فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙
مشکلات مانند لباسشویی هستند!
پیچ و تاب میدهند و ما را به اطراف میکوبند!
اما در نهایت تمیزتر و درخشان تر و بهتر از قبل خارج میشویم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 خیلی عجیبه که ماه رمضان ما، امام زمانی نیست!
🔻رمضان بدون یاد امام زمان(عج)، مثل نماز بیوضوست!
#رمضان
@salehintehran
📈 ۸ نکته برای تازه واردان به بورس
🔸برای سرمایهگذاری در بورس، ضروریات زندگیتون مثل خانه، ماشین و... رو نفروشین
#اقتصاد_خانواده
🔴عکس به قدری گویاست که هرچی بگم اضافه است!!
#کمک_مؤمنانه
#کرمانشاه
*عماد عامری*
✳️ از صدای گریه و مناجات ایشان خانوادهی ما از خواب پریده بودند
📌 مرحوم #مطهری مردی اهل عبادت و اهل تصفیه و تزکیه اخلاق و روح بود. وقتی ایشان به مشهد میآمد، خیلی از اوقات به منزل ما وارد میشد. گاهی هم وارد منزل خویشاوندان همسرشان میشد. فراموش نمیکنم هر شبی که ما با مرحوم مطهری بودیم، میدیدم این مرد نیمه شب نماز شب میخواند و گریه میکرد؛ به طوری که صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار میکرد. یک شب ایشان در منزل ما بود. نصف شب از صدای گریهی ایشان خانوادهی ما از خواب پریده بودند. البته اول ملتفت نشده بودند صدای کیست اما بعد فهمیدند که صدای آقای مطهری است. آن طوری که بعد از شهادتش از آیت الله منتظری که با ایشان همحجره و همدرس و هممباحثه بودند شنیدید، مرحوم مطهری از دوران طلبگی و جوانی اهل تهجد و نماز شب بود. هر شب قبل از اینکه بخوابد، گاهی در رختخواب و گاهی هم قبل از ورود به رختخواب قرآن میخواند.
👤 راوی: #مقام_معظم_رهبری
📚 برگرفته از کتاب #پارهای_از_خورشید
📖 ص 180
سوال شماره 8 مسابقه ماه خدا
💡در جزء هشتم قرآن کریم خداوند علت ارسال رسل را چه بیان میکند؟
🔹دوستان عزیز جواب صحیح هر روز 10 امتیاز داره.
پاسخ خودتون رو فقط تا ساعت 11 امشب برای مدیر کانال ارسال کنید.دوستانی که بعد از ساعت 11 ارسال کنند در مسابقه شرکت داده نخواهند شد.👇
https://eitaa.com/roshanirahza
1365-10-19 خطبههای نماز جمعه تهران.mp3
20.44M
#استقلال_آزادی
#سیر_موضوعی
#پای_درس_اساتید
🔉 #صوت : استاد آیت اللّه سید علی خامنه ای
۱۳۶۵/۱۰/۱۹ خطبه نماز جمعه تهران
🔶 «ألّا نعبد إلّا اللّه»، به غیر خدا هیچ کسی دیگر را عبادت نکنید. این چیزی است که در ادیان یهود و مسیحیت بوده و در همهی ادیان الهی بوده؛ اسلام هم که پرچمدار این توحید خالص است. بعد به این اکتفا نمیکند، با جملهی دیگری عبودیت خدا را روشنتر میکند: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را - نه فقط هیچ کسی را - شریک خداوند قرار ندهید. یعنی خواستها، هویها، هوسها، خودخواهیها، خودرأییها، استبدادها، سنتها، و آداب و عادات غلط جاهلی، هیچ کدام از اینها را ما شریک خدا در عبودیت قرار ندهیم....
🔸جلسه سوم
✍️مرحوم دولابي:
در بازار چوب فروشها، در هر حجره روزي چند كاميون چوب معامله مي شود ولي در پايان روز كه سؤال كني چقدر كاسبي كرده ايد، مي گويند مثلاً ده هزار تومان. امّا يك منبّت كار تكّه ي كوچكي از آن چوبها را مي گيرد و حسابي روي آن كار مي كند و بر روي آن نقش مي اندازد و همان تكّه چوب را صد هزار تومان يا بيشتر مي فروشد. گاهي اوقات آن قدر نفيس مي شود كه نمي توان روي آن قيمت گذاشت. در اعمال عبادي هم زياد عبادت كردن چندان ارزش ندارد بلكه روي عمل حسابي كار كردن و آن را خوب از كار درآوردن و حقّ آن را ادا كردن نتيجه بخش است.
♦️بررسی بازگشت آمریکا به برجام در کمیسیون امنیت مجلس
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس:
🔹سردمداران کاخ سفید اگر ببینند در برجام ماندن یا خروج از آن می تواند اهداف شوم آنها را محقق کند و فشار را بر مردم ایران افزایش دهد حتما اقدام عملی در این زمینه انجام می دهند.
🔹ایران گزینه های زیادی در برابر بازگشت احتمالی آمریکا به برجام برای فعال کردن مکانیزم ماشه دارد.
🔹یکی از گزینههای ایران در برابر بدعهدیهای طرف غربی برجام خروج از "ان پی تی" است.
🌙سخن نگاشت | تلاوت با تدبّر
🔻 بعضی علاوه بر روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان، آموزش خود را هم از قرآن در حد اعلی تأمین میکنند.
🌸 پيامک ويژه سحرهای ماه مبارک رمضان؛ هر روز در👇
@Khamenei_ir
کتاب نخل های بی سر,نوشته قاسمعلی فراست
قسمت32
از وقتي كه اسير عراقی،آر .پي.جي را به سمت دشمن شليك كرد،آتش دشمن شديدتر شده و حالا ديگر سوت گلولة خمپاره،امان نميدهد.ناصر به دلشوره افتاده است.احساس ميكند دشمن امشب قصد پيشروي و درو كردن بچه ها را دارد.ناصر آرزو مي كند كاش ميتوانست زودتر برگردد و به بچه هاكمك كند.ناگهان صداي زمزمه اي ميشنود.گوش كه تيز مي كند،مي شنود كه اسرا با هم نجوا ميكنند.فاصله اش را بيشتر مي كندو آماده تر مي شود.اسير بلند قدي كه از همه عقب تر است،سربه جلو مي برد و آرام،به بقيه چيزي مي گويد.دست ناصر به ماشه مي رود و ميخواهد شليك كند، اما باز صبر مي كند و منتظر مي ماند تا از نقشة آنها باخبر
شود. چيزي نمي گذرد كه اسرا قدم كند مي كنند و خط مستقيمي را كه تاكنون ميرفتند،مي شكنند.ناصر باز هم صبر مي كند و منتظر مي ماند.اسرا آرام آرام قاطي هم مي شوند و ناگهان به عقب برمي گردند و مي خواهند به ناصر حمله كنند كه دست ناصر روي ماشه مي رود و چند گلوله سرخ،از گلوي تفنگش بيرون مي جهد و بر سينة دو اسير درشت هيكل مي نشيند.هر دو به زمين ميافتند و بقيه، دوباره به حالت اول درمي آيند.انگار كه هيچ اتفاقي نيفتاده به صف مي شوند و دنبال هم حركت مي كنند.ناصر از عقب اسرا راهش را ادامه ميدهد،اما دلش براي آن دو عراقي كه بر خاك افتاده اند مي سوزد.ناصر دوباره به ياد پدر و مادر مي افتد.هر بار كه به شهر مي آيد و شهر وخانه ها را مي بيند به ياد پدر و مادر مي افتد.شهر سوت و كور است و جز صداي چند ماشين و موتورسيكلت - كه پيداست از اطراف مسجد است -صداي ديگري به گوش نمي رسد؛
ادامه دارد...