به مناسبت شهادت امام صادق علیهالسلام برخی یاران حضرت معرفی میشوند
1⃣ عبدالله بن جندب
ایشان از اصحاب امام صادق، حضرت كاظم و رضا عليهمالسلام و وكيل ايشان است. شيخ كشى روايت كرده كه حضرت رضا عليهالسلام قسم خورد كه راضى است از او و همچنين پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم و خداوند تعالى. و همچنین فرموده كه عبدالله بن جندب از مخبتين است. يعنى از كسانى كه حق تعالى در حق ايشان فرموده: «وَ بشِّر المُخْبِتينَ الَّذينَ اِذا ذُكِرَاللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم؛ و بشارت بده فروتنان و متواضعان را كه در درگاه ما آرميده و مطمئناند آنان كه چون ذكر خدا شود نزد ايشان، بترسد دلهاى ايشان از هيبت جلال ربانى و طلوع انوار عظمت سبحانى و يا هرگاه تخويف كرده شوند به عذاب و عقاب الهى، دلهاى ايشان خائف و هراسان شود».
روايت شده از ابراهيم بن هاشم كه گفت: من عبدالله بن جندب را ديدم در موقف عرفات و حال هيچ كس را بهتر از او نديدم، پيوسته دستهاى خود را به سوى آسمان بلند كرده بود و آب ديدهاش بر روى او جارى بود تا به زمين مىرسيد، چون مرد فارغ شدند، گفتم: وقوف هيچ كس را بهتر از وقوف تو نديدم، گفت: به خدا سوگند كه دعا نكردم مگر برادران مؤمن خود را زيرا كه از حضرت امام موسى عليهالسلام شنيدم كه هر كه دعا كند از براى برادران مؤمن خود در غيبت او از عرش به او ندا رسد كه از براى تو صد هزار برابر او باد، پس من نخواستم كه دست بردارم از صد هزار برابر دعاى ملك كه البته مستجاب است براى يك دعا خود كه نمىدانم مستجاب خواهد شد يا نه.
روايت شده كه وقتى عبدالله بن جندب عريضهاى خدمت حضرت ابوالحسن عليهالسلام نوشت و در آن عرض كرد كه فدايت شوم! من پير شدم و ضعف و عجز پيدا كردم از بسيارى از آنچه كه قوت داشتم بر آن و دوست دارم، فدايت شوم كه تعليم كنى مرا كلامى كه مرا به خداوند نزديك كند و فهم و علم مرا زياد كند، حضرت در جواب او را امر فرمود كه بسيار بخواند اين ذكر شريف را: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ. لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ».
در (تحف العقول) وصيتى طولانى از حضرت امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه به عبدالله بن جندب فرموده و مشتمل بر وصايا نافعه جليله است.
-------------------------
شما هم به #کانال
#حدیث عشق
بپیوندید
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🌷اَلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّكَٱلْفَرَج🌷
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ کانال حديث عشق
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
یاران امام صادق علیهالسلام
2⃣ زرارة بن اعین
زُرارَة بن اَعْیَن بن سُنسُن شَیبانی کوفی، (حدود ۷۰ - ۱۴۸ یا ۱۵۰ق) از اصحاب اجماع و صحابه خاص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و از بزرگترین فقها و متکلمان شیعه بود. امام جعفر صادق(ع) او را از برترین اصحاب خود برشمرده است. زراره از خاندان آل اعین است که افراد بسیاری از این خاندان جزو اصحاب ائمه(ع)، راویان بزرگ و فقهای شیعه بودهاند.
اسم اصلی او، عَبدرَبّه و لقبش زراره بوده است. چنانچه در روایتی خود او نقل میکند که امام صادق(ع) به من فرمود:
«ای زراره اسم تو در اسامی اهل بهشت بدون الف است. گفتم: بله فدایت شوم اسم اصلی من عبدربه است. زراره لقب من است».
-------------------------
شما هم به #کانال
#حدیث عشق
بپیوندید
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🌷اَلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّكَٱلْفَرَج🌷
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ کانال حديث عشق
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
3⃣ یاران امام صادق علیهالسلام
پیمان نامه عجیب سه دوست
صفوان بن یحیی و عبدالله بن جندب و علی بن نعمان از یاران امام صادق علیهالسلام و امام کاظم علیه السلام در مسجد الحرام پیمان بستند هر کدام زودتر درگذشت، آنکه زنده میماند نماز و روزه و زکات دیگری را نیز به جای آورد. آن دو زودتر از دنیا رفتند و صفوان روزی ۱۵۰ رکعت نماز میگزارد و در سال سه ماه روزه میگرفت و هر سال سه بار زکات میداد و هر کار مستحبی که انجام میداد برای آن دو نیز به جای میآورد.
-------------------------
شما هم به #کانال
#حدیث عشق
بپیوندید
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🌷اَلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّكَٱلْفَرَج🌷
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ کانال حديث عشق
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
✳️ دلم برای دعای کمیل تنگ شده!
🔻 غروب پنجشنبهای مرا دید که لباس پوشیدهام تا به کانون بروم. گفت: «بهسلامتی کجا؟» گفتم: «دعای کمیل.» گفت: «دعای کمیل چیه؟ منم میتونم بیام؟» گفتم: «برا رفتن به مراسم دعا از کسی اجازه نمیگیرن.» او آن شب با ما آمد. عربی را به واسطهٔ پدری که مراکشی بود و عربزبان، بهخوبی میدانست. تا آخر مجلس نشست. حال خوشی پیدا کرد. توسل آن شب و اشک و انابهٔ او برای ما که مسلمان آبا و اجدادی بودیم، دیدنی بود و جانفزا.
🔸 هفتهٔ بعد، ظهر پنجشنبه از راه رسید؛ با لباس مرتب و معطر. گفتم: «خیره انشاءالله! عزم سفر داری؟» گفت: «نه، اومدم بریم دعای کمیل!» من متحیر و مبهوت نگاهش کردم و گفتم: «الان؟ هنوز تا شب، فرصت زیاده.» گفت: «میدونم، اما دلم برای دعای کمیل تنگ شده.» بیتاب بود. این را همهٔ ما فهمیده بودیم.
🔺 هر کس از او میپرسید: «چه چیز تو را شیعه کرد؟» با صراحت پاسخ میداد: «دعای کمیلِ علی.»
📚 از کتاب #جذبه_مشرقی
📖 ص ۳۶
👤 #حسین_سروقامت
🙏 #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
📌 پ.ن: ژروم ایمانوئل کورسل، تنها شهید اروپایی دفاع مقدس متولد فرانسه است که پس از تشرف به دین مبین اسلام به «کمال کورسل» تغییر نام داد.
-------------------------
شما هم به #کانال
#حدیث عشق
بپیوندید
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🌷اَلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّكَٱلْفَرَج🌷
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ کانال حديث عشق
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️ داستان علامه امینی و مستجاب نشدن دعا
-------------------------
شما هم به #کانال
#حدیث عشق
بپیوندید
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🌷اَلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّكَٱلْفَرَج🌷
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ کانال حديث عشق
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
کتک خوردن در حد شهادت ! 😱😆 😂
خاطره ای زیبا و خنده دار از جنگ.😂
بین ما یکی بود که چهره ی سیاهی داشت ؛ اسمش عزیز بود؛
توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب.
بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش.
با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش.
پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛
اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود.
دوستم گفت: اینجا که نیست ، بریم شاید اتاق بغلی باشه!
یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن!
گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!!
یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده!
پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!!
همگی گفتیم: نه! کجاست؟
پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟
همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟!
رفتیم کنار تختش ؛
عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود !
با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟
یهو همه زدیم زیر خنده.
گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد !
عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !!
بچه ها خندیدند. 😄😄😄
اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد:
- وقتی ترکش به پایم خورد ، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می کشمت. چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی کنم. حالا من هر چه نعره می زدم و کمک می خواستم ، کسی نمی یومد. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم...
بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😂
دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.😂
عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم:
- یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ...
رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می فرستادند. دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه ، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین. دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید!
صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂
پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه ، برید بیرون!
خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می کشمت!!!
عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه ، جان مادرتون منو نجات بدین ...😂 😂
-------------------------
شما هم به #کانال
#حدیث عشق
بپیوندید
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🌷اَلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّكَٱلْفَرَج🌷
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ کانال حديث عشق
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
میدونستید " پیش قاضى ، معلق بازى " غلطه ؟
صحیحش اینه : "پیش غازى، معلق بازى"
غازى هم یعنى بندباز یعنى جلوى بندباز و معرکه گیر ، شیرین کارى کردن صورت و معنای درست این ضربالمثل را بیشترِ مردم نمیدانند و گمان میکنند صورتِ درست آن «پیش قاضی و معلقبازی» است . در حالی که درست آن این است :
«پیش غازی و معلقبازی»
«غازی» یعنی «بندباز» ( البته معنای دیگری هم دارد : جنگجو ) منظور از این تعبیر عامیانه این است که
«پیش کسی که روی بند معلق میزند و شیرینکاری میکند، معلقزدن هنرنماییِ ناچیزی است !»
-------------------------
شما هم به #کانال
#حدیث عشق
بپیوندید
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🌷اَلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّكَٱلْفَرَج🌷
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ کانال حديث عشق
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
نمونهای از روزنامههای زمان انبیاء [اگه بنا بود روزنامه چاپ بشه!]
-------------------------
شما هم به #کانال
#حدیث عشق
بپیوندید
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🌷اَلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّكَٱلْفَرَج🌷
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ کانال حديث عشق
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
حديث عشق
🔴 رهبری از نمایشگاه، کتابی نخریدهاند #بررسی_یک_خبر_اشتباه وقتی شنیدم رهبرانقلاب ۴ تا کتاب از نمایش
واکنش و تکذیب سایت رهبر انقلاب درمورد خبر اشتباه خرید کتاب توسط آقا
... آن کتابها هدیه بود و آقا کتابی نخریدند و درآخر نوشته شده :
"بیان ناقص و مخدوش مطالب و احیاناً استفاده نامناسب و ابزاری از آنها در شأن دستاندرکاران عرصه نشر و کتاب و فرهنگدوستان نیست"
منبع
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=52829
-------------------------
شما هم به #کانال
#حدیث_عشق
بپیوندید
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🌷الْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّكَٱلْفَرَج🌷
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ کانال حديث عشق
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
🛑ضارب روحانی پس از ۱۸ روز در بیمارستان قم فوت کرد
🔹فرمانده انتظامی شهرستان قم گفت: سوء قصد کننده به دو شهروند حاضر در یکی از خیابان های قم، به دلیل جراحاتی که در حین حمله، بر خود وارد کرده بود در یکی از بیمارستانهای قم فوت کرد
-------------------------
شما هم به #کانال
#حدیث_عشق
بپیوندید
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🌷الْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّكَٱلْفَرَج🌷
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ کانال حديث عشق
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود. با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند.
پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد . با خودش گفت « من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است . من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای . او لابد غذا یا دارویی را نام می برد. آنوقت من می گویم نوش جانت باشد پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم.
مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید پرسید حالت چه طور است ؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت دارم از درد می میرم. ناشنوا خدا را شکر کرد. ناشنوا پرسید چه می خوری ؟ بیمار پاسخ داد زهر ! زهر کشنده ! ناشنوا گفت نوش جانت باشد. راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت عزرائیل ! ناشنوا گفت طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد.
مولانا در این حکایت می گوید بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر ، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد.
https://eitaa.com/joinchat/1588003208C833723e153