زندگی ما
بازتابِ باورهای ماست.
هنگامیکه عمیقترین باورهای خود
را درباره زندگی تغییر میدهید
زندگی هم به همان اندازه تغییر میکند .
🌸رمــــان زیبــــــــا
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
من از این دنیا دریافتم که
اونیکه راحتتر میگفت :
اشتباه کردم ،
اعتماد به نفسش بالاتر بود .
اونیکه صداش آرومتر بود ،
حرفاش با نفوذتر بود .
🌸رمــــان زیبــــــــا
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏
شب ما را لبریز از آرامش🕊
و مشکلاتمان را آسان کن🕊
و فراوانی را در
زندگی همه جاری فرما🕊
ما را بندگان شاکر
قرار ده نه شـاکی🕊
الهی آمین
#شبتون_بخیر
خیال تو،
کم رنگ تر از دنیای من است!
من بوم زندگی ام را
بی حضور تو رنگ زده ام
جهان، ما را از هم تفکیک کرده است ...
#عرفان_یزدانی
🌸رمــــان زیبــــــــا
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
ڪسے چه ميداند
شايد
حس مالڪيت براے زنان
زندگے
در #پيراهن_چهار_خانه
مردانه ايست ڪه
فارغ از هر عطر و ادڪلنے
دلشان ميخواهد نبضِ
#علاقه را با
در #آغوش گرفتن حس ڪنند💑♥️
🌸رمــــان زیبــــــــا
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
در آرامش ریشه بگیرید
بدون قضاوت دیگران آبیاری شوید
با وقار اشباع شوید
و با شادی گل دهید
اجازه دهید دنیا با رایحه
خوشتان شاد شود.
🌸رمــــان زیبــــــــا
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
خاک شد ،
هر که در این خاک زیست
خاک چه داند ،
که در این خاک کیست
سر انجام
که باید از این خاکـ رفت
خوشا
آنکه پاک آمد و پاک رفت
🌸رمــــان زیبــــــــا
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
☘💞☘💞☘💞
💞☘💞☘💞
☘💞☘💞
💞☘💞
☘💞
💞
♥️﷽♥️
#پارت_پانصد_بیست_نهم
پگاه بالا اومد داخل.منم الکی اخم کردم که دستهاو رو به نشانه ی
تسلیم بالا برد و گفت:
-من تسلیم!
ترفند خوبی بود پگاه خانم برای اتمام گفت و گوی من و آرتمن!آره،ترفند
خوبی بود!
*
توی این چند ماه چند بار رفته بودم خونه ولی مامان راهم نداد.در زدم.چندی
بعد مامان در رو باز کرد.با دیدن من لبخند محوی زد.رفت داخل و در رو باز
گذاشت.منم رفتم داخل.در رو بستم.گل رو به سمت گرفتم و گفتم:سلام
مامان.!
خواست جواب سلام رو بده که امانش ندادم و بغلش گرفتم.همونطور
که پشتم رو نوازو می کرد گفت:
ببین منو عزیزم.نمی تونستم سریع !.من رو ببین که ازت غافل
شدم.
بوسیدمش و گفتم:مامان نگو!.من خیلی بد کردم.
*
مامان با یه لیوان شیر وارد اتاقم شد.با خنده رفتم سمتش و گفتم:چرا شما؟می
گفتین منیژه بیاره یا گلناز!
لبخندی زد و گفت:می خواستم بیام پیش دختر گلم.خستم ته نشدی
مامان؟چقدر تو کار می کنی؟
شیر گرم رو سر کشیدم و گفتم:رئیس شرکت بودن هم دردسر داره!
#رمان_آنلاین
#ادامه_دارد
♨️برای رفتن به قسمت اول رمان 😍👇
https://eitaa.com/roman_ziba/16975
🌸رمـــــان زیبـــــــــا
@roman_ziba
💞
☘💞
💞☘💞
☘💞☘💞
💞☘💞☘💞
☘💞☘💞☘💞
💞☘💞☘💞☘💞
☘💞☘💞☘💞☘💞
یه بار موقع خداحافظی یکی بجای تعارفات معمول و آرزوی موفقیت
بهم ساده گفت: غمت کم ..!
و این قشنگ ترین جمله ای بود که شنیدم.
🌸رمــــان زیبــــــــا
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
تقدیر به آن معنا نیست که
مسیر زندگیمان از پیش تعیین شده،
به همین سبب اینکه انسان
گردن خم کند و بگوید چه کنم
“تقدیرم این بوده”
نشانه ی جهالت است ....
تقدیر همهی راه نیست،
فقط تا سر دوراهی هاست،
گذرگاه مشخص است،
اما انتخاب گردش ها و
راه های فرعی دست مسافر است.
پس نه بر زندگی ات حاکمی و نه
محکوم آنی ....
🌸رمــــان زیبــــــــا
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯