحسن موسى بن جعفر(ع) به جهت کثرت زهد و عبادتش معروف به العبد الصالح و به جهت حلم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به الکاظم گردید.