eitaa logo
پایگاه خبری بشیران حماسه
222 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
227 فایل
فرهنگی ،ارزشی،تحلیلی وخبری شهدای بشیران حماسه
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کرمان بیدار
📜 استاد دکتر محمدحسین 🚦آیا شکافتن خانه کعبه هنگام ولادت علیه السلام واقعیت دارد؟ 📍در اینکه امیرالمومنین علیه‌السلام در کعبه به دنیا آمده است شکی وجود ندارد و غیر از شیعه بسیاری از منابع اهل تسنن هم به این مهم اعتراف دارند. حتی با قید این نکته که دیوار خانه کعبه شکافته شد و حضرت فاطمه بنت اسد علیها‌السلام مادر امیرالمومنین علیه‌السلام وارد کعبه شد و دیوار به هم آمد و بعد هم مجدداً دیوار از همانجا شکافته شد و فاطمه همراه با نوزاد مطهر خود از خانه خدا بیرون آمد و دیوار به هم آمد. 📍البته باید توجه داشت که بنای کعبه ای که امیرالمومنین علیه‌السلام در آن به دنیا آمد در همان دوران پیش از اسلام فرو ریخت و کعبه مجدداً بنا شد و در دوران حکومت دوبار کعبه ویران شد و بار دوم به دست حجاج، جنایتکار معروف که عبدالله را از بین برد، کعبه بنا شد و بعد از آن هم در چند نوبت کعبه تخریب و مجدداً بنا شده است. 🔸ولی از معجزات امیرالمومنین علیه‌السلام این است که هر بنایی برای کعبه ایجاد می‌شود همان دیواری که هنگام ولادت امیرالمومنین شکافته شد، اثر شکافته شدن روی آن باقی می‌ماند. در اعصار پیشین و قبل از حاکمیت وهابیت خبیث بر این سرزمین مقدس، در دوران حکومت اشرافِ مکه که بعضاً از نوادگان حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام بودند، این شکاف با نقره پر شده بود و مورد افتخار شیعه و خاندان پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود و امروز هم به رغم تلاش آل سعود خبیث برای پنهان کردن شکاف خانه کعبه این اثر همچنان باقیست و سعی می‌کنند که هنگام زیارت زائران آن را بپوشانند تا مورد احترام و افتخار شیعه قرار نگیرد. 📲 @rajabidavani
هدایت شده از کرمان بیدار
📜 استاد دکتر محمدحسین ویژه ماه 🚦چرا امام حسین علیه‌السلام وقتی در راه کوفه، خبردار شدند که عبیدالله بن زیاد لعنه‌الله بر این شهر مسلط شده است و مسلم و هانی به شهادت رسیدند، به مسیر خود به سمت کوفه ادامه دادند؟ 📍مردم کوفه با نامه‌های فراوان و دعوتی که به عمل آورده بودند و بیعتی که با مسلم بن عقیل به نمایندگی از امام حسین علیه‌السلام انجام داده بود موجب گردیدند که تکلیف جدیدی برای امام حسین سلام‌الله‌علیه پدید بیاید. 📍تکلیف اول و اصلی امام حسین علیه‌السلام مقابله با بزرگترین منکر یعنی حاکمیت طاغوتی چون یزید بود، اگر چه آن حضرت تنها بود و هیچ یاری نمی داشت. اما وقتی مردم کوفه آن حضرت را بدین ترتیب دعوت کردند و بیعت هم نمودند لذا تکلیف جدیدی برای آن حضرت پدید آمد که باید به خواسته مردم پاسخ مثبت دهد، به سوی آنها برود و رهبری آنها را به دست بگیرد. 📍اگرچه در بین راه می شنوند که عبیدالله بر شهر حاکم شده است و نماینده امام به شهادت رسیده‌اند و مردم مرعوب عبیدالله گردیده‌اند، دلیل نمیشود که آن حضرت بخواهد از مسیری که پیش گرفته باز پس بنشیند، چرا که برای حضرت شایسته و پسندیده نبود که وقتی عهد و پیمان با مردم دارد و هنوز مردم به حضرت اعلام نکرده اند که ما از بیعت با شما انصراف داده ایم و دیگر به عهد خود پایبند نیستیم، یک جانبه عهد خود را بشکند. 📍لذا حضرت به راه خود ادامه می‌دهد چرا که حساب آن حضرت از حساب مسلم جدا بود. چنانچه امام علیه السلام بر می‌گشت، زیر سوال قرار می گرفت که اگر شما به سوی کوفه آمده بودید ما هرگز شما را رها نمی‌کردیم و شما را یاری می‌کردیم و عدم حضور شما باعث شد چنین وضعیتی بر سر اسلام و مردم کوفه استمرار یابد. 📍بنابراین کار امام علیه‌السلام بسیار صحیح است و آن وجود مقدس باید به مسیر خود ادامه دهد، مگر آنکه یقین پیدا کنند که مردم کوفه از نظر خود بازگشته‌اند. لذا حتی تا وقتی که امام علیه‌السلام در کربلا فرود می آید و مستقر می شود هنوز امام علیه‌السلام امید دارد که کوفیانی که با آن حضرت بیعت پیدا کرده‌اند خود را به امام حسین علیه‌السلام برسانند و حق را یاری کند. 📍لذا در پاسخ فرستاده عمر سعد لعنه‌الله امام حسین علیه السلام همین نکته را گوش زد می‌کنند و می فرمایند من به دعوت این مردم به سوی کوفه آمده ام. اگر بدانم آنها از نظر خود باز گشته‌اند و بیعتی که با من کرده‌اند را شکسته‌اند و نمیخواهند من به شهر آن‌ها وارد شوم از همینجا باز میگردم. 🔸پس اشکال به مردم کوفه وارد است که وقتی شما بیعت کرده اید چرا در برابر عبیدالله‌بن‌زیاد کوتاه می آیید و از رساندن خود به یاری امام حسین علیه‌السلام باز می‌مانید و برخی از شما هم چنان وحشت می‌کنید که به رغم نوشتن نامه ها به امام حسین علیه‌السلام، به خواست عبیدالله‌بن زیاد لعنه الله به جنگ آن وجود مقدس می آیید. 📲 @rajabidavani
هدایت شده از کرمان بیدار
📜 استاد محمدحسین 🚦غربت علیه السلام میان یارانشان 📍امام مجتبی علیه السلام میدانستند که لشگرشان ناهمگون است. همین لشگر در صفین که تقریبا یک دست بودند با یک حیله و فریبی که معاویه به کار برد بهم ریختند. 📍لذا امام مجتبی علیه السلام خواستند اینها در کوفه را تصفیه کنند. لذا حضرت سخنانی را ایراد کردند و فرمودند آنهایی که انگیزه های مادی و غیر الهی دارند کنار بروند و فقط عده‌ای که واقعا پای کار هستند بمانند. 📍در این سخنان حضرت فرمودند من تا حالا کینه کسی را به دل نگرفتم و میدانم که آرامش بهتر از ناآرامی است. اینجا بعضی ها سخنان حضرت را بر این حمل کردند که حضرت قصد بر این دارد که با معاویه کنار بیاید، در حالی که قضیه این نبود. 📍لذا نگذاشتند اصلا صحبت امام تمام بشود و یک نفر که از ظاهر سخنش برمیاید که از خوارج باشد، داد زد -نعوذبالله- حسن کافر شده همانگونه که پیش از این پدرش کافر شده بود. با حرف این فرد لشگر بهم ریخت و امام نتوانست ادامه بدهد. حضرت از منبر پایین آمدند و داخل خیمه رفتند. 📍اما بعضی از لشگریان داخل خیمه حضرت ریختند و هرآنچه داخل خیمه بود غارت کردند، عبا را از دوش و سجاده را از زیر پای امام کشیدند. حضرت سوار اسب شدند که حرکت کنند و وارد مدائن شوند که یک ملعونی حمله کرد و روی اسب با خنجر چنان به ران امام زد که به استخوان رسید. 📍چند نفر به یاری امام آمدند و آن ملعون را کشتند. حضرت به شدت مجروح شدند. امام را به خانه سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار که حاکم مدائن بود بردند و آنجا بستری کردند. 📍جاسوسان معاویه خبر دادند که لشگر امام از هم پاشیده است، معاویه نامه ای برای امام فرستاد. حتی منابع تاریخی نوشته‌اند که معاویه نامه‌های برخی از فرماندهان لشگر امام را که خطاب به او نوشته بودند که اگر تو بخواهی حسن را زنده یا مرده تحویل تو می‌دهیم را به نامه حضرت ضمیمه کرد و عنوان کرده بود با این وضع فرماندهان لشگرت میخواهی با من بجنگی؟ صلاح تو اینست که کناره گیری کنی و با من صلح کنی و من هرشرطی که تو بگذاری میپذیرم. 📍 معاویه این نامه را برای امام فرستاد. در اینجا امام حسن علیه السلام بسیار هوشمندانه عمل کردند. چون معاویه هرگز فکر نمیکرد که امام حسن علیه السلام پیشنهاد او را بپذیرد و تصور معاویه این بود که امام رد میکند و حضرت حاضر نیست حکومت را به او واگذار کند و در نتیجه قبل از اینکه معاویه بخواهد او را بکشد همین خائنینی که در لشگر حضرت هستند امام را از بین خواهند برند و به قول معروف توپ هم در زمین امام حسن علیه السلام است. حتی اگر جنگی هم در میگرفت چون امام حسین علیه السلام پا به پای برادر است هر دو برای این میروند و امامت همانجا نابود میشود. 📍 اما امام مجتبی علیه السلام وقتی این نامه را دریافت کردند این نبود که فوری صلح را بپذیرند. حضرت آمدند در بین لشگری که از هم متلاشی شده و با همان حالت جراحت فرمودند مردم من بلدم خودم به تنهایی خدا را چگونه عبادت کنم که از من راضی باشد. اگر ایستاده‌ام به خاطر شماست. معاویه دارد به چیزی دعوت میکند که نه خیر دنیا در آن هست و نه آخرت. اگر پیشنهاد او را بپذیریم میبینم آب و نانی که خدا برای شما مقدر کرده، بچه‌هایتان میروند درب خانه اینها درخواست می‌کنند و آنها دریغ میکنند. 📍 اگر رضای خدا و مرگ با عزت را ترجیح میدهید پیشنهاد او را نادیده بگیرید و به جنگ او بروید که جز شمشیر بین ما و او نباید باشد. اما اگر دنیا و باقی ماندن در دنیا را ترجیح میدید پیشنهاد او را بپذیریم. 🔸اینجا بود که از جای جای لشگر به صراحت فریاد بلند شد: دنیا و باقی ماندن در دنیا... یعنی ما تو را نیمخواهیم معاویه را میخواهیم. اینجاست که امام صلح را میپذیرند . 📲 @rajabidavani