بعضی چیزها نمی‌توانند ادامه داشته باشند، اما هیچ‌گاه نیز به پایان نمی‌رسند… .

خوابم‌ میاد اما خوابم‌ نمیبره..

یاد دوران دبیرستانم افتادم سال دوازدهم

وقتی به امتحانات نزدیک میشدیم کم کم شب بیداریم شروع میشد وَ خب تا حین امتحاناتم ادامه داشت..

اما بعد از تموم شدن امتحانات من خیلی بد خواب شدم خیلییییی...

به طرزی که سعی میکردم ساعت‌ ۱۲ شب بخوابم باشم اما نمیشد

یعنی خواب بودم اما بیدار بودم... هوشیار بودم.. صدای شعله های بخاری رو مخم بود شدیدا

هر نیم ساعت به نیم ساعت به طور خودکار از جام بلند میشدم و مینشستم😂

صبح هاهم که با سردرد پا میشدم و مدرسه اعصاب نداشتم. حتی سر کلاس خوابم میبرددددد

نزدیک بود سر همین چرت زدنا از کلاس پرتم کنن بیرون.. اما خداروشکر معلمم آدم با درکی بود؛ بهش مشکلمو گفتم چیزی نگفت.. دلداریم داد و حتی گذاشت بخوابم😭😂

امیدوارم دوره ی کنکورمم بگذره😂😂😂😂

الانم دست کمی از روزای سخت امتحانات ندارم