🦋 #مهارتهای_زیبا
❂ گفتن یک کلمه «ممنونم» برای هر خدمتِ همسر (ولو خدمتی به کوچکی دادن قاشق به شما بر سر سفره) به ظاهر ساده است
⇦ اما تاثیر زیادی بر طرز فکر و رفتارهای بعدی همسرتان دارد.
☆ در واقع با گفتن این جمله، ثابت میکنید که شکرگزار و قدرشناس هر کاری که برای شما انجام میدهد، هستید.
❂ در نتیجه، همسرتان احساس خواهد کرد که به تک تک کارهایی که برایتان انجام میدهد،
⇦ توجه داشته و آگاهید لذا سعی میکند به رفتارهای خوبش ادامه دهد.
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🦋 #زندگی_زیبا
✪ باید سعی کنید به جای دعوا و مجادله،
↫ مهارت گفتوگو کردن و ارتباط بیانی فعال را بیاموزید
★ هر گاه احساس کردید که گفتگویتان به مجادله میکشد...
↫از سخن گفتن پرهیز کنید اگر چه صد در صد حق با شما باشد.
★ و حل مشکل پیش آمده را به زمانی دیگر
↫ که آرامش میان شما و همسرتان حکمفرما شود واگذار نمایید.
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
﴿ آنها را پیوستہ بشارت است
هم در حیات دنیا و هم در آخرت ﴾🧡🍃
#نور🌱| سورھ یونس آيھ ۶۴
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
💌 #پیام_معنوی | غیرت حقطلبی داشته باشیم
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🦋 #زندگی_زیبا
✹ گاهی به همسرتان سفارش کنید
✫ هوای پدر و مادرش را بیشتر داشته باشد
↫ و بیشتر از قبل جویای حال و احوالشان باشد.
✹ این کارتان هم همسرتان را به شما دل گرم میکند
✫ هم باعث میشه پدر و مادر همسرتان برایتان احترام و محبتی بیش از قبل قائل شوند.
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🔆 #خانواده_ولایی
✸ اگر چنانچه کسی به خاطر مال و جمال ازدواج کند،
↫ طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست که ندهد.
✸ اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند،
↫ خدای متعال به او مال هم خواهد داد، جمال هم خواهد داد.
✸ ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست؛ یک کسی یا جمال دارد یا ندارد!
↫ معنایش این است که چون جمال در چشم شما و در دل شما و در نگاه شماست،
↫ اگر انسان کسی را که خیلی جمیل هم نباشد، دوست داشت او را جمیل میبیند.
↫ وقتی کسی را دوست نداشت هر چقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمیآید.
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❣ #رمان_قبلہ_ی_من
💠 #قسمت_۱۱۲
نوار قلب بر روے صفحہ ے مانیتور بالا و پایین میرود. ازڪمر تا زیر شڪمم تیر میڪشد.
ابروهایم از درد درهم میرود و لبم را بہ دندان میگیرم. لغزیدن قطرات عرق را روے پوست یخ زده ام احساس میڪنم. ماسڪ روے صورتش بخار میڪند و بعداز چندثانیہ بہ حالت اول برمیگردد. شاید دردقیقہ ده یا بیست بار این حالت تڪرار میشود. سینہ ے برجستہ و مردانہ اش باریتم منظم ازنفس گرمش پر و خالے میشود. نگاهم رااز سوزن سرمے ڪہ در گوشت دستش فرو رفتہ تا صورتش میڪشم. ابروے چپش شڪستہ، ڪمے پایین تر گونہ اش ڪبود شده و لبهایش زخم شده. اشڪ از گوشہ ے چشمم بے انڪہ روے صورتم بنشیند پایین مے افتد.بہ گمانم خیلے سنگین بوده...تاب لغزیدن نداشت!
سمت چپ گردنش خون مرده شده و ڪتف چپش هم شڪستہ...نمیدانم چرا اینهارا زیر لب مرور میڪنم.شاید سے امین بار است ڪہ زخم هایش را میشمارم..اما...هربار بہ اخرش میرسم نفسم بند مے اید...اخرے رابہ زبان نمے اورم.چشمانم را میبندم و لرزش شانہ هایم را ڪنترل میڪنم.توضیحات پدرم را درست نفهمیدم...تنها چندجملہ اش را از برڪردم..ریہ هایش سوختہ...تنفسش مشڪل دارد...سرفہ هاے خونے میڪند. درد دارد! دڪترگفت سخت است!..انگار در سینہ اش اتش روشن ڪرده اند...وجودش میسوزود... پاهایم میلرزند.روے صندلے مے افتم...خیلے وقت ندارم! اجازه نمیدهند بمانم!..میگویند باردارے!..خطرناڪ است... اراجیف میگویند نہ؟! دست لرزانم را دراز میڪنم و سرانگشتانم راروے سوزن سرم میڪشم.زیرناخنهایش هرلحظه تیره تر میشوند.یاشاید من اینطور حس میڪنم!..دستم را ارام روے سینہ اش میگذارم.درست روے قلبش...میخواهم مطمئن شوم! دیوانہ شده ام نہ!؟...میزند...اما ارام...اما ڪند...چقدر ضعیف!بہ مانیتور نگاه میکنم...تمام هستی من به ان خطوط بسته است!..
سرمیگردانم و بہ پشت سرنگاه میڪنم.میخواهم مطمئن شوم ڪسے مارا نمے بیند. دستم را بہ سختے بالا میڪشم و سمت موهایش میبرم.... موهاے جلوے سرش سوختہ!...زمخت شده!..دیگر نرم نیست.ڪوتاه شده..بلند نیست ڪہ روے پیشانے اش بریزد!....با ناخنهایم موهایش را مرتب میڪنم.حجمش ڪم شده... ریش قسمت چپ صورتش هم سوختہ.... زبر شده....دیگر لطافت مسخ ڪننده ندارد!لب برمیچینم،باپشت دست زبرے اش را لمس میڪنم...
_ یحیے...وقت سونوگرافے دارم! باید قول بدے چشماتو باز ڪنے تا منم خبراے خوب بیارم...
یڪ قطره اشڪ دیگر..
_ گریہ؟!...نہ! گریہ نمیڪنم...خوشحالم ڪہ برگشتے.همین!
صداے نفسهایش درون فضاے خالے ماسڪ میپیچد...
_ راسے براش لباس خریدم...خیلے خوشگلن! اوردمشون...توڪیفمن. منتظرم بیدارشے...
سرانگشتانم راروے ابروهایش میڪشم...
_ اقایے من!... اگر خدا بهمون حسین اقاداد...زودے حسنا خانومو میاریم ڪہ تنها نباشہ!...مگہ نہ؟
انگشتانم را نرم روے چشمانش حرڪت میدهم.بااحتیاط...یڪ وقت جاے زخم اذیتش نڪند!
_ دڪترا زیادے شلوغش ڪردن!.منڪہ میدونم! اینهمة خواب..بخاطر خستگیہ!
دردلم تڪرار میڪنم.میدانم؟! واقعا؟!...
خم میشوم و لبم را نزدیڪ گوشش میبرم...بغضم را قورت میدهم..انقدر سخت ڪہ بہ جان ڪندن میرسم
_ زودے خوب شو....
❀✿ Sapp.ir/roman_mazhabi
تڪانے میخورم و چشمهایم را باز میڪنم..روے مبل خوابم برده..خواب؟!...من ڪہ....سرجا صاف میشینم و گیج بہ پتوے روے پاهایم نگاه میڪنم...از بیمارستان برگشتم ..و..بہ اتاق رفتم...
.پس اینجا...روے مبل!؟..این پتو و... شڪمم سبڪ شده!...دستم رارویش میڪشم... متوجہ موهاے باز روے شانہ هایم میشوم..اما من خوب یادم است ڪہ بالاے سر بے حوصلہ و ڪلافہ جمعش ڪردم...فضاے خانہ گرم شده. بوے عطراشنایے دلم را میلرزاند..
حرڪت چیزے روے گردنم باعث میشود باترس بہ پشت سر نگاه ڪنم...چیزے نیست!!!
اب دهانم را قورت میدهم...اینجا چہ خبر است!!...بہ روبرو نگاه میڪنم. سرجا خشڪ میشوم. ذهن و دهانم قفل میشوند...یحیے!!!
روبرویم ایستاده..پشتش بہ من است...باهمان لباس نظامے ڪہ دلبرش میڪند!! دلم براے قد ڪشیده اش چقدر تنگ بود!!...اما...مگر...بیمارستان...
باترس و دودلے صدا میزنم:
یحیے!
برمیگردد...باتبسمے ڪہ تابحال نظیرش را ندیده ام. موها و ریشش روشن ترشده و چشمانش برق میزنند.پوست سفیدش میدرخشد!!!.. چیزے میان ملافہ ے سفید در بغل ڪشیده!...گردن دراز میڪنم
_ اون چیہ!..چقد خوشگل شدے اقا!
میخندد.صداے خنده اش درفضا میپیچید...دلم با تپش مے افتد!
_ شدم؟! نبودم!...
_ بودے!...خوشگل ترشدے!...ماه شدے!...
یڪ قدم جلو مے اید...
_ محیام؟
_ جانم!
_ ببین چقدر شبیہ توعہ!
#ادامہ_دارد...
✍نویسنده:میم سادات هاشمی✨
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓
📚Sapp.ir/roman_mazhabi
┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛
❤کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی کانال مجاز است❤
- مشتی کجا؟
+ کربلا، ان شاءالله
- بابا ایول
ـ :) ♥️🌱 ـ
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🌸 #پیامبرانه
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم :
خوشا آن كه به علم خود ، عمل كند !
📖الأمالى ، طوسی.
✾ هر روز به دنبال یادگیری یک چیز جدید و مفید باشید.
و به آنچه میآموزید عمل کنید
↫ پیشرفتِ شخصیتی از همین یادگیری های کوچک و عمل به آنها به وجود میآید
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🔰 #کلام_استاد
#ایت_الله_مجتهدی
✮ گاهی بعضی از دعاها، که صلاح نیست در دنیا مستجاب شود،
↫ (عوضش را) در قیامت به انسان میدهند.
✮ انسان می پرسد :((این چیست؟))
↫ می گویند :((این دعایی است که در دنیا کردی و صلاح نبوده به تو بدهیم اینجا دادیم))
✮ انسان ذوق میکند و میگوید : ((ای کاش هیچ یک از دعاهای من مستجاب نمی شد و اینجا به من می دادند))
📚 طریق دوست ص۱۴
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙