eitaa logo
روشنگر مدیا
924 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
580 ویدیو
68 فایل
ارتباط با ادمین: @RmediaAdmin خرید نسخه فیزیکی روشنا: 09199163684 خرید نسخه دیجیتال روشنا: https://b2n.ir/x56424 وب سایت: www.RoshangarMedia.com آپارات: aparat.com/Roshangarmedia یوتیوب: @roshangarmedia" rel="nofollow" target="_blank">youtube.com/@roshangarmedia اینستاگرام: Roshangar.Media@
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🍃🌼 🍃🌼✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌼 ♦️نحوه اسلام آوردن "عدی بن حاتم طایی" نمونه ای از تکریم و احترام مردم توسط رسول خدا (ص) ✳️من در ابتدا بودم . در میان قوم و قبیله خود، قدرت و شوکت داشتم. هیچ عربی را به اندازه رسول خدا (ص) دشمن نمی دانستم، اسلام روز به روز گسترش می یافت و من هر لحظه انتظار حمله سپاهیان را به قبیله خود می کشیدم، به یکی از غلامانم دستور دادم تعدادی شتر چالاک را آماده و در جایی نگهداری کند تا در صورت لزوم از آن ها برای فرار استفاده کنم. روزی همان غلام به من گزارش داد سپاهیان اسلام در همان حوالی دیده شده اند. من زن و فرزندانم را سوار کردم و به شام که محل زندگی بود گریختم. به خاطر عجله ای که داشتم، خواهرم را فراموش کردم. ✳️مسلمانان گروهی از قبیله عدی از جمله خواهر وی را کرده نزد رسول خدا (ص) بردند، و آن ها را در کنار مسجد در جایگاه اسیران جای دادند و خواهر عدی که بانویی زرنگ و جسور بود برخاست و گفت: ای خدا، پدرم مرد و سرپرستم مرا تنها گذاشت و گریخت. بر من منت بگذار و مرا آزاد کن، حضرت رسول (ص) فرمود: سرپرست تو که بود؟ پاسخ داد: عدی بن حاتم (برادرم) حضرت فرمود: همان که از خدا و گریخت سپس از آنجا گذشت.   ✳️دختر حاتم طایی تا سه بار درخواست خود را مطرح کرد. خودش می گوید: شده بودم و تصمیم نداشتم روز سوم درخواست خود را مطرح کنم. اما مردی که در پشت سر حضرت حرکت می کرد و بعدا فهمیدم " بن ابیطالب" است، به من اشاره کرد که امروز درخواست خود را تکرار نما، من نیز با همان سخنان روزهای گذشته، خواهان آزادی شدم. حضرت فرمود: مقدمات سفرت را آماده کرده ام عجله مکن هرگاه افرادی مورد اعتماد از قبیله ام به شام رفتم. سفرم را پیامبر (ص) تهیه کرده بود. ✳️دختر حاتم طایی برادرش را در آن جا سخت کرد، که چرا خانواده خود را از معرکه بیرون برده اما وی را تنها گذاشته است. عدی از خواهرش عذرخواهی کرد. و برای رفتن به حضور پیامبر (ص) از او نظر خواست. خواهرش گفت: صلاح تو در این است که نزد او بروی، اگر واقعا (ص) باشد با گرویدن به او سعادتمند می شوی و اگر هم پادشاه باشد شخصی چون تو در دربار وی نخواهد شد. عدی می گوید: به سوی مدینه حرکت کردم، در مسجد به خدمت رسول خدا (ص) رسیدم. ✳️ حضرت به من از جای برخاست و مرا به خانه برد. در راه خانه، پیرزنی به او برخورد، و مدتی طولانی آن بزرگوار را سر پا نگه داشت و حضرت بدون اینکه کمترین اظهار ناراحتی کند به حرفهای او گوش داد. با خود گفتم به خدا این روش نیست. در خانه اش مرا به روی زیراندازی از لیف خرما نشاند و خودش روی زمین نشست. باز با خود گفتم این نیز از رفتار شاهان نیست. وی در نتیجه رفتار و پیامبر(ص) اسلام آورد و جز یاران با وفای حضرت علی (ع) بود. @feraghvaadyan @rahyafte_com
روشنگر مدیا
🔺نقد تعالیم دوازده‌گانه 🔸روشنگر به نقل از سایت بهائیت‌شناسی/ رهبران و به دنبال آن پیروانشان مدّعی هستند آئین نوظهور آنان الهی و برحق بوده و از طرف پیامبر جدیدی بنام میرزا حسینعلی نوری مازندرانی برای مردم عصر اتم ارائه شده است! 🔸حسینعلی نوری بعنوان پیامبر خود خوانده بهائیت با سوء استفاده از جهل و نادانی پیروانش بر آنان مسلط شده آراء و افکار خود را رنگ الهی داده و مطالب دیگر را در قالبی نو به پیروانش عرضه کرده که خواهیم دید این تعالیم جز لقلقه زبان و فریب مردم ساده دل چیزی نیست؟ 🔸عباس در شهر ضمن یک سخنرانی، اصولی را از قول پدرش حسینعلی نوری بیان داشته که گویا برای نخستین بار در جهان مطرح می شود. عبدالبهاء حقیقت را هدایت الهی و یکی از فضائل عالم انسانی دانسته که بزرگترین وظیفه انبیاء الهی نیز اعلام حقیقت در جهان بود. وی در کتاب مجموعه خطابات عبدالبهاء جلد 2 صفحه 144 سطر 16 می گوید: « اوّل تعلیم بهاءالله تحرّی حقیقت است. انسان باید تحرّی حقیقت کند و از تقالید دست بکشد». 🔸عبدالبهاء تحری حقیقت را در این کتاب اولین تعلیم پدرش بیان کرده و در صفحه ای دیگر از همین کتاب، اولین تعلیم را عنوان می کند! وی در همان کتاب صفحه 5 سطر 2 می گوید: « اوّل تعلیم او وحدت عالم انسانی است؛ فرمود: همه بندگان یک خداوندند، و در ظل یک مربی حقیقی خداوند خلعت انسانیت را بدوش کل داده.... ثانی تعلیم بهاء الله تحرّی حقیقت است، که اگر ملل و ادیان تحرّی حقیقت نمایند، متّحد شوند؛ حضرت ترویج حقیقت کرد، و همچنین حضرت و حضرت و حضرت اعظم...». 🔸عبدالبهاء طوری از تحرّی حقیقت دفاع می کند، گویا قبل از پدرش کسی چنین حرفی نزده است. در حالی که جستجوی حقیقت، جوهره عقل و روحیّه همه انسان هاست؛ حتّی نیز از این سرشت بشری استثناء نیستند. آنها آن قدر از اطرافیانش پرسش می کنند تا چیزی یاد بگیرند و بفهمند. زیرا روحیّه انسانها جستجوگری است و خداوند متعال این روحیّه را در ذات انسان‌ها قرارداد تا بتوانند در زندگی خود پیشرفت نموده و حقیقت را از تشخیص دهند و در زندگی به کمال برسند. 🔸علاوه بر اینکه معلوم نشد که اول میرزا حسینعلی تحری حقیقت است یا وحدت عالم انسانی؟ و این یک تناقض‌گوئی آشکار است که از عبدالبهاء در یک کتاب سر زده است و این چیزی نیست جز اینکه این مطالب برای آنان چندان اهمیتی نداشته، فقط جهت سرگرم کردن پیروان خود و افکار عمومی از آن استفاده می کنند. 🖇ادامه مطلب: http://www.baha9.ir/post/713 @Feraghvaadyan
💢دیدگاه و نسبت به ❗️ 💠روشنگر به نقل از کانال نقدوبررسی بهائیت/ گفت‌وگوی مبلّغی بهائی با یک پژوهشگر در زمینه‌ی ، در مورد دیدگاه پیامبرخوانده‌ی بهائی و جانشین او نسبت به مسئله‌ی : 🖋پژوهشگر: مگر پیامبرخوانده‌ی بهائیت حکم به نداده و گفته است: «اكثری از مردم محتاج به اين فقره (ربا) مشاهده می‌شوند، چه اگر ربحی در ميان نباشد، امور معطل و معوق خواهد ماند... لذا فضلا علی العباد (: منّتی بر بندگان)، ربا را مثل ديگر كه ما بين مردم متداول است، قرار فرموديم يعنی ربح نقود ()، از اين حين كه اين حكم مبين از سماء مشيت نازل شد، و طيب و است».[1] 🖍مبلّغ بهائی: بله ایشان با توجه به چنین فرمانی داده‌اند. 🖋پژوهشگر: آیا این حکمی بر خلاف آیات الهی نیست که ربا را به تشبیه کرده است؟![2] 🖍مبلّغ بهائی: شاید به همین خاطر عبدالبهاء، از رباخواری منع کرده است: «من بعد تنزيل به نفسی ندهيد زيرا عبدالبهاء تنزيل دوست ندارد ولو اينكه مشروع است مگر اما از احدی تنزيل مگيريد».[3] 🖋پژوهشگر: مگر پیامبرخوانده‌ی بهائی (بر خلاف تصریح ادیان الهی)، حکم به جواز رباخواری از جانب خدای تعالی نداده بود؛ پس چطور عبدالبهاء خودسرانه از آن نهی کرده است⁉️ مگر عبدالبهاء در بهائیت، مقامی فراتر از مفسّر آیات بهاء دارد که خودسرانه دستور به لغو فرامین او می‌دهد⁉️ به راستی چگونه ممکن است كاری را كه پیامبرخوانده‌ی بهائی به خاطر لطف به بندگان از جانب خدا حلال كرده، به خاطر عبدالبهاء ممنوع شود⁉️ 🆔 @n_bahaiat 📚پی‌نوشت: 📘[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، ص 202. 📗[2]. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ... [بقره/279-278]؛ ای کسانی که آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید؛ اگر ایمان دارید؛ پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به و او برخاسته‌اید». 📘[3]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، ص 204. 🆔 https://t.me/feraghvaadyan 🆔 https://eitaa.com/feraghvaadyan 🆔 https://sapp.ir/feraghvaadyan
🔷اصول اعتقادی فرقه اسماعیلیه 📌اسماعیلیه، عقاید خود را بر یک توجیه فلسفی از جهان موجودات بنا نهاده و معتقدند خداوند ابتدا را آفرید و او از هر جهت کامل بود و به وسیله‌ عقل، نفس را خلق کرد و نفس نسبت به عقل مانند نطفه نسبت به طفل است و چون نفس، مشتاق رسیدن به کمال عقل شد، نیاز داشت که از نقص به طرف کمال حرکت کند و حرکت هم نیازمند ابزار حرکت بود، از این جهت افلاک آسمانی پدیدار شد که با تدبیرِ نفس، حرکت دَوَرانی پیدا کرد و انواع موجودات از جماد، نبات و انسان به وجود آمدند. ▪️نبی، صاحب عقل کلی و وصی، صاحب نفس کلی است؛ نبی، انعکاس عقل کل در عالم محسوسات است و وصی، انعکاس نفس کل در عالم محسوسات. همان‌گونه که افلاک به تحریک نفس حرکت کردند، افراد انسانی نیز به تحریک از نقص به سوی کمال حرکت می‌کنند.(1) ▫️آن‌ها برای عدد هفت، قداست قائل بوده و بر همین اساس معتقدند حیات انسان و جهان، هفت دوره دارد و در هر دوره‌ای پیامبر و امامانی هستند که عبارت‌اند از: امام مقیم، رسول ناطق (گویا)، اساس و هفت امام که هر دوره به هفتمین آنان تمام می‌شود. امام مقیم، کسی است که به تعلیم و تربیت رسول ناطق می‌پردازد و او را به پا می‌دارد. اساس، شخصی است که رفیق و یاور ناطق و امین اسرار اوست. امام متمّ، کسی است که مکمل و متمم ادای رسالت است. وی مسئول دعوت به باطن‌گرایی، نگهبان و مفسر افکار باطنیه است. 💢از نظر ، امام ممکن است دوگونه باشد: مستودع یا مستقر؛ امام مستودع، کسی است که پسر امام و بزرگ‌ترین فرزندان او و دانای بر همه‌ اسرار و رموز امامت است، جز اینکه او را حقِ واگذاری امامت به فرزندانش نیست و امامت در نزد او امانت و ودیعه است و او را «نائب‌الغیبه» نیز می‌نامند. اما امام مستقر، کسی است که از تمام امتیازات امامت برخوردار است و حق دارد که امامت را به فرزندانش واگذارد و آنان وارث امامتش باشند. در این دیدگاه،‌ مستقر در دور اول جهان، «انوش» و فرزندان او هستند. 📚1.مشکور، محمدجواد، تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام تا قرن چهارم، انتشارات اشراقی، ص۲۳۰. @feraghvaadyan