استادی با شاگردش از باغى ميگذشت
چشمشان به يک کفش کهنه افتاد شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ......!!!!
استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين...
مقدارى پول درون ان قرار بده ....
شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ،پول ها را ديد با گريه ،فرياد زد خدايا شکرت ....
خدايي که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى .... ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويي به نزد انها باز گردم و همينطور اشک ميريخت....
استاد به شاگردش گفت هميشه سعى کن براى خوشحاليت ببخشى نه بستاني.....
#داستانهای_آموزنده
.
.
¶~ @romaysa_girl
داشتم جدول حل می کردم.
🤔یکجا گیر کردم:
👈حلال مشکلات است؛ سه حرفی
👨💼پدرم گفت: معلومه، «پول»
گفتم: نه، جور در نمیاد
🧕مادرم گفت: پس بنویس «طلا»
گفتم: نه، بازم نمیشه.
🧖♀تازه عروس مجلس گفت: «عشق»
گفتم : اینم نمیشه.
💁♂دامادمان گفت: «وام»
گفتم: نه.
👮♂داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»
گفتم: نچ.
👵مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عمر»
گفتم: نه، بهش نمیخوره
هرکس درمان درد خودش را میگفت
یقین داشتم در جواب این سوال،
▪کودک پابرهنه میگوید «کفش»
▪نابینا می گوید «نور»
▪ناشنوا میگوید «صدا»
▪لال میگوید «حرف»
و...
♦اما هیچ کدام جواب کاملی نبود
💐آخرش جوابش شد «فرج»
😔هنوز باورمان نشده، تا نیایی گره از کار بشر وا نشود!
.
.
√~ @romaysa_girl
اربابم!!!(:
میشودنیمہشبی
گوشہیبینالحرمین
منفقطاشکبریزم
توتماشابکنے؟💔🙃
#منبر_بزرگان
#نماز
حجت الاسلام حاج آقا قرائتی:
اگر پسر من اینجا باشد و من او را ۶ بار صدا بزنم که آقازاده با شما هستم
او در این ۶ بار جواب من را ندهد
شما میگویید:
”چه پسر بی ادبی! ‟
🔴حال اگر کسی صدای اذان را بشنود،
۲ بار ﴿ حی علی الصلاة ﴾(بشتاب به سوی نماز)
۲ بار دیگر ﴿ حی علی الفلاح ﴾(بشتاب به سوی رستگاری)
۲ بار دیگر ﴿ حی علی خیر العمل ﴾ (بشتاب به سوی بهترین کارها(نماز))
به او گفته شود و او همچنان به نماز بی اهمیت باشد ، آن شخص بی ادب نیست⁉️
#شهید
گفتم: محمد
این لباس جدیدت خیلی بهت میاد
گفت: لباس شهادته
گفتم: زده به سرت..؟!
گفت: میزنه انشاءالله
چند ثانیه بعد از انفجار
رسیدم بالای سرش نا نداشت
فقط آروم گفت: دیدی زد..؟!
#شهید_محمد_مهدوی
هر ”شب جمعه” پر از شورش و شین است دلم....
”کربلا”، در پس دیوار حسین است دلم*
با عنایات کریمانه ی ”زهرای بتول”....
امشب انگار که بین الحرمین است دلم...
🖤🖤🖤
════●᪥●⃟ ᪥ ⃟ التماس دعای فرج ᪥●⃟ ᪥ ⃟●════
[•❤•]
| #تلنگر
| #غیبت
طـرف داشت غیبت مـیـڪـرد
بهش گفتـ : شونھ هاتو دیدی
گـفـت: مگہ چیشدھ..؟
گـفـت: یھ ڪـولـه بـاری از گناهان
اون بنده خـدا رو شـونـههـای تـوئه...!
#شہیدمحمدرضادهقانامیری💌