🔀 #بدعت ‌های #انجمن_حجتیه 🔘 موضع اعضای #انجمن_حجتیه در مورد بدعت‌ها ⬅️ رویکرد امروز اعضای انجمن‌حجتیه، نسبت به بدعت‌‌های آقای حلبی را می‌توان در دو دسته خلاصه کرد: 🔺دسته اول: 🔹این دسته به نظر منصفانه‌تر تأمل می‌کنند و می‌گویند «ما در این مسائل به نظرات آقای حلبی کاری نداریم.» این انجمنی‌ها، ادعا کنند که بدعت‌ها، حرف و نظر شخصی آقای #حلبی است؛ بنابراین از لحاظ پذیرش آن به عنوان بدعت، یک قدم جلو هستند، اما باید دید آیا تفکیک میان موضع انجمن و حلبی، امکان‌پذیر است یا خیر؟ ❌نمی‌شود در عین قبول رهبری، حرف و بدعتش را نادیده گرفت. پذیرفتن ولایت، یعنی پیروان باید پاسخگوی اعمال، کردار و مواضع رهبر بود. آیات و احادیث بسیاری در رابطه با اهمیت امام و رهبر وجود دارد. وقتی انجمن‌حجتیه در تمام عملکردش به حلبی رجوع می‌کند، حتی اگر مدعی شوند که لفظ امام و رهبر را برایش به کار نمی‌برند، نمی‌توانند منکر شوند که آقای حلبی، #رهبر فکری و معنوی انجمن است. ضمن اینکه همه سران انجمن در مورد حلبی، عقیده‌ای افراطی داشته و او را با دو واسطه، مرتبط با امام زمان(عج) دانسته‌اند. آن‌ها مدعی‌اند آقای حلبی، معارف خود را از حضرت می‌گرفت. 📜جدای از این، حدیثی کلیدی در مورد بدعت وجود دارد که: «هر گاه بدعتها در ميان امت من ظاهر گردد، بايد كه عالم، علم خود را ظاهر كند (و بيان نماید كه آن بدعت است). پس هر كه آن را اظهار نكند، لعنت خدا بر او باد.»(1) بنابراین، در صورت مطرح شدن بدعت، همین که شخصی به بدعت بودن آن پی ببرد، عالِم به آن مسئله محسوب شده و نیاز نیست عالِمِ مطلق باشد، فلذا استنکار آن #واجب است و در غیر این صورت، لعنت خدا بر او خواهدبود. پس حال که بدعت آقای حلبی روشن است، انجمنی‌ها باید با #تبری از آن، از ننگ امامت او به ظلالت، خارج شوند چراکه «و كُلُّ بِدعةٍ ضلالةٌ»(2) فلذا هر فرد متدین، متشرع و اهل دین و ولایتی، خود به خود از پیروی چنین فردی به #انکار آن می‌رسد. 🔶از طرف دیگر، اولین شرط برای هر پیشوا، «#عدالت» است، در حالی‌که بدعت، بالاترین مرتبه ضلالت و فسق است. نمی‌توان کسی را به رهبری قبول داشت، مدعی بود با دو واسطه به وجود مقدس حضرت صاحب(عج) متصل است، تبلیغ و ترویجش کرد و در عین حال از بدعت او چشم‌پوشی نمود. همان‌طور که خود انجمن، افرادی مثل «ابوالفضل برقعی» را -که بدعتی کمتر از حلبی داشت- مذمت و رد می‌کنند، بنابراین باید به احوال پیشوای خود نیز نظر نمایند. ادامه دارد... 📚پی‌نوشت: 1.کلینی، محمد‌بن‌یعقوب‌بن‌اسحاق، الکافی، ج1، ص199. 2.بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۶۳ @Feraghvaadyan