eitaa logo
روزمره های بانوی ایرانی🌱📸🏡
28.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
14 فایل
اینجاییم تا یادِ خدا رو در دلها، عاشقانه زنده کنیم☘️ همراه با روزمره هایی به سبک اسلامی_ایرانی📚🏡 و آموزش های هنری کاربردی و به روز🎨🧵🪡🧶🧑‍🍳 ☘️تبلیغات هم داریم.☘️ https://eitaa.com/rozmareha ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Rominaamiri
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام🌱 در تکاپوی تدارکات نذری امروز هستم الحمدلله🖤 ان شاالله که خدا از همه قبول کنه🤲 سفره ها روز به روز پربرکت تر باشه به حق همین روز عزیز🌱 نیت اولمون ظهور آقامون امام زمانمون باشه🤲🌱 اللهم عجل لولیک فرج بالقران 🏡روزمره های بانوی ایرانی☘ ╚══════🍃🌺🍃═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیشب خواب دیدم، یه ظرف نذری برام اومده انقدر خوشحال شده بودم دیگه امروز به همسرم گفتم، یه چندتا نون گرفت و سبزی خوردن و خرما سریع، ساندویچ کردم به چند نفر بدم🌱 ان شاالله که خداوند به نیت هامون برکت بده🤲 🏡روزمره های بانوی ایرانی☘ ╚══════🍃🌺🍃═╝
الحمدلله اینم رزق امروزم🤲🌱 اینجاست که همیشه میگم، اگه اول رضایت خدا رو در زندگی هامون لحاظ کنیم، و بعد هم برای رضایت مردم زندگی نکنیم... این میشه آرامش اعصاب خودمون، و اینکه در موج افکار دیگران زندگی نکردن!!!!
📌روزهای غم راوی :یکی از بازماندگان کانال تنها صدایی که سکوت مرموز کانال را می‌شکست،نوای نوحه‌های ابراهیم بود. او با صدای زیبای خود به یاران بی‌رمق کانال جان تازه‌ای می‌بخشید. صدای روضه مادر پهلو شکسته به اصحاب کانال قدرت پرواز و اوج گرفتن می‌داد. هنگام اذان ابراهیم،آنهایی که هنوز اندک توانی در بدن داشتند،خود را به دیوار کانال می‌رساندند تا به مدد و یاری دیوار از جا برخیزند و نماز را اقامه کنند. مجروحین اما،با حالتی ملکوتی تر،به سختی خود را به سمت قبله می‌چرخاندند و پیشانی خونین و زردشان را به نشانه عشق و بندگی،بر خاک کانال می‌گذاشتند. به راستی که خداوند برای آفرینش چنین انسان‌هایی به فرشتگان خود مباهات می‌کرد! یک اسیر سودانی در کانال داشتیم. او وقتی قرآن خواندن بچه‌ها را دید،در کمال بهت و ناباوری گفت؛شما مگر قرآن هم می‌خوانید؟! به ما گفته بودند شما به جنگ آتش پرستان می‌روید! آن اسیر وقتی به مسلمان بودن بچه‌ها یقین پیدا کرد،با اصرار از بچه‌ها می‌خواست که او را به عقب جبهه ببرند،می‌گفت چه اشتباهی کردم. بچه‌ها از چفیه‌های خود،برای بستن زخم‌ها استفاده می‌کردند. حتی به دلیل کمبود چفیه،ناگزیر به استفاده از چفیه هایی شدن که بر روی شهدا کشیده بودند. زخمی‌ها مدام از فرط تشنگی ناله می‌زدند و آب طلب می‌کردند. داخل کانال مرتب با خمپاره مورد هدف قرار می‌گرفت. ابراهیم گفت دیگر کانال جایی برای ماندن نیست باید هرجور شده امشب به سمت تپه‌های دوقلو عقب نشینی کنیم. بعد ادامه داد به دلیل اینکه کانال در محاصره است و میان ما و نیروهای خودی،موانع زیادی وجود دارد،باید یک نفر نیروی قدیمی با دو نفر دیگر به صورت یک گروه و با فاصله از کانال بیرون آمده،به صورت سینه خیز به طرف تپه دوقلو عقب نشینی کنید. نوجوان کم سن و سال از ابراهیم سوال عجیبی پرسید: آیا مجروحین نیز می‌توانند با ما به عقب بیایند؟ اگر آنها را نتوانیم به عقب ببریم،سرنوشت آنها چه می‌شود؟ همه نفرات بهت زده یکدیگر را نگاه می‌کردند هیچ جوابی برای این پرسش نبود. ابراهیم به نوجوان گفت شما به مجروحین کاری نداشته باش من خودم پیش آنها هستم. آن نوجوان با صلابت خاصی گفت: پس من هم می‌مانم و از مجروحین تا آخرین قطره خونم مراقبت می‌کنم. چهار روز تشنگی،گرسنگی،خستگی و محاصره،توان همه را بریده بود. یکی دیگر نیز در گوشه‌ای از کانال گفت؛من هم می‌مانم. یکباره تمام افراد یک صدا فریاد ماندن سر دادند. ابراهیم که انگار از این تصمیم بچه‌ها خوشحال شده بود گفت؛همه مرد و مردانه می‌مانیم و مقاومت می‌کنیم. و ادامه داد؛ولی بچه‌ها شاید تا آخرین لحظه کسی نتواند به کمک ما بیاید. فکر همه چیز را کرده‌اید؟آب نداریم غذا نداریم مهمات نداریم شهادت در یک قدمی ماست... انگار جان دوباره‌ای به نیروها بخشیده شد ایثار و مردانگی،فضای کانال را پر از عشق و معرفت کرد همه متفق القول می‌خواستند بر عهدی که بستند وفادار بمانند. 🏡روزمره های بانوی ایرانی☘ ╚══════🍃🌺🍃═╝
روزمره های بانوی ایرانی🌱📸🏡
یکم درباره امام حسن جان بگیم؛ که خیلی غریب بودن و واقعا ما شیعیان هم چیز زیادی از ایشون نمیدونیم😢
اینجا هم از ویژگی های امام حسن ع گفتیم... چقدر خوبه بتونیم از هر کدوم از ائمه و بزرگان دینمون، شده یک ویژگی و خصلت خوبشون رو در خودمون ایجاد و نهادینه کنیم💚