به دوستان و فامیل خبربده میری کربلا
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
حَقٌّ عَلَى اَلْمُسْلِمِ إِذَا أَرَادَ سَفَراً أَنْ يُعْلِمَ إِخْوَانَهُ وَ حَقٌّ عَلَى إِخْوَانِهِ إِذَا قَدِمَ أَنْ يَأْتُوهُ.
«بر مسلمان است که هرگاه قصد سفر کرد، دوستانش را خبر کند و بر دوستان اوست که هر گاه از سفر بازگشت به دیدارش روند»
الکافی ج٢ ص١٧۴
مفاتیح الحیاة، صفحه ١٨۶
دلیل تعدد نماز جماعت در حرم امام حسین علیه السلام
شاید برای زائری این سوال پیش آید که چرا یک نماز جماعت به امامت یک نفر برگزار نمی شود؟! چراباید در حرم امام حسین علیه السلام همزمان چند جماعت باشد؟ در پاسخ برخی سعی میکنند این تعدد جماعت را ارتباط دهند به دار و دسته شیرازی و سیستانی! باهمین ادبیات که نوشتم [دار و دسته]!
خیر؛بنده جویا شدم از یکی از امامان جماعت پرسیدم گفتند: مسیر تشرف به ضریح نباید بسته شود چون آیت الله سیستانی می فرمایند این مکان اولا وقف برا ی زوار امام حسین علیه السلام است
پس به هیچ وجه راه نباید مسدود شود.لذا با باز بودن مسیرهای تشرف اتصال در همه صحن ها برقرار نیست این است که چند جماعت برگزار می شود.
بر فرض صحت وجود دار و دسته؛ پیشنهاد می شود روحانیون معزز نگذارند این موضوع جنجالی شود !!
اهم وقایع زندگی امام کاظم(ع) در یک نگاه
الف✓۲٠سال با پدرشون امام صادق علیه السلام زندگی کرد.
ب✓بعد از شهادت پدر درسن ۲٠سالگی به امامت رسید
اهم وقایع زندگی امام کاظم(ع) در یک نگاه
۱- شهادت امام جعفر صادق(ع)، پدر امام موسی کاظم، به دست منصور دوانیقی، در سال .148 ه. ق
۲- پیدایش انشعاباتی در مذهب شیعه، مانند: اسماعیلیه، افطحیه و ناووسیه، پس از شهادت امام جعفر صادق(ع) و معارضه آنان با امام موسی کاظم در مسئله امامت.
۳- ادعای امامت و جانشینی امام جعفر صادق(ع)، توسط عبدالله افطح، برادر امام موسی کاظم و به وجود آوردن مذهب افطحیه در شیعه.
۴- احضار امام موسی کاظم(ع) به بغداد و زندانی شدن در آن شهر به دستور مهدی عباسی.
۵- زندانی شدن امام موسی کاظم(ع) در بغداد در دوران حکومت هادی عباسی.
۶- دستگیری امام موسی کاظم(ع) در مدینه و فرستادن آن حضرت به زندان عیسی بن جعفر در بصره، به دستور هارون الرشید در سال 179 ه. ق.
۷- انتقال از زندان بصره به زندان فضل بن ربیع در بغداد.
۸- انتقال از زندان فضل بن ربیع به زندان فضل بن یحیی برمکی.
۹- مراعات کردن حال امام موسی کاظم(ع) در زندان، توسط فضل بن یحیی و عکس العمل شدید هارون به این قضیه.
۱٠- مضروب و مقهور شدن فضل بن یحیی توسط هارون به خاطر مراعات حال امام(ع) در زندان.
۱۱- انتقال از زندان فضل بن یحیی به زندان سندی بن شاهک.
۱۲- مسموم شدن و شهادت امام موسی کاظم(ع) با خرمای زهرآلود توسط سندی بن شاهک در زندان در 25 رجب .183 ه . ق.
۱۳- انتقال پیکر مطهر امام موسی کاظم(ع) به (پل) بغداد و فراخوانی مردم برای دیدن آن توسط ماموران هارون الرشید.
۱۴- انزجار سلیمان بن جعفر بن منصور دوانیقی از تحقیر پیکر امام موسی کاظم(ع) توسط ماموران حکومتی و دستور او به تجهیز و تکفین مناسب شان پیکر آن حضرت و به خاک سپاری در مقابر قریش بغداد.
وضعیت زندانهایی که امام(ع) در آن محبوس بودند
میدانید که هارون الرشید این حاکم عباسی در دوران حکومت خویش، امام کاظم(ع) را بارها زندانی کرد.
مدت کامل اسارت ایشان را ده سال و اندی تا دوازده سال گزارش کردهاند.،
منبع: عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۹۵.
وضعیت زندانهایی که امام(ع) در آن محبوس بودند.
اگرچه در بسیاری از موارد امام(ع) در خانه برخی از افراد، محصور و تحت نظر بودند؛ اما در مواردی حکومت عباسی به شکنجه امام(ع) در زندانهایی مخوف میپرداختند که در زیارتنامه حضرتشان به این موضوع اشاره شده است: «وَ الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیود»؛بحار الانوار، ج 99، ص۱۷
درود بر موسی بن جعفر، آنکه با پاهای بسته به زنجیرها در قعر زندانها و تاریکی سیاهچالها شکنجه میشد.
بر اساس گزارشی دیگر، هارون گاهی برای تفریح به پشت بامی میرفت که مشرف بر زندان بود. روزی به ربیع گفت که این پارچه چیست که هر روز آنرا داخل زندان میبینم؟! ربیع گفت: پارچه نیست! موسی بن جعفر است که بعد فجر تا هنگام نماز ظهر به سجده میرود. هارون گفت: او از راهبان بنی هاشم است! ربیع از او پرسید: پس چرا در زندان بر وی سختگیری میکنی؟ هارون گفت: چارهای نیست!
توطئه شهادت امام کاظم علیه السلام
همانگونه که گفته شد هارون از تمام افرادی که امام(ع) در زندان و یا تحت نظر آنان بودند، خواسته بود تا حضرتشان را به شهادت برسانند، اما هیچ کدامشان نپذیرفتند و تنها سندی بن شاهک بود که این تقاضا را پذیرفته و آنرا اجرا کرد.
عیون أخبار الرضا(ع)، ج1، ص: 99
شهادت در زندان
روایات متعددی حاکی از آن است که امام(ع) با سمی که هارون به ایشان خوراند به شهادت رسید:
هارون تصمیم گرفت آنحضرت(ع) را با سم به قتل برساند. لذا مقدارى خرما که خرما کاملا به آن سم آغشته شده بود به یکى از خدمتکارانش داد و گفت: «این سینى خرما را نزد موسى بن جعفر ببر و بگو خلیفه از این خرما خورده است و مقدارى را نیز براى شما کنار گذاشته است، و شما را قسم مىدهد که این خرما را تا آخر بخورید، زیرا که خودم با دستم آن را براى شما انتخاب کرده ام». خادم به خدمت حضرت آمد، و پیام هارون را رساند. سرانجام امام(ع) خرماهای مسموم شده را تناول نمودند و بعد از سه روز به شهادت رسیدند.
همچنین هنگامی که امام کاظم(ع) از دنیا رفت، سندی بن شاهک دستور داد جنازه آنحضرت را روی پل بغداد نهادند و به مردم اعلام کرد که آنحضرت به مرگ مقدّر از دنیا رفته است. مردم میآمدند و بدن مطّهر آنحضرت را میدیدند و آثار جراحت و زخمی در آن نبود.
معجزه حضرت جواد(ع)
بیان مقدمه برای هضم مطلب:
طبع آتش، سوزاندن است؛ در طول تاریخ سابقه نداشته و نیز نخواهد داشت که آتش به جای سوزاندن، خنک کند. البته طبق قرآن، روزگاری بر این آتش گذشت که به امر پروردگار سرد شد: «يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ»(انبیاء، 69). آنگاه که نمرودیان به ملت منطقهٔ بابل اعلام کردند: این جوان که «فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ»(انبیاء، 60)، دشمن شما ملت و معبودان شماست.
سردشدن آتش به امر پروردگار بر ابراهیم(ع)، نشانگر قدرت و ارادۀ الهی است؛ بنابراین یقین بدانید که هر حرکتی در عالم، تنها با ارادهٔ او انجام میشود. اگر ما نیز به این امر باور داشته باشیم، خیلی از مشکلات هم برای ما گلستان میشود. قرآن میفرماید: «لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»(توبه، 51) هرگز حادثهای برای ما پیش نمیآید، مگر اینکه پروردگار به پای ما نوشته باشد. او مولا و مالک ماست و ما مملوک او هستیم. آنهایی که ایمان دارند، به او تکیه کنند. همانا این تکیهگاه، استوارترین و محکمترین تکیهگاه است.
معده اسید بسیار پرقدرتی دارد و اگر اسید معدهٔ کسی کم بشود، دستگاه گوارشش مختل میشود. معده خیلی نازک است، ولی این اسید بهاندازهٔ سر سوزن هم معده را سوراخ نمیکند. اسید معده خیلی قوی است و استخوان را در حیوانات نرم میکند؛ حالا معدهٔ بزرگ یک نهنگ در تاریکی آب، تاریکی شب و تاریکی معده، مهمانی از طرف خدا دارد. نهنگ یونس(ع) را قورت میدهد. حالا نهنگ از طرفی باید غذای خودش را بخورد و معده هم آن غذا را هضم بکند؛ از طرفی هم خدا به او گفته که مهمان مرا هضم نکن! این قدرت و ارادۀ خداوند است.
معجزه حضرت جواد(ع)
با شنیدن داستان ابراهیم(ع) و یونس(ع)، باور معجزهٔ حضرت جواد(ع) خیلی آسان میشود. علیبنخالد میگوید: شنیدم که کسی را به دستور محمدبنعبدالملک زیاد، با غل و زنجیر سنگین زندانی کردهاند؛ علت زندانیشدنش هم، ادعای پیغمبری او بود.
وقتی در زندان به دیدن او رفتم، بسیار تعجب کردم. او آدم بسیار فهیم و فرزانهای بود. به او گفتم چرا تو را به زندان انداختهاند؟ گفت: روزی مشغول عبادت کنار مدفن سر مقدس ابیعبدالله(ع) بودم که آقایی به من گفت بلند شو! من هم بلند شدم و دوتایی رفتیم. لحظهای نگذشت که خودم را در مسجد کوفه دیدم؛ اعمال مسجد را انجام دادم و دوباره در یک چشم بههمزدن به مسجدالنبی و مسجدالحرام رفتیم؛ تمام اعمال این دو مسجد را بهجا آوردیم و در آخر، دیدم همانجا در مسجد اموی، کنار مدفن سر مطهر ابیعبدالله(ع) هستم.
این ماجرا سال بعد نیز به همین شکل رخ داد و من این داستان را برای دو نفر گفتهام که پخش شد. محمدبنعبدالملک زیاد نیز دستور بازداشت مرا داد. من قلم و کاغذی به او دادم و گفتم داستانت را بنویس تا به وزیر عباسی برسانم. وقتی نامه را به محمدبنعبدالملک دادم، او در جواب نامه با مسخره نوشت: به همان کسی که تو را در یک چشم بههمزدن به مسجد کوفه، مدینه و مسجدالحرام برده است، بگو آزادت کند.
علیبنخالد میگوید: دو روز بعد که به زندان رفتم، نگهبانان زندان بسیار هراسناک بودند، گویی دنبال چیزی میگشتند. گفتم چه خبر است؟ گفتند: ما یک زندانی داشتیم، نمیدانیم دیشب زمین او را فرو برده یا یک پرندهٔ قوی با خودش برده است.
این شخص میگوید: در سفر دوم، وقت خداحافظی به آن آقا گفتم: به حق کسی که چنین قدرتی را به تو داده، اسمت را به من بگو. نگاهی به من کرد و گفت: اسم من «محمدبنعلیبنموسی» است. من جوادالائمه هستم.
**دوستان عزیز تاکید می نمایم
۱_فهرست مطالب نوار بالا سنجاق شده پس کلیک فرمایید
۲_وقتی دسترسی به اینترنت دارید هر کدام از فهرست را یکبار کلیک کنید دفعات بعد بدون اینترنت باکلیک بر موضوع به مطلب می رسید
قبرحضرت قاسم کجاست؟
به اجماع همه مورخان و ارباب تراجم، قاسم بن حسن (علیهالسّلام)، در کربلا به شهادت رسید و به نوشته بیهقی، مقابل عمویش در کربلا در سن ۱۶ سالگی کشته شد و قاتل وی، «عمرو بن سعید بن نفیل» بود. او کنار سایر شهدا، در کربلا به خاک سپرده شد
لباب الانساب، ج۱، ص۴۰۱
پس آرامگاهی که در چهارفرسخی کربلا بنام قاسم ابن الحسن است....؟!
بله؛ چنین ارامگاهی در حدود چهار فرسخی کربلا، در منطقه عتیکات نزدیک شهر مسیّب قرار دارد که بین اهالی، به ابوجاسم و قاسم بن حسن عتیکاوی، شهرت دارد. در مورد شحص مدفون در این بقعه اختلاف نظر هست و قطعا حضرت قاسم که درکربلا شهید شد نیست «شاید یکی از نوادگان و ذریه ائمه (علیهمالسّلام) در این مکان، مدفون باشد.
به گفته بیهقی، حضرت قاسم علیه السلام در زمان شهادت، شانزده ساله بود.
عبادت به میل خودت یا میل خدا؟!
در این سفرهای زیارتی ما زائرینی را می بینیم که شب تا دم صبح را در حرم میگذرانند اما از فیض نماز جماعت آن هم در حرم امام حسین علیه السلام محروم می شوند چه بسا قضا شود و اگر هم بخوانند فرادی میخوانند!
ابتدا یک روایت از ثواب نماز در حرم امام
يستحبّ الصلاة في مشاهد الأئمّة (علیهم السلام) وهي البيوت الّتي أمر اللّه تعالى أن ترفع ويذكر فيها اسمه، بل هي أفضل من المساجد، بل قد ورد في الخبر : «أنّ الصلاة عند عليّ (علیه السّلام) بمأتي ألف صلاة»؛... .عروة الوثقی
ترجمه: ثواب نماز در حرم امامان از ثواب در مسجد بیشتر است و در روایت هست نماز در حرم امام علی علیه السلام برابر با دویست هزار رکعت نماز است
آیات عظام خوئی، تبریزی، سیستانی: نماز در حرم امامان عليهم السلام مستحب، بلكه بهتر از مسجد است و مرويست كه نماز در حرم مطهّر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) برابر دويست هزار نماز است.
سید ابن طاووس فرموده: با تمام وجود بکوش که نماز واجب و مستحب در حائر شریف از تو فوت نشود، همانا روایت شده است: نماز واجب نزد آن حضرت برابر است با حج و نماز مستحب مساوی است با عمره._مفاتیح الجنان
حتمااگر نماز را در حرم به جماعت بخوانی ثواب جماعت هم افزوده می شود.
خب شب راتا صبح در حرم باشیم حال میدهد!!!
ما باید ببینیم خدا و اولیاء خدا از ما چه عبادتی و چطور عبادتی را خواسته است حال این روایت پاسخ شما را میدهد:
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
لان اصلی الصبح فی جماعة احب الی من ان اصلی لیلتی حتی اصبح؛
اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم ، در نظرم محبوبتر ازعبادت و شب زنده داری تا صبح است .
کنز العمال ، ج 8، حدیث 22792
آره قربونت برم به میل خودت عبادت نکن
ابلیس آنقدر خوب عبادت کرده بود که توفیق پیدا کرده بود مستقیماً با خدا حرف میزد و خدا هم با او سخن میگفت. اما وقتی خداوند متعال فرمود: به آدم سجده کن! ابلیس گفت: نه! خدایا، اجازه بدهید! من این سجده را نمیکنم و بهجای آن دو هزار سال نماز میخوانم! جای همین یک سجده، دو هزار سال برایت نماز میخوانم(فَقَالَ إِبْلِیسُ: یَا رَبِّ أَعْفِنِی مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ وَ أَنَا أَعْبُدُکَ عِبَادَةً لَمْ یَعْبُدْکَهَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ؛ تفسیر قمی/1/42)
آنوقت خداوند متعال به ابلیس فرمود: «إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ»(قصص الانبیاء/43) یعنی من دوست دارم هر طوری که من میخواهم اطاعت شوم، نه هر طوری که تو میخواهی. (إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ؛ تفسیرقمی/1/42)
صداهای بلندِبلندگوها در اماکن زیارتی
مستحضرید خیلی حال گیری است وقتی چند دقیقه بخواهی در مکانی از اماکن زیارتی حدیثی نقل نمایی یا موعظه ای؛ ولی صدای بلندگوی سیار مداح یا روحانی همسایه این فرصت راازتو بگیرد؟! در این باره در جلسات بعثه در نجف انتقاد نمودیم ولی در جلسه بعثه کربلا رابط بعثه روایتی نقل نمودند که اینجا تقدیم می شود امیدوارم همین یک روایت ما را متنبه نماید.
در روایتی که امام احمد و دیگران از ابو سعید خدری نقل کرده اند، پیامبر صلی الله علیه وسلم از این کار (صدای بلند قرائت قران) نهی فرموده اند، ابو سعید می فرماید:{ ( یک بار رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مسجد، اعتکاف کرده بود، صدای مردم را شنید که (در نماز ) با صدای بلند قرآن تلاوت می کردند، در حالی که ایشان در خیمه شان تشریف داشتند، خیمه را کنار زدند و فرمودند: مگر همه ی شما با پروردگارتان مناجات نمی کنید، پس همدیگر را اذیت ، و صدای در در حال قرآن یا نماز خواندن برای هم بلند نکنید) } « حديث أبي سعيد الخدري، قال : "اعتكف رسول الله صلى الله عليه وسلم في المسجد، فسمعهم يجهرون بالقراءة وهو في قبة له، فكشف الستر، وقال : ألا كلكم مناج ربه، فلا يؤذين بعضكم بعضاً، ولا يرفعن بعضكم على بعض في القراءة، أو قال في الصلاة"»
سند حدیث را بررسی کردم صحیح است فتامل
قبر شیخ طوسی و علامه بحرالعلوم در نجف_مکانی خلوت برای دور هم نشستن بازائرین
در مسیر برگشت از وادی السلام نرسیده به باب شیخ طوسی دست راست ساختمانی است مرقد نورانی دو عالم بزرگ شیعه آنجاست ابتداءا عرض نمایم بهترین مکان برای یک دور هم نشستن با زائرین است آرام و وسیع؛ برای بیان احکام و موعظه!
شیخ طوسی
در یکی از روزهای ماه رمضان سال ۳۸۵ ق، محمد بن حسن بن علی طوسی؛ متکلِّم، فقیه، مفسّر، محدّث بزرگ قرن پنجم هجری پا به عرصه گیتی نهاد. او در طوس به دنیا آمد و در وطن خود، علوم مقدّماتی را فراگرفت.
خاندان وى تا چند نسل همه از علما و فقها بودهاند. شیخ طوسی، در زندگی پُر برکت خود با رنج فراوان توانست به بزرگترین مقام و جایگاه علمی اجتماعی زمان خود برسد و از بزرگترین اندیشمندان شیعه شود.
شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق) و سید مرتضی (متوفای ۴۳۶ق) از تأثیرگذارترین استادانش در فقه و کلام بودند.
او در سال ٤٦٠ ه ق وفات یافت و در خانه خود مدفون گردید، این مكان پس از مدتى تبدیل به مسجدى گردید كه طى ده قرن گذشته یكى از مراكز تدریس حوزه نجف شمرده مى شود.
امروزه این مسجد به نام «جامع الشیخ الطوسى» در شمال حرم مطهر امیرالمؤمنین و به فاصله كوتاهى از آن قرار دارد و نیز در گوشه اى از این مسجد آرامگاه علامه آیت اللَه سید محمد مهدی بحرالعلوم قرار گرفته كه از مشاهیر علماى امامیه و متوفى ١٢١٢ ه. است.
آیت الله وحید خراسانی نقل می کنند که: وقتی ما نجف بودیم، قبر شیخ طوسی شکافته شد و بدن و کفن ایشان صحیح و سالم بود.
علامه بحرالعلوم
ازعلمای ارزشمند تشیع هستند در رابطه با خدمات علمی ایشان خودتان مطالعه کنید
برخی از آثار و خدمات اجتماعی و معنوی سید بحرالعلوم از این قرار است:
۱مشخص کردن مقام حضرت حجة بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه) در مسجد سهله و بناگذاری قبه ای در این جایگاه مقدس.
۲بناکردن گلدسته در صحن شریف علوی در طرف جنوبی و تعمیر دیوارهای صحن ها و حجره هایی که در حال خرابی بود.
۳ترغیب و راهنمایی نسبت به تعمیر مسجد شیخ طوسی در نجف اشرف.
۴تعیین جایگاه مرقد حضرت هود و حضرت صالح علیهماالسلام در وادی السلام نجف اشرف.
۵اضافه کردن مقداری از اراضی به مسافت حرم مطهر و ایجاد تاسیساتی در اطراف حرم که مورد نیاز زوار بود
دستگیری از مستمندان
داستانهای بسیاری درباره دستگیری بحرالعلوم از بینوایان و رسیدگی او به حال مستمندان نقل شده است و برخی از نویسندگان دارند که شبها همانند جدش امیرالمومنین علیه السلام کولهباری از مواد غذایی را بر دوش میگرفت و از تاریکی شب استفاده میکرد، در کوچههای نجف راه میافتاد و بر در خانه هر فقیر مستمندی که میرسید، مقداری از غذا و پول قرار میداد و همواره از حال مردم سؤال میکرد و به بینوایان رسیدگی کامل داشت.
نوشتهاند شبی شاگرد برجستهاش سید محمدجواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه) را فراخوانده، او را توبیخ و سرزنش نمود. مرحوم عاملی دلیل نگرانی استادش را پرسید، استاد در پاسخ گفت: یکی از برادران مسلمان که همسایه شما است، تهیدست است، او هر شب خرمای بد و ارزان قیمتی از بقال میگرفت و بچههای خود را با آن سیر میکرد، امروز رفته است از بقال خرما بگیرد، بقال از دادن خرما امتناع ورزیده است، زیرا بدهکاریهای آن بیچاره زیاد شده بود و امشب او و بچههایش بیشام ماندهاند. سید جواد عاملی از آقای بحرالعلوم معذرتخواهی میکند و از این که از حال او خبر نداشته است، پوزش میطلبد. بحرالعلوم در پاسخ او میگوید: معلوم است بیاطلاع بودهای، چون اگر با علم به حال آن بیچاره شام میخوردی و به او اعتنا نمیکردی، کافر بودی؛ ولی آن چه مرا نگران و ناراحت کرده است، این است که تو چرا از برادر مسلمانت خبر نداشتهای؟ باید از حال برادرانت جستجو کنی و آنان را دریابی.[۳] در هر حال سید، سینی بزرگی پر از غذا با مقداری پول به آقای عاملی داد و از او خواست که به منزل آن برادر مؤمن برود و با هم شام بخورند و این پول را هم به او بپردازد تا قرضهای خود را ادا کند و خود همچنان منتظر ماند و شام تناول نکرد تا این که آقای عاملی برگشت و به او خبر داد که غذا را با همسایهاش تناول کرده و پول را هم به او رسانده است و جالب اینجاست که انعام بحرالعلوم درست به اندازه قرضها و دیون آن مؤمن بوده است.
از جمله اموری که از زندگی این سید بزرگوار نقل میشود، ملاقاتهای علامه بحرالعلوم با امام عصر عجلالله تعالی فرجهالشریف است که شیخ عباس قمی آن را در منتهیالآمال آورده