من از صبح،کلی کار مفید انجام دادم...
پتو ها رو شستم،
قرآن خوندم،
از دیشب، یه بافت جدید یادگرفته بودم، انجام دادم،😍
ماه من، برای مهد کودکش، گفت پنکیک درست کن براش درست کردم😍
و طبق معمول، کلی تلفن زنگ خورد و در عین صحبت هم، چندتا کابینت ها رو مرتب کردم😄
دیگه اینا باعث شد، تا الان نتونم سر وقت گوشی بیام
ان شاالله که روز خوبی داشته باشیم🤲🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم قارچ قشنگم😍
دانش، نابود كننده نادانى است.
#حضرت_علی(ع)
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝
یه ناهار سه سوته ولی با عشق هم درست کردم🌱
وسط کار چقدر میچسبه👌
این همبرگر های آماده رو اگه از جای مطمئن تهیه کنید
وقتایی که خیلی کار خونه داریم،
عالیه👌
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝
#ارسالی های دوستان
قبول باشه از همگی،🤲
این شبها، التماس دعا دارم از همگی
بیاد هم باشیم❤️
📌داخل کانال
راوی:یکی از بازماندگان کانال
در عملیات والفجر مقدماتی،ابراهیم همراه با رزمندگان گردان کمیل جلو آمد و پس از کش و قوسهای فراوان،همراه با آنان به کانال دوم در فکه رسید.
چند روز محاصره توان نیروها را بسیار کاهش داد. فرماندهان و معاونین گردان نیز به شهادت رسیدند. تنها کسی که از لحاظ قدرت بدنی و سابقه جنگی توان مدیریت نیروها را داشت فقط ابراهیم بود.
از اینجا به زبان یکی از بازماندگان این گردان نقل میکنیم؛
در آن بحبوحه که در محاصره بودیم،ابراهیم هادی به عنوان تنها کسی که قدرت فرماندهی دارد باید کاری میکرد تا به یاران خود روحیه دهد.
و به دلیل کمبود مهمات،از نیروها خواست تنها در صورتی به دشمن شلیک کنند که درست در تیررس قرار گرفته باشند.
کار بعدی ابراهیم جمع کردن شهدا از میان مجروحین و رزمندگان داخل کانال بود.
غم سنگینی بر دلهای دوستان نشسته بود. شیرمردانی که در مقابل دشمن شجاعانه جنگیده بودند اینک توان جابجا کردن پیکر دوستان شهیدشان را نداشتند! یادم هست کسی با کسی حرف نمیزد فقط قطرات اشک بود که آرام آرام از گونهها میچکید.
بچهها نگاهشان به صورت آرام و مظلوم شهدا گره خورده بود اشک بود که از گونههای رنگ پریده و خاکیشان به آرامی میلغزید و خاطرات شیرین روزهای با هم بودن لحظهای ما را آرام نمیگذاشت...
پس از انتقال شهدا به انتهای کانال نوبت پیدا کردن جای امنی برای مجروحین بود. مجروحین کانال،تعدادشان زیاد بود عدهای دست و پایشان قطع شده بود،عدهای هم بر اثر ترکش و تیر،دل و رودههایشان بیرون ریخته بود!
نگاه جستجوگر ابراهیم در کانال به دنبال جایی بود که بتواند مجروحین را از ترکش خمپارههایی که گاه و بیگاه میهمان ناخوانده کانال میشدند در امان نگه دارد.
تنها جای مناسبی که به ذهن ابراهیم رسید،دیوارههای کانال بود که بخشی از آن ر اثر اصابت خمپارهها تخریب شده بود.
بچهها فوراً دست به کار شدند ساعتی بعد و با تلاش بسیار،پناهگاهی برای در امان ماندن مجروحین فراهم شد.
آری اینجا کانال دوم است اینجا همان مکانیست که ملائک الهی به نظاره سربازان آخرالزمانی رسول الله و امیرالمومنین نشستند.
اینجا محل اتصال زمین به آسمان است اینجا مکانیست که بعدها به نام کانال کمیل نامیده شد.😢
#سلام_بر_ابراهیم
#خاطرات_شهید
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝