eitaa logo
روز نوشت‌های من
58 دنبال‌کننده
292 عکس
100 ویدیو
12 فایل
زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
به وعده خودش عمل کرد. یکی از نویسندگان و یادداشت نویس های مطرح حوزوی قم، که زندگی خودشان را نوشتن و نویسندگی می داند، به منِ تازه کار قولِ یک جلسه مشاوره نویسندگی داده بود. تلفنم روی حالت ویبره بود و بلرزه درآمد. ولی من جواب ندادم. بار دوم بلرزه درآمد. نگاه کردم. شماره ناشناس بود. جواب ندادم. بعد از اینکه نمازم تمام شد با شماره ناشناس تماس گرفتم. پشت خط صدای ناآشنایی بود که با معرفی خود، موجب خوشحالی من شد. همان استاد و مشاور مهربان بود که قرار جلسه مشاوره را در منزل شخصی خودش گذاشت. بعد از گذشت تقریبا دو ساعت من در خانه این نویسنده عزیز بودم. کاملاً متواضعانه و مهربانانه از من پذیرایی کرد و بدون فوت وقت، نکاتی راجع به نوشتن و نویسندگی به من گفت و من هم یادداشت کردم و هم صدایش را ضبط کردم. این جلسه قدمی مثبت برای برداشتن گام های بلند نویسندگی برای من بود. نویسنده ای که متولد سال ۱۳۵۷ و زاده فیروزکوه است. او را می توانم بعنوان راهنمایی مثال زدنی برای مشتاقین عرصه نویسندگی معرفی کنم که بدون چشم داشتی مشتاقین عرصه نوشتن را به محضر خویش دعوت می نمود. روز نوشت های من زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
امروز هم مثل اکثر روزهای دیگر گذشت، اما با اندکی تفاوت. بیدار شدن، خوابیدن، خوردن، نماز خواندن، خرید کردن، و خیلی از کارهای دیگه، همه افعالی هستند که هر روز با آنها برخورد و مواجه می شوم. اما تکرار این کارها هیچ وقت خسته کننده برای من نبوده است. شاید علتش توجه من به روایت امام صادق(ع) است که می فرمایند: خسارت زده و زیان دیده است آن کسی که امروزش مانند دیروزش باشد. من مثل همه شما از دیروز درس هایی گرفته ام که امروز آن ها را مشق کرده و در صورت قبولی، فردا به دیگری دیکته خواهم کرد. این جریان زندگی هست که من را نسبت به افعال تکراری خسته نمی کند. روز نوشت های من زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
وثیقه طلا برای دو میلیون! دنبال گرفتن وام بودم. در اینترنت که جستجو کردم با برخی از آگهی ها با این تیتر مواجه شدم: پرداخت وام فوری با وثیقه گذاشتن طلا. با خودم گفتم برای اطلاع از شرایط این وام حضوری به بانک های شهر سَرَک بکشم و پرس و جویی کنم. نتیجه ای که الآن برای شما می گَم ماحصل قریب به سه ساعت گشت و گذار در بانک های متعدد و رنگارنگ و شیک و باکلاس شهر هست. طلای ۵۰ میلیونی بیار، دو میلیون با سود یازده درصد یکساله بهت میدیم. آخه مرد ناحسابی من از صندوق قرض الحسنه ای که با رفیقام تشکیل دادیم، بخوام وام بگیرم، سه سوته بحسابم میریزن اون دو میلیون رو. اون هم قرض الحسنه. خلاصه اینکه بانکدارهای ما خیلی پولدارن و به راحتی پول از دست نمیدن. مگه اینکه تو هم پولدار باشی و سودی واسشون داشته باشه. روز نوشت های من زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
کچل همون کچله. کچله، وقتی میره پایین شهر، میگن طرف زندان بوده. همون کچل وقتی میاد مرکز شهر، میگن سربازه. وقتی هم میره بالا شهر، میگن طرف مکه رفته. کچل همون کچله. شکل یکی هست اما نگاه ها متفاوته. یک مدل ریش هست که پیرایشگرها اون رو با اسم های متفاوتی میشناسند. چون وقتی یک طلبه میاد، میگه محرابی برام بزن. آدم معمولی میاد، میگه کله قندیش بکن. وقتی هم که سوسوله میاد، میگه ریش بزیش بکن. خب همشون یکی هستند، اما این تفاوت نگاه مردم هست که متعدد کرده اسم یک مدل ریش رو. این تفاوت نگاه مردم به زندگی هست که متفاوت کرده زندگی هارو. روز نوشت های من زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها تسلیت باد. حضرت ام البنین(س) در رثای فرزند شهیدش عباس بن علی علیه السلام می فرماید: یا مَن رَاَی العبّاسَ کَرَّ علی جماهیرِ النَّقَد. وَ وَراهُ مِن اَبناءِ حَیدَرَ کُلَّ لَیث ذی لَبَد. اُنبِئتُ اَنَّ اِبنی اُصیبَ بِرَأسِهِ مَقطوعَ یَد. وَیلی علی شِبلی اَمالَ بِرَأسه ضَربَ العَمَد. لَو کانَ سَیفُکَ فی یَدَیکَ لَما دَنی مِنکَ اَحَد. ای آن که عباس را دیدی در حالی که بر گله های گوسفند حمله می کرد. و فرزندان حیدر، همه، چون شیرهای یال دار به دنبال او بودند. به من خبر دادند که بر سر فرزندم ضربتی رسید در حالتی که دست او بریده بود. وای بر من که سر پسرم از ضرب عمود پیچیده شد! اگر شمشیرت در دستانت بود، احدی به تو نزدیک نمی شد. منتهی الآمال، ص۴۵۵.
سرّ آن که جهاد فی سبیل الله با هجرت آغاز می شود در کجاست؟ طبیعت بشری در جست و جوی راحت و فراغت است و سامان و قرار می طلبد. یاران! سخن از اهل فسق و بندگان لذت نیست، سخن از آنان است که اسلام آورده اند اما در جست و جوی حقیقت ایمان نیستند. کُنج فراغتی و رزقی مُکفی... دل خوش به نمازی غراب وار و دعایی که بر زبان می گذرد اما ریشه اش در دل نیست، در باد است. در جست و جوی مأمنی که او را از مکر خدا پناه دهد؛ در جست و جوی غفلت کده ای که او را از ابتلائات ایمانی ایمن سازد، غافل که خانه غفلت پوشالی است و ابتلائات دهر طوفانی است که صخره های بلند را نیز خُرد می کند و در مسیر دره ها آن همه می غلتاند تا پیوسته به خاک شود.
ای تشنگان کوثر ولایت! بیایید... من سرچشمه را یافته ام. وااسفا! باطن قبله را رها کرده اید و بر گِرد دیوارهایی سنگی می چرخید؟ بیایید... باطن قبله اینجاست. به خدا، اگر نبود که خداوند خود این چنین خواسته، می دیدی کعبه را که به طواف امام آمده است و حجرالاسود را می دیدی که با او بیعت می کند. مگر نه این که انسان کامل، غایت تکامل عالم است؟ ...ای امت آخر! بر شما چه رفته است؟ مگر تا کجا می توان در مُحاق غفلت و کوری فرو شد که خورشید را نشناخت؟
عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو. عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو؛ و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگر چه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نبُرَد، عشق را در راهی که می رود، تصدیق خواهد کرد؛ آن جا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست. یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن، که گذرگاه است... گذر از نفس به سوی رضوان حق. هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه، رحل اقامت بیفکند؟... و مرگ نیز در اینجا همان همه با تو نزدیک است که در کربلا، و کدام انیسی از مرگ شایسته تر؟ که اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را از مرگ معاف دارد، حسین که از من و تو شایسته تر است. الرّحیل، الرّحیل! یاران شتاب کنید. روز نوشت های من زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا...
گناه کاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می پذیرند.
غفلت در غفلت بیماری پنهان ما... تنها راه خروج از این چاه غفلت آن است که انسان نسبت به غفلت خویش تذکر پیدا کند.
براستی کیست سید مرتضی؟ شهید آوینی را عرض می کنم. چگونه به این شیوایی کلام رسیده است؟ مطالب کربلا را بارها شنیده ام. اما با لحن و کلام سید مرتضی دنیایی تازه برویم گشوده شده است. او در بخشی از کتاب فتح خون در مطلع کربلا می گوید: 《دهر هیچ کس را ناآزموده رها نمی کند؛ صبورانه در کمین می نشیند تا تو را به دام امتحان درآرد و کارت را یک سره کند که اِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ》. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
کلام را برای بیان راز نیافریده اند. مفتاح گنجینه راز، سکوت است، نه کلام.
دنیا صراط آخرت است. جهان بینی و زاویه دید و نگاه من به دنیا و اطراف است که جهت دهی زندگی من را مشخص می کند. شهید آوینی در کتاب فتح خون می فرماید: 《اگر تو را چشم بود، می دیدی قیامتت را که در این عرصه برپا شده است! اگر این جا با حسینی، آن جا نیز با حسینی و اگر این جا با یزید، نیک بنگر، آنک یزید است که تو را به سوی جهنم امامت می کند》. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
جهان برای من آفریده شده است. در دوران نوجوانی هنگام تشکیل شخصیت هر فردی، فیلمی را از قاب سیمای جمهوری اسلامی تماشا کردم که جهانم را تحت شعاع قرار داد. داستان راجع به مردی بود که در دنیایی میزیست که اطرافش همه تحت کنترل فردی واحد قرار داشت و همگی برای او و برای پرورش او در کنار آن نقش اول فیلم قرار داشتند. بگونه ای که درد و رنج، سختی و مصیبت، لحظات شیرین و خوشایند، همگی برای آن بود که این فرد به رشد و جهان بینی صحیح برسد. و حتی پایان فیلم را کارگردان بی انتها گذاشت و در حالی که مرد نقش اول فیلم در پی جستجوی حقیقت بود و بعد از پیمودن دریاها و رسیدن به دیواری هم رنگ آسمان، پی به جهانی ماورای این دنیای تابکنون در آن بوده، برده و اینچنین فیلم به پایان رسید. براستی که حقیقت دنیا در نگاه من اینچنین است. همه موجودات برای من آفریده شده اند که از آنان درس و عبرت گرفته و از حلائل آن بهره جسته و از محارم آن دوری کرده و دواما بدنبال یافتن حقیقتی باشم که پایان حیات مادی، سرآغاز مسیری ابدی است، که متناسب با کاشته های مزرعه دنیا، در فصل برداشت آخرت درو خواهم کرد. خوشا آنان که دائم در نمازند بوقت ارتجاع در شور و نشاطند. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
مویدات رسید. امروز در درس خارج شیخ جواد فاضل لنکرانی مستشکل از سوره شمس و ارتباط خورشید و ماه و زمین و آسمان و روز و شب با رشد نفس آدمی پرسید. استاد همان گفت که ما گفتیم. جهان آفریده شده اند برای رشد انسان و برای تکامل نفسانی او. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
ملزومات قیام. یکی از آیاتی که انقلابیون به حجیت قیامشان استناد می کنند آیه شریفه 《قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا》 است. خداوند به تمام مخاطبینش امر می کند که به پا خیزید و دوتا دوتا و یکی یکی برای خدا قیام کنید. قیام لله یعنی قربة لله کاری و عملی را انجام دادن. از کوچکترین کارهای روزانه تا بزرگترین آن، که مبارزه با طاغوت و نبرد با اهریمنان است. اما لازمه ادامه دار بودن اثرات این قیام و وظیفه لاینفک انقلابیون تفکری است که خداوند در آیه شریفه بدان اشاره فرموده است. تفکر در علت قیام، اهداف قیام، پیدا کردن دلایل قیام، آسیب شناسی و مبرا کردن خود و خویشان و اطراف و سایرین از آفت های فراموشی آرمان های انقلاب. اگر این تفکر نباشد مسیر قیام تغییر پیدا کرده و منجر به دگرگونی اهداف و آرمان های انقلاب خواهد شد. امری که مقام معظم رهبری بدان بارها اشاره فرموده اند. مهمترین قشر جامعه که باید متکفل این عرصه در جامعه شوند، حوزه علمیه و روحانیون هستند. در واقع ایشان باید اتاق فکر انقلاب بوده و همیشه در صحنه فکری و ایدئولوژی حمایت از انقلاب حضور فعالانه و جدی داشته باشند. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
🔷چله نشینی انقلاب: پیامدها و هشدارها مردم آزادی خواه ایران اسلامی، با حمایت از امام خمینی(ره)، به توفیقاتی دست یافتند که کمتر انقلابی موفق به دستیابی آن شده است. شکست هیمنه پوشالی استکبار جهانی و به رخ کشاندن ناکارآمدی کلیشه های طاغوتی، برخی از موفقیات انقلاب مردم ایران اسلامی است. خداوند می فرماید: سرنوشت هیچ قوم و گروهی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خود تصمیم بر تغییر بگیرند. مردم ایران به تبعیت از امام(ره) بدنبال جایگزینی حاکمیت اسلامی بجای حاکمیت طاغوت، تصمیم به تغییر گرفته و در این مسیر، خون دل ها خورده و رنج دوران کشیده و خون های بسیاری در راه اسلام تقدیم کردند. از همینرو به پاسداشت این جانفشانی ها و از خودگذشتگی ها، وزارت فرهنگ و ارشاد، دوازدهم تا بیست و دوم بهمن را بعنوان دهه فجر نامگذاری کرد تا مردم ایران همیشه به یاد این تغییر و انقلاب بوده و همیشه پاسدار خون شهیدان و آرمان های ایشان باشند. اکنون چهل و دو سال از آغاز پیروزی انقلاب می گذرد و دشمنان انقلاب یا نابود و محو گشته و یا در آستانه نابودی هستند. کسانی که از صدای شعارها و آرمان های الهی و آسمانی انقلابیون ایران، پایه های حکومتشان بلرزه درآمده و تمام سعی و تلاش خویش را بر نابودی این انقلاب جمع کرده و گاها با خیال خام خویش مدعی نابودی انقلاب می شوند. محاسبات اشتباهی که تمامی دشمنان اسلام از ابتدای ظهور دین خاتم تاکنون مبتلای آن بوده و همین امر، موجب هلاکت و سردرگردانی آنها بوده است. اکنون که یک چله از انقلاب گذشته و وارد چله دوم و گام دوم انقلاب شده ایم بر جوانان که مدیران آینده این مرز و بوم هستند شایسته است که با استفاده از تجربه گذشته و شناخت آن، زیر بار مسئولیت رفته و شجاعانه و مجاهدانه تن به مسئولیت بدهند و اهداف اصلی امام(ره) از تشکیل این انقلاب را شناخته و اقدام به محقق سازی آن نمایند. جوانان انقلابی و حزب اللهی ایران اسلامی بازوان تحقق آرمان های الهی و جهانی امام(ره) هستند. غفلت از تاریخ انقلاب و سبک زندگی و فکری امام(ره) که بعضی نا اهلان بدنبال تغییر آن هستند، زنگ هشداری است که مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید داشته و از همگان علی الخصوص جوانان درخواست مطالعه و تحقیق و پژوهش در اندیشه امام راحل داشته اند. امید است که جوانان انقلابی با بهره گیری از اندیشه امام و رهبری به توصیه های هفت گانه مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب جامه عمل پوشانده و گام دوم را هوشمندانه و مقتدرانه برداشته که به تعبیر خداوند حکومت نهایی جهان ارثیه بندگان صالح خدایی است. پایان. مجتبی میرزایی. https://eitaa.com/roozneveshthayeman https://eitaa.com/ammarionn https://eitaa.com/EmamHosain3
خواب و رویا با جمعی از دوستان طلبه قصد سفر به منطقه ای خوش آب و هوا داشتیم. به منزل یکی از دوستان که پدرشان از علما بود وقتی رسیدیم، ما رو به داخل منزل دعوت کردند و در منزل خودشان از ما سوالاتی پرسیدند. برخی استرس داشتند از پاسخ دادن به سوالات ولی در کل جو شادی وجود داشت. سوال اولی که از من پرسیده شد، راجع به ادبیات عرب بود. جواب دادم. از چند نفر سوال پرسیدند. وسط سوال پرسیدن، من پاشدم و اتاق رو تمییز کردم، چینش دوستان رو منظم کردم. موقع سوال دوم احساس کردم از کتاب داستان محمدباقر(پسرم) که چند روز پیش براش خونده بودم سوال کرد. در مورد پیتروس بود. فرشته ای که بین طالوت و جالوت بود. تا این سوال رو پرسید تا اومدم جواب بدم سمت چپم از پنجره بسیار بزرگی که وجود داشت، آسمان رو دیدم که صدای رعد و برق و غرش شنیده شد و همراه هر غرش و صدا دود سیاهی در آسمان صاف و آبی و بدون رنگ می آمد. به دوست کنار دست چپم گفتم نگاه کن. ولی او توجهی نکرد. ناگهان دکل بزرگ مخابرات که مشرف بر دکل های کوچک ارتباطی بود، بر اثر این صاعقه تخریب شد و در حال افتادن بر روی دکل های کوچک و آمدن سمت ساختمانی که ما در آن بودیم و در حال مشاهده ما وقع بودیم بود که همگی دست پاچه شدیم و پا به فرار گذاشتیم. من اول دنبال کفشم گشتم. بعد یادم آمد در گوشه ای از اتاق انگشتر و تسبیح و پول و مدارکم هست و با ترس و دلهره اینکه این دکل روی من نیفتد رفتم آنها را بردارم در حالی که بقیه پا به فرار گذاشته بودند. ناگهان در حالی که دور گردنم خیس شده بود از خواب پریدم و هنوز اذان صبح را نگفته بودند و مشغول نوشتن این رویا بودم که ندای الله اکبر از بانگ مساجد به صدا درآمد. روز نوشت های من زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. https://eitaa.com/roozneveshthayeman