eitaa logo
📚رمان عاشــ❤ــقانه مَذهَـبـیٖ💕
2.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
31 فایل
🌸 💌رمان های #عـاشــــ‌مذهبی‌ـــقانه💝 💌کپی مطالب فقط با لینک کانال و نام نویسنده مجاز است🚫 💕 💌کانال دوم ما↓ @im_princess 💕
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 همہ‌اموࢪمان‌روبہ‌راه‌مےشود...🔹
⸤•🌸‌•⸣ دلم‌وصلِ‌توجاناآرزوداشت ولـےشدفاصلھ‌بسیارعشق‌است :) بیادرماهِ‌روزھ‌یاریم‌کن؛ کنارت‌مھدیـٰااِفطارعشق‌است🌼˘˘‌ . (:🌱 . . !
•『💞』 ‌• وقتےحضرت‌یوسف‌‌تو‌موقعیت‌گناه‌بود‌ از‌خد‌ا‌خواست‌کمکش‌کنه... خد‌ا‌در‌های‌بسته‌رو‌براش‌باز‌کرد...(: هم‌از‌گناه‌حفظش‌کر‌د‌هم‌ هم‌به‌بالاترین‌درجات‌دنیایے‌‌ومعنوی‌رسوندش...
{خندہ بر لب میزنم تا ڪس نداند رازِ من...} بخارے داغ از دیگ بزرگ آش بلند میشد ... خالہ مهین و مامان ،چادرهایشان را دور ڪمرشان بستہ بودند و پاے دیگ ایستادہ بودند... حیاط خانه‌ے خالہ مهین پر از همسایہ هایے بود ڪہ بہ سیاقِ هرسال؛ براے ڪمڪ آمدہ بودند ... سوگند مشغول آمادہ ڪردن پیازداغ ها بود و من و میثاق هم بعد از خرید ظرف هاے یڪبار مصرف تازہ بہ خانہ رسیدہ بودیم . نیم نگاهے بہ جمعیت داخل حیاط انداختم ؛ هادے و چند نفر از دوستانش دور هم روے تختِ گوشه‌ے حیاط نشستہ بودند و صحبت میڪردند‌‌‌... سوگند، هرازگاهے سرش را برمیگرداند و هادے را زیر چشمے نگاہ میڪرد... نگاهش اما ڪمے توام با حرص وڪلافگے بود ... میثاق ، ظرفها را بہ ڪمڪ چند نفر از جوان هاے همسایہ بہ سمت تخت بردند ... هادے از روے تخت بلند شد و بہ میثاق ڪمڪ رساند... ظرفها را گوشه‌ے تخت جا دادندو ایستادہ مشغول خوش و بش شدند... بہ سمت سوگند رفتم تا ڪمے ڪمڪش ڪنم... ڪمے نزدیڪش ڪہ شدم صدایش ڪردم: - سوگند... سرش را ڪہ برگرداند ...چشمهایش از سوزش پیازها یڪ ڪاسہ خون شدہ بود .‌‌.. از طرفے صورتش را روسرے مشڪے اے ڪہ بہ طرح لبنانے بستہ بود قاب گرفتہ بود ... Sapp.ir/roman_mazhabi از دیدن چهرہ اش لبخندے زدم و با شوق گفتم: - چقدر لبنانے بهت میاد... -ممنون...ولے بہ چشم نمیاد... - مگہ قرارہ بہ چشم‌بیاد؟ این‌را ڪہ گفتم ..‌سوگند ؛ سڪوت ڪرد و تلخندے بہ صورتم پاشید... ڪمے نزدیڪش شدم و صدایم را پایین آوردم و گفتم: - ارزش تغییر بہ اینہ ڪہ بخاطر خودت تغییر ڪنے نہ بخاطر یہ آدم دیگہ ... چون تو بنده‌ے خدایے شدے ڪہ اون برات ساختہ نہ خدایے ڪہ خداے همہ اس ...اونوقت اگہ اون آدم بهت پشت ڪنہ ...دین و ایمونتم بہ باد میدے... - ولے من خواستم شبیہ چیزے بشم ڪہ اون دوست دارہ... - عزیز من ؛طرف مقابل تو بچہ نیست ڪہ دل بہ یہ روسرے لبنانے ببندہ... -از ڪجا میدونے ؟ شاید بستہ ... این‌را ڪہ گفت ... درجایم میخڪوب شدم... نفسم را بہ شدت بیرون دادم و سڪوت ڪردم ... چشمهایم قفلِ زمین شدہ بود ...سوگند ڪہ چهرہ ام را دید گفت: - چیشدہ؟ نڪنہ توچیزے میدونے؟ سریع بہ خودم آمدم ... در جواب سوگند فقط سرے تڪان دادم و دیگر چیزے نگفتم .... نگاهم را بہ جمعیت وسط حیاط دوختم و چشمهایم را محڪم روے هم گذاشتم ... از عمق جانم و در درون قلبم ؛ پدرے را ڪہ سالها از دیدنش محروم بودم ؛ صدا ڪردم .. چقدر دلم میخواست مثل گذشتہ ها صدایش رابشنوم ... چقدر دلتنگِ چشمهایش بودم... ڪاش بود تا از میان همه‌ے آشفتگے ها بہ آغوش بے مِنَتش پناہ میبردم... ✍🏻نویسنده:الهہ رحیم پور شعر: صائب تبریزے اینستاگرام:e.lahe_rahimpoor ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓ 📚Sapp.ir/roman_mazhabi ┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛ ❤کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آی‌دی کانال مجاز است❤
٬•°😔💔°•٬ ڪاش‌وَصیَت‌شُهَداڪه‌قابِ‌اُتاق‌هایِ‌ما‌را اِشغال‌ڪَردِه،دِلِمونو‌اِشغال‌میـ‌ڪَرد؛ ڪاش‌صُحبَت‌هایِ‌وَلی‌ِّ‌اَمرِ‌مُسلِمین‌ڪِه سَرلوحِه‍‌‌ی‌روزمَرَّمون‌شُدِه،سَرلوحِه‌ی اَعمالِ‌مون‌می‌شُد؛ ڪاش‌دِلِ‌حَضرَتِ‌زَهرا(س)‌با‌اَعمالِ‌ماخون نمیـ‌شُد؛ ڪاش‌مَهدیِ‌فاطِمِه(س)بااَعمالِ‌ما ظٌهورِش‌بِه‌تأخیرنمیـ‌اُفتاد. «شهید‌قدیر‌سرلک»🍀 ‌-------•|📱|•-------‌
♦️‏شکسته شدن رکورد وزنه برداری توسط وزنه بردار زن ایرانی خانم سیده الهام حسینی👏 ایشون تنها ایرانی هستن که سنگین ترین وزنه را در بخش زنان بالای سر برده است💪 رونوشت برای مسیح جون، کیمیا جون و... که میگن زنان در ایران به خاطر حجاب به جایی نمیرسن😏 "یاس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبی آروم✨ به امید تجلی روزی مملو از انوار الهی براتون آرزومندیم...✨🙏 ✨ ✨ -------------------
『🌼'!』 قشنگ‌گفت‌‌حاج‌مهدی‌رسولے🙂 [‌عقلانیت‌ترسیدن‌نیست‌مردم] عقلانیت‌مثل‌شیر👀 مثل‌حاج‌قاسم‌وسط‌میدان‌ایستادن‌است✋🏿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[🙃] 🌸 من جای خالۍ تو را دوست دارم 🖼 🌈 🎀 🍓 🎞 🎏پرطرفدارترین کانال انیمه در سروش و ایتا😍🥇 💠 @best_anime 💠 sapp.ir/best_anime 💠 what.sapp.ir/best_anime 🎐اصکی ممنوع، دوستاتون رو به کانال دعوت کنید😌💖