کار کوسن رو هم تا به اینجا رسوندم😍
ترکیب پانچ و گلدوزی دارم انجام میدم🌱
بقول مادرم، وقتی دوتا هنر رو توی کارت ترکیب میکنی،ارزش کارت چند برابر میشه👌
البته میخوام طرح شلوغ کار کنم فعلا به اینجا رسید😍
همه ی آموزش هاشم داخل کانال هست
#ایده
#پانچ_دوزی
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝
با زدن روی گزینه های
#گلدوزی
و
#پانچ_دوزی
میتونید از همه ی آموزش های کاربردی استفاده کنید.
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داشتم سر صبح کوسن و سردوز میزدم و چرخ میکردم...
که آیسان بیدار شد اومد تو اتاق منو ترسوند، گفت گشنمه...
صبحونه آماده اس؟!
یاد بچگی های خودم افتادم،
دقیقا آخر هفته ها و روزهای تعطیل،
همیشه مادرم مشغول دوخت و دوز و کارهای خودش بود😍
و با صدای چرخ دستیش، از خواب بیدار میشدیم❤️
زندگی، همین خاطرات قشنگی هست، که برای اشخاص زنده میشه و یک لبخندی، در کنج لبمون نقش میبنده🤍
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝
البته ما از صبح زدیم بیرون،
یکم روحمون از طبیعت انرژی بگیره💚
#بوی_پاییز🍂🍁
بفرمایید نارنگی سبز🍊
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به عاشقان فصل پاییز زیبا🍊🍁🍂
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝
17.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنگل و رودخانه ی جاده ی چالوس🌊🪴
#گردشگری
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝
تو ماشین، فقط تو فکر این بودم،
که از صندوقم، برای بالشی که پارسال درست کرده بودم،
یه مقدار پارچه سفید داشتم...
اومدم دیدم حدسم درست بود😍
چین چینش کردم، که نازتر بشه🌸
ما خانمها، وقتی هنرامون رو تو جای جای خونه قرار میدیم و چه قشنگ شد و از عزیزانمون می شنویم...
قند تو دلمون آب میشه😊
موافقی؟؟
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝
روزمره های بانوی ایرانی🌱📸🏡
تو ماشین، فقط تو فکر این بودم، که از صندوقم، برای بالشی که پارسال درست کرده بودم، یه مقدار پارچه سفی
هنوز خیلی کار داره،
آروم آروم انجامش میدم🌱
و اینکه پشت بالش ها هم زیاد به اینکار نمیاد
اونا هم باید عوض بشه👌
📌عبد خالص خدا
بعد از دو سال تحقیق و آماده کردن متن،چند روز قبل از ایام فاطمیه،کتاب سلام بر ابراهیم را برای مجوز فرستادیم.
خیلی دوست داشتیم که در مراسم شهدای اطلاعات عملیات در روز شهادت مادر سادات،کتاب آقا ابراهیم رونمایی شود.
کتاب سلام بر ابراهیم در شب شهادت حضرت زهرا از چاپ خارج و روز شهادت در مراسم شهدای اطلاعات توزیع شد.
زندگی و شهادت ابراهیم هادی تمامش حضور و کرامت است،چون او بنده واقعی خدا بوده و زنده بودن شهدا را،قرآن خبر داده.
به طور مثال یکی از جوانان دانشجو ۳ سال قبل تماس گرفت و اینگونه گفت؛
دانشجویی امروزه و بیگانه با معنویات بودم. از آنها که تا پایشان به دانشگاه باز میشود یکباره با تمام گذشته و معنویات خداحافظی میکنند.
مدتی زندگی من اینگونه طی شد تا اینکه برخی دوستانم گفتند میخواهیم به اردوی راهیان نور برویم من هم به قصد تفریح با آنها همراه شدم.
در یکی از شبهای این سفر وقتی پای صحبت راوی نشستم خیلی به حال خودم افسوس خوردم.
همان شب در عالم رویا دیدم که جنگی در گرفته مانند نبردهای صدر اسلام!
من مانده بودم که به کدام سپاه ملحق شوم یکباره پیامبر را دیدم که به من فرمودند برو در سپاه ابراهیم.
من فکر کردم که فرمانده لشکر،حضرت ابراهیم است. سریع به افراد لشکر ابراهیم ملحق شدم او یک جوان نورانی و زیبا بود وقتی آماده جنگ شدیم از خواب پریدم.
صبح روز بعد از دوستانم فاصله گرفتم و کمی در خلوت تنهایی خودم به خوابی که دیده بودم فکر میکردم.
راوی کاروان افراد را جمع کرد و گفت یک کتاب را به شما پیشنهاد میدهم قین دارم چیزهای زیادی با خواندن این کتاب به دست میآورید.
بعد کتاب را در دست گرفت و به بقیه دانشجوها نشان داد من کمی دورتر نشسته بودم و غرق در افکار خودم بودم که صحبتهایش را شنیدم.
از دور به آنها نگاه کردم چهره آن جوان بر روی کتاب بسیار برایم آشنا بود!
بلند شدم و با تعجب به سمت آنها رفتم خوب که نزدیک شدم آن تصویر را شناختم.
این جوان همان فرمانده ما بود همان ابراهیم که پیامبر خدا به من گفت تا در سپاهش قرار بگیرم!
جلو رفتم و کتاب را با تعجب از دست راوی گرفتم خودش بود شک نداشتم. همان روز کتاب را خریدم و به خلوتی رفتم تا آن را شروع کنم.
اما چرا پیامبر به من توصیه کرد که در سپاه ابراهیم قرار بگیرم؟!
وقتی صفحه اول را باز کردم با تعجب دیدم که این کتاب به ساحت نورانی پیامبر تقدیم شده!!
از آن روز ابراهیم حجت مسلمانی مجدد من گردید و برادر دینی من شد من سعی کردم در لشکر ابراهیم ثابت قدم و استوار بمانم.
#سلام_بر_ابراهیم
#خاطرات_شهید
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝