eitaa logo
🔰 مربی حرفه ای
1.1هزار دنبال‌کننده
509 عکس
421 ویدیو
213 فایل
مطالب استاد خوئینی تولید محتوای تبلیغ در مدارس و دانشگاه محتوای مورد نیاز مربیان و معلمان برگزاری دوره تربیت مربی ساخت و اجرای سخنرانی تصویری و چند رسانه ای اجرای جذاب جشن تکلیف برش کاغذ و استفاده از هنر در تبلیغ @khoiny ارتباط با ادمین ۰۹۱۹۴۵۲۹۲۷۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 تو حیفی! 🌼 📢 می گویند: فلان موسیقی حلال است؟ می گویم: فرض كنید حلال، همه حلال‌ها را باید گوش بدهی؟ بالاخره یك نواركاست با این كه ارزان هم هست شما صدای گربه روی آن ضبط نمی‌كنی، نوار مغز ارزش دارد هر صدایی را نباید روی آن ضبط كرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📢 تو حیفی، ما را خدا برای آهنگ نساخته! ... شما حساب کن ... ضربه هایی که موسیقی روی اعصاب میگذارد، ... خیلی کتاب در این زمینه نوشته شده، من میگویم حلال هم باشد من گوش نمیدهم 🌺@roshd110
ارواحنافداه ⁉️چگونه هر لحظه‌ با امام زمانمان باشیم؟! ♦️اگر می‌خواهیم دچار خسران و ضرر نشویم باید با امام زمانمان همراه شویم. در طول روز، هر لحظه‌ای که بر ما می‌رسد بگوییم: آقا جان، ما می‌خواهیم با شما باشیم «مَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ غَيْرِكُمْ». یک لحظه نشود که از شما جدا شویم. ❓چطور می‌شود انسان با امام زمانش باشد؟ آیا یک خانم خانه‌دار می‌تواند دائم با امام زمان ارواحنافداه باشد؟ بله. 👈صبح که از خواب بیدار می‌شود هر کاری را که می‌خواهد انجام بدهد، نیت کند برای امام زمانش باشد. 👈 برای امام زمان ارواحنافداه؛ 👈 ، برای امام زمان ارواحنافداه؛ 👈صبحانه آماده می‌کند همسرش بخورد و سر کارش برود، برای امام زمان ارواحنافداه؛ 👈اگر لباس می‌شوید برای امام زمان ارواحنافداه؛ 👈اگر غذا می‌پزد، برای امام زمان ارواحنافداه. 👌آن‌وقت سختی‌های کار برایش شیرین و لذّت‌بخش هم می‌شود. دیگر توقع مزد و اجر و تشکر از بقیّه‌ی مردم ندارد. چون می‌داند برای امام زمان ارواحنافداه کار کرده است. @roshd110 🔸اللّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکَ الفَرَجْ السٰاعٖه ┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
زمستونم و زمستونم برفی دارم فراون به هر طرف رو می یارم یک اثر از خود می زارم اگر می خوای تو فصل من اینجوری نلرزی مثل من برو پای بخاری تا من بشم فراری 👼 @roshad110
#زنگ_دانایی|چرا نباید پشت سر مردم حرف بزنیم(1) 📝 مطالب آموزشی و تربیتی جذاب نمازی در قالب صوت، فیلم، تصویرهای کودکانه و... گروه تبلیغی رشد 🎁 @roshd110
#شعر_رضوی|امام هشتممون/بُود امام رضا... گروه تبلیغی رشد 🎁 @roshd110
امام على عليه السلام: آنگاه كه اشياء با يكديگر جفت شدند، تنبلى و ناتوانى با هم ازدواج كردند و از آنها فقر متولّد شد ميزان الحكمه جلد10 صفحه130 @roshd110
مَثَلِ نماز ، مَثَلِ لیمویِ شیرین است که اگر فوری خورده شود شیرین است پس نماز را اول وقت بخوانیم گروه فرهنگی تبلیغی رشد🌹🌹🌹 @roshd110
حركت دادن توپ با فوت كردن در ني اين بازي به بالا بردن دقت در كودكان آموزش صبر و نظم در كودكان كمك ميكند. دو تا ٧ سال 🔊 @roshd110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مربی حرفه ای: زیبای جذب به یاد شیخ همیشه خندان ✳آیت الله شاه آبادی @roshd 110
📚📔📓📙📘📗📗📕 داستانی با هدف آموزش مسخره نکردن دیگران است موضوع داستان: دماغ زی زی یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. روزی روزگاری در جنگل سبز حیوانات زیادی زندگی می کردند.آن ها با هم مهربان بودند و کاری به کار یکدیگر نداشتند. فقط یک  میمون بازیگوش به نام زی زی، همیشه  سر به  سر حیوانات می گذاشت و آنها را مسخره می کرد. زی زی خیال می کرد که از همه ی حیوانات زیباتر و باهوش تر است و برای همین حق دارد دیگران را مسخره کند و به آنها بخندد. حیوانات جنگل از حرف ها و حرکات زی زی  ناراحت می شدند و گاهی با او قهر می کردند؛ اما زی زی گوشش به آنها بدهکار نبود و به مسخره کردنشان ادامه می داد. یک  روز به طاووس می گفت:«خیال نکن که خوشگلی ، نه تو اصلاً خوشگل نیستی.به پاهای زشتت نگاه کن،وقتی پرهایت می ریزند از همیشه زشت تر می شوی.»به خرگوش می گفت:«تونه باهوشی و نه خوشگل،تازه با این گوش های درازت  به الاغ شبیه هستی.» به روباه می گفت:«دم پشمالویت خیلی زشت8 است.» به موش می گفت:«تو یک دم دراز کوچولوی زشت و ترسویی.» روزی یک فیل کوچولو در جنگل قدم می زد.فیل کوچولو خیلی خوشحال  بود،چون آن روز، روز تولدش بود و او یک مسواک صورتی رنگ از مادرش هدیه گرفته بود.فیل کوچولو به  طرف چشمه می رفت تا دندان هایش را با مسواک جدیدش بشوید.زی زی که بالای درختی نشسته بود، او را دید.صدازد:«آهای فیل کوچولو کجا می روی؟» فیل کوچولو جواب داد:«می روم سر چشمه مسواک  بزنم.» بعد هم مسواک صورتی رنگش را به زی زی نشان داد. زی زی قاه  قاه خندید و گفت:«می خواهی مسواک بزنی؟دندان های زشتت که مسواک لازم ندارند.» فیل کوچولو ناراحت  شد و گفت:«دندان های من اصلاً زشت نیستند.» زی زی گفت:« هم دندان هایت  زشتند، هم مسواکت زشت است.خرطومت هم خیلی دراز و بی ریخت است.» فیل کوچولو گفت:« تو به خرطوم من چه کار داری؟مادرم همیشه می گوید که خرطوم من خیلی قشنگه. مسواکم هم یک هدیه ی تولد خیلی قشنگه!» زی زی بازهم خندید  و برای فیل کوچولو شکلک در آورد.فیل کوچولو عصبانی شد و داد زد:« حالا که مرا مسخره کردی، من هم آرزو می کنم که دماغت دراز شود.از خرطوم من هم درازتر!» ناگهان اتفاق عجیبی افتاد.دماغ زی زی شروع کرد به دراز شدن.آن قدر دراز شد و کش آمد تا از خرطوم فیل کوچولو هم درازتر شد.فیل کوچولو که با تعجب به  صورت زی زی نگاه می کرد، خنده اش گرفت.صورت  زی زی خیلی خنده دار شده بود.چندتا از حیوانات وقتی صدای خنده ی فیل کوچولو را شنیدند،به طرف آنها آمدند و همین که زی زی را دیدند، آن ها هم خندیدند.کم کم تمام حیوانات جنگل فهمیدند که دماغ زی زی دراز شده است. آنها خودشان  را به  زی زی رساندند و دور او جمع شدند.همه می خندیدند و زی زی را مسخره می کردند.آنها با هم می خواندند: زی زی خانم اجازه دماغتون درازه زی زی خیلی ترسیده بود.می خواست فرار کند و به جایی برود که هیچ کس او را نبیند اما میان حیوانات گیر افتاده بود و از آن جا که کسی از او دل خوشی نداشت،همه به او می خندیدند و دماغ درازش را  قلقلک می دادند و آن را می کشیدند. موش کوچولویی که خیلی از دست  زی زی دلخور بود، روی دماغش پرید  و آن را گاز گرفت و با صدای بلند خندید و گفت: زی زی خانم اجازه روی دماغت یه گازه با این کار موش کوچولو، چندتا حیوان دیگر هم دماغ او را گاز گرفتند.دماغ زی زی خیلی درد گرفته بود.زی زی گریه افتاد و از کارهایی که تا  آن روز انجام داده  بود، پشیمان شد. با خودش گفت:«اگر دماغم به  شکل اولش برگردد، دیگر هیچ کس را مسخره نمی کنم.» ناگهان دماغش شروع کرد به کوچک شدن.آن قدر کوچک شد تا به شکل اولش درآمد. زی زی نفس راحتی کشید و به حیوانات جنگل که با تعجب نگاهش می کردند گفت:« دوستان عزیزم، من از همه ی شما معذرت می خواهم.من میمون بدی بودم که همیشه شما را مسخره می کردم و به  شما می خندیدم.اما امروز وقتی فیل کوچولو را مسخره کردم، او هم آرزو کرد که دماغ من دراز شود.» فیل  کوچولو که روبروی زی زی ایستاده بود گفت:«بله، امروز روز تولد من بود.من خیلی خوشحال بودم و می دانستم که هر آرزویی بکنم، برآورده می شود.برای همین وقتی زی زی مرا مسخره کرد،آرزو کردم دماغش دراز شود تا بتوانم مسخره اش کنم.» زی زی گفت:« درسته، دماغ من  دراز شد و همه ی شما به دماغ درازم خندید و مسخره ام کردید.من خیلی خجالت کشیدم و فهمیدم که وقتی شما را مسخره می کردم، شما هم ناراحت می شدید و خجالت می کشیدید.حالا از شما می خواهم که مرا ببخشید. قول می دهم که دیگر کسی را مسخره نکنم و احترام همه ی شما را نگه دارم.» حیوانات جنگل زی زی را  بخشیدند. زی زی با خیال  راحت به خانه اش رفت و خوابید و دیگر کسی ندید که او حیوانات جنگل را مسخره کند 👼 @roshad110
✂️آموزش ساخت کاردستی "ستاره گلی"🌸 🍭@roshd110
✂️آموزش ساخت کاردستی "ستاره گلی"🌸 🔆از این کاردستی بسیار زیبا می توانید در تزیین کلاس ومحیط مدرسه یا مهد استفاده نمایید.🔆 ✅وسایل مورد نیاز : کاغذ - قیچی -یک عدد دکمه یا تیله 💠@roshd110
61c40d8d32ddeaf107c81ae0c17855dadc2f5f15.pdf
637.3K
مربی حرفه ای: ✂️آموزش ساخت کاردستی "ستاره گلی"🌸 🍭👇👇👇 @roshd110
🌸🍃پاسخ به پرسشهای خداشناسی کودکان ✨من از کجا بدونم خدا فقط یه دونه است؟ اگر خدا دوتا بود همه چی ناجور می شد دقت و نظم و ترتیب از این جهان دور می شد خدای اول می گفت: خورشید باید بتابه خدای دوم می گفت: خورشید باید بخوابه! خدای اول می گفت: دونه بزن جوونه خدای دوم می گفت: دونه بمون تو خونه! اگر خدا دوتا بود همه چی جابجا بود پرنده توی دریا ماهی توی هوا بود! خدا فقط یه دونه خدای مهربونه دوستش داریم یه دنیا خودش اینو می دونه 🍃شاعر 🌸خانم رودابه حمزه ای 🍃@roshd110
➕ قصه ها چه اثراتي بر كودك دارد؟ ١.قلمرو شناختی: قصه ها شيوه حل مشكلات را آموزش ميدهند ٢. قلمرو عاطفی: قصه ها به تخليه هيجاني كودك كمك ميكند او با همانند سازي با قهرمان داستان غم ها و اميدهايش را پردازش ميكند ٣.قلمرو بین فردی: قصه به كودك مهارت هاي ارتباطي و اجتماعي را به شيوه غير مستقيم آموزش ميدهد ۴. قلمرو شخصی: قصه باعث ميشود كودك مشكلش را با نگاه بيروني ببينيد پس به آگاهي و بصيرت مي رسد. 🔊 @roshd110
این مکان مجهز به دوربین مدار بسته نیست 😳 الم یعلم بان الله یری ?????🌺 @roshd110
من و آقای خورشید من و بابام امشب در این جا میهمانیم و خندانیم و خوشحال که تو جمکرانیم زدی لبخندو بعدش به من دادی گلت را و دستت را کشیدی به مویم مثل بابا چقدر اینجا شلوغ است پر از حرف و هیاهو ولی من توی فکرم که صاحبخانه پس کو شعر:سید سعید هاشمی @roshd110