سوارِ نیزه ی سیّاری ای سر
میان کوچه و بازاری ای سر
گهی کنج تنوری، گاه در دِیر
عجب گشت و گذاری داری ای سر😭
#حیدر_محمدنژاد
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#سلام_امام_زمانم💔
بلا شروع شده تازه بعد عاشورا
چه میکشید؟ خدا صبرتان دهد آقا
دلی که سوخت چو نِی وقتِ شور، خوانده تو را
سری که سوخت میان تنور خوانده تو را
#حسین_نادری
Ali.Fani.Mion.Ashk.Zeinab.Mp3.128kbps_p30download.com.mp3
3.77M
◼️میون اشک زینب
به قتلگه رفته برادر
میبینه دشمن دریاست
دو دست خود میزنه بر سر
🎤 برادر #علی_فانی
#روز_شمار_در_محرم
روز یازدهم
1. حرکت کاروان اسرا از قتلگاه کربلا.
2. بردن کاروان اسرا از کربلا به سمت کوفه.
3. تشکیل مجلس ابن زیاد؛
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹کشف تربت اصل کربلا و نیزه شکسته های روز عاشورا در عمق 6 تا 8 متری سطح زمین کربلا !
🔴نصرالله: فیلم اصابت موشک به بندر بیروت ساختگی بود
🔵دبیر کل حزبالله لبنان:
اگر مقاومت لبنان با آمریکا خط ارتباطی برقرار کند، برای امنیت رژیم صهیونیستی آنها همه چیز به نیروهای مقاومت میدهند.
🔵پول، قدرت، توسعه نظامی-سیاسی لبنان به نفع حزبالله و میلیاردها دلار پول به ما پیشنهاد شده. آنها در مقابل اینها از ما میخواهند که از حق دست برداریم و ما هیچ گاه این کار را نخواهیم کرد.
🔵فیلم انفجار در بندر بیروت که در آن موشکی در حال اصابت به محل انفجار است، ساختگی بود.
✨﷽✨
🌼روضه های که قبول نشدن
✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
ارسالی از خانم فرمانی 💐