9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 #جهان_مدیا| صحبت های یک سیاه پوست آمریکایی در راهپیمایی اربعین
🔺وقتی به راهپیمایی اربعین می آیم، صلح، عشق و نظمی را میبینم که توسط مردم ایجاد شده... هنگامی که به آمریکا باز گردم با من همانند یک سگ برخورد خواهد شد !
کتاب نخل های بی سر,نوشته قاسمعلی فراست
قسمت68
ناگهان درباز مي شود و مادر غافلگيرش مي كند.
ـننه ناصر،چته؟
ـچيزيم كه نيست!
ـپس چرا چند روزه چپيدي تو اتاق و بیرون نميري؟خب يه سر بزن بيرون؛همه ش گوشة اتاق نشستن كه نشد كار.
ناصر دستهايش را به پا ميچسباند و ميگويد:
ـننه جون،والله اون جورم كه تو دست و پاتو گم كردي و خيال مي كني نيس.من نميتونم برم بيرون.ميدوني،وقتي ميرم اذيت ميشم. دروديوار شهربرام غريب و نامانوسه؛بعضي ها را بي تفاوت مي بينم؛انگار نه انگار كه جنگه؛اينا را كه ميبينم،ياد دوستام و شهر، بيشتر اذيتم ميكنه.
حلقة اشكي از كنارة گودي چشم ناصر خودنمايي مي كند و زبانش ازحركت مي افتد.لبهايش چند بار به هم مي خورد و چيزي راه گفتن را برگلويش مي بندد.لبهايش رابه زور از روي هم برمي دارد و اشكهايش را از او ميدزدد:
ـاينه ننه جون؛به خدا هيچي ديگه نيست.
ـ خوب ننه جون،همه كه مثل تو نيستن .يه عده فقط فكر خودشونن؛يه عده هم در عوض از جون و دل،از جنگ و انقلاب دفاع ميكنن. ديدي كه دكتر گفت بايد آرامش فكر داشته باشي،وگرنه،موج هاي انفجار و اون همه صدايي كه شنيدي،بالاخره كار خودشو ميكنه.ناصر از جا كنده ميشود و پا به راه و عازم ميگويد:
ـ نميشه ننه؛خيلي چيزها و خيلي كسها رو نميشه نديده گرفت.
مادر همپايش از اتاق بيرون ميزند و ميپرسد:
ـ ميري بيرون؟
ـ آره؛ ميرم تو حياط هتل
باران هنوز آرام آرام ميبارد.چند توپ پلاستيكي و دوچرخه، زيرپاي بچه هاست وهر كدام،چندتايي را مشغو ل كرده است.ناصر كار هميشه اش را مي كند:يا باآنها بازي مي كند و يا مانع خيابان رفتنشان مي شود.
شادی روح امام و شهدا صلوات..🌷
#سبک_زندگی_اسلامی
💌 امام علی(ع) فرمودند «از رفت و آمد به جاهای تهمت برانگیز و مجالسی که گمان بد به آنها برده میشود بپرهیز، زیرا دوست بد همنشین خود را میفریبد»