eitaa logo
روشنگران
113 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
31 فایل
✨🎇 کانال روشنــگران 🎇✨ 🛑پاسخِ شایعات‌ و شبهات 🛑مطالب روشنگرانه در موضوعات مختلفِ 🛑فرهنگے، اعتقادے ، سیاسی واجتماعی ...
مشاهده در ایتا
دانلود
تفاوت بین ای که به عنوان کمبود امکانات٬ کشورش را ترک می کند و ثمره ی دانش اش را نصیب‌؛ با نخبه ای که علاوه بر کمبود امکانات با وجود تهدید جانی می ماند و ثمره ی دانش اش را نصیب و می کند چیست؟ 👉 @roshangeran
23.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠استاد ، تاریخ پژوه و استاد درس خارج حوزه: 📺قوم که توسط خداوند لعن شده است، فرقه‌ای قسی‌القلب به شمار می‌رود که خون‌ریزی، کشتار و ، عادت ذاتی آن‌ها محسوب می‌شود. 📺 تنها راه مقابله، سلب قوای فتنه‌انگیزی مجدد یهود است که صرفا با مقاتله نظامی رخ می‌دهد. این مجاهده، با چاشنی صبر و تکنیک مؤثر می‌باشد. 📺 صبر و آماده‌سازی نیرو، در نبرد تاریخی اسلام و یهود اصلی است؛ از عصر امام صادق گرفته، تا دفاع مقدس و جنگ ۳۳ روزه. 📺 انتقام سخت، شعار آحاد مردم است زیرا ، برق هسته‌ای را برای قشری خاص و واکسن کرونا را برای جناحی معین تولید نمی‌کرد. پس این شعار، در زمان مناسب محقق خواهد شد. @roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 ۸ سالِ تلخ امنیتی❗️ ⭕️ امنیتی ترین دولت پس از انقلاب، با این همه گاف امنیتی!! 🇮🇷 @roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم ختم‌ پدرش بود تعداد زیادی خبرنگار رفته بودند پوشش خبری با اشاره من رو صدا زد...به سرعت رفتم در گوشم گفت: خواهش می‌کنم به همکارانتان بگویید من هم یک آدمی هستم مثل بقیه مردم ایران،این همه عکاس اینجا زحمت می‌کشید،من را شرمنده خود می‌کنید... @roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسول‌الله (ص) به دو موضوع خیلی سفارش کردن: علم و جهاد! خوشبحال اونایی که سرشون بالاست و روی سنگ مزارشون نوشته: «دانشجوی‌بسیجی‌شهید» @roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 نماهنگ | دل تنگ دیدار رهبر انقلاب: یکی از دل‌خوشی‌های بنده، همیشه در طول این سالهای متمادی، دیدارهای با مردم بوده☝️ @roshangeran
‏تشت رسوایی ملی-مذهبی‌ها همین‌طوری از بام می‌افتد که مریم لجنی ملعون، برای مرگ‌شان پیام تسلیت صادر می‌کند و دسته‌گل اهدا می‌کند و... انصافا که تروریست‌های منافقین، این فرزندان خلف و دلبند مهندس بازرگان، به پدران خود خوب وفادارند! 🇮🇷 @roshangeran
﷽؛ 🚨 یک کتاب روان‌شناسانه با عنوان "تاب‌آوری در بحران ‎" که در وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی مجوز گرفته است! 🛑 گذشته از اینکه به جای استفاده از عنوان "همسر" از "شریک زندگی" استفاده می‌کنه که ترویج ‎همجنس بازی است، رسماً ‎ رو توصیه می‌کنه. 💢 این کتاب در نرم افزار طاقچه نیز وجود داشت که با اعتراضات مردمی مواجه شد و سپس حذف شد! ⭕️ کرونا بحران نیست، اینا بحرانه.. متآسّفانه در برخی مشاوره ها هم دیدم، وقتی مشکلاتی هست، به خودارضایی توصیه میشه! و برام عجیبه نادیده گرفتن اثرات مخرّب خودارضایی! توسّط برخی ها! @roshangeran
روشنگران
⭕️ اینکه وزارت ارشاد بگه ما از متن کتاب انحرافی که بهش مجوز دادیم خبر نداشتیم عذر بدتر از گناهه. به فرض صحت ادعای آقایان خب چرا به کتابی مجوز میدن که نمیدونن توش چی نوشته شده؟ ۲۰۳۰ @roshangeran
🔺استوری فاطمه سلیمانی فرزند شهید حاج قاسم سلیمانی : کوچیک که بودم وابستگیم به بابا انقدر زیاد بود که بعضی روزها اگر تهران بود ، میرفتن دفتر کارشون من رو با خودشون میبردن توی اون دفتر یه اتاق کوچیک بود با یه جا رختی و سجاده و یخچال خیلی کوچک جلسه های بابا (حاج قاسم) که طولانی میشد به من میگفت برو تو اون اتاق و استراحت کن ، توی یخچال آب و آبمیوه و شکلات تافی بود از همون تافی ها که پوستشون رنگی رنگی بود و وسطشون شکلات ، ساعت ها توی همون اتاق میشستم تا جلسه بابا تموم بشه و برم پیشش از توی یخچال چنتا تافی می خوردم و آبمیوه و آب ، وقتی جلسه بابا تموم میشد سریع با کاغذ و خودکار میومد تو اتاق میپریدم بغلش منو میشوند روی پاهاش ، میگفت : بابا چیا خوردی ؟ هرچی خوردی بگو تا بنویسم :) دونه به دونه بهش می گفتم حتی آب معدنی و شکلات ، موقع رفتن دستمو که می گرفت تو راه کاغذ رو به یه نفر میداد و میگفت : بده به حسابداری ، دختر من این چیزا رو استفاده کرد ، بگو پولشو حساب کنن یا از حقوقم کم کنن اونوقت چجوری ما ۸/۵ میلیارد پول مردم این کشور که بابام جونشو براشون داد میتونیم از سفره مردم برداریم @roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 داستان نیمه شبی در حلّه 《اثر مظفر سالاری》 🔹قسمت بیست و چهارم ....... به درِ دارالحکومه که رسیدیم، دست هایم خسته شده بود. سندی با دیدن من، بی درنگ برخاست و مثل همیشه؛ حلقه روی در را سه بار کوبید. قبل از باز شدن دریچه، با صدای بمش فریاد کشید: در را باز کن؛ میهمان محترمی داریم. باز هم زبانه فلزی به خشکی از میان چفت هایی گذشت و درِ سنگین بر پاشنه چرخید. سندی لبخند ناخوشایندش را تحویلم داد که باعث شد بر اثر فشار گونه های برآمده اش، یکی از چشم هایش بسته شود. مقابلم ایستاد و راهم را بست. --- چه پرنده های قشنگی! گوشتشان حلال است؟ خواست به آنها دست بزند خودم را کنار کشیدم. --- خودت انصاف بده حیف نیست که گوشت چنین پرندگان زیبایی از گلوی کسی چون تو پایین برود؟ سندی دهانش را تا جایی که ممکن بود باز کرد و دیوانه وار خندید. --- حیف این است که تو ساعتی دیر آمده ای وگرنه الآن همراه آن مردک حمامی روانه ات کرده بودیم. راست میگویی. من لنگ و خپل و بدقواره ام؛ اما تو با این همه زیبایی خواهی مرد و من زنده خواهم ماند. --- ِآه! فراموش کردم در این چند روز به تو سکه ای بدهم. ناراحتی تو از همین است. --- من از هر کس که به اینجا می آید و می رود، چیزی می گیرم؛ دیناری، درهمی. وقتی محکوم به مرگی را می بینم به قیافه اش دقت میکنم و از خودم می پرسم: 《سندی او به سرای باقی می شتابد. آیا چیزی دارد که به درد تو بخورد؟》 گاهی زلف یکی را انتخاب می کنم. زمانی چشم و ابروی یکی را. وقتی لب و دندان یکی را. از خودم می پرسم: 《 چرا از اینها که رفتنی هستند نمی توانم زیبایی هایشان را بگیرم و جایگزین زشتی های خودم کنم؟ به آن مردک حمامی نگاه کردم. فقیر بود. چیزی نداشت به من بدهد.آه، چرا! چشم هایش خوش حالت بود. سفیدی چشم هایش مانند مروارید بود. سفیدی چشم های سندی به زردی و قرمزی می زد. او همچنان میان دری که گشوده شده بود ایستاده و راهم را سد کرده بود. --- اما به تو که نگاه می کنم می بینم یکی از ثروتمندان عالم هستی. اگر قرار باشد چیزی را از تو انتخاب کنم، کار مشکلی خواهد بود.‌ همه چیزت زیبا و کامل است.نه، نمی شود گفت که چشم هایت از دندان هایت زیباتر است و یا سرت از بدنه بیشتر می ارزد. در یک کلمه، من همه وجود تو را می خواهم؛ حتی حرف زدنت و حالت های چهره ات را. کاش اینک که مرگ در انتظار توست می توانستی کالبدت را با من عوض کنی. هیج کس ذره ای اندوه نخواهد خورد اگر کالبد مرا اسیر دست جلاد ببیند. جلاد دارالحکومه بسیار بی رحم است.یادم باشد از او بپرسم که کشتن تو برایش دشوار بوده یا نه. اگر بگوید نه، باور کن دیگر تمام عمر با او حرف نخواهم زد. نمی خواهی باز گردی؟ مجذوب حرف های سندی شده بودم. فکر نمی کردم آن قدر احساس داشته باشد. --- نه. --- معلوم است که برای نجات آن مردک حمامی آمده ای. باور کردنی نیست که جوان ثروتمند و زیبایی چون تو بخواهد جانش را برای کسی چون او به خطر اندازد. در هر صورت شجاعت تو را نیز می ستایم. --- متشکرم. حالا بگذار بروم. --- حاکم اگر سلیقه داشته باشد می گوید ابتدا نقاشی بیاید و نقشی از تو بر یکی از دیوارهای اندرونی اش بکشد؛ سپس به مرگت حکم خواهد داد. خوب است تو را همین گونه که ایستاده ای و قوها را در دست داری، تصویر کنند؛ با همین لبخند تمسخرآمیز که سخت نمکین و دلرباست. به سلیقه قنواء آفرین می گویم.‌من نمی دانستم جوانی مانند تو ممکن است در حلّه یافت شود؛ اما او که دختر است و معمولا" در دارالحکومه است، تو را چون گنجی کشف کرده و به دست آورده و به دارالحکومه کشانده. برای او هم افسوس می خورم که نمی تواند گنجش را حتی برای یک روز دیگر حفظ کند. قنواء پیش از این، کار و کردارش به دخترها نمی مانست. می گویند پس از آشنایی با تو، خیلی تغییر کرده. خواستم از کنارش بگذرم که انگشت های دست هایش را در هم گره کرد و گفت: با من حرفی بزن که از تو برایم به یادگار بماند، سپس برو. گفتم: خوشحال شدم که تو آدم با احساسی هستی؛ ولی افسوس می خورم که کوردلی، و دنیای تو به آنچه می بینی خلاصه می شود. تو نمی توانی زیبایی روح و روان ابوراجح را ببینی. من امیدوارم در آن لحظه که می میرم و از این بدن فاصله می گیرم، زیباتر از آن باشم که تو اینک می بینی. این بدن پیر می شود؛ از ریخت می افتد و سرانجام خواهد پوسید و خاک خواهد شد. تو به جای آنکه عمری را در افسوس ظاهر زیبا بگذرانی، بهتر است برای یک بار هم که شده چشم دلت را بگشایی و به روح و روانت نگاهی بیندازی. اگر این بدن چندان قابل تغییر نیست، در عوض، روح و روانت را می توانی با کارهای شایسته، صفا بدهی و زیبا کنی. کسی نمی تواند تو را ملامت کند که چرا از زیبایی ظاهری بهره ای نداری. چون همین گونه به دنیا آمده ای؛ ولی زیبایی معنوی در اختیار ماست و اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.
سندی رفت روی چهار پایه اش نشست و گفت: سخن دل نشینی بود. به من امیدواری می دهد. باید بیشتر به آن فکر کنم. اگر می خواهی بروی جلویت را نمی گیرم. وارد دارالحکومه شدم. در، با همان سنگینی، پشت سرم بسته شد و زبانه و چفت ها باز به صدا در آمدند. به پنجره ای که آن روز صبح، از آنجا مسرور را دیده بودم، نگاه کردم. قنواء آنجا بود. وقتی چفیه را از سرم برداشتم برایم دست تکان داد و از پنجره دور شد. بدون هر گونه مزاحمتی خود را به آب نما رساندم که ناگهان با وزیر و پسرش، رشید، رو در رو شدم. وزیر با دیدن من و قوها، خندید و گفت: شاهزاده ایرانی، برای نجات ابوراجح آمده ای؟ او وقتی برای گرفتن قوها به حمام ابوراجح آمده بود، با دیدن من گفته بود که شبیه شاهزادگان ایرانی هستم. حالا هم مرا شاهزاده ایرانی خطاب می کرد. گفتم: تو قوها را می خواستی. این هم قوها. اینها را بگیر و بگو ابوراجح را رها کنند. وزیر به نگهبانی اشاره کرد تا پیش بیاید. نگهبان نزدیک شد و به وزیر تعظیم کرد. --- قوها را دیر آورده ای. قبل از آمدن تو دستور دادم صفوان و پسرش را دوباره به سیاهچال بیندازند. بعید میدانم از مرگ نجات یابند. حالا قوها را به من بده. تعجب می کنم که جایی پنهان نشده ای و برای نجات ابوراجح آمده ای. یکی باید برای نجات جان خودت بیاید و چیزی بهتر از این قوها بیاورد. در همین وقت، قنواء نفس زنان از راه رسید. کفش های پارچه ای به پا داشت. برای همین متوجه نزدیک شدن او نشده بودیم. با خشم به وزیر گفت: آنکه باید بیاید من هستم. قنواء یکی از قوها را از من گرفت و به نگهبان اشاره کرد که دور شود. نگهبان منتظر دستور وزیر ماند. قنواء به وزیر گفت: می بینی که هاشم خودش به دارالحکومه آمده است و قصد فرار ندارد. بگو این نگهبان دور شود. نمی خواهم حرف هایمان را کسی بشنود. وزیر اشاره کرد که نگهبان برود. نگهبان تعظیمی کرد و به سر جایش باز گشت. --- قوها را به پدرتان بدهید. شاید شما را ببخشد. از دست شما سخت عصبانی است. --- کدورت میان پدر و دختر زود بر طرف می شود. تو به فکر خودت باش. --- حاکم بسیار از من خشنود است که توانسته ام توطئه خطرناکی را کشف کنم. هاشم و صفوان و پدرش، قصد جان پدرت را داشته اند. رهبری توطئه ابوراجح بود که ساعتی پیش نزد حاکم، محاکمه و محکوم شد و به دستور حاکم تا ساعتی دیگر در میان شهر به مجازات خواهد رسید. هاشم با سوء استفاده از شما موفق شد به دارالحکومه نفوذ کند و مجری نقشه های شوم ابوراجح باشد. بنا براین هاشم و سایر کسانی که در این توطئه شرکت داشته اند به مرگ محکوم خواهند شد. --- داستان جالبی است! تنها نقطه ضعفی که دارد این است که واقعیت ندارد. به وزیر گفتم: از خدا بترس. تو بهتر از هرکس دیگر می دانی که همه ما بی گناه هستیم. مطمئن باش که با ریختن خون بی گناهان به آنچه آرزو داری نخواهی رسید. وزیر با پوزخندی از سر خشم به قنواء گفت: می بینید؛ این جوانک مانند ابوراجح گستاخ و بی باک است. دست پرورده اوست. از همان دفعه که آنها را با هم دیدم باید حدس می زدم. سابقه نداشته که کسی جرات کند در دارالحکومه به من چشم بدوزد و اهانت کند. او به اتکای شما چنین گستاخی می کند. می ترسم که پدرتان بیش از این از شما رنجیده خاطر شود. قنواء گفت: من و هاشم اینک به نزد او می رویم. وزیر دست هایش را روی سینه در هم انداخت و گفت: نمی توانم چنین اجازه ای بدهم. او قصد جان پدرتان را دارد و شما می خواهید او را به مقصودش برسانید؟ --- تو نمی توانی جلوی ما را بگیری وگرنه برای همیشه دشمنی مرا به جان خریده ای. --- کاری می کنی که پدرتان مجبور شود مدتی شما را در اتاقکی زندانی کند؛ اتاقکی نیمه تاریک و پر از موش. --- تو مرا خوب می شناسی. کاری نکن که مجبور شوی مرا نیز به کشتن دهی و یا من مجبور شوم تو را مسموم کنم. وزیر دست هایش را بالا برد و به پاهایش کوبید. --- بسیار خوب. یادت باشد که خودت خواسته ای. حالا که چنین است من هم با شما می آیم. وزیر رو به پسرش کرد و گفت: تو هم با ما بیا. می توانی قدری تفریح کنی. شاید هم مجبور شوی شهادت دهی که قنواء مرا به مسموم کردن تهدید کرد. از ایوان و حیاط و پله ها و چند راهرو و سرسرا گذشتیم و به خلوت سرای حاکم رسیدیم. وزیر خبر نداشت که رشید همه ماجراهای پشت پرده را برای من و قنواء تعریف کرده است. شاید رشید برای همین مضطرب بود و با اکراه قدم بر می داشت. طوری که پدرش نشنود به او گفتم: جان چند بی گناه در خطر است. اگر ساکت بمانی، خداوند تو را هرگز نخواهد بخشید. تصمیم خودت را بگیر. امتحان سختی در پیش داری. او نیز به من گفت: چرا بازگشتی؟ تو واقعا" ابلهی! با لبخند گفتم: یا همه می میریم یا همه نجات پیدا می کنیم. گاهی فرار یا سکوت، دست کمی از خیانت یا جنایت ندارد............ پایان قسمت ............ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
45.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️با وجود تمام آشوبهای زمین، چرا ظهور اتفاق نمی‌افتد؟ 💥 الآن، ۳۱۳ نفر از یاران حضرت، کجا هستند؟ ▫️چگونه جریان ظهور، به کمک آنان، رخ میدهد؟ 💯❌کلیپ ویژه.ببینید و نشردهید❌💯 @roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️ تأیید بی‌حجابی در فضای مجازی ممنوع ⛔️ ♥️ علیه‌السلام فرمودند: 🌴 مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً كانَ شَریكاً فیهِ. 🍃 آنکه گناهی را تحسین و تأیید کند، در آن گناه شریک است. 📖 کشف‌الغمّه، ج2، ص349. @roshangeran
✅ مستند ♨️ محصول:شبکه ‌مستند و مرکز میثاق 📆 سال تولید: ۱۳۹۹ ⏱ زمان: .... 🔸مستند «پسران سعود» در چهار قسمت به کارگردانی 📢وحید فرجی، که به فرازهای مهمی از کشور عربستان سعودی است و به چهار موضوع اصلی می‌پردازد: 🔹قسمت اول این مستند، به نقش کشورهای غربی در شکل‌دهی کشورهای عربی به خصوص عربستان‌سعودی بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی می پردازد. 🔸قسمت دوم، درباره این است که خاندان سعود چگونه با استفاده از تفکرات وهابیت منتسب به محمد بن عبدالوهاب و گروه های ذیل همین تفکر (اخوان) مسیری را منتهی به القاعده و داعش ایجاد کردند. این موضوع را از جنبه تاریخی و مذهبی بررسی می‌کند. 🔹قسمت سوم، درباره شاکله هرم قدرت در عربستان است و برای تبیین آن پرونده بندر بن سلطان نوه عبدالعزیز را به عنوان نمونه‌ای از هرم قدرت در عربستان به تصویر کشیده است. این که پدر او چه جایگاهی در خاندان سعود دارد و چگونه توانسته به چنین قدرتی برسد. 🔸قسمت چهارم، نیز به تاریخ روابط عربستان سعودی با ایران از زمان پیدایش آن در دوران پهلوی تا به امروز می‌پردازد. 🔻لینک دانلود🔻 1⃣🎬قسمت اول🔻 Ⓜ️ https://www.aparat.com/v/e7YfV/ 2⃣🎬قسمت دوم🔻 Ⓜ️ https://www.aparat.com/v/PQFyW/ 3⃣🎬قسمت سوم🔻 Ⓜ️ https://www.aparat.com/v/IfPrW/ 4⃣🎬قسمت چهارم🔻 Ⓜ️ https://www.aparat.com/v/9V1mq?playlist=542762 ✴️ ✴️ 👉 @roshangeran
کوتاه زیبا🌺🍃🌸🌹💐 🌵 کاکتوس: مردي از خدا دو چيز خواست... يک گل🌹 و يک پروانه🦋... اما چيزي که به دست آورد يک کاکتوس🌵 و يک کرم🐛 بود. غمگين شد. با خود انديشيد شايد خداوند من را دوست ندارد و به من توجهي ندارد. چند روز گذشت... از آن کاکتوس پر از خار گلی زيبا روييده شد و آن کرم تبديل به پروانه اي زيبا شد. اگر چيزي از خدا خواستيد و چيز ديگري دريافت کرديد به او اعتماد کنيد.💯 خارهای امروز گلهای فردايند. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👉 @roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 مسیح علی‌نژاد بعد از آمریکا این‌بار مدال نوکری صهيونيست‌ها را گرفت؛ با رتبه‌ای بالاتر از جو بایدن! ♦️روزنامه الگمینر که به اخبار مرتبط با رژیم صهیونیستی و یهودیان می‌پردازد و دفتر آن در نیویورک است، هر ساله ١٠٠ نفر برتر که تاثیر مثبتی بر زندگی یهودیان و صهیونیست‌ها را داشته‌اند، معرفی می‌کند. ♦️در لیست امسال این روزنامه که چند روز قبل منتشر شده، نام افرادی مثل مسیح علی‌نژاد، نچیروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق، جو بایدن، پادشاه بحرین و محمد بن‌زاید از امارات دیده می‌شود. ♦️جالب اینجاست نام این کارمند ایرانی‌تبار دولت آمریکا، در رتبه ششم فهرست ١٠٠ نفره حامیان صهیونیست‌ها و بالاتر از افرادی مثل جو بایدن و بن زاید قرار دارد. 🇮🇷 @roshangeran
نگاه کثیف غربی ها به «» و وطن فروش ها همینه،، ازشون استفاده میکنن و عاقبت دور میندازن،، بعد این همه گربه رقصانی براشون اندازه جاسوس استرالیایی ارزش نداشت که مبادله اش کنن عاقبت و فقط سقوط است. ❌ @roshangeran
♥️ عليه‌السلام فرمودند: 🌴 ما سَدَّ اللّهُ عزّوجلّ عَلى مُؤمِنٍ بابَ رِزقٍ، إلّا فَتَحَ اللّهُ لَهُ ما هُوَ خَيرٌ مِنهُ 🍃 خداوند عزّوجلّ هيچ درى از روزى را بر مؤمن نمى‌بندد، جز اين كه بهتر از آن را براى او مى‌گشايد. 📖 بحار الأنوار، ج ۶۹، ص ۵۲ @roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی از انسانها به دلیل داشتن یک ویژگی شخصیتی ؛ هم در دنیا تمام وجودشان پر از آتش است🔥 و هم در قیامت، اند! کدام ویژگی؟ آیا قابل تشخیص، یا قابل درمان است؟ @roshangeran
⭕️ روح الله زم هم به اعدام محکوم شد و هنوز کسی به ما پاسخ نداده، که چرا ادبیات آمدنیوز نسبت به جناب آقای علوی رپورتاژی و بعضا تمجیدی بوده ❌@roshangeran