یک بار من در جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم در عالم معنا به من گفتند:بیست سال ناله های تو بی اثر شد
(آیت الله سعادت پرور )
@roshd110
#قصهدرمانی
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
قصه درمانی و ناخن جویدن.
# قصه خرگوش کوچولو
روزی روزگاری ، باغی بود با گل ها و گیاهان زیبا. باغبان از کار و زحمتی که در باغ کشیده بود، خشنود و راضی بود. گیاهان باغ قشنگ بودند و همه نوع رنگ و شکلی در آنها دیده می شد. برگ ها و شاخه ها به شکل طبیعی خود بودند. باغبان می دانست که چه موقع باید شاخه های کوچک خشکیده را بچیند. او آنها را هر هفته با یک قیچی باغبانی می چید تا ظاهر گیاهان هم سالم و بی نقص باشد.
روزی خرگوش کوچولویی با دندان های بلند سفید به باغ آمد. خرگوش کوچولو خیلی کوچک بود و چیزی درباره ی باغبانی نمی دانست. نمی دانست که باید گل ها و گیاهان را به حال خودشان بگذارد تا درست رشد کنند. می دانید، او هنوز کوچکتر از آن بود که بداند بعضی از گیاهان را نباید گاز زد. بنابراین شروع کرد به گاز زدن و جویدن اولین شاخه ای که دید. ملچ ملوچ، ملچ ملوچ . جویدن برگ ها و شاخه ها به او احساس خوبی می داد. همین که یکی از گل ها را می جوید به سراغ دیگری می رفت. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ . دست کم ده ردیف از گیاهان باغ را جوید.
روز بعد، باغبان از خانه بیرون آمد تا برود و باغ را ببیند. باغبان همیشه خوشحال بود ، زیرا باغ و گیاهان قشنگش را دوست می داشت. هر روز به آنها نگاه می کرد. آنها را تمیز نگه می داشت و می شست. این کار برای سالم و زیبا نگه داشتن گل ها لازم بود. علاوه بر این ، می دانست که هر کس به دیدن باغ بیاید ، مثل او از دیدن گیاهان زیبا لذت خواهد برد.
اما آن روز، وقتی که باغبان به داخل باغ قدم گذاشت ، ناراحت شد چون دید که کسی هر ده تا ردیف گیاهان را جویده و خورده است. نوک آنها خیلی کوتاه شده بود و ظاهر گل ها و سبزه ها را زشت و ناقص کرده بود. وقتی که بازدید کنندگان هم برای دیدن گل ها به باغ امدند خیلی ناراحت شدند. آنها آمده بودند تا گیاهان زیبا را ببینند ، اما همه گیاهان زشت و جویده شده بودند.
خرگوش کوچولو که همان اطراف بود متوجه شد که باغبان خوشحال نیست. رفت و در کنار او نشست و پرسید :” چرا ناراحتی؟ ” باغبان گفت : ” یک نفر گیاهان زیبای مرا جویده است.”
خرگوش کوچولو سرش را پایین انداخت و به آهستگی گفت : ” متاسفم آقای باغبان. من بودم که گیاهان شما را جویدم.”
باغبان با ناراحتی گفت :” اما آنها گل های زیبایی بودند. نگاه کن حالا چقدر زشت شده اند.” خرگوش کوچولو به نوک گیاهان آن ده ردیف نگاه کرد و دید که دیگر زیبا به نظر نمی رسند. خرگوش کوچولو گفت : ” متاسفم آقای باغبان. بعضی وقت ها نمی توانم جلوی خودم را بگیرم. حتما باید چیزی را بجوم و این ده ردیف گیاهان باغ دم دستم هستند. چکار می توانم بکنم ؟ “
باغبان بلند شد و خرگوش کوچولو را به گوشه ای از باغ برد و گفت : “نگاه کن، من این گوشه ی باغ هویج کاشته ام. هر وقت احساس کردی دلت می خواهد چیزی را گاز بزنی و بجوی، می توانی این هویج ها را بجوی.” خرگوش کوچولو سرش را تکان داد. باغبان گفت : ” اما آن گیاهان را به حال خودشان بگذار تا رشد کنند.”
خرگوش کوچولو گفت : ” آیا می توانم برای آن سبزی های بیچاره ای که جویده ام کاری بکنم؟.” باغبان لبخندی زد و گفت : ” بله می توانی.تو می توانی مراقب آن ده ردیف گیاه باشی و هر وقت به اندازه کافی بزرگ شدند به من بگویی تا آنها را با قیچی باغبانی بچینم و مرتب کنم. تو به من نشانشان می دهی و من آنها را می چینم. بعدها که کمی بزرگتر شدی به تو یاد می دهم چگونه خودت این کار را انجام بدهی.”
خرگوش کوچولو خیلی هیجان زده شد و باغبان را در آغوش گرفت. باغبان لبخندی زد و یک هویج آبدار به او داد. خرگوش کوچولو از باغبان تشکر کرد و با دندان های سفید بزرگش گاز بزرگی به هویج زد. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
👼 @roshad110
⚜🔶⚜🔶⚜🔶⚜🔶⚜🔶⚜🔶
درمان وسواس (٢)
✅ استاد ما می فرمودند: یکی از همراهان امام خمینی (ره) خودش برایم نقل کرد که وقتی قرار شد با امام وچند نفر دیگر ؛از عراق خارج شویم یک شب در بغداد بودیم و مجبور شدیم آن شب را در هتلی بمانیم ؛آن هم هتلی که حتی غیر مسلمانان آنجا رفت و آمد داشتند.
وقتی به هتل رفتیم امام به حمام رفتند؛ موقع آمدن ایشان از حمام من عبایم را جلوی در پهن کردم تا ایشان پایشان را که خیس بود روی فرشها نگذارند.
🔸⚜🔸⚜🔸
امام با دیدن عبا فرمودند عبا را جمع کنید؛عرض کردم امکان داره اینجا نجس باشه امام فرمودند من یقین به نجاست ندارم و پایشان را روی همان فرشها گذاشتند.
⚜🔸⚜🔸⚜🔸⚜🔸
✅آری همه ی فقها و مراجع به پیروی از معصومین می فرمایند:
همه ی چیزها برای شما پاک است تا زمانی که دقیقا علم به نجاست پیدا کنید.
ولی بعضی از ما معتقدیم همه چیز
نجس است مگر به پاکی یقین کنیم
🌺@roshd110🌺
⚜🔶
🔶⚜🔶⚜🔶⚜🔶⚜🔶⚜🔶⚜
⚜🔶
🌹دعای مهدوی 🌿
💠امام صادق(ع) به زراره فرمود:👇
اگر زمان غيبت رادرك كردى اين دعارا بخوان:
🔸«اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى»
🔸خدايا خود را به من بشناسان، زيرا اگر خود را به من نشناسانى فرستادهات را نشناختهام،
خدايا فرستادهات را به من بشناسان، زيرا اگر فرستادهات را به من نشناسانى حجّتت را نشناختهام،
خدايا حجّتت را به من بشناسان، زيرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دين خود گمراه میشوم.
📚اصول كافى، ج ۱ ص، ۳۳۷
تعجیل در فرج امام زمان صلوات🙏
@roshd110
☘️🌷🍀🌺🍃🌹🌿🌸☘️🌷🍀🌺🍃🌹
💠نسیم دعا
به نام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشنده مهربان
خداوند زیبایی و عطر و رنگ
خداوند پروانه های قشنگ
خداوند باران و نُقل تگرگ
نفس های باد و تپش های برگ
خدایی که لبریز آرامش است
طرفدار سرسبزی و دانش است
خدایی که از بوی گل بهتر است
و از نور و باران صمیمی تر است
خدای صمیمی، خدای سلام
خدای غزل، قصه ناتمام
خدایا! به ما مهربانی بده
دلی ساده و آسمانی بده
دلی مثل گل خانه دوستی
پر از عطر و پروانه دوستی
شاعر : محمود پور وهاب
#شعر کودک
@roshad110
17.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مربی حرفه ای:
کلیپ آموزشی اوریگامی مرغ🐔
🔵🔴گروه فرهنگی تبلیغی رشد
@roshd110
✨مربی حرفه ای✨
🚺🚹رفع خستگى در اجرای برنامه برای نوجوانان و جوانان
👈 يكى از شيوه هاى متداول براى رفع خستگى، استفاده از جُكها و معماهاى بى محتوا و تكرارى است. اين شيوه گر چه موجب ايجاد تنوع و رفع خستگى است، اما برنامه هاى دينى را دچار آفت سطحى و سبك بودن، كم محتوايى و جدى نبودن در نظر مخاطبان مى كند.
🌀در اين مرحله براى تقويت روحيه نوجوانان و جوانان و رفع خستگى آنها و در عين حال دورى از عوارض فوق، شيوه هاى متنوعى در نظر گرفته شده است تا ضمن ايجاد تنوع، معارف بلند دينى ـ از قرآن و حديث معصومين عليهم السلام ـ در جان مخاطبان جاى گيرد.
🌀مسابقات مختلف با پرسشهاى كوتاه و يا تفصيلى (متنهاى ادبى، اشعار و ...) و نيز مسابقات عملى به صورت ميان پرده ها، نمونه هايى از اين شيوه ها و قالبها است كه در ذيل درباره هر يك از آنها توضيح خواهيم داد.
✳️نكاتى درباره مسابقات✳
براى اجراى مسابقه، توجه به نكات زير ضرورى است:👇👇👇
🚺🚹گرچه اجراى مسابقه براى هر يك از كودكان، نوجوانان و جوانان مفيد و تجربه شده است، ولى در جايى كه مخاطبان ما در مقطع تحصيلى راهنمايى باشند، پرسشهاى كوتاه بهتر جواب مى دهد. از اين رو در اين نوشتار، سؤالات مسابقه با پرسشهاى كوتاه را متناسب با سطح ذهنى و علمى اين مقطع تحصيلى طراحى كرده ايم. مربيان محترم مى توانند براى دوره هاى دبيرستان و ... سؤالات ديگرى طراحى كنند.
⚡مسابقه با متنهاى ادبى، براى دوره دبيرستان و مسابقه با اشعار، براى دانش آموزان دوره ابتدايى و پائين تر از آن و مسابقه با ميان پرده ها، براى استفاده عموم (كودكان،نوجوانان و جوانان) كارآيى بهترى دارد.
🚺🚹در اجراى مسابقه مى توان به انتخاب مربى يا مخاطبان، فردى را جلو جمعيت آورد و از او سؤال كرد و مى توان افرادى را در قالب چند گروه در مسابقه شركت داد. در هر صورت گرچه شركت كنندگان در مسابقه افراد يا گروه هاى خاصى هستند، ولى در واقع مخاطب ما همه شاگردان مى باشند و همه آنها آموزش خواهند ديد.
🚺🚹اجراى مسابقات نياز به هديه و جايزه دارد. از اين رو در صورتى كه بيشتر از يك روز برنامه داشته باشيم مانند برنامه هاى ده روزه يا يكماهه و بيشتر، بهتر است از شيوه امتياز دادن استفاده كنيم. بدين صورت كه هر كس 100 امتياز بياورد، ممتاز بوده و در پايان
دوره جايزه مى گيرد. و كسانى كه 200 امتياز بياورند هديه بهترى مى گيرند و آنان كه 300 امتياز كسب كنند، جايزه بهترى دريافت خواهند كرد.
با اين شيوه دست مربى باز است و در صورتى كه تا پايان دوره نتواند هداياى زيادى تهيه كند، به اندازه اى كه مى تواند، افراد را ممتاز و برنده نهائى را جايزه مى دهد، و نگران تهيه نشدن جوايز زياد نخواهد بود.
🚺🚹 مربى نبايد طورى مسابقه را اجرا كند كه دانش آموزان خود را طلب كار او بدانند بلكه او بايد طلبكار آنها براى ارائه جوابهاى درست باشد. به جاى اينكه دانش آموزان پس از كلاس جهت گرفتن جايزه به دنبال مربى راه بيفتند، بايد كارى كرد كه آنها نياز به گرفتن جوابهاى صحيح سؤالات داشته باشند و براى گرفتن جواب به دنبال مربى راه افتند.
🚺🚹نوجوانان و جوانان شركت كننده در مسابقات نبايد از كم و كيف جوايز و مقدار امتيازات اطلاعى داشته باشند. در غير اين صورت مربى بايد هر روز بخشى از نيروى خود را جهت پاسخ گويى به اينكه مقدار امتياز هر كس چقدر است مصرف كند. چنانكه دانش آموزان از امتيازات خود سؤال كنند مى توان به آنها گفت: امتيازات را در پايان دوره يكجا اعلام مى كنيم تا ذوق زده شوند
@roshd110
✅داستان توحیدی برای کودکان
👈تلنگر
🌷ایمان به خدایی که نمی بینیم!🌷
✳️بهلول را همه ميشناسند، دانشمند عاقلي كه خودش را به ناداني ميزد تا حرفهاي خودش را به راحتي بزند و كسي مزاحم او نشود. روزي وقتي در كوچهها ميرفت به يك نفر برخورد. او از بهلول پرسيد:
ـ آيا تو خدا را ميشناسي و به او ايمان داري؟
ـ آري!
ـ چگونه خدايي را كه نديدهاي به او ايمان داري؟ مگر ميشود؟ منكه باور ندارم.
در اين هنگام بهلول خم شد و كلوخي را از زمين برداشت و بر پيشاني آن فرد كوبيد و او فريادش به آسمان بلند شد.
ـ چرا ناراحت شدي؟ چرا فرياد ميزني؟
ـ پيشانيام درد گرفت و سرم به شدت درد ميكند. من نزد حاكم شكايت ميكنم.
ـ تو دروغ ميگويي، درد چيست؟ كجاست؟ بيا درد پيشانيات را نشانم بده؟
ـ دروغ نميگويم من از درد مينالم.
ـ تو خودت گفتي من هرچه را كه نميبينم به آن ايمان هم ندارم؛ درد را هم كه نميشود ديد، پس چگونه ميگويي درد دارم؟
بهلول با اين شيوه مرد ماديِ جزمانديش را سرجاي خود نشاند.
#داستانهای_توحیدی
👇
@roshd110
مربی حرفه ای
🍃🌸
#شعر
💝خانواده💝
👩مامان جون من چه مهربونه
دوسش دارم خیلی زیاد خودش می دونه
یه شاخه گل هدیه ی ماست برای مادر
اونکه به فکر بچه هاست از همه بیشتر
🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
👨بابای خوبم چراغ خونست
دستای گرم اون برام یه آشیونه است
یه شاخه گل هدیه ی ما برای بابا
اونکه همیشه سایه اش روی سر ماست
🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
👦داداش جون من لنگه نداره
وقتی میاد برای من شادی میاره
یه شاخه گل هدیه ی ماست برای داداش
خدای خوب و مهربون مواظبش باش
🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
👧خواهر خوبم چه نازنینه
برای من فرشته ی روی زمینه
یه شاخه گل هدیه ی ما برای خواهر
که خوب و مهربون اون ، مثل یه مادر
🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
👨👩👧👦ما همه هستیم یه خانواده
خونه داریم کوچیک و قشنگ و ساده
هر کسی تو خونه ی خود دلخوش و شاده
شکر خدا داده به ما یه خانواده
@roshd110
☝☝☝