هدایت شده از رویان نیوز
#فروشی
((دفتر خدماتی صبا))
با کلیه وسایل به فروش میرسد
ادرس رویان روبروی شرکت تعاونی
قیمت :۵۵میلیون
شماره تماس :09123738364
@rooyannews
پخش فصل جدید «خندوانه» از اسفندماه
تهیه کننده برنامه تلویزیونی «خندوانه»:
🔹فصل جدید برنامه از اسفندماه تا ابتدای محرم با ساختاری جدید به روی آنتن خواهد رفت.
🔹قطعا برنامه با اجرای رامبد جوان و حضور جناب خان به روی آنتن خواهد رفت.
🔹احتمالا با شب های پخش بیشتری مهمان خانه های مردم خواهیم بود.
fna.ir/deba1a
@rooyannews
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولادت قهرمان فصاحت وبلاغت ؛
مظهر مهربانی. عقیله بنی هاشم.
زینب کبری سلام الله علیها..
برهمه شما دوستان وهمراهان مبارک باد
@rooyannews
خودم ... میخوام تنها نباشیم ... نه من و نه خودت ...
گفت: میشه بس کنی؟ میخوای بیاریمون پیش خودت؟ کدوم پیشت؟ پیشی که هر از چند روز، سه چهار ساعت بیایی خونه بخوابی و یهو بیسیم بزنن که پاشو بیا که پیش من نیستی! نمیتونم حرف بزنم... ناراحت نشو ... فعلا ...
خدافظ ... و قطع کرد...
ذهنم به هم ریخته بود. همیشه اولش تا جیگرمو خون نکنه و یا کلی نه و نچ تو کار نیاره، راضی نمیشه. خیلیم دوسش دارم اما ... بعضی وقتا حوصلم سر میره که بخوام به همه توضیح بدم ...
همش سه چهار دقیقه مکالممون بود ... اما پنج دقیقش اشک و آه و گریه بود ...
تا یه چیزیم بگیم، فورا میگن شما مرد هستی و باید درک کنی و اونا خانمن و ای چیزا ...
بگذریم ...
ادامه دارد...
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
@mohamadrzahadadpour
بسم الله الرحمن الرحیم
⛔️پسر نوح⛔️
✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
«فصل پنجم»
قسمت: شصت و پنجم
تهران_ ستاد
(دو سه روز بعد از تماس تلفنی با خانمم)
ناممو زده بود و رسما از همون روز، مشغول به کار شدم. با اینکه هنوز تکلیفم با زن و بچهام مشخص نبود و جواب درستی بهم نداده بودند و هر بار زنگ میزدم، بچه ها گوشیو برمیداشتن و نمیذاشتن نوبت مامانشون برسه ... شایدم مامانشون ... خودش ... بی خیال!
از حالا به آقای تدین میگیم حاج آقا ...
حاج آقا دو ساعت رفت بیرون و من مشغول تحویل دفتر و کارای مقدماتی بودم و حواسم خیلی نبود که بپرسم کجا میره و..؟
وقتی اومد گفتم: حاج آقا خیر باشه ... یهو رفتید نگران شدم ...
گفت: آره ... رحمان زنگ زد و گفت حاج احمد حالش دیشب بد شده و رسوندنش بیمارستان ...
با تعجب و ناراحتی گفتم: الان اونجا بودین؟ بهتره حاج احمد؟
گفت: نمیدونم ... بخش مراقبت های ویژه بود ... نشد ببینمش ...
خیلی ناراحت شدم ... گفتم: چه کاری براشون میتونم انجام بدم؟
گفت: هیچی ... فعلا دعا کن تا بعد... راستی همه چیز تحویل گرفتی؟
گفتم: تا حدود زیادی آره ... حاج آقا باید باهاتون حرف بزنم.
گفت: بشین! اول در را هم پشت سرت ببند!
نشستم ... گفتم: حاجی من دو شبه که پرونده ای که قبلا دستم بوده رو خط به خطش خوندم. اما ... این، اون پرونده ای که من میخواستم نشده و نیست!
گفت: میدونم! به خاطر همین بهت گفتم باید ببینیش ... از ریل خودش کاملا خارج شده ... مگه نه؟
گفتم: دقیقا ... اصلا خیلی حرفه ای منحرفش کردن و سر از نا کجا آباد درآورده ... من واقعا با این پرونده انگیزه ای برای کار کردن ندارم.
گفت: درسته ... چرا نمیدیش به یکی از بچه هات و خودتو خلاص کنی تا بتونم از همین امروز، کارای مشترکمون شروع کنیم؟
گفتم: حاجی آقا ... خیلی حیفه ... اجازه بدید به قول حاج احمد، یه بار برای همیشه تکلیفشو روشن کنیم.
گفت: باشه ... اما به یه شرط ...
گفتم: شما امر بفرمایید!
گفت: فقط دو ماه وقت داری! دو ماه هر حرکتی میخوای بزنی، بزن! اما بعدش هر جا بودی، واگذار کن به یکی دیگه!
گفتم: دو هفته فرصت بدید جمعش میکنم.
گفت: نه ... نشد ... اینجوری که تو داری میگی جمعش میکنم، خدا میدونه چی تو سرت هست و چقدر هزینه برمیداره!
لبخندی زدم و گفتم: نگران نباشید ... نمیذارم در بدو شروع کار دو تامون برامون بد بشه!
گفت: ببینیم و تعریف کنیم ... راستی اهل بیتت چیکار کردی؟
یه مکث کردم ... گفتم: الحمدلله ... سلام دارن خدمتتون ... راضین الحمدلله ...
گفت: خب الحمدلله ... ما واقعا شانس آوردیم که زنامون اینقدر پایه هستن و بندگان خدا همه جا باهامون میان و حرفی ندارن!
گفتم: جسارتا شما خانمتون از کجا باهاتون اومدن؟ ینی قبلش کجا بودین؟
گفت: قصه ما مفصله ... ما تا پونزده سال پیش نظام آباد (یکی از محله های خود تهران) بودیم. وقتی گفتم باید از نظام آباد بریم، خانمم خیلی سختش بود بنده خدا و کلی گریه کرد و دل از همسایگی با خواهرش نمیکند!
من که داشتم حرص میخوردم از دست این همه ایثار حاج آقا و حاج خانومش، گفتم: بعدش جسارتا قرار بود از نظام آباد برین کجا؟
گفت: پاسداران! همین جایی که الان هستیم!
من که دوس داشتم اون لحظه پاشم محکم دندونش بگیرم، گفتم: آهان ... سختشون بود ... از نظام آباد بیان پاسداران! ... آره؟
حاجی که اصلا متوجه آتشفشان درون من نبود، گفت: آره ... میدونی چقدر فاصله است؟
گفت: نه ... چقدر فاصله است؟
گفت: تازه اگه بندازی از اتوبان بیایی بالا، حداقل 45 دقیقه فاصله است!
در حالی که دندونام داشتن همیدیگه را پاره پوره میکردن، فکمو شل کردم و گفتم: آخی ... این همه راه ...
بعد از جلسه با حاجی، در حالی که دوس داشتم دور خانمم بگردم که داره 12 ساعت (نه چهل دقیقه از راه اتوبان) پاشه بیاد تهران و فقط سالی دو سه بار بتونه بره پیش خانوادش، بدین وسیله، متنی براش ارسال کردم که به پیوست تقدیم میگردد:
«به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان!
به: همسر جان نازنیم
از: عبد سراپاتقصیر
موضوع: اعلام مراتب قربون
🔴 کمک معیشت حمایتی برای ۴۱۹ هزار خانوار جدید واریز شد
سخنگوی ستاد کمک هزینه معیشتی:
🔹شب گذشته مرحله دوم کمک معیشتی به حساب ۴۱۹ هزار ۳۰۴ خانوار جدید واریز شد.
🔹در این مرحله فقط ۶۶۶ هزار نفری که درخواست آنها در کد دستوری ۶۳۶۹ثبت شده است، وارد سامانه حمایت (https://hemayat.mcls.gov.ir/) شوند.
🔹کسانی که میخواهند وارد سامانه حمایتی شوند، نباید از نرمافزارهای فیلترشکن یا ویپیان استفاده کنند و اگر ویپیان خود را خاموش کنند به راحتی وارد سامانه حمایت میشوند.
🔹همه افرادی که سری قبل کمک هزینه معیشتی گرفته بودند مرحله دوم هم دریافت کردند.
وهمچنین آن خانواده هایی که هم یارانه هم کمک معیشتی به آنها تعلق نگرفته است
میتوانند نهایتا ظرف امروز یا فردا به کافی نت مراجعه وبا ارسال کد ملی اعتراض خود را وارد سیستم نمایند
🚨اخبار #یارانه و #سهام_عدالت
@rooyannews
-
🌹▪️مـحــفــل هفـٺگـےٖ هیـئـٺ عـمـّٰاریٖـون
بـہ نـیـٰابــٺ شـهـــداےِ حـشـدالـشـعـبـےٖ عـــراق
-
| چـهارشـنـبـہ ۱۱ دی مـاه سـاعـــٺ ۱۹:۳۰
______ جـــعـــفـــرآبـاد _____
-
🔻 http://Eitaa.com/heyate_ammariyon
✔️ http://Sapp.ir/heyate_ammariyoon
🔸 http://Ble.im/heyate_ammariyon
🔹 http://instagram.com/heyate_ammariyon
.
☑️ @heyate_ammariyon