eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
21.6هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
19.2هزار ویدیو
74 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجمع عظیم در خونخواهی و قطره‌های خون تو تکثیر میشود با هر تپش در دل این بی‌قرارها در پاکستان تاکنون بیش از ۳۰۰ تجمع بزرگ برای بزرگداشت و خونخواهی سپهبد قاسم سلیمانی برگزار شده است..... 👉 @roshangarii 🚩
✍️ 💠 انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت می‌کشید و دستان مردانه‌اش به نرمی می‌لرزید. موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت می‌درخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانه‌اش چسبیده بود که بی‌اختیار خنده‌ام گرفت. 💠 خنده‌ام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با به رویم لبخند زد. دیگر از دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم. تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا می‌دیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و شده است. اصلاً نمی‌دانستم این تحول را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!» 💠 سرم را بالا آوردم و در برابر چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمه‌ای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو می‌گرفت و من نمی‌خواستم چیزی بگم. می‌دونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت می‌کشی.» از اینکه احساسم را می‌فهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبلاً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.» 💠 مستقیم نگاهش می‌کردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اون‌روز اون بی‌غیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!» پس آن پست‌فطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بی‌شرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامش‌بخش حیدر دوباره در گوشم نشست :«دخترعمو! من اون‌روز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط قبول نمی‌کرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.» 💠 کلمات آخرش به‌قدری خوش‌آهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر می‌خواهد. سپس نگاه مردانه‌اش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار می‌کنم! وقتی گریه‌ات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اون‌روز روم نمی‌شد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!» 💠 احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش کشید! میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت بود؛ به این سادگی نمی‌شد نگاه را در همه این سال‌ها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :«ببین دخترعمو! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم. من همیشه دلم می‌خواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما عمو بودید! اما تازگی‌ها هر وقت می‌دیدمت دلم می‌خواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، می‌خواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم! نمی‌فهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمی‌تونم تحمل کنم کس دیگه‌ای...» 💠 و حرارت احساسش به‌قدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای برد :«همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که می‌خواست بهت بگه. اما من می‌دونستم چی‌کار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلاً حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!» سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خنده‌اش گرفت و زیر لب ادامه داد :«اما امشب که شربت ریخت، بابا شروع کرد!» و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت. 💠 دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :«چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!» سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خنده‌ای که لب‌هایش را ربوده بود، پرسید :«دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزه‌اس؟» 💠 من هم خنده‌ام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :«فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزه‌ای شده!» با دست مقابل دهانم را گرفتم تا خنده‌ام را پنهان کنم و او می‌خواست دلواپسی‌اش را پشت این شیطنت‌ها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از طپش‌های قلبش می‌لرزید، پرسید :«دخترعمو! قبولم می‌کنی؟»... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
🔶چه خوبه این روزا با هم #مهربون تر باشیم. مهربونی خیلییییی خوبه🥰😍 #مستاجر #صاحبخونه #صاحبخانه #عید #عیدی #اجاره #مهربان #مهربانی #انرژی_مثبت #نیکی #عمل_صالح #پول #کرونا #پول_پرستی #فرهنگ_اسلامی #فرهنگ_آمریکایی #لیبرال #تربیت #فرهنگ 👉 @roshangarii 🌹
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 نوجوان ها و جوان های شهر با زبان و اومدن تشکر کنن از و و از اونور هم ضدانقلاب داره یه سری نوجوان خام رو تحریک میکنه، برن های سیار که زن و کودک و مرد بیمار ، پدر و مادرها و بچه های خود ما، دارن توش درمان میشن، به آتش بکشن.. فقط تفاوت و بی فرهنگی نیست، تفاوت و هم هست، تفاوت و هم هست.. تفاوت حلال زادگی و حرام.. ماشاالله عزیزان .. 👉 @roshangarii 🚩
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ فرانسیس فورد کاپولا، و که پنج جایزه و دو نخل طلای را در کارنامه خود دارد، در جریان نشست خبری جشنواره بین‌‌‌المللی فیلم مراکش در سال ۲۰۱۵، که ریاست هیئت داوران را برعهده داشت، در جواب سوال یکی از حاضران درباره اوضاع کنونی جهان و نقش ، به شعار اصلی یعنی بخشندگی و مهربانی اشاره می‌کند و می‌گوید که با مهربانی خداوند شروع می‌شود و ما به این خدا اعتماد داریم؛ این خدا می‌تواند ما را از فتنه‌هایی که جهان با آن روبه‌رو است نجات دهد. ‌ کاپولا در طول عمر خود فیلم‌های زیادی را کارگردانی و نویسندگی کرده است که سه‌گانه‌ «پدرخوانده»، «اینک آخرالزمان» و «مکالمه» آثاری است که عمده مخاطبان با آن آشنا هستند 👉 @roshangarii 🚩
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاغل در : 📍اول کار از خانواده ها امضا می‌گیرند سپس با انتخاب دکتر دستگاه تنفسی را از بعضی خصوصا 65 ساله به بالاها قطع میکنند.. تا بمیرند.. اینجا . ... .. کشورهایی که برای ما دم از و حق حیات میزنند. ولی خودشون انقدر وحشیانه آدم میکشند.. چقدر خوب را رسوا کرد.. یه عده هنوز دارن سنگ این جنایتکارهای نایس! رو به سینه میزنن و و و اروپاییها را به سر و میکوبند.. کاش ببینن حقیقت را👆 👉 @roshangarii 🚩
🔶 در چه خبره؟ دستگاههای .. همگی مقصر تغییر و جامعه اند.. به دروغ و حیله میگویند و و و و و .. هستند.. و کسی نمیگوید مگر ، ، ، ، ، بودن، ، بودن و.. واقعیت های جامعه نیست؟ 🤔😞 👉 @roshangarii 🚩
🔶. دستگاههای فرهنگی .. همگی مقصر تغییر و جامعه اند.. به دروغ و حیله میگویند و و و و بی ادبی و .. هستند.. و کسی نمیگوید مگر ، ، پاکی، ، ، مومن بودن، وفاداری، کاری بودن و.. واقعیت های جامعه نیست؟ 🤔😞 👉 @roshangarii 🚩