💠داستان مقبل کاشانی💠
مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت …
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه .
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه ….
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش:
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله:
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت
مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا زجور مخالف چو
💎 وقتی که از خون ترسیدیم
از آبرو ترسیدیم
از پول ترسیدیم
بخاطر خانواده ترسیدیم
بخاطر دوستان ترسیدیم بخاطر راحتی و عیش خودمان ترسیدیم
به خاطر پیدا کردن کاسبی،
برای پیدا کردن یک خانه دارای یک اتاق بیشتر از خانه قبلی،
وقتی بخاطر این چیزها حرکت نکردیم
معلوم است
10 نفر مثل امام حسین هم که بیایند
همه شهید خواهند شد.
🌹 امام خامنه ای 🌹
@rooshanfekr
🔴سفارش حضرت ولی عصر ( ارواحنا فداه) به یک رباعی راجع به حضرت ابوالفضل علیه السلام
🦋جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کردند: روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت شیخ جعفر مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سکونت ایشان منزل آقای حاج علی حاج فتحعلی بود.
بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم ، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند: کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل علیه السلام بگویم، حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند .
آنگاه آقای مجتهدی گفتند : حضرت ولی عصر ارواحنا فداه می فرمایند: هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد، و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله ی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام می گریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس رباعی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از :
🌷(یادم ز وفای اشجع ناس آید
وز چشم ترم سوده ی الماس آید
آید به جهان اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عبّاس آید)
#لاله_ای_از_ملکوت جلد_اول#صفحه_۲۲۹
#معاشرت
🌟حضرت امام صادق عليهالسّلام :
💎هر كس كه در أمر دينت به تو نفعى نمىرساند، به او أهميّتى نده و در همنشينى و مصاحبت با او رغبت ننما؛ زيرا هر آنچه غير از خداوند تبارك و تعالى است نابود است و عاقبتى وخيم دارد.
📚بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۹۱، ح ۵.🌷
@rooshanfekr
شهید مرتضی آوینی:
در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، كه تو را نیز عاشورایی است و كربلایی كه تشنه خون توست و انتظار می كشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت كنی ... و فراتر از زمان و مكان ، خود را به قافله سال شصت و یكم هجری برسانی و در ركاب امام عشق به شهادت رسی...
@rooshanfekr
🍃شعری از حافظ علیه الرحمه درباره حضرت علی اکبر علیه السلام🍃
در آخرین سالى که مرحوم دُرّى در قید حیات بود، یک شب از دهه محرّم (شب هشتم یا نهم) جوانى از ایشان قبل از منبر سوال میکند که
مراد از این شعر چیست❓
💠مرید پیر مغانم ز من مرنج اى شیخ
💠چرا که وعده تو کردىّ و او بجا آورد
🔅(دیوان حافظ)
📢مرحوم درّى میگوید: جواب این سوال را در بالاى منبر میدهم تا براى همه قابل استفاده باشد.
🍃🍃ایشان در فراز منبر از قضیّه نهى حضرت آدم از خوردن گندم،و اینکه امیرالمومنین علیه السلام در تمام مدّت عمر ابداً نان گندم نخورد و از نان جو سیر نشد میگوید
و سپس میگوید:
🔰مراد از (شیخ) در این بیت، حضرت آدم است که وعده نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد ولى به آن وفا نکرد و از امر خداوند سرپیچى نمود و گندم را تناول کرد.
🔰ومراد از (پیر مغان) حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام است که در تمام مدّت عمر نان گندم نخورد، و وعده نخوردن از درخت گندم را او ادا کرده و به اتمام رسانید.
🔺این مجموع تفسیر این بیت بود که وى بر سر منبر شرح داد و منبرش را خاتمه داد.
⚫️قبل از پایان سال، مرحوم درّى فوت میکند
☘☘درست در سال بعد در دهه محرّم در همان شبى که این جوان سوال را از مرحوم درّى میکند، وى را در خواب می بیند که
مرحوم درّى به نزد او آمد و گفت:
🌟اى جوان!
تو در سال قبل در چنین شبى از من معنى این بیت را پرسیدى و من آنطور پاسخ گفتم.
🌞امّا چون بدین عالم آمده ام، معنى آن، طور دیگرى براى من منکشف شده است:
✅👈مراد از (شیخ) حضرت إبراهیم علیه السّلام است، و مراد از (پیر مغان) حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام؛
✅👈و مراد از (وعده)، ذبح فرزند است که حضرت إبراهیم به آن امر خداوند وعده را وفا کرد، امّا حقیقت وفا را حضرت أبا عبد الله الحسین علیه السّلام در کربلا به ذبح فرزندش 💠حضرت علىّ أکبر علیه السّلام💠 انجام داد.
فرداى آن شب، این جوان در آن مجلس که همه ساله مرحوم درّى می آمد می آید و این خواب خود را بیان میکند
📝نوشته عارف کامل مرحوم علامه حسینی طهرانی
📚کتاب شریف روح مجرد صفحه ۴۸۲
🏴همسر و فرزندان حضرت عباس
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی
📚 سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
@rooshanfekr
🌟علامه طباطبایی از قول استادش آقای قاضی:
💎«تمام فیوضات به دست امام حسین (عليهالسلام) میباشد و پیشکارش(حضرت) ابوالفضل(عليهالسلام) است» .
@rooshanfekr
💠 حضرت اباالفضل العبّاس علیهالسّلام💠
🏴 حضرت اباالفضل علیهالسّلام چهرهی بسیار درخشانی در جنگها بودند. در جنگ صفّین همه دیدند نوجوانی نقاب بر چهره کشیده، به میدان آمده است و «هَلْ مِنْ مُبارِزٍ؟» میطلبد. معاویه به اِبنِشَعثاء گفت: برو به جنگ او و او را بکش.
▪️ابنِشَعثاء در رزمندگی خیلی قهرمان بود. گفت: مرا به جنگ یک نوجوان میفرستی؟ اهل شام میگویند اِبنِشَعثاء به اندازهی هزار رزمنده قدرت دارد. دون شأن من است بروم با این نوجوان بجنگم. یکی از پسرانم را میفرستم تا او را بکشد.
▪️هفت پسر داشت. پسر اوّل را فرستاد؛ کشته شد. پسر دوّم؛ کشته شد. پسر سوّم؛ کشته شد. هفت پسر اِبنِشَعثاء کشته شدند. اِبنِشَعثاء به شدّت غضبناک شد. کینه به دل گرفت و گفت: میروم و این نوجوان را از پا در میآورم. به میدان آمد؛ ولی این نوجوان نقاب بر چهره با یک ضربت اِبنِشَعثاء را از وسط دو نیم کرد و سپس به لشکر امیرالمؤمنین علیهالسّلام برگشت. حتّیٰ لشکریان امیرالمؤمنین علیهالسّلام حیرت زده بودند. این نوجوان کیست که با این همه دلیری و قدرتمندی جنگید؟
▪️وقتی حضرت اباالفضل علیهالسّلام داخل سپاه امیرالمؤمنین علیهالسّلام آمدند و نقاب را از چهره برداشتند، سپاه دیدند نوجوان هفده سالهی امیرالمؤمنین علیهالسّلام ، ابوالفضل العبّاس علیهالسّلام است.
▪️لذا در جریان عاشورا هم سپاه عمرسعد به شدّت نگران حضور اباالفضل العبّاس بودند و سعی کردند ایشان را از سپاه امام حسین علیهالسّلام جدا کنند.
▪️شمر به بهانهی اینکه با مادر حضرت اباالفضل علیهالسّلام هم قبیله است، امان نامه برای حضرت آورد تا به آن بهانه، چهار برادر را از امام حسین علیهالسّلام جدا کند و مهمتر از سه تای دیگر، خودِ حضرت اَباالفضل علیهالسّلام بودند. حضرت اباالفضل علیهالسّلام به قدری شهامت داشتند که لشکر عمر سعد میدانستند با بودن ایشان کار خیلی بر آنها دشوار است.
▪️واقعهی دسترسی به آب، در کربلا فوقالعاده است. لااقل چهار هزار رزمندهی مسلّح راه را برای دسترسی به شَریعهی فرات بسته بودند و اباالفضل العّباس علیهالسّلام لحظههای آخر، وقتی همه شهید شده بودند، خدمت برادر آمدند و عرضه داشتند: «يَا ابْنَ رَسولِ اللِه بِاَبِي اَنْتَ وَ امِّی» پدر و مادرم به فدایت. به سینهی من فشار میآید و تحمّل ندارد. اجازه دهید من هم به میدان بروم.
▪️حضرت فرمودند: اباالفضل، اجازهی میدان رفتن به تو نمیدهم؛ امّا اگر خیلی اصرار داری، برو و مقداری آب برای بچّههای خیام بیاور. این بار اباالفضل العبّاس علیهالسّلام یک تنه رفتند. یکبار با پنجاه نفر حمله کردند، چندین هزار نفر را کنار زدند و برای خیمهگاه آب آوردند؛ امّا اینبار کسی نمانده بود، فقط اباالفضل العبّاس علیهالسّلام بودند و بس. مشک را به دوش انداختند و یک تنه چند هزار نفر را پراکنده کردند. اقلاً صد نفر را به دَرَک فرستادند و به داخل شریعهی فرات رفتند. مَشک را از آب پر کردند و برگشتند. این جلوههایی از شهامت حضرت اباالفضل العبّاس علیهالسّلام است.
🏴 در مواسات انسان چه بگوید؟! با برادر خود چه کردند! هر چه داشتند، هستی خود را در طَبَق اخلاص نهادند و در حقّ برادر ایثار کردند. همان وقت که در شریعهی فرات رفتند و مشک را از آب پر کردند، دستها را پر از آب کردند و جلو آوردند. نگاه خیرهای به آب انداختند، بعد عبارت مَقتَل این است: «فَذَكَرَ عَطَشَ الْحسَيْنِ علیهالسّلام» یاد لبهای خشکیدهی اباعبدالله الحسین علیهالسّلام افتادند و آب را روی آب ریختند.
🏴 حضرت اباالفضل علیهالسّلام ادب فوقالعادهای نسبت به اباعبدالله علیهالسّلام داشتند. هرگز در محضر امام حسین ننشستند. حضرت را جز یا اباعبدالله و یَابن رسول الله صدا نمیزدند. فقط یکبار حضرت را برادر خواندند؛ آن هم در آخرین لحظه بود که ندا دادند: «يا اَخِی اَدْرِکْ اَخاکَ»؛ برادر! برادرت را دریاب.
▪️بعضی از اهل مَقاتِل نقل میکنند: علّت اینکه حضرت در لحظهی آخر به خود اجازه دادند امام حسین را برادر خطاب کنند، این بود که فاطمهی زهرا سلام الله علیها را مشاهده کردند که فرمودند: «وَلَدِی عَبّاس» پسرم عبّاس! وقتی دیدند حضرت فاطمه سلام الله علیها ایشان را فرزند خود خواندند، جرأت کردند به اباعبدالله علیهالسّلام بگویند: برادرم ...
▫️استاد مهدی طیّب▫️
@rooshanfekr
💠ادامه داستان مقبل
قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژه گون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود برند .
@rooshanfekr
▪️🕊🌻🕊▪️
☑️امام باقر علیه السلام فرمودند:
🏴 در روز عاشورا از آسمان به تعداد گریه کنندگان بر حسین، فرشتگانی به زمین نازل میشود.
◻️که در دست هر کدام از آن فرشتگان شیشه های ملکوتی سفیدی است!
◻️و آن فرشتگان در مجالس عزاداری حسین علیه السلام و اهلش گردش میکنند و باطن و ملکوت اشک و گریه عزاداران را در آن شیشه ها جمع میکند.
◻️ پس در روز قیامت وقتیکه آن بنده گناهکار را که هیچ چیزی غیر از آن شیشه اشک ندارد را بسوی آتش میبرند، از جانب خدا ندا میرسد:
◻️دست نگه دارید که او امانت عظیم، و جواهر گرانبهای در نزد ما دارد
◻️ پس خدا آن شیشه اشک را به انبیاء از آدم تا ابراهیم داده میشود که قیمت آنرا تعیین کنند، اما هیچکدام نمیتوانند قیمت آن شیشه را تعیین کنند تا آنجا که آن شیشه به دست حسین علیه السلام میرسد،
◻️پس حضرت دست آن شخص را میگيرد، و از حوض امیرالمؤمنین علیه السلام به او مینوشاند، و او وارد بهشت مرج البحرین١٤
▪️🕊🌻🕊▪️
🌀 تفاوت نگاههای حماسی و احساسی به عاشورا
📝 بخش نخست
1⃣ اینکه مردم از کربلا چه درسی بگیرند و بر سر کدام مظلومیت اشک بریزند، به تبیین علمای دین برمیگردد.
همانطور که روایات بسیاری بر اجر اشک و عزاداری و زیارت ائمه (ع) به ویژه سیدالشهداء (ع) دلالت دارند، روایات بسیاری هم شرط قبولی تمام اعمال از جمله زیارت را، تقوا داشتن، اجتناب از محارم و انجام فرائض میدانند. وظیفه عالم دینی بیان هر دو دسته است. هرکدام که گفته نشود یا کمرنگ بیان شود، باعث انحراف در دین است. گاهی آنقدر از ثواب اشک برای مخاطب گفته میشود که مستمع بعد از روضه جری بر گناه میشود! این تلقی مخاطب، یعنی انحراف از مکتب ولایت سیدالشهداء (علیهالسلام).
لذا اینکه هر ساله عاشورا تکرار میشود؛ ولی مخاطب نسبت به قبل محرم، رشد چشمگیری ندارد، ریشهاش در تبیین غیرعالمانه از عاشوراست.
2⃣ مجلس ذکر اهل بیت، بیش از آنکه بر پایه ذکر مصیبت ایشان باشد، باید بر پایه تبیین صحیح ولایت حضرات، مطالبات و خواستههای ایشان از شیعیان باشد. مجلس ذکر اهل بیت، باید مجلس توحید و تقرب به خداوند باشد، نه مجلسی که معاذالله بوی اباحهگری و غلو بدهد. مجلس ذکر اهل بیت، باید مجلسی باشد که مستمع آن به عمق معرفت اباعبدالله برسد، نه اینکه صرفا آه و اشک و زدن سینه باشد. سینهزن حسین، وقتی از مجلس بیرون میرود، باید احساس کند شوق برای بندگی و اطاعت در او دوچندان شده است.
3⃣ عاشورا، تنها یک نبرد نیست، بلکه نوعی سبک زندگی است که هدفش اوج رضایت و تقرب الهی است. اگر از عاشورا گفته شود ولی از چگونگی کسب رضایت الهی در تمام عرصههای زندگی چیزی گفته نشود، کربلا ناقص تبیین شده است.
اینکه نتیجه این اشک و عزاداری چه شود و چه تأثیری بر ایمان و رفتار مردم بگذارد، به تحلیل و نگاه مداح و منبری برمیگردد؛ چون مردم، کربلا را از دید واعظ و روضهخوان میبینند. در نتیجه هرچه ایشان کربلا را عمیق فهمیده باشند، باعث رشد بینش مردم میشوند.
شمر که بود؟؟
با زندگی عجیب شمر آشنا شوید
شمر بن ذی الجوشن از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنینعلی علیه السلام در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت
شمر شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است.
اهل نماز و نافله بود
یک نماز قضا شده نداشت
چه خصوصیاتی باعث شکل گیری شخصیت های منفی می شود؟
1.اولین خصوصیت شمر این بود
که میگفت: شکم از همه چیز برای من مهم تر است. مهم بود که غذای خوب بخورد و برای دست یافتن به این غذا دست به هر کاری می زد. شمر عبدالبطن یعنی اسیر و بنده ی شکم بود و این اسارت او را بیچاره کرد.
۲.حسادت بیش ازحد داشت
مخصوصا به عمر سعد و در واقعه ی کربلا هم برای همین حضور یافت.
۳.حب دنیا داشت.
۴.بسیار بد دهن و بی ادب بود
۵. زبان تند و گزنده ای داشت
و نیش زبان می زدو مسخره می کرد.
در کربلا وقتی امام حسین علیه السلام
پشت خیمه را آتش روشن کردند تا دشمن نیاید؛ شمر با زبان کنایه
به امام فرمود به پیشواز جهنم می روی حسین؟
عزیزان مراقب اخلاق خود باشیم
واقع بینانه به خود و اخلاق مان
فکر کنیم....
در کنار عبادت باید تفکر کرد
و بصیرت داشت.
در تزکیه نفس و مهار نفس اماره و خوش خلقی،
و خودسازی خود تلاش کنیم.
❌مبادا ما هم تیغ بر امام زمان خود بکشیم.؟؟
🌷اندکی تامل و تفکر
تعجیل در ظهور امام عصر عج صلوات...
حاج اسماعیل دولابی
ذکر حسین، تجلی خداست و همه کمالات آدمی، تمرین ِ اصابت کردن با تجلی خداست!
شنیده ای کشتی تجلّی خدا اسرع است و اوسع؟
در کربلا شنیده ها یقینی می شوند
آنجا که همه انبیا و اولیا جمع اند و مشرّف
و خدا نیز زائر است!
زوار حسین می دانند،
کربلا شراب تلخ خوش مستی است
اینجا محبتت را با صدق می سنجند تا تربتت کنند و تربت شدن تلخی دارد و صبر میطلبد!
نعل تازه خوردن دارد و زینب می خواهد!
اینجا صید را تشنه می کنند؛ اوراق که شد میلش را به صیاد زیاد میکنند؛
عاشق که شد محکوم است به مقتول شدن؛ آنهم چه کشته شدنی اربا اربا...
کربلا تربت ساز است و تربتش بلا افکن می شود که تربت جامع بلایاست!
آری انّ للحسین محبت مکنونه!
حسین را باید سکوت کرد!
در کربلا باید خود را داد تا حسین را یافت...
زیر قبه جز حسین را خواستن، نخواستن است!
کربلا میانبری است بی شرط؛ نه سیاهی می شناسد نه سفیدی؛ نه تقلی نه خفتن؛
هرکه هستی باش؛ در این منزل تو را خریداراند!
خود را خوب برانداز کن!
به لفظ ِ هیج نداشتن اکتفا نکن!
هیج نداشتنت را با چشم ِ عقل یقین کن!
خوب که هیج نداشتنت را وجدان کردی؛ کربلا را بازار خریدنت می یابی و صیاد ندارها
آنهم جه صیادی؛
صیادی بی رحم!
نه به داشتنت رحم میکند نه به نداشتنت!
که اگر رحم داشت باید می ماندیم در آب و گل دنیای وابستگی های مال و زن و اولاد!
اینجا صیدگاهی است که صیدها طالب صید اند و کنار حائر نگاه صیاد می خرند!
بنگر زینبی را که میانه معرکه تجلّی، صیادش را به آواز مهلا مهلا می خواند
کربلا جاییست که صید و صیاد در آغوش هم اند
کربلا جایی است که صید با همه مضطر بودنش، سفیر مادر می شود و گلوگاه صیاد می بوسد!
کربلا لوح محفوظ عالم است و راهنمای خلقتی که قرار است خلیفه الله نما شوند!
کربلا الگوی بشریت است و صحیفه مادر، دفترچه نام و نشان کربلایی هایی است که الگویشان کربلاست!
کربلا نقشه راه خداست!
کربلا معراج فرزندان آدم است در آتشکده غربت دنیا!
کربلا سرمنزل مقصود خلیفه الله است
کربلا نهایت ادمی است در کمال عطش
کربلا جایی است که در وانفسای قحطی محبت، صیادی صید می شود تا جولانگاه گودال، محل تفسیر رضا برضاک شود و گواهی دهد که لامعبود سواک!
کربلا خیر مطلق است و اصلا تمام خیرها جمع می شوند در لوح کربلا!
اقرا کتابک همینجاست!
پس بخوان کتاب کربلای دلت را و در میانه حسینیه دل، آنجا که کلّ یوم عاشورا است و کلّ ارض کربلا، صاحب را بیاب تا از اعماق حجاب های دل، ندای هل من ناصرش را بشنوی که کلّکم حسین!
بخوان کتاب کربلای دل را و ببین چقدر از مسیر طی شده عمرت کربلایی گذشت!
اینجا همانجاست که باید 6 دانگ وجودت را دراختیار صاحب اصلیش بگذاری تا کربلایی ات کنند!
مبادا به سیاهی ها و سدهای خود ساحته ات نگاه کنی که تجلّی خدا مانعی نمی شناسد!
کافیست بسم الله ِ حریّت را که نام حضرت مادر است بر زبان ِ دلت جاری کنند؛ آنوقت است که سرتاپای وجودت نشانه یار می شود و خالی از تو!
سر ِ انانیتّت را که با پنبه محبت بریدند، دیگر نه اشک است نه خنده، نه حزن است نه شوق، تمام وجودت او می شود!
از توی ِ با تو، تا توی ِ او نما، یک نظر فرق است و کربلا جاییست که باید نظره رحیمه را خواست؛ باشد که نستکمل بها الکرامه شویم به نگاهی؛ تا شاید مس ِ وجود ِ بی وجدمان را طلای وجود ِ او، لباس ِ وجود ببوشاند!
آنوقت است که چشم ها شسته می شوند برای زیبا دیدن و اگر زیبایی در نگاهت باشد؛ این ما تولوا فثمّ وجه الله الحسین!
اصلا همه جیز در نظر ِ چشم ِ نظر کرده ی حسین، کور می شود که کلّ غیر حسین، فان است و وجه الله ِ حسین باقی!
چشم ِ حسین بین آنقدر شسته میشود که آیه ها را هم جور دیگر می بیند!
آری
لهم اعین لا یبصرون بها الّا الحسین
لهم اذان لایسمعون بها الّا الحسین
وجود ِ با حسین، الّا الحسین را نخواهند شناخت!
کربلا، تجلّی نور الله است و حیات
در کربلا آدمی را حیات می دهند، سپس شهیدش می کنند با تجلی حیاتی بالاتر!
دوباره حیات ِ نابش می دهند و دوباره شهیدش می کنند با ظهور حیاتی اعلی تر!
اصلا زائر حسین، در همین سعی و صفای بین این حیات و شهادت است که کربلایی می شود!
و در این شراب تلخ هستی و نیستی، ارباب، ساقی بزم زیارت است و زوار، دردی نوشانی که گاه حزین اند و گاه مسرور
اینجا همه چیز بوی خلط می دهد!
سرور و حزن!
ساقی و شاه!
حسین و تربت!
و خدایی که یخالطه الله بنفسه می شود ؛ با من زار الحسین!
با فهم ِ نافهممان نزول اجلالت دادیم تا حدّ جهلمان!
@rooshanfekr
💔🌙
#حضرت_عباس💔
#شب_تاسوعا🖤
آرزوی قمرت نقش بر آب است حسین
بعد از این خیمه ی خورشید خراب است حسین
دست عباس که افتاد حرم ریخت به هم
نگرانی پس از این حفظ حجاب است حسین
مشک ساقی هدف تیر و کمان ها شده است
گوئیا بخت علمدار به خواب است حسین
آب پاکی به روی دست ابالفضل که ریخت
ناله ی اهل حرم وای رباب است حسین
عرق شرم چکیده است ز پیشانی او
عرق شرم چه گویم که گلاب است حسین
حرف تاراج حرم در دل لشکر پیچید
گوئیا غارت این خیمه ثواب است حسین
عاقبت خیمه ی خورشید ستونش افتاد
بعد از این ام بنین خانه خراب است حسین
😭😭😭😭😭
یک خط روضه 😭
مهمان ما باشید
▪️😭▪️
به فرقم تا عمود آهنین خورد
تنم زخم از یسار و از یمین خورد
چو دستم را ز تن افکنده بودند
علمدار تو با صورت زمین خورد
😭😭😭😭😭
▪️🕊🌻🕊▪️
☑️نقل شده كه در روز قيامت حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اميرالمؤمنين علیه السلام مي فرمايند:
◻️به فاطمه سلام الله علیها بگو:
براي شفاعت و نجات امّت دراين فزع اكبر چه داريد؟
◽️عليّ علیه السلام پيام را به حضرت فاطمه سلام الله علیها مي رساند، و آن بانو در جواب مي فرمايند:
◻️ اي اميرالمؤمنين، براي ما در مقام شفاعت دو دست بريده پسرم حضرت #عبّاس علیه السلام كافي است . معالي السبطين : 1/276
▪️🕊🌻🕊▪️
#داستانهای_بحارالانوار
🏴 گریه ی تمام عالم برای امام حسین علیه السلام...
✨امام صادق علیه السلام می فرماید:
ای زراره!
آسمان با خون،
زمین با تیره و تار شدن،
خورشید با گرفتن و سرخ شدن،
کوه ها با خرد شدن و درهم شکستن،
دریاها با امواج خروشان،
ملائکه با دانه های اشک،
▪️چهل صباح بر حسین مظلوم گریستند...
✨ هیچ چشمی و هیچ اشکی از دیده گریان، نزد خداوند محبوب تر از آن نیست که برای حسین بگرید و اشک بریزد...
✨و هیچ گریه کننده ای بر حسین نمی گرید مگر آنکه گریه اش به فاطمه (سلام الله علیها) و رسول خدا می رسد، و فاطمه (سلام الله علیها) را خشنود می سازد و آن کس حق ما را ادا کرده است.
✨و هر بنده ای که در قیامت محشور می شود چشمانش گریان است،
مگر گریه کنندگان بر جد من حسین که وقت محشر چشمش روشن است، به او بشارت بهشت دهند، شادی و سرور در چهره شان هویدا است.
در حالی که دیگران در اضطرابند، ولی آنان در امان هستند.
✨ولی شرایطی دارد، یکی از آنها شناخت واقعی امام حسین (علیه السلام) می باشد، آن کس امام حسین (علیه السلام) را خوب شناخته، که اعمالش به قدر توان مطابق گفتار آن امام شهید است...
📒بحار،ج 44، ص 242.
🔴عاقبت بردن آبروی دیگران!
🔘مردی خدمت امام موسی (ع) آمد و عرضه داشت: فدایت شوم، از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که ناپسند بود ، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند!
✨حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن ..حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر! هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده:
⚡️ "کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند"⚡️
🌀از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است جامعه مثل خانه او حریم دارد و پاکی و آلودگی جامعه روی انسان هم تاثیر گذار است از این رو در اسلام هر چه فضای جامعه را آلوده کند شدیدا نهی شده است، اشاعه فحشا که به معنای گسترش دادن گناهان هست از این جهت در دین بسیار مورد نهی قرار گرفته است.
💥حسن ختام این مطلب، حدیثی تکان دهنده از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند: هر کس گناه و کار زشتی را نشر دهد، همانند کسی است که آن کار را در آغاز انجام داده است.
✨🌿🌾☘🌼🌺🌷☘🌾🌿✨
🔰منابع:
1.کافی ج 8 ص 147. آیه مذكور در سوره نور آیه 19 قرار دارد.
2. به نقل از تفسیر راهنما.
3. بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77.
4. کافی ج 4 ص 80.
ای اهل حرم میر علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
فرزند علی ساقی کوثر که به غیرت
شد ساقی اطفال عطش دار نیامد
آن قامت رعنا که چونان سرو جنان بود
آن شاه وفا مامن و دلدار نیامد
بر وعده آبی که به طفلان حرم داد
چون رعد به دشمن زد و اینبار نیامد
خشکیده لبا ن بر لب آب و زمروت
هم یک لب از آن بر لب تبدار نیامد
خشکیده لب و آن کف پر آب ابالفضل
شد جام وفایی که لب یار نیامد
دستان جدا مشک به دندان وامیدش
آن تیر جفا برد که سردار نیامد
تنها اگر عباس به لشکر زده پیداست
از کثرت نامردی اغیار نیامد
آن ماه بنی هاشم و آن میر سپه دار
سردار وفا سرور ایثار نیامد
در کرببلا دست علی داشت بر ایتام
کان مونس تنهای شب تار نیامد
طفلان نه دگر چشم به دستان ابالفضل
گویند عمو از چه زپیکار نیامد
تا جان به بدن داشت سوی خیمه حسینش
هرچند که می برد به اصرارنیامد
خورشید وفا ماه بنی هاشم و عباس
فرزند علی حیدر کرار نیامد
شد نام وفا زین عمل ناب تو سیراب
حقا که زکس همت این کار نیامد
@rooshanfekr
🌹1- حريم پاك
عن النبى (ص) قال: ... و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة. (1)
پيامبر اسلام (ص) در ضمن حديث بلندى مىفرمايد: كربلا پاكترين بقعه روى زمين و از نظر احترام بزرگترين بقعهها است والحق كه كربلا از بساط هاى بهشت است.
🌹2- سرزمين نجات
قال رسول الله صلى الله عليه و آله: يقبر ابنى بأرض يقال لها كربلا هى البقعة التى كانت فيها قبة الاسلام نجا الله التى عليها المؤمنين الذين امنوا مع نوح فى الطوفان. (2)
پيامبر خدا (ص) فرمود: پسرم حسين در سرزمينى به خاك سپرده مىشود كه به آن كربلا گويند، زمين ممتازى كه همواره گنبد اسلام بوده است، چنانكه خدا ياران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد.
🌹3- مسلخ عشق
قال على عليه السلام: هذا ... مصارع عشاق شهداء لا يسبقهم من كان قبلهم ولا يلحقهم من كان بعدهم. (3)
حضرت على عليه السلام روزى گذرش از كربلا افتاد و فرمود: اينجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهيدان است. شهيدانى كه نه شهداى گذشته و نه شهداى آينده به پاى آنها نمىرسند.
🌹4- عطر عشق
قال على عليه السلام: واها لك ايتها التربة ليحشرن منك قوم يدخلون الجنة بغير حساب. (4)
اميرالمومنين عليه السلام خطاب به خاك كربلا فرمود: چه خوشبويى اى خاك! در روز قيامت قومى از تو به پا خيزند كه بدون حساب و بىدرنگ به بهشت روند.
🌹5- ستاره سرخ محشر
قال على بن الحسين عليه السلام: تزهر أرض كربلا يوم القيامة كالكوكب الدرى و تنادى انا ارض الله المقدسة الطيبة المباركة التى تضمنت سيدالشهداء و سيد شباب اهل الجنة. (5)
امام سجاد عليه السلام فرمود: زمين كربلا در روز رستاخيز، چون ستاره مرواريدى مىدرخشد و ندا مىدهد كه من زمين مقدس خدايم، زمين پاك و مباركى كه پيشواى شهيدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.
🌹6- كربلا وبيت المقدس
قال ابوعبدالله عليه السلام: الغاضرية من تربة بيت المقدس. (6)
امام صادق عليه السلام فرمود: كربلا از خاك بيت المقدس است.
🌹7- فرات و كربلا
قال ابوعبدالله: ان أرض كربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارك و تعالى... (7)
امام صادق عليه السلام فرمود: سرزمين كربلا و آب فرات، اولين زمين و نخستين آبى بودند كه خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشيد.
🌹8- كربلا كعبه انبياء
قال ابوعبدالله عليه السلام: ليس نبى فى السموات والارض و الا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين عليه السلام ففوج ينزل و فوج يعرج. (8)
امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ پيامبرى در آسمانها و زمين نيست مگر اين كه مىخواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين عليه السلام مشرف شوند، چنين است كه گروهى به كربلا فرود آيند و گروهى از آنجا عروج كنند.
🌹9- كربلا، مطاف فرشتگان
قال ابوعبدالله عليه السلام: ليس من ملك فى السموات والارض إلا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين عليه السلام ففوج ينزل و فوج يعرج. (9)
امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ فرشتهاى در آسمانها و زمين نيست مگر اين كه مىخواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زيارت امام حسين عليه السلام مشرف شود، چنين است كه همواره فوجى از فرشتگان به كربلا فرود آيند و فوجى ديگرعروج كنند و از آنجا اوج گيرند.
🌹10- راه بهشت
قال ابوعبدالله عليه السلام: موضع قبرالحسين عليه السلام ترعة من ترع الجنة. (10)
امام صادق عليه السلام فرمود: جايگاه قبر امام حسين عليه السلام درى از درهاى بهشت است.
📚1- بحارالانوار، ج 98، ص 115/ كامل الزيارات، ص 264.
2- كامل الزيارات، ص269، باب 88، ح 8 .
3- تهذيب، ج 6، ص73 / بحارالانوار، ج 98، ص 116.
4- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 4، ص 169.
5- ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از كامل الزيارات، ص 268.
6- كامل الزيارات، ص 269، باب 88، ح7 .
7- بحارالانوار، ج 98، ص 109/ كامل الزيارات، ص 269 .
8- مستدرك الوسائل، ج 10، ص 244 به نقل از كامل الزيارات، ص 111.
9- مستدرك الوسائل، ج 10، ص 244 به نقل از كامل الزيارات، ص 111.
10- كامل الزيارات، ص 2
#عاشورا
🌟امام رضا عليه السلام:
💎مَن كانَ يَومُ عاشوراءَ يَومَ مُصيبَتِهِ وحُزنِهِ وبُكائهِ ، يَجعَلِ اللَّهُ عزَّوجلَّ يَومَ القِيامَةِ يَومَ فَرَحِهِ وسُرورِهِ
💎هر كه روز عاشورا روز سوگوارى و اندوه و گريه اش باشد، خداوند عز و جل روز قيامت را روز شادى و سرور او قرار دهد
📕علل الشرائع : ص 227 ح 2
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
وَ عَجّل فَرَجَهُم
@rooshanfekr
⬛روضهاي كه امام زمان عج برايش خون گريه ميكند
يکی از مداحان زاهد و عابد تبریز به نام ملاسلطان علی، به زیارت حضرت صاحب(عج) نائل آمد. از حضرتشان پرسید: این قولی که از شما نقل میکنند مبنی بر اینکه:"اگر اشک چشمم تمام شود، خون گریه میکنم"، صحیح است؟ حضرت فرمودند: بله، درست است.
- آیا برای مصیبت ارباً اربا شدن عمویتان حضرت علی اکبر(ع) است که شما خون گریه میکنید؟
- اگر عمویم علی اکبر(ع) هم بود، خود خون گریه میکرد.
- آیا برای مصیبت علقمه و عمویتان حضرت ابالفضل العباس(ع) است؟
- اگر عمویم عباس(ع) هم بود خون گریه میکرد.
- آیا برای مصیبت جدتان حضرت سید الشهدا(ع) و گودی قتلگاه است؟
- اگر جدم هم بود، خون گریه میکرد.
- پس این کدام مصیبت است که شما برایش خون گریه میکنید؟
- اسارت عمه جانم زینب(سلام الله علیها
@rooshanfekr