💠 مکتب کابالا خاستگاه فرقههای رازآمیز
1⃣ روشنگر به نقل از پایگاه مقابله با حلقه/#کابالا نامی است که بر #تصوف_یهودی اطلاق میشود. پیروان آئین کابالا یا همان کابالیستها این مکتب را دانش سری و پنهان حاخامهای یهودی میخوانند و برای آن پیشینهای کهن قائلاند. برای نمونه، #مادام_بلاواتسکی رهبر فرقه #تئوسوفی مدعی است که کابالا در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران، آدم و نوح و ابراهیم و موسی، نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم #بنی_اسرائیل بود.
2⃣ به ادعای بلاواتسکی، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیتهای مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ، چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیره، دانش خود را از این کتاب گرفتهاند. مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون، را از پیروان #آئین_کابالا میداند.
3⃣ این ادعا نه تنها نپذیرفتنی است بلکه برای #تصوف_یهودی (به عنوان یک مکتب مستقل فکری) نیز پیشینه جدی نمیتوان یافت. مشارکت #یهودیان در نحلههای فکری رازآمیز و عرفانی به #فیلو_اسکندرانی در اوایل سده اول میلادی میرسد. ولی فیلو واضع مکتب جدید فکری نبود و کار او را باید به ارائه اندیشههای دینی #یهود در قالب #فلسفه_یونانی و #فرهنگ_هلنی محدود دانست.
4⃣ اوج تولید فکری #یهودیان در عرصه اندیشه عرفانی در دوران پیش از کابالا، دو رساله #سفر_یصیرا (آفرینشنامه) و #سفر_بهیرا (روشنایینامه) است. این دو رساله را باید تلاشی دانست برای ارائه عقاید دینی/ سیاسی #یهود در قالب مفاهیم عرفانی رایج در دنیای اسلام.
5⃣ این میراث نه چندان غنی، که #قباله (کابالا) خوانده میشد، در سده سیزدهم میلادی به پیدایش #تصوف_یهودی (کابالا) انجامید. تا زمان فوق، قباله (کابالا) واژهای عام بود و مصداقی مشخص نداشت. نه کتابی به این نام در کار بود نه مکتبی جدی از #عرفان_یهودی . از زمان تدوین #کتاب_ظهر [ زهر / زوهر] در اواخر سده سیزدهم میلادی، واژه قباله (کابالا) بطور عمده به این کتاب اطلاق شد و پیروان این مکتب جدید #کابالیست نام گرفتند.
6⃣ کابالا، تصوف جدید یهودی نیز به شدت متاثر از #فرهنگ_اسلامی است و حتی بسیاری از مفاهیم آن شکل عبری مفاهیم رایج در فلسفه و عرفان اسلامی است. درواقع، اندیشهپردازان #مکتب_کابالا به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی، به اقتباس از متون مفصل #عرفان_اسلامی دست زدند و با تأویلهای خود به آن روح و صبغه #یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخههای متنوع علم و دانش، از فلسفه مشائی که به وسیله ابنمیمون یهودی شد تا پزشکی و نجوم و غیره، انجام دادند. برای نمونه، باید به مفاهیم هوخمه (حکمت)، کدِش (قدس)، نفش (نفس)، نِفِش مدبرت (نفس مدبره)، نِفِش سیخلت (نفس عاقله)، نِفِش حی (نفس حیاتبخش)، روح و غیره در کابالا اشاره کرد.
🔹آیین یهود بر اساس ملاحظات تاریخی و نیز ظرفیتهای درونی خود عرفانی مستقل ندارد و آنچه به نام قبالا (کابالا) در عرفان یهود نام برده میشود، به تعبیر جان ناس چیزی جز این نیست که:
🔹از طریق قبالا یک نوع افکار عجیب و خیالات غریب در فلسفه و کلام یهود پدید آمد … از این احکام حروفی عجیب و غریب که وقتی در اروپا رواج فراوان پیدا کرد، شیادان زمان استفاده کردند و به دعوی مسیحیت کاذب برخاستند و به این ادلهی قبالایی متصل شدند و موجب زحمت اهل ایمان گشتند. (تاریخ جامع ادیان، ص565)
تحلیل و بررسی
✍تنها چیزی که در باب عرفان یهود یا آیین قبالا میتوان گفت این است که یهود اساساً عرفان ندارد و اگر هم چیزی به نام آیین قبالا مطرح است در واقع ترکیب و اختلاطی از کیشهای عرفانی دیگر است. کیشهایی مثل عرفان مسیحیت، یوگا و آیینهای عرفانی هند، تفکر نوافلاطونی، آیین زرتشتی و تصوف اسلامی. لذا یهود از این افتخار بیبهره است و نتوانسته چیز جدیدی در این حوزه ارائه دهد.
@Feraghvaadyan
آیا علم به تنهایی میتواند همهی واقعیتهای جهان را برای ما آشکار کند؟
روشنگر به نقل از نقد الحاد و آتییسم/راجر پنروز فیزیکدان برجستهی دانشگاه آکسفورد که به همراه استفن هاوکینگ مشترکا برندهی جایزهی فیزیک "ولف پرایز" شدهاند، در مورد این موضوع که آیا علم فیزیک و به ویژه رسیدن به " نظریهی همهچیز" که فیزیکدانان مدتهاست به دنبال آن هستند، میتواند همهی واقعییات جهان را برای ما روشن کند یا حتی با وجود رسیدن به "نظریهی همهچیز" باز هم علم توانایی بیان همهی واقعییات جهان را ندارد در کتابی که به تازگی منتشر کرده است میگوید:
Ultimately, physics only describes the part of reality that is susceptible to mathematics. Efforts such as the push to a quantum theory of gravity may bring us to a more complete understanding, but it is likely our vista will remain blurred. No doubt physics is important, but it could be there is much that is important about reality that is not physics.
ترجمه:
در نهایت، فیزیک تنها میتواند بخشهایی از واقعییت را توصیف کند که مستعد پذیرش ریاضیات باشد. تلاشهایی مانند کوشیدن برای رسیدن به یک نظریهی کوانتومی از گرانش( یا همان نظریهی همهچیز) برای ما فهم و درک کاملتری میآورد، اما احتمال دارد که چشمانداز ما همچنان تیره و تاریک بماند. شکی نیست که فیزیک مهم است، اما چیزهای مهم زیادی دربارهی واقعییت(جهان) میتوانند وجود داشته باشند که فیزیک نیستند( از فیزیک فراتر هستند).
این سخنان راجر پنروز که به وضوح اعلام میکند علم به تنهایی نمیتواند همهی واقعییات جهان را آشکار کند و چیزهای فراتر از علم نیز وجود دارد را میتوانید در سایت علمی New Scientist مشاهده کنید👇
https://www.newscientist.com/article/2114398-physics-may-be-a-small-but-crucial-fraction-of-our-reality
🔺🔺سبک زندگی مدرن و اقبال به فرقه ها
👈یکی از علل اقبال به فرقه ها به ویژه در نسل جوان, تاثیرپذیری از مدرنیته و تمایل به سبک زندگی مدرن است.
🔹در تلاش برای همسویی با ابعاد زندکی به سبک مدرنیته و حل شدن در نمادها, ارزش ها و هنجارهای آن, امکان گرایش به جریان های فرقه ای مبلغ ایدیولوژی مدرنیته افزایش می یابد.
🔹ضمن اینکه بسیاری از جنبشهای معنوی نوپدید, اساسا زاده مدرنیسم و ابزار تحقق آرمانهای آن هستند.
👈به همین خاطر, گسترش سبک زندگی مدرن و جایگزین شدن آن با سبک زندگی اسلامی و بومی هر جامعه, عملا مفری است جهت بروز و فعالیت فرقه ها و متعاقبا, گسترش احتمال اقبال به آنها.
📚بخش تحلیلی روشنگر
@Feraghvaadyan
روشنگر مدیا
رئیس جمهوری:
"اقوام همواره از نظام حمایت کردهاند".
روشنگر به نقل از پایگاه اطلاعرسانی ریاست رئیس جمهوری اظهار داشت: استانهای مرزی باید با فعال کردن بازارچههای مرزی و توسعه مناسبات تجاری با کشورهای همسایه در مسیر مبارزه با تحریم تلاش کنند و برخی از مشکلاتی که با آن مواجه هستیم توسط این استانها حل و فصل شود. وی با بیان اینکه در همه این استانها تنوع قومی و مذهبی وجود دارد که بسیار حائز اهمیت است، گفت: استانهایی که دارای تنوع قومی هستند در حقیقت باید این تنوع را یک فرصت دانسته و به هیچ عنوان نباید آن را به عنوان یک تهدید تلقی کرد.
روحانی با اشاره به حوادث دیماه سال گذشته در کشور، اظهار داشت: تنوعات قومی در روزهایی که برخی میخواستند برای کشور مشکلاتی را به وجود آورند، از نظام حمایت کردند و مشخص شد که ضدانقلاب و کسانی که میخواستند کشور را ناآرام کنند، نتوانستند بر این موج سوار شوند.
وی با اشاره به اینکه نباید احساس هویت ملی دچار تضعیف شود، اظهار داشت: همه باید اول به ایرانی بودن و مسلمان بودن خود افتخار کرده و پس از آن، قومیتها موجب افتخار ما خواهد بود و جابهجایی آنها ناصحیح بوده و هر کدام باید در جای خود مدنظر و مورد احترام باشد.
رئیس جمهوری در ابتدای سخنان خود نیز با اشاره به وقوع زلزله 6.4 ریشتری در استان کرمانشاه، گفت: لازم میدانم همدردی دولت را با مردم آسیبدیده کرمانشاه در زلزله اخیر ابراز داشته و از همه بخشهای امداد و نجات و اسکان موقت که اقدامات بسیار خوبی در ساعات اولیه انجام دادند، تشکر کنم.
#انسجام_ملی
#ادیان_توحیدی
@adyanetohidi
@feraghvaadyan
مروری بر یکی از مهمترین تیترهای خبری مربوط به بهائیت
💫 #نبش_قبر_یک_بهائی
روشنگر به نقل از کانال نقد بهائیت/ قبل از ورود در بحث یک اصل را فراموش نخواهیم کرد که این اتفاق دقیقا مشخص نیست از جانب کدام شخص و یا چه گروهی صورت گرفته است . همانقدر که بهائیان دیگران را متهم می کنند ، شبکه حقیقت بهائیت ، انجام اینگونه اقدامات را از سوی تشکیلات بهائیت و با هدف شانتاژ و مظلوم نمایی امری بعید نمی داند
خبر نبش قبر یک بهائی به نام خانم شمسی اقدسی اعظمیان در گیلاوند از توابع شهرستان دماوند و درخواست از خانواده متوفی برای دفن جنازه در گورستان خاوران تهران بود. هرانا و بسیاری دیگر از خبرگزاریهای بهائی با پوشش گستردهی این خبر، آن را نوعی اهانت به عواطف و احساسات خانواده دانستند و توهین به جنازه فردی بی دفاع و مرده را محکوم کردند. برخی روشنفکران ایرانی ساکن غرب نیز در پیامی، این اقدام را محکوم کردند. بیبیسی فارسی ضمن پوشش خبری این ماجرا و بیانیهی این روشنفکران، با یاسر میردامادی و حسن فرشتیان در همین زمینه مصاحبه کرد. نظر به ابعاد رسانهای این موضوع، لازم است قبل از قضاوت قطعی، به نکات ذیل توجه کرد:
1-آن چنان که کسری ناجی، مجری خبر بیبیسی در ضمن مصاحبه با فرشتیان اعلام کرد و در زیرنویس این شبکه به عنوان بخشی از این خبر منتشر شد، نیروهای امنیتی پیش از این اتفاق، بهائیان دماوند را از دفن اموات در گورستان گیلاوند منع کرده بودند. اهمیت موضوع از آن جهت است که بهائیان در تعالیم رهبران خود، به کرات لزوم تبعیت از حکومت و اولیاء امور را مشاهده کرده اند. جملهی ذیل از بهاءالله در کتاب اقتدارات حاوی همین مطلب است: «حق جلّ و عزّ، مملکت ظاهره را به ملوک عنایت فرموده، بر احدی جایز نه که ارتکاب نماید امری را که مخالف رأی رؤسای مملکت باشد.» (اقتدارات، ص 324)
اشراق خاوری نیز در کتاب گنجینه حدود و احکام به همین مطلب پرداخته و این جملات کلیدی را از عباس افندی در همین زمینه نقل کرده است: «حضرت عبدالبهاء... میفرمایند قوله تعالی، باری به نصّ قاطع جمال مبارک روحیلاحبّائه الفداء ابداً بدون اذن و اجازه حکومت جزئی و کلّی نباید حرکتی کرد و هر کس بدون اذن حکومت ادنی حرکتی نماید، مخالفت به امر مبارک کرده است و هیچ عذری از او مقبول نیست... امر قطعی الهی این است که باید اطاعت حکومت نمود. این هیچ تأویل بر نمیدارد و تفسیر نمیخواهد، از جمله اطاعت این است: کلمه بدون اذن و اجازه حکومت نباید طبع گردد... تکلیف احبّای الهی اطاعت و انقیاد حکومت است خواه استقلال و خواه مشروطه.» (گنجینه حدود و احکام، 463)
پس بهائیان بر طبق نصوص خود، حق ندارند بر خلاف اوامر حکومتی، حرکت و اقدامی نمایند. هنگامی که پیشتر به این هموطنان اعلام کرده اند که نباید مردگان خود را در قبرستان مسلمانان دفن کنند، خانواده متوفی با کدامین توجیه، به دفن جسد خانم اقدسی در قبرستان مسلمانان اقدام کردهاند. ملاحظه میشود که اصل اقدام برای دفن کردن جنازه در آن محل، با تعالیم بهائی در تعارض است.
2-در توجیه این رفتار خانواده اقدسی، برخی سایتها و کانالهای بهائی حکمی از آیین بهائی را در مورد دفن جنازه مطرح کرده اند که بر اساس این حکم، بهائیان موظفند جنازه را به گونه ای دفن کنند که از محل مرگ فرد تا محل دفن او، بیش از یک ساعت جنازه طی مسیر نکند. صرف نظر از چرایی چنین حکمی، توجه به نکات ذیل در مورد این حکم و ماجرای خانم اقدسی قابل توجه است:
*این حکم استثنائات بزرگی در میان رهبران بهائی دارد که نشان میدهد که از قدیم، قابل نقض بوده است. به عنوان نمونه، باب را در تبریز اعدام کردند و جنازه اش را به تهران آوردند و پس از سالها، بقایای آن را به فلسطین حمل کردند و در حیفا به خاک سپردند. مشخص است که مسیر حرکت جنازهی باب با وسایل و اسباب آن روز، روزها و بلکه ماهها به طول انجامیده است. وقتی بهائیان میتوانند برای دفن جنازهی باب در حیفا، این حکم را تغییر دهند و آن را به گونهای دیگر اجرا کنند، چرا نتوانند در مورد جنازههای افراد معمولی، این قانون را زیر پا بگذارند؟
**بهائیان از طرفی با این حکم قطعی مواجهند که باید از حاکمان تبعیت مطلق کنند و بنابراین نباید اعتراضی به ممنوعیت دفن مردگان در گیلاوند یا هر جای دیگر این سرزمین داشته باشند. به باور بهائیان، مخالفت با حکومت، مخالفت با دین خودشان است. از طرف دیگر با این قانون مواجهند که نباید مردگان خود را در فاصله ای بیش از یک ساعت از محل مرگ دفن نمایند. این دو حکم در مورد برخی از مردگان بهائی با یکدیگر در تعارض قرار میگیرد. بهائیان در برخی شهرهای ایران مانند تبریز، راه نخست یعنی تمکین به نظر حکومت و دفن اموات در قبرستان مخصوص بهائیان در میاندوآب را پذیرفته اند و آن را اجرا میکنند. حال آن که فاصلهی میاندوآب و تبریز،بیش از یک ساعت است.
ادامه👇
ادامه تحلیل خبر مربوط به #نبش_قبر_یک_بهائی
***با دقتی در نقشه در مییابیم که فاصلهی میان گورستان بهائیان در بزرگراه خاوران تا گیلاوند، حدود 75 تا 80 کیلومتر است. مسافتی که اگر در ساعات شب یا اوایل صبح و قبل از شروع ترافیک طی شود، با توجه به بزرگراهی بودن تمام مسیر، قابل طی شدن در یک ساعت هست. به نظر میرسد خانوادهی خانم اقدسی اعظمیان، در این مسأله لجبازی کردهاند و توجیه سایتهای بهائی و آقای فرشتیان در تلویزیون بیبیسی دربارهی چرایی اصرار خانوادهی وی برای دفنش در گیلاوند، مسموع نباشد.
3-بهائیان در ایران و سراسر دنیا به دنبال تبلیغ تهاجمی در مورد باورها و عقاید خویش هستند. از گذشته تا کنون، همواره یکی از ابزارهای تبلیغ، نمادسازی بوده است. قبرستان مخصوص به یک آیین در یک شهر بسیار کوچک و دورافتاده نظیر گیلاوند، میتواند نمادی برای بهائیت محسوب شود و از رهگذر آن، تبلیغ بهائیت در آن مکان صورت پذیرد. با ذکر این مقدمه لازم است، تحلیلی آماری از تعداد مردگان بهائی در ایران در طول یک سال انجام شود. اگر فرض کنیم که تعداد بهائیان ایران دست بالا رقمی حدود 70 تا 80 هزار نفر باشد و باز اگر فرض کنیم که متوسط امید به زندگی در ایران حدود 75 سال باشد، تعداد مردگان بهائی از تقسیم این دو عدد بر یکدیگر، به رقمی حدود 1000 نفر در سال خواهد رسید. باز اگر فرض کنیم که توزیع بهائیان در کشور، متناسب با جمعیت باشد –که البته این گونه نیست و در استانهایی مانند فارس، البرز و مازندران، نسبت بهائیان به سایر استانها قدری بیشتر است- تعداد مردگان بهائی در استان تهران، دست بالا حدود 175 تا 200 نفر در سال خواهد بود. به نظر میرسد که برای 200 مرده در سال، اختصاص یک گورستان کافی باشد. این در حالی است که استان تهران بالاترین جمعیت بهائیان ایران را داراست و جمعیت بهائیان در تمام استانهای کشور، کمتر از استان تهران است. لذا به نظر میرسد تدبیر مسئولین حکومتی برای اختصاص یک گورستان در استان تهران و برخی استانهای دیگر بر اساس آمار تعداد مردگان، تدبیر درستی باشد. اقدامی که میتواند از ازدیاد نمادهای بهائی و ایجاد مکانهایی برای تبلیغ بهائیت جلوگیری کند و امکان تمایز بهائیت با مسلمانان جامعه و تبلیغ از این رهگذر را فرو بکاهد. چرا که تمایز، اساساً بهترین مدخل برای تبلیغ است. هنگامی که یک اقلیت، تمایزهایی میان سلوک خود با اکثریت مطلق ایجاد میکند، به چشم میآید و هنگامی که به چشم آمد، زمینهی شروع تبلیغ، فراهم میشود. لذا اقدام نهادهای امنیتی در ایجاد محدودیت در دفن بهائیان در گورستانهای مشخص شده در هر استان را نباید اقدامی در جهت بهائی آزاری و یا بی احترامی به دگراندیشان ارزیابی کرد. بلکه این اقدامات، صرفاً به منظور ممانعت از ایجاد جایگاههای تبلیغی برای بهائیان قابل ارزیابی است.
4-هر چند که با عنایت به موارد پیش گفته، اقدام بهائیان دماوند در دفن خانم اقدسی اعظمیان در گورستان گیلاوند، اقدامی محرک و بر خلاف تعالیم بهائی بوده است، اما اقدام افراد خودسر، در نبش قبر و بیرون آوردن جنازهی متوفی ( از سوی هر کس باشد بهائی یا مسلمان ) کار صحیحی به نظر نمیرسد. چرا که خانوادهی متوفی، احساس میکنند به عزیزشان توهین شده است.(باز تاکید می شود اگر کار خود بهائیان نباشد و در اصل تاکتیکی برای مظلوم نمایی نبوده باشد )
مطابق دستورات اسلامی زشتی نبش قبر (جز در موارد مجاز) چنان بزرگ است که در روایتی آمده است کسی که به این کار مشغول است، به بهشت وارد نمی شود.
بحش سوم اين تحلیل در ادامه 👇
بخش پایانی تحلیلی پیرامون #نبش_قبر_یک_بهائی
5-در اینجا بد نیست به کار مشابهی هم که توسط مرکز رهبری بهائیان در حیفا، بیت العدل، انجام شد، اشارهای شود. سال ها پیش خبری را بهائیان منتشر کردند که در آن بیت العدل با افتخار از بیرون آوردن بقایای جسد یک نفر یاد کرده بود. آن شخص، نه شیعه بود که بهائیان وی را مشرک قلمداد کنند، نه مسلمان بود، و نه حتی دگر اندیش. آن شخص بهائی بود؛ آن هم نه یک بهائی معمول و بی اصل و نسب، بلکه فرزند شخصی که بهائیان به اصطلاح او را می پرستند. او فرزند بهاءالله، مؤسس آیین بهائی، بود. او میرزا ضیاءالله، کوچکترین فرزند بهاالله، ملقب به غصن انور بود. غصن انور از همسر دوم بهاالله، فاطمه خانم (مهد علیا، دختر عمه ایشان)، به دنیا آمد. وی در پانزدهم آگوست ۱۸۶۲ میلادی در ادرنه به دنیا آمد. در چهار سالگی به عکا و سجن اعظم وارد شد. یک سال بعد از فوت بهاءالله، به دستور عبدالبها با ثریا ازدواج کرد. در حدود ۳۵ سالگی در گذشت و در عکا در جوار قبر بهاالله دفن شد. او گرچه مطیع محض عبدالبها نبود، ولی ایشان در موردش گفته بود: من از او راضی هستم.
در سال ۱۳۴۴ شمسی مجله اخبار امری خبری عجیب را منتشر کرد:
مقام مصون از خطای الهی، بیت العدل، پیام مسرت بخش ذیل را اعلام کرد:
«یاران عزیز بهایی، به عالم بهایی اعلام نمایید بقایای جسد میرزا ضیا الله (پسر بهاءالله یا همان غصن انور) ... از جوار روضه مبارکهی حضرت بهاالله به نقطهی دیگری منتقل گردید ... این اقدام در سبیل تطهیر اماکن متبرکه امرالله در بهجی از لوث وجود آنها صورت گرفته» (حسامی، حبیب الله، آل الله، ص ۴۳۷ تا ۴۴۰)
حال جای سؤال دارد که وقتی بیت العدل خبر نبش قبر میرزا ضیا الله، غصن انور، را اعلام کرد و مسئولیت این کار را هم به عهده گرفت، چرا هیچ صدایی در اعتراض به آن از تشکیلات بهایی بلند نشد؟ چگونه مجله اخبار امری به خودش اجازه داد و این خبر را، خبری مسرت بخش و مژدهای به بهاییان اعلام کرد؟ چطور هیچیک از بهاییان این عمل زشت بیت العدل را محکوم نکرده و نمیکنند؟
@baharoom
@feraghvaadyan
🔴 انهدام اعضای باند«مسیحیت صهیونیستی»/سندکشفشده؛«نقشه تسخیرایران»
📣روشنگر به نقل از خبرگزاری مهر/ یکی از محافل «تبشیری» وابسته به جریان مسیحیت صهیونیستی، مورد برخورد قرار گرفت و برخی اعضای آن توجیه و تعدادی نیز دستگیر شدند.
اعضای این باند که غیر از عوامل داخلی، متشکل از اتباع بیگانه هستند، با هدایت مستقیم از سوی رژیمصهیونیستی، ضمن تبلیغ و تبشیر مسیحیت در نقاط مختلف کشور، افراد زیادی را نیز به فرقه مسیحیت تبشیری جذب کرده بودند.
«نقشه تسخیر ایران» و «توهین به اسلام، مقدسات و اهلبیت (ع)» از برجستهترین مستندات مکشوفه از جریان مزبور است.
اعضای این باند تبشیری وابسته به فرقه مسیحیتصهیونیستی، مطابق آموزشهای تشکیلاتی، برای جلوگیری از شناسایی، از اسامی مستعار ایرانی چون «کوروش» و «یحیی» بهره میگرفتند.
شایان ذکر است، جریان مسیحیت صهیونیستی در پیوند مستقیم با رژیم صهیونیستی، همواره تبلیغ و تبشیر در جوامع اسلامی، به ویژه ایران را در دستورکار قرار داده تا هدف نهایی خود یعنی تضعیف اسلام و نظام جمهوریاسلامی را محقق کند.
🆔 https://t.me/feraghvaadyan
🆔 https://eitaa.com/feraghvaadyan
🆔 https://sapp.ir/feraghvaadyan
👈ارائه سوسیس خوک در کنفرانس اسلامی آلمان!
📣روشنگر به نقل از بی.بی.سی/وزارت کشور آلمان از ارائه سوسیس خوک در کنفرانس مربوط به اسلام، عذرخواهی و ابراز تاسف کرد.
مقامهای آلمانی گفتهاند که انتخاب غذاهای ارائهشده در کنفرانس بر مبنای "تنوع مذهبی حضار" بوده، اما "چناچه احساسات مذهبی کسانی جریحهدار شده" عذرخواهی میکند.
کنفرانس اسلامی آلمان این هفته در برلین برگزار شد. «هورست سیهوفر»، وزیر کشور آلمان، میزبان این برنامه بود. او چند ماه پیش با گفتن اینکه "اسلام به آلمان تعلق ندارد" انتقادهایی را برانگیخت. آن طور که رسانههای آلمانی گزارش دادهاند، اغلب حاضران در کنفرانس، مسلمان بودهاند.
تونکای اوزدامار، روزنامهنگار آلمانی نوشت: «وزارت کشور سیهورف میخواهد چه پیغامی بدهد؟ کمی هم احترام برای مسلمانانی که خوک نمیخورند لازم است . آقای سیهورف با رفتاری که شبیه "یک فیل در فروشگاه ظروف چینی" است، نمیتواند حمایت اکثریت جامعه مسلمانان آلمان را جذب کند. »
وزارت کشور آلمان هم در پاسخ به انتقادها گفته است که در کنفرانس اسلامی ۱۳ غذا، از جمله غذاهای حلال، مناسب برای گیاهخواران و گوشتخواران و همچنین ماهی ارائه شده و همه غذاها نیز به روشنی مشخص بودهاند.
در سالهای اخیر، جریان راست افراطی در آلمان قدرت گرفته که انتقاد از اسلام، بخشی از گفتمان سیاسی آنهاست.
تحلیل روشنگر:
به نظر میرسد ارائه گوشت خوک در این کنفرانس –بهاصطلاح- اسلامی با اظهارات وزیر کشور آلمان در این کنفرانس مبنی بر اینکه «خواهان شکلگیری نسخهای آلمانی از اسلام است»، در ارتباط باشد.
@Feraghvaadyan
‼️گروهك مجذوباننور كه انعكاس اخبار جهتدار و شايعهسازي را همواره در دستوركار خود قرار دادهاست، گاه در اين زمينه،دچار تناقض شده و بهعبارتي، دستش رو ميشود!
👈🏻در تازهترين اينموارد، جنجال اخير دراويش در خصوص هشت تن از مجرمين غائله گلستان هفتم 96 است كه با راهانداختن درگيري و آشوب در زندان فشافويه، موجبات از ميان بردن نظم و امنيت در اين ندامتگاه را فراهم نمودند.
♨️پس از اين آشوب، موجي از اخبار ضد ونقيض در سايت مجذوباننور و ديگر رسانههاي منتسب به آن پيرامون سرنوشت نامعلوم هشت مجرم آشوبگر به راه افتاد و متعاقب آن، سيلي از انواع «اعتصابات غذا -ي خشك و تر-، تماس تلفني و ملاقات! از سوي ديگر دراويش در راستاي -بهاصطلاح- حمايت از جرگه مزبور.
👈🏻اينك مجذوبانيها در تناقضي آشكار، در حالي اعلاميه سازماني معلومالحال در باب حمايت از «سرنوشت هشت درويش مفقودالاثر» را منتشر ساختهاند كه درست،چندي پيش از ملاقات يكي از عناصر شاخص گروهك مجذوباننور (صالحالدين مرادي/ در حال گذران دروان محكوميت در ندامتگاه فشافويه) با هشت عنصر فوقالذكر در همان زندان خبر داده بودند.
🔸بنابراين،دستكم روشن است كه ادعاي «مفقودالاثري»، كذب محض بوده و «كميته هسن» در اعلاميه خود، با اشاره به مسئلهاي غيرواقعي ، صرفا در پي جلبتوجه افكارعمومي و مظلومنمايي براي دراويش بودهاست؛ چنانچه مورد استقبال مجذوباننور قرار گرفت اما چه سود كه حقيقت آشكار شد و روسياهي بر زغال ماند!
📚بخش تحليلي روشنگر
🆔 https://t.me/feraghvaadyan
🆔 https://eitaa.com/feraghvaadyan
🆔 https://sapp.ir/feraghvaadyan
روشنگر مدیا
📝تقبیح تحرکات رسانه ای طیف افراطی فرقه گنابادی در بیانیه تازه نمایندگان قطب 🔸"موریانه های فقری" که ع
🔹درنگی بر بیانیه تازه نمایندگان قطب
👈اعتراضی صریح تر از همیشه به خودسریهای افراطیون
✍آخرین بیانیه نمایندگان قطب فرقه گنابادی, تا حدی با بیانیه های پیشین تفاوت هایی دارد که در ادامه مورد بررسی قرار می دهیم:
🔺نخست, صراحت لهجه و زبان تند و تیز انتقادی بیانیه است که صریح تر همیشه, افراطیون را با عباراتی چون "موریانه های فقری" مورد هجمه قرار می دهد.
🔺تخطیه افراطیون به همین انتقاد تند و تیز ختم نشده و نمایندگان در همان سطور اولیه, گناه و قصور اصلی آنها یعنی تعصب و افراطی گری را با یادآوری نقششان در بروز فاجعه گلستان هفتم ۹۶ مورد اشاره قرار می دهند تا سندی باشد بر آنچه در سطور بعد مورد اعتراضشان قرار گرفته.
🔺در ادامه, نمایندگان با لحنی قاطع تر از سابق و چه بسا تا حدی آمرانه, از موضع بالا به خاطیان انذار می دهند که دست از تحرکات رسانه ای و سنگ اندازی بردارند و مشخصا از فعالیت سایت مزار سلطانی برخلاف دستور قطب یاد می کنند.
🔹پایان بخش این بیانیه, استناد به فرامین و سخنان قطب است تا نقطه اوج تمرد افراطیون بر مریدان و افکارعمومی آشکار گردد و در نهایت, آنها را به ترک سریع تر این رویه فراخوانده اند.
👈این بیانیه تند و تیز و نسبتا بی سابقه, حکایت از اهمیت بهبود نسبی شرایط در فرقه (بازگشایی مجالس فقری, رفع ضرورت های امنیتی منطقه و...) و تلاش نماینگان و مشاوران قطب در حفظ آن _پس از رسوایی غایله گلستان هفتم_ دارد. به طوری که فعالیت های رسانه ای خزنده افراطیون در سایت نسبتا موجه "مزار سلطانی" را هم خطرناک دانسته و بر ضرورت تعطیلی آن این گونه تاکید کرده اند تا با این لطایف الحیل, مسیر را بر شکل گیری مجذوبان نوری دیگر ببندند.
👈ضمن اینکه از جهتی نیز, نمایشی است از اقتدار نمایندگان قطب و خنثی نمودن تلاش های اخیر افراطیون در تخریب جایگاه آنها.
📚بخش تحلیلی روشنگر
@Feraghvaadyan
روشنگر مدیا
♨️✝پروپاگاندای جریان تبشیری برای فرار از رسوایی انهدام یک باند مسیحیت صهیونیستی 👈فرار رو به جلو با
👈در پی انتشار خبری مبنی بر شناسایی و انهدام یک باند تبشیری وابسته به فرقه مسیحیت صهیونیستی, رسانه های جریان تبشیری برای کاهش آثار این رسوایی همچون همیشه سیاست پروپاگاندای خود را با تحریف حقایق دنبال کردند.
🔺در این راستا , سایت "محبت نیوز"، ارگان جریان تبشیر با واکنشی زودهنگام به این رسوایی, ضمن انتشار تحلیلی بر خبر مزبور, مدعی شد برخورد صورت گرفته به اتهام "نقشه تسخیر ایران" و در هاله ای از ابهام بوده است.
همچنین چونان همیشه, نزدیکی یک مناسبت مانند کریسمس را بهانه قرار داد و ادعا کرد این برخورد برای جلوگیری از برگزاری مراسم کریسمس در ایران رخ داده است.
👈این در حالی است که اولا, برخلاف تحریف محبت نیوز, علت برخورد با این باند در درجه اول, فعالیت های تبلیغی و تبشیری برای جذب افراد به فرقه مسیحیت صهیونیستی بوده که مطابق قانون, تخلف محسوب می شود.
🔹از طرفی, ارتباط و خط گیری عناصر تبشیری باند مزبور با رژیم صهیونیستی و برخی اسناد مکشوف نیز حکایت از فعالیت های تشکیلاتی این محفل تبشیری داشته است که می تواند مصادیقی از اتهاماتی چون جاسوسی, اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات, محسوب گردد.
👈در ثانی, ادعای برخورد به بهانه کریسمس نیز با عنایت به شواهد موجود از برکزاری آزادانه مراسم آیینی و جشن های پیروان دین مسیحیت در ایران(ارامنه و آشوریان) کاملا مضحک بوده و ترفندی است رسانه ای برای انحراف افکارعمومی.
🔹حقیقت آن است که این گونه پروپاگانداهای محبت نیوز , بسیار کلیشه ای و نخ نما شده و اغراض نهفته در آن, کاملا بر اهل نظر مکشوف است.
📚بخش تحلیلی روشنگر
@Feraghvaadyan
روشنگر مدیا
♨️وحشت از رسوایی و برونریزی افراطیون گنابادی
👈🏻خلط مفاهیم؛ بیماری تازه طیف افراطی
✍🏻مشهور است که انسانهای ضعیف برای سرپوش نهادن برابعاد مختلف ضعفهای وجودی خود -در نوعی برونریزی و بهعبارتی، فرار از واقعیت- «ترسها»، «فقدان اعتماد بهنفس»، «عدم بلوغ فکری» و دیگر رذالتها و کاستیهای شخصیتی خویش رابه بیرونیها نسبت میدهند تا به این وسیله قدری از فشارهای ناشی از کجفهمیها و نواقص خود بکاهند.
🔷مسئله،هنگامی حادتر میشود که شخصیت مزبور، علاوه بر کاستیهای وجودی، بر وجوه بطلان و نادرست برخی رفتارهای خویش نیز آگاهی دارد و وحشت از افشای این ماهیت باطل و ناراست، او را به صورت ناخودآگاه به انعکاس ترسهایش به سمت منابع افشاگر و روشنکننده واقعیتهای وی، سوق میدهد.
🔷هرچه این افشاگری و ابعاد باطل نارفتارهای شخصیت مزبور، عمیقتر باشد، فشار بیشتری بر وی وارد شده و قدرت اندیشه و تمیز مطالب از یکدیگر را در روندی تدریجی از دست خواهد داد.
درست همین جاست که جرگهای چون افراطیون فرقه گنابادی –خواسته یا ناخواسته- با خلط مفاهیم بنیادین و بدیهی، گرفتار تزلزل ساخت فکری شده، در مسیر تبرئه خویش از بطلانها و کاستن فشارهای ناشی از رسوایی، هزینه سنگینی به بهای نابودی مبانی اندیشهای و اصول ادعایی خویش، متقبل میگردند.
👈🏻خلط مفاهیم «فرقه و فرقهگرایی» با «عرفان» و «تصوف»(که خود نیز ضمن پیوند، اساساً مقولاتی مجزا هستند)، مصداق بارز این تناقضات فکری است که امروز، افراطیون بدان مبتلا شده و قدرت تمیز و تفکیک میان آنها را از دست دادهاند و یا شاید چارهای جز از دست دادن ندارند!
🔷این است که در ساحت فکری افراطیون فرقه گنابادی سلطانعلیشاهی، عرفان و تصوف با فرقهگرایی و جریانهای تشکیلاتی، هم ردیف بوده و میرود که اثری از اصول فکری اولیه طریقت فقری در آنها باقی نماند. البته این استحاله، منحصر به جریان مزبور نیست و برخی دیگر از فرق درویشی چون «طریقت اویسی شاهمقصودی» نیز گرفتار همین موضوع شده و عملاً به جریانی التقاطی –از اصول جنبشهای معنوی نوپدید و درویشیگری- مبدل شدهاند.
👈🏻تنها وجه متمایزساز افراطیون گنابادی، هدف آنها ز این استحاله خودخواسته است؛ قدرتطلبی، تبرجخواهی، عناد با نظام اسلامی و در یک معنا، همسویی با جریانهای برانداز. جالب آنکه، قاطبه فرقه، این دگرگونی را برنتابیده و در خفا و آشکار، مراتب اعتراض خود را نسبت به آن و آثار زیانبارش بر ماهیت فرقه (همچون غائله گلستان هفتم) ابراز داشتهاند.
📚بخش تحلیلی روشنگر
🆔 https://t.me/feraghvaadyan
🆔 https://eitaa.com/feraghvaadyan
🆔 https://sapp.ir/feraghvaadyan
✍🏻به منظور آشنايي هرچه بيشتر مخاطبان با ريشههاي تبشيري «كريسمس» و علت تمركز رسانههاي جريان تبشيري بر آن، در ادامه فايل فشرده مقاله «كريسمي، از زاويهاي متفاوت» منتشرشده در شماره 75 فصلنامه تخصصي «روشنا» ارائه ميگردد.
در مقدمه اين مقاله آمده:
کریسمس از زاویهای متفاوت
درنگی بر مراسم کریسمس از گذشته تاکنون
@FERAGHVAADYAN
✝🌲«کریسمس»، به عنوان یکی از مهمترین جشنهای مذهبی در آیین مسیحی مطرح بودهاست. اما امروز این جشن از مراسمی آیینی فراتر رفته و جنبهای بینالمللی و فراآیینی به خود گرفته، به گونهایکه شاهد استقبال جوامع مسیحی و غیرمسیحی از ایام کریسمس و برگزاری جشنهایی با این عنوان در آنها هستیم. در کشور ما نیز اقلیتهای دینی مسیحی(ارامنه و آشوری) همهساله این مراسم را با آزادی کامل و تحت حمایتهای قانونی برپا نموده و همزمان، آغاز سال جدید مسیحی را با این ایام جشن میگیرند. نکته قابلتأمل در خصوص کریسمس، استحاله مفهوم مذهبی آن از یکسو و دستاندازی برخی جریانهای انحرافی مسیحی(مسیحیتصهیونیستی) به آن از سوی دیگر میباشد. یادداشت حاضر، نگاهی دارد بر این مقولات تا اینبار از زاویهای نوین به کریسمس و حواشی آن بنگریم.
🌲ریشههای تأملبرانگیز «کریسمس»
در بررسی تاریخچه و ریشههای شکلگیری کریسمس، به نکات جالبی میرسیم از ارتباط آن با کفر و الحاد. در حقیقت، بررسی اسناد تاریخی حاکی از آن است که اساساً کریسمس در مسیحیت با هدف مقابله با ادیان پاگانی(کافرانه و معتقد به چند خدایی) شکل گرفتهاست. کلمه «پاگان» در مسیحیت به معنای کافر، مشرک و دور از دین است...
«ضیایی» بانوی جداشده از بهاییت:
🔹بهاییها ادعای عدم مداخله در سیاست دارند، اما در عمل کاملا دخالت میکنند.
🔹اساسا این فرقه، یک فرقه و حزب سیاسی است؛در تمام ضیافتها دستور داده شد در انتخابات ۸۸ شرکت کنید.
🔹بهاییها همه نهادها و تشکلهایی که تشکیل میدهند هدفش جمعآوری پول و ارسال به اسرائیل است.
📝در لینک زیر بخوانید👇
fna.ir/bq5mwr
@Feraghvaadyan

✝برگزاری نخستین مراسم عشاء ربانی مسیحیان در عربستان
👈نخستین نتیجه چراغ سبز بن سلمان به مسیحیان انجیلی
🔹روز گذشته, اولین مراسم عشای ربانی برای مسیحیان در عربستان برگزار ن شد.
🔹روشنگر به نقل از پایگاه خبری رای الیوم، «الانبا مرقس» سراسقف کلیسای شبر الخیمه در شمال قاهره در گفتگو با روزنامه دولتی اخبارالیوم مصر گفت که اولین مراسم عشای ربانی مسیحیان در عربستان برگزار شد.
وی که برای بازدید از مسیحیان قبطی در عربستان و اطمینان از وضعیت آنها به این کشور سفر کرده است.
🔹این مقام مسیحی مصری، عربستان را دومین کشور قبطیان برشمرد و تاکید کرد: قبطی ها در کشور دومشان اقامت دارند. سفر من به دعوت دربار پادشاهی عربستان صورت گرفته و تا ۱۷ ماه جاری(دسامبر) ادامه می باید.
🔹سراسقف کلیسای شبرا الخیمه از برگزاری اولین مراسم عشاء ربانی در عربستان و ریاض خبر داد و یادآور شد: یک سالن در یکی از ویلاهای ریاض به این مراسم اختصاص داده شد و مراسم عشای ربانی با حضور دهها قبطی برگزار شد.
✍تحلیل روشنگر: هرچند هنوز به صورت رسمی در عربستان کلیسایی ساخته نشده اما برگزاری این مراسم را می توان از نخستین پیامدهای ملاقات اخیر بن سلمان با نمایندگان جریان انجیلی امریکا ارزیابی نمود.
🔹با توجه به نفوذ سازمان های انجیلی در لایه های سیاسی امریکا, این دیدارها, از تلاش دو کشور برای تعامل و همکاری سیاسی, حکایت دارد.
🔴آغاز جشن های عید حنوکا (یکتا پرستی) در میان هموطنان کلیمی
🔹هموطنان کلیمی, از امشب عید حنوکا را که جشن پیروزی روشنایی بر تاریکی نیز نام دارد، به مدت هشت روز جشن می گیرند و مراسم نیایشی خاص این ایام را برپا می دارند.
🔹کلیمیان, حنوکا را یادگار پیروزی یکتاپرستی بر تاریکی و الحاد می دانند و به پاسداشت آن, به مدت هشت روز جشن و مراسم آیینی برگزار می کنند.
⚠️ چرا بهائیان باید زبانهای متعدد یاد بگیرند⁉️
💠 گفتوگوی مبلّغی بهائی و یک پژوهشگر در زمینهی بهائیت
💠 موضوع: #تعارض آموزهی #وحدت_زبان با حکم پیشوایان بهائی به #یادگیری_چندین_زبان توسط #بهائیان:
🖍روشنگر به نقل از کانال نقد و بررسی بهائیت/ مبلّغ بهائی: پیشوایان ما در حکمی بدیع، به لزوم وحدت زبانها و گویشها امر کرده تا نزدیکی و تعاملات بشری گسترش یابد؛ همچنان که #بهاءالله گفته است: «مسئله لسان (:زبان) بسيار مشكل شده زيرا لسان بسيار است و اختلاف حاصل شده بين جميع اقوام و طوائف و تا #وحدت_لسان حاصل نگردد ائتلاف مشكل و معاملات مختلّ است. هر انسان محتاج به لسانهای بسيار است تا بتواند بجميع بشر معامله و معاشرت و ملاقات نمايد و اين مستحيل است. زيرا آنچه تا حال در آكاديمی معلوم و مسلّم شده هشتصد لسان معين گشته و از برای انسان تحصيل اين همه لسان ممكن نيست».[1]
🖌پژوهشگر: چه مشکلی وجود دارد تا کسانی که نیاز دارند، چندین #زبان یاد بگیرند⁉️
🖍مبلّغ بهائی: ایرادش این است که یادگیری چند زبان، موجب #تلف_شدن_عمر میگردد؛ همچنان که #عبدالبهاء گفته است: «از قبل فرموديم تكلّم بدو لسان مقدّر شد و بايد جهد شود تا به یکی منتهی گردد و همچنين خطوط عالم تا عمرهای مردم در تحصيل السن مختلفه (:زبانهای گوناگون) ضايع نشود و باطل نگردد و جميع أرض (:تمام زمین) مدینهی واحده (:شهر یگانه) و قطعه واحده مشاهده شوند».[2]
🖌پژوهشگر: پس چرا #پیشوایان_بهائیت کتابهای خود را به چند زبان نوشته و از طرفی حکم به یادگیری چند زبان دادهاند⁉️
🖍مبلّغ بهائی: اگر منظورتان متون عربی پیشوایان ما هست که بخاطر #فصاحت_زبان_عربی میباشد؛ همچنان که جناب بهاءالله در پاسخ به این سؤال شما گفتهاند: «آنچه لدی العرش (:در پیشگاه الهی) محبوب آن است كه جميع به لغت (:زبان) #عربی تكلم نمايند چه كه ابسط (:گستردهتر) از كل لغات است. اگر كسی به بسط و وسعت اين لغت فصحی (:فصیح) مطلع شود البته آن را اختيار نمايد».[3]
🖌پژوهشگر: ⏪اولاً اگر #زبان_عربی زبان فصیحی هست، پس چرا پیشوایان بهائیت قوانین آن را زیر پا گذاشته و متون به اصطلاح وحیانی خود را به قدری سرشار از غلط نگاشتهاند که مجبور به اصلاح آنها شوند⁉️[4] ⏪ثانیاً نه تنها زبان عربی، بلکه دستور به یادگیری تمامی زبانهای خارجی را به پیروانشان دادهاند: «از دير زمانی اراده متعاليه مولای عزيز بر اين تعلّق گرفته كه جوانان بهائی در فرا گرفتن لغت انگليزی (: #زبان_انگلیسی ) در رتبه اولی و تحصيل لغت آلمانی (: #زبان_آلمانی ) در رتبه اُخری (:بعدی) سعی و جدّيت تامّه مبذول دارند و در اين دو لسان غربی مخصوصاً انگليسی مهارت بسزا يابند».[5] و یا آنجا که از لزوم یادیگری زبانهای خارجی به کودکان سخن گفتهاند: «تعلیمات مکتب اطفال مفصّل است... تعلیم فنون مفیده و السن أجنبیه (:زبانهای خارجی)...».[6]
🖍مبلّغ بهائی: خُب یادگیری زبانهای خارجی در دنیای امروز کاربردهای فراوانی دارد و مهمترین کاربرد آن برای ما، #تبلیغ آیین بهائی به تمامی زبانها است.
🖌پژوهشگر: پس با این حساب، پیشوایان بهائی هرجا که پای منافع تشکیلاتیشان در میان بوده، #شعارهای_تبلیغاتی خود را فراموش کرده و در عین حال، در سیاه مشقهایشان، با افتخار خود را مُبدع تعلیمی معرفی میکردند که به جای ارائهی #راهکار برای تحقق آن، احکامی نیز بر خلاف آن وضع کردهاند❗️
♻️ به راستی اگر پیشوایان بهائیت یادگیری چندین زبان را موجب تلف شدن عمر برشمردند؛ پس چرا در عین حال پیروان خود را ترغیب به یادگیری این زبانها مینمودند⁉️
@n_bahaiat
@Feraghvaadyan
📚پینوشت:
📕[1]. عباس افندی، خطابات، ج 1، ص 234.
📙[2]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 33.
📓[3]. پیام آسمانی ( از انتشارات پیام بهائی)، نشریّه ماهانه محفل روحانی ملّی فرانسه برای بهائیان ایرانی، ج 1، ص 108.
📘[4]. خسرو دهقانی، خورشید ایقان پرتو درخشان عرصه ایمان، ص 34.
📘[5]. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب: 25، صص 206-205.
📔[6]. هلن هورنبی، انوار هدایت، شماره 494، ص 190.