eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
247 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
انتخابات 1402 و شبهه‌پراکنی‌های بی‌حاصل سکولارهای حوزوی نقدی بر ادعانامه‌های انتخاباتی شیخ برجامی سروش محلاتی/۳ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 2 از 6] 2. تعداد نامزد جهت مشارکت در رقابت‌های انتخاباتی سروش محلاتی در پرسش پنجم خود می‌نویسد: «آیا ممکن است در یک انتخابات واقعی تعداد افرادی که صلاحیت‌شان تأیید می‌شود، برابر و یا حتی کم‌تر از منتخبان آن حوزه باشد و در حوزه‌هایی که تعداد کم‌تر است از سوی همان نهاد حکومتی، افرادی ناشناخته ضمیمه و اعزام شوند که نتیجه‌ای جز تعیین همان افراد معین ندارد؟» وی با طرح این پرسش در «واقعی بودن انتخابات» شبهه ایجاد کرده است. معلوم نیست «تعداد نامزدهای انتخاباتی» و «واقعی بودن انتخابات» چه ارتباط حقوقی، قانونی یا منطقی با هم دارند؟ آیا اگر تعداد نامزدهای انتخابات آنقدر زیاد باشد که در هر حوزه انتخاباتی 8 نفر نامزد داشته باشد انتخابات واقعی است اما اگر 6نفر شود کم‌تر واقعی است یا واقعی نیست؟ اساسا تعداد نامزدهای ثبت‌نام کننده چه ارتباطی با دولت و حکومت دارد؟ آیا در سایر کشورها، دولت و حکومت موظف است که افراد را وادار به ثبت نام در انتخابات کند تا تعداد رقبا در هر حوزه انتخاباتی بالا برود؟ یا این‌که در جمهوری اسلامی شورای نگهبان موظف است که از بین 510 ثبت‌نام کننده هر فردی با هر سطح سوادی را، ولو این‌که سواد صمدیه و صرف میر هم نداشته باشد، تأیید صلاحیت کند تا آقای سروش محلاتی و شرکا خوش‌شان بیاید؟مشخص است که حکومت نسبت به تعداد و کمیت ثبت‌نام کنندگان انتخاباتی وظیفه‌ای ندارد اما طبیعی است که برگزاری انتخابات، به‌عنوان یک رقابت سیاسی وظیفه حکومت است و اگر در حوزه انتخاباتی تعداد نامزدها کم‌تر از حدی باشد که رقابت انتخاباتی شکل بگیرد وظیفه حکومت است که با روش‌های قانونی، از جمله گفت و گو با نامزدهای انتخاباتی جهت تغییر حوزه انتخابیه، این مشکل را مرتفع کند که در مقاطع مختلف این اقدام نیز صورت گرفته است.بدیهی است که جابه‌جایی نامزدهای انتخاباتی نیز با قهر و زور نبوده و در صورت عدم تمایل جابجایی باز هم راه قانونی دارد و انتخابات در آن حوزه انتخابیه به دور بعد موکول می‌شود. نکته مهم آن‌که این افراد با مغالطه‌ای آشکار تلاش می‌کنند که هر رد صلاحیت یا عدم احراز صلاحیتی را سیاسی جلوه دهند حال آن‌که در اغلب موارد هیچ جنبه سیاسی در میان نیست. به‌طور مثال بنا به گزارش برخی خبرگزاری‌های همسو با خرده‌جریان اعتدال، شخص آقای محمد سروش محلاتی در انتخابات خبرگان1394 ثبت نام کرد ولی به علت ندادن آزمون علمی صلاحیتش احراز نشد.(خبرآنلاین، شناسه مطلب: 509366، 25بهمن1394) و در همین دوره حجج اسلام صدیقی و مرتضی آقاتهرانی نیز به همین علت صلاحیت‌شان احراز نشد. در دوره اخير نیز صلاحیت برخی چهره‌های خدوم و انقلابی احراز نشد. 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
انتخابات 1402 و شبهه‌پراکنی‌های بی‌حاصل سکولارهای حوزوی نقدی بر ادعانامه‌های انتخاباتی شیخ برجامی سروش محلاتی/۳ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 3 از 6] 3. معیارهای متفاوت محمد سروش محلاتی در پرسش ششم خود می‌نویسد: « چگونه ممکن است در یک انتخابات عادلانه، تشخیص صلاحیت داوطلبان معیارهای متفاوتی داشته باشد مثلا صلاحیت علمی برخی نیاز به آزمون کتبی دارد، و برخی دیگر آزمون شفاهی، و برخی مصاحبه، و برخی بدون هیچ یک از این مراحل، در حالی که هیچ‌گونه اشتهار علمی هم برایشان وجود ندارد؟» الف) وی با مغالطه‌ای ساده تلاش کرده تناقض در معیارهای احراز صلاحیت علمی ثبت‌نام کنندگان را اثبات کند. او ادعا می‌کند «معیارها» متفاوت بوده حال آن‌که معیارِ صلاحیت علمی ثبت‌نام کنندگان مجلس خبرگان فقط و فقط «اجتهاد» است و در این زمینه فرقی میان ثبت‌نام کنندگان نیست و آنچه متفاوت است راه‌های احراز اجتهاد افراد است و تعدد راه‌های احراز یک قضیه خارجی نه‌تنها امری عجیب و ظالمانه نیست بلکه در موضوعات مختلف امری رایج و مرسوم است. به‌طور مثال «عدالت» معیاری ثابت برای احراز صلاحیت مرجعیت است اما راه‌های احراز آن سه مورد دانسته شده:«علم حاصل از طریق اختبار یا غیر آن»، «شهادت عدلین...» و «حسن ظاهر». معیار دیگر برای صلاحیت مرجعیت «اجتهاد» است اما راه احراز آن «علم فرد»، «شیاع مفید اطمینان»، «بینه اهل خبره» دانسته شده است.(منهاج الصالحین، ج1، ص8) با عینک آقای محمد سروش محلاتی تعدد راه‌های احراز صلاحیت مرجعیت نیز که توسط فقهای عظام قرن‌هاست مورد افتا و عمل قرار می‌گیرد، معاذالله امری ظالمانه است. در مساله احراز صلاحیت علمی آنچه مهم است اطمینان اعضای شورای نگهبان به اجتهاد یا عدم اجتهاد فرد است و این اطمینان، همچون سایر موضوعات، از راه‌های مختلف احراز می‌شود. ب) ذیل این شبهه موضوع «اشتهار علمی» را مطرح می‌کند که مدخلیت آن در احراز یا عدم احراز صلاحیت معلوم نیست. یعنی اگر کسی اشتهار علمی نداشته باشد اما صلاحیت علمی‌اش برای مختبرین محرز شود، شورای نگهبان حق تأیید صلاحیت وی را ندارد؟! جناب ایشان به این ترتیب می‌خواهند عدل اسلامی را اجرا کنند؟! بدیهی است این ادعا که شورای نگهبان بدون هیچ آزمون و اختباری فردی را تأیید کرده که صلاحیت علمی یا اشتهار به صلاحیت علمی نداشته، اتهامی بی‌اساس است و اتهام‌زنندگان از ارائه یک مورد با ارائه سند و مدرک نیز عاجزند. 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
انتخابات 1402 و شبهه‌پراکنی‌های بی‌حاصل سکولارهای حوزوی نقدی بر ادعانامه‌های انتخاباتی شیخ برجامی سروش محلاتی/۳ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 4 از 6] 4. اتهام اختصاص مجلس خبرگان به یک جریان سیاسی خاص هفتمین مورد از این شبهه‌نامه، شبهه‌ای تکراری است که معمولا بازندگان یا بازماندگان از مناصب در هر دوره آن را ترویج می‌کنند. محمد سروش محلاتی در این شبهه مجلس خبرگان را متهم به محدود شدن به جریان سیاسی خاص می‌کند. نکته اول آن‌که مردم نه در انتخابات مجلس و نه در انتخابات خبرگان و نه در انتخابات ریاست‌جمهوری توجهی به مرزبندی‌های تصنعی و خیالی جریانات سیاسی نمی‌کنند بلکه بر اساس عقلانیت سیاسی، تجربه افراد، میزان توانایی نامزدها در ارتباط‌گیری با خود و... فردی را انتخاب می‌کنند ثانیا در انتخابات مجلس خبرگان، که از جنبه دینی پررنگ‌تری برخوردار است، به روحانیونی رأی می‌دهند که به شئون روحانیت و طلبگی پای‌بند بوده باشد و صلاحیت علمی و اخلاقی آن توسط روحانیون مورد اعتماد ایشان تأیید شده باشد و به معیارهای جناحی خیالی، که معمولا نصب‌العین چهره‌هایی همچون آقای محمد سروش محلاتی است، کم‌ترین اعتنایی نمی‌کنند. 5. محدودیتی که موجب حذف اکثریت فقها می‌شود محمد سروش محلاتی در بخشی از آخرین بند شبهه‌نامه‌اش می‌نویسد: « اگر مبنای تشکیل مجلس خبرگان، فتوای فقهایی مانند حضرت آیةالله سیستانی باشد که ولی فقیه باید منتخب فقهاء باشد (قاعده لاضرر ص205) در این صورت محدودیت‌هایی که موجب حذف اکثر فقها می‌شود آیا به اعتبار انتخاب این مجلس، صدمه وارد نمی‌کند؟» ما در این مجال متن آیت‌الله العظمی سیستانی را، طبق همان نشانی که سروش محلاتی آورده، درج می‌کنیم تا ببینیم این شخص، که متأسفانه متصدی کرسی مقدس تدریس حوزوی نیز هست، تا چه میزان امانت علمی را رعایت می‌کند: « الولاية في ما يتوقف عليه حفظ النظام فهي المسماة بالولاية في الأمور العامة الثابتة للفقيه المتصدي للأمور العامة المنتخب من قبل الفقهاء»(قاعدة لاضرر و لاضرار، ص205) همانطور که از متن فوق برمی‌آید آیت‌الله العظمی سیستانی به‌نحو اجمال ولی فقیه را «منتخب فقها» می‌دانند و شرط کمّی یا حتی غالبی را در این متن ذکر نمی‌کنند در نتیجه مشخص است که اگر ولی‌فقیه توسط تعداد قابل توجهی از فقهای خبرگان انتخاب شود عنوان «المنتخب من قبل الفقهاء» صدق می‌کند. به‌علاوه این ادعا که «اکثر فقها» از چرخه انتخابات حذف شدند، ادعایی گزاف و اتهامی بی‌اساس بیش نیست. شاید منظور جناب سروش محلاتی از «اکثر فقها»، حسن روحانی است که بود و نبود او برای فقها و مردم هیچ اهمیتی نداشت. سروش محلاتی در ادامه مغالطاتش می‌نویسد: «اگر مبنای تشکیل این مجلس، نظر امام خمینی باشد که تصدی حکمرانی برای «منتخب مردم» است، در این صورت محدودیت‌هایی که به حذف رأی اکثریت مردم و تشکیل مجلس با رأی اقلیت می‌انجامد، با اعتبار شرعی و قانونی چنین مجلسی سازگار است؟» در پاسخ باید گفت: اولاً «اعتبار قانونی» این انتخابات غیرقابل خدشه است و میزان مشارکت و میزان آراء منتخبین کاملا مطابق با معیارهای قانونی بوده است.امام بزرگوار نیز همواره بر حفظ و تکیه بر همین چارچوب‌های قانونی تأکید داشتند و در راه صیانت از همین چارچوب قانونی از برخی نظرات شخصی و البته مهم خود عبور می‌کردند. 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
انتخابات 1402 و شبهه‌پراکنی‌های بی‌حاصل سکولارهای حوزوی نقدی بر ادعانامه‌های انتخاباتی شیخ برجامی سروش محلاتی/۳ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 5 از 6] ثانیاً محمد سروش محلاتی دیدگاه امام خمینی قدس سره الشریف را تحریف کرده است. پشتوانه این تحریف نیز این انگاره است که «اگر نامزدی، مثلا، با 40درصد آراء منتخب شد، دیگر این فرد نماینده مردم نیست» بر اساس این انگاره 60درصد از واجدان صلاحیت رأی‌دهی به این نامزد رأی ندادند پس این فرد نماینده 60درصد مردم نیست و مشروعیت ندارد.طبق این نگاه یک فرد باید مورد تأیید بیش از 50درصد واجدان شرایط رأی‌گیری باشد تا نماینده‌ای منتخب محسوب شود. اما آیا این نگاه، عملی است و اساسا آیا طبق این نگاه می‌توان نامی را از صندوق انتخابات بیرون آورد؟ برای ملموس شدن بحث به چند مثال عینی اشاره می‌کنیم: در سال 1372 که به انتخاب ریاست‌جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی منتهی شد، 33.156.055 نفر واجد شرایط رأی دادن بودند که از این میزان 16.796.787 نفر (50.6درصد) شرکت کردند و آقای رفسنجانی 10.566.499 رأی آورد که یعنی تنها 31درصد از واجدان شرایط به آقای هاشمی رفسنجانی رأی داده‌اند. حال آیا آقای رفسنجانی را رئیس‌جمهوری 31درصدی بخوانیم و او را نماینده اقلیت بنامیم و مشروعیت وی در 4سال ریاست‌جمهوری را زیر سؤال ببریم؟ دیگران را نمی‌دانیم اما آقای محمد سروش محلاتی که مرید درجه یک آن مرحوم بوده و هست و وی را آیت درایت و خداوندگار سعادت و تنها فرد توانا در تشخیص مصلحت و... می‌داند حتما پاسخ مثبتی به این سؤال نمی‌دهد. در سال 1392 که به انتخاب ریاست‌جمهوری حسن روحانی منتهی شد، 50.483.192 نفر واجد شرایط رأی‌دهی بودند که از میان این تعداد، 18.613.329 نفر به حسن روحانی رأی دادند یعنی چیزی حدود 36درصد از کل واجدان شرایط. حال آیا باید حسن روحانی را رئیس‌جمهور 36درصدی بنامیم و دولتش را، از این جهت، نامشروع بدانیم؟ طبیعتا آقای سروش محلاتی جرأت و حریت لازم برای دادن پاسخ مثبت به این پرسش را ندارد و صرفا معادلات معوجش را علیه مخالفان سیاسی‌اش به کار می‌برد. فارغ از دو نکته نقضی فوق، پاسخ حلی به شبهه این است که نظام انتخابات یک نظام اعتباری-عقلائی است که تلاش می‌کند در یک انتخابات، که معمولا شرکت در آن اختیاری است، فردی را که حائز آراء اکثریت از شرکت‌کنندگان در انتخابات است را به مناصب حساس بنشاند. در این نظام عقلائی حداقل و حداکثری برای میزان مشارکت و میزان آراء افراد در نظر گرفته می‌شود و هر فردی که از مجموع مشارکت‌کنندگان در انتخابات(و نه جمعیت کل کشور یا مجموع واجدان شرایط رأی‌دهی)، رأی اکثریت را به دست بیاورد به‌عنوان نماینده و منتخب کل مردم معرفی می‌گردد و چهره‌هایی نظیر حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی نیز بر اساس همین نظام اعتباری و عقلائی رأی آوردند و 24سال مهم‌ترین مناصب کشور را احراز کردند و شبهه‌هایی نظیر آنچه سروش محلاتی مطرح کرد نیز مشروعیتِ دولت‌داری آنان را، از این حیث، زیر سؤال نبرد. 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
انتخابات 1402 و شبهه‌پراکنی‌های بی‌حاصل سکولارهای حوزوی نقدی بر ادعانامه‌های انتخاباتی شیخ برجامی سروش محلاتی/۳ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 6 از 6] چند پرسش مهم از سکولارهای حوزوی طیفِ همیشه مدعی سکولار عادت دارد که همواره از موضع طلبکاری و یقه‌گیری با دیگران برخورد کند. این طیف همیشه شبهه یا شبهاتی را دارد که به محض دور شدن از قدرت از آستین درمی‌آورد و در جامعه رها می‌کند. برای آن‌که این طایفه از موضع خان‌نشینی کمی پایین بیاید و به پاسخ‌گویی عادت کند چند سؤال را مطرح می‌کنیم. برخی از پرسش‌های ذیل به‌نحو اجمال در ضمن متن آمده بود که به‌جهت تنظیم بحث در این بخش به‌صورت مستقل آن را ذکر می‌کنیم هرچند بعید است که امثال سروش محلاتی پاسخی برای آن داشته باشند: 1. آقای اکبر هاشمی رفسنجانی، قطب خرده‌جریان اعتدال و استادِ سیاسی آقای سروش محلاتی، با همین نظام انتخاباتی و با همین میزان نظارت شورای نگهبان در تمام ادوار مجلس خبرگان شرکت کرد و رأی آورد. آیا جناب ایشان و سایر هم‌قطاران وی، بیش از 30 سال حضور او در منصب نمایندگی مجلس خبرگان را نامشروع می‌داند؟آیا او، مرحوم رفسنجانی را غاصب عنوان نمایندگی خبرگان می‌نامد؟ 2. آقای محمد سروش محلاتی پیش از این با «دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری» همکاری‌های روشنی داشته و برخی آثار وی توسط این دبیرخانه منتشر شده است. (همچون: آزادی، عقل و ایمان،قم، 1381) و در آن زمان هیچ‌گاه سخنی از نامشروع بودن انتخابات مجلس خبرگان به دلیل نظارت شورای نگهبان یا سایر دلایل مطرح نمی‌کرد اما حالا که در آن نهاد نقشی ندارد، به یاد مشروعیت و نامشروعیت مجلس خبرگان افتاد. آیا این طرز رفتار، که از استادِ وی آقای منتظری نیز مسبوق به سابقه است، مخاطب هوشمند را به کنش‌گری سیاسی وی مشکوک نمی‌کند؟ آیا دانشجوی نخبه پیش خود نمی‌گوید که چرا این آقا، که در کسوت روحانیت نیز هست، هرگاه که هم‌قطارانش در قدرت هستند و مثلا در انتخابات رأی می‌آورند احراز قدرت را مشروع دانسته انتخابات را کاملا صحیح و بی‌اشکال می‌داند ولی هرگاه که خود یا همراهانش از رسیدن به قدرت بازمی‌مانند به نگارش شبهه‌نامه رو می‌آورد؟آیا این طرز رفتار دوگانه، که بوی تعفن باندبازی از آن به مشام می‌رسد، باعث هتک لباس روحانیت، که مردم آن را لباس پیغمبر صلی الله علیه و آله می‌دانند، نمی‌شود؟ 4. آقای محمد سروش محلاتی با شناختِ کامل از نظام انتخاباتی ایران و با معلوم بودن نامزدی برخی اعضای شورای نگهبان در سال 1394 برای نامزدی در انتخابات خبرگان ثبت نام کرد. آیا در هنگام ثبت‌نام به نامشروع بودنِ مجلسی که با این انتخابات شکل می‌گیرد اعتقاد نداشت و تنها بعد از آن‌که به دلیل عدم شرکت در آزمون علمی صلاحیتش احراز نشد پی به نامشروع بودن این انتخابات برد؟! سؤالات بی‌پایانی از اتباع خرده‌جریان اعتدال و سایر سکولارهای حوزوی وجود دارد که در وقت خود منتشر خواهد شد. 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
📄سند ویژه: تهدید آیت‌الله بروجردی به مهاجرت از ایران در صورت بی‌توجهی رژیم پهلوی به مسائل اخلاقی جامعه از جمله حجاب 🔹ماموران در گزارشی خیلی محرمانه اعتراضات به وضعیت دینی جامعه را چنین گزارش می‌کنند: 🔸«راجع بفرهنگ بطور کلی که دولت توجه به بهبود وضع از حیث تعلیم و تربیت اخلاقی اطفال و جوانان مردم ندارد و از تمام ولایات نامه‌هائی از معاریف مردم رسیده و می‌رسد و بیش‌تر از فساد اخلاق مربیان و معلمین شکایت دارند حتی مرا توبیخ کرد‌ه‌اند که اگر حرف تو در حمایت از این و نوامیس مردم اثر ندارد چرا در ایران مانده و بهتر است که از ایران هجرت کنی 🔹... نامه‌هائی از نوشته‌اند که مامورین دولت، زن‌ها را اجبار به رفع حجاب و برداشتن چادر می‌نمایند 🔸... به غیر از این مطالب که بطور مفصل و با تاثر شدید اظهار داشتند و بطور فهرست به عرض رسید اظهاراتی راجع به فساد اخلاق عمومی و اشاعه فحشاء و انتشار عکس زن‌های نیمه عریان در روزنامه‌ها و مجلات و در معابر عمومی و نمایش شخص آن‌ها در سینماها بیان کردند ... بعد از بیان این مطالب اظهار داشتند ... مسئولیت حقیقی این مملکت و ملت بر عهده ذات مقدس ایشان است و اگر نسبت به امور مربوط به احکام و اخلاقی دین توجه نفرمایند و اوضاع بدین نهج بگذرد برای رفع تکلیف از خود ناچار به مهاجرت از ایران هستم» 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
من از فدائیان رهبری هستم! مقام معنوی آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در نگاه مرحوم آيت‌الله عبدالقائم شوشتری(ره) @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 از حضرت عالی جملات ویژه ای در تعظیم و تمجید حضرت آیت الله خامنه ای نقل شده است. رمز ارادت خاص حضرت عالی به ایشان چیست؟ ▫️من درباره حضرت آیت الله العظمی خامنه ای چه بگویم؟ هر چه بگویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن من ایشان را اولین بار در مدرسه فیضیه دیدم در اولین ملاقات که حتی با هم صحبت نکردیم من شیفته ایشان شدم ایشان را ساواک دستگیر تبعید کرد. ▫️یک مرد الهی به نام حاج آقا نور در تهران محله خاوران می نشست. من با او ملاقات داشتم برای من داستان عجیبی را از آیت الله خامنه ای نقل کرد. آقا خودشان به کسی نقل کرده بودند که در سنین چهارده پانزده سالگی در مشهد مقدس در صحن عتیق جلو حجره نشسته بودم. پیرمردی با ریش و ابروها و موی سر سفید آمد کنار من نشست و مؤدبانه سلام داد و گفت: سید قدر خود را بدان تو بسیار ترقی خواهی کرد. تو در آینده عالم حاکمی خواهی شد. تو مجتهد میشوی و تو مجتهد حاکمی خواهی شد. گفتم یعنی چه؟ آیا من مرجع تقلید میشوم؟ گفت: اری مرجع تقلید میشوی از مرجع هم بالاتر میشوی گفتم یعنی چه؟ فرمود: تو ترقی بسیاری خواهی کرد و من هم آن روز به دیدن شما خواهم آمد و به شما سلام خواهم داد. دیگر آن آقا را ندیدم تا وقتی که رئیس جمهور شدم با خود گفتم این همان پیشگویی ایشان بوده است. باز هم زمان گذشت بعد از رحلت امام خمینی بعد از چند روز آن پیرمرد به دیدن من آمد و گفت: «سید ما! سلام علیکم» و دیگر ندیدم و ندیدم و ندیدم. ▫️ارادت عمیقی به مقام عظمای ولایت آیت الله خامنه ای دارم. حضرت آیت الله خامنه ای از جنس أنبیا هستند از مرسلین هستند در افق بسیار بالایی هستند. ▫️من از فدائیان رهبری هستم. ایشان قطعا یکی از اولیای خدا بوده و از امدادهای غیبی حضرت ولی عصر علیه السلام برخوردارند. ▫️ایشان هم از لحاظ علوم حوزوی و عرفانی و هم از لحاظ سیاسی کامل هستند. اگر افرادی مثل ما امکان و درصد لغزششان صد باشد ایشان در حد یک است. ▫️بخشی از مصاحبه مکتوب مجله حاشیه با مرحوم آیت الله عبدالقائم شوشتری«رحمت الله علیه». مجله حاشیه،شماره25،اسفند1395. 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
وقتی که تو بیایی بهار می‌آید آری! گاهی با یک گل هم بهار می‌شود.... اللهم عجل لولیک الفرج @rozaneebefarda
شایسته عشق محمد(ص) به مناسبت دهم رمضان سالروز وفات بانوی اول اسلام، ام‌المومنین خدیجه کبری [صفحه ۱ از ۳] حجت‌الاسلام دکتر حمید احمدی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 زندگی شان روئیده در زمین عشق و پیچیده با عشق بود! عشقی که روح و علت و غایت خلقت خداوندی بود. خداوند عشق را آفرید و هستی را در عشق پیچید و هستی سر برآورد و قد کشید. از این رو هستی و حیات در گهواره عشق متولد می‌شود. چون بنیان هستی بر عشق استوار بوده و جمال ازلی حق بهانه پیدایش عالم است، چرا که جلوه و جمال متلازمند و تجلی و جلوه گری اقتضای جمال است. هر دو عالم فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم(دیوان حافظ، غزل ۳۶۳) "الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه"(نهج‌البلاغه خطبه۱۰۸) و محمد تجلی این عشق الهی است که خداوند از حب به خود او را آفرید تا تجلی خود در او بیند! چنان‌چه پیامبر خدا فرمودند: "ان الله خلق آدم علی صورته"(قاضی سعید قمی شرح توحید صدوق، ج۲ص۲۳۲) آدم مخلوق به صورت اوست یعنی مظهر جمال و جلال خداوند است و محمد صلوات الله علیه آن انسان کامل و تجلی اسم اعظم الهی، تجلی تام رخ یار است ! بدین سبب جذبه عشق و کشش عاشقی در سراسر عالم و کل اجزای هستی جاری و ساری است و هیچ ذره‌ای از جاذبه عشق الهی بی‌نصیب نیست. با این حال در قصه‌ها جفا همواره چاشنی عشق بوده و می‌شود، اما بسیاری‌اند عشق‌هایی که قصه نشده و کس آن را نشنیده، چون تنیده در صفا و وفا و همراه با حیا بوده است! اگر عشق صادق و خالص بود و پیچیده در حیا، فداکارانه و وفادارانه خواهد شد.همانند عشق پاک و ناب خدیجه و محمد! همین عشق پاک و بی‌غش بود که خدیجه زن شریف و زیبای عرب با همه وجودش برای محمد فداکاری کرد و محمد برای او صادقانه و جانانه وفاداری نمود! و بر بستر همین عشق زندگی‌شان آغاز شد و پیش رفت و به اوج رسید. اگرچه آغازگر این عشق خدیجه بود و او حقیقتی و جمالی در محمد یافت که همه وجودش سرشار از عشق به حضرتش شد و در این عشق پیش قدم شد و چنان دلداده محمد گردید که نام و مرام محمد برای او دلربایی کرده و بدو بال پرواز می‌داد. وقتی غلامش میسره در سفر تجاری همراه محمد(ص) شد و راوی اخلاق و جمال آسمانی‌اش سفرش شد و از خصال و سلوک نیکو و فرزانگی و جمال والای انسانی محمد نزد خدیجه سخن گفت، چنان به وجد آمد که فرمود: بگو میسره، ادامه بده از او برایم بگو باز بگو میسره ! چنان از وصف دلدارش به شوق می‌آید که میسره و همسرش را آزاد می‌سازد! (ر.ک:اربلی، کشف الغمه ،ج۱،ص۵۰۸) از آنجا که عشق به انسان وارسته و کریم النفس، ثمره استکمال و استعلای روحی عاشق و آراستگی به کرامت نفسانی اوست، لذا این عشق پاک نشان از بزرگی شخصیت و شایستگی و کمال خدیجه داشت. عشق به خوب رویان چیزی جز اشتیاق به روئیت جمال انسانیت نیست که خود از کمال و تجلی اشعه جمال الهی است. لذا می توان گفت که این دل‌باختگی و همتا و هم آغوش دل‌دادگی به صاحب اختیار دل‌هاست که حب محبوب خدا، حب به خداست! گفته‌اند، که پری روی تاب مستوری ندارد. او آغازگر این عشق است و آن را پنهان نمی‌کند، چنان‌چه آورده‌اند که نفیسه خواهر یعلی و از دوستان حضرت خدیجه، حکایت کرده: خدیجه زنی شریف و ثروتمند که همه اشراف قریش آرزوی ازدواج با او را داشتند، اما او پس از سفر تجاری ، شیفته‌ محمد شد و مرا واسطه کرد. من به محمد گفتم : چرا ازدواج نمی‌کنی؟ گفت: هیچ مالی ندارم. گفتم : اگر زنی با مال و جمال و شایستگی ترا بخواند چه؟ گفت: کیست آن؟ گفتم: خدیجه و او پذیرفت.(ابن حجر عسقلانی،ج۸، ص۲۱۰) پاسخ پیامبر خود گواه بر دلدادگی محمد به خدیجه بود و سخن عمویش ابوطالب نیز در خواستگاری ازخدیجه برای برادرزاده‌اش نزد ورقه بن نوفل عموی خدیجه ، تأییدی است بر این امر، آن‌جا که فرمود: "محمد را در خدیجه رغبت است و خدیجه را در محمد رغبت است". گرچه این مهر و عشق دو سویه بود، اما دلدادگی خدیجه به محمد آن چنان بود که هیچ مانعی برای وصال به آن را بر نمی‌تافت و هیچ رنج و زحمتی بر او را نمی پذیرفت، چنان‌چه در تعیین مهریه چون می‌دانست زحمتی بر محمد(ص) و باعث مشقت او خواهد شد چون تمکنی نداشت، گفت: مهریه را در مال خود قرار می‌دهم. این خلاف رسم و سنت جامعه آن روز و امروز بود و موجب طعن و اعتراض جمعی شد و گفتند کجا چنین رسم باشد که مهریه عروس را از مال خود عروس قرار دهند؟ اما آن پیر فرزانه،حضرت ابوطالب که قدرت درک نگاه و منش خدیجه را داشت، در پاسخ به این طعن فرمود: اگر داماد چو محمد باشد، چنین امری شایسته خواهد بود! (کلینی،کافی، ج ۵، ص۳۷۴ و ابن کثیر دمشقی ج۲، ص۲۰) او در محبت و دلدادگی به محمد(ص) به چکاد قله عشق بار یافت و همه عالم او فانی در روشنایی شعاع نور احمد مندرج گردید و با همه قلب و روحش خواستار محمد است‌،هر چند محمد خواستگار بود و به خواستگاریش رفت اما خدیجه بیشتر از او، خواستارش بود! @rozaneebefarda
شایسته عشق محمد(ص) به مناسبت دهم رمضان سالروز وفات بانوی اول اسلام، ام‌المومنین خدیجه کبری [صفحه ۲ از ۳] حجت‌الاسلام دکتر حمید احمدی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 گام نخست را محمد پیش گذاشت‌ اما خدیجه سنگ تمام گذاشت، هم مهریه اش در مال خود قرار داد و بعد عقد که محمد عزم منزل ابوطالب کرد، به او گفت: محمد به کجا روانه‌ای؟ این خانه توست و همه کلیدهای عمارتش را تقدیم او کرد و گفت: من هم از آن تو! او همه تلاشش را کرد تا با او و در کنار او و در شعاع حب او باشد، حال که معشوق به لطف حق وصال داده به کجا رهایش سازد! همه خرسندی و شادیش و همه فخر و علوش را بودن در زیر تابش نور محبوبش محمد (ص) می‌داند و یافته است. پس چگونه رضا دهد که در خانه دیگری بی او مسکن گزیند؟! این عشق آغاز و جوهر و بقای همه زندگی ۲۵ ساله‌ای شد که همه آن به به همدلی، همسری، همراهی با پیامبر گذشت و همه وجودش و همه قلب و جانش مالآمال از عشق به محمد(ص) گردید. هنگامی که خبر اذیت پیامبر خدا را در کنار کعبه شنید، غم همه وجودش را فرا گرفت و منقلب شد و اشک‌ها بر گونه هایش جاری گشت و بر آنان که به محبوبش آزار رساندند، بانگ بر آورد و فراری شان داد و به نوازش و التیام زخم‌‌های محمد که جراحتی بر قلبش بود، پرداخت. (ر.ک. تاریخ طبری، ج۲ص۲۰۸) او در این ارادت و عشق پاک چنان صادق و صمیمی و صاف بود که پیامبر خدا، این عشق را روزی و بهره الهی به خود می‌داند و همواره سپاسگزار این موهبت الهی است.چنان‌چه آورده‌اند که پیامبر خدا فرمودند: "سپاس مخصوص خدایی است که اطعام کرد و لباس پوشاند و خدیجه را همسر من قرار داد و من عاشق او بودم."(حاکم نیشابوری ، المستدرک علی الصحیحین، ج۳ص۲۰۱ح ۴۸۴۰) این سخن زیبا و برخاسته از روح بلند نبوی است که فرمودند : " و کنت لها عاشقا" و من عاشقش بودم! این بزرگترین نشان فخر و مدال کمال و تعالی آن بانوی اول اسلام است که چنین شایسته عشق محمد می‌شود! عشقی پیچیده در حیا و سرشته با صفا و وفا بود که در همه عمر پیامبر حتی بعد پرواز روح بلند بانوی بزرگ، ذره ای از آن عشق پاکش کاسته نشد و هرچه نشان و نامی از آن محبوب بی‌همتایش داشت، مورد لطف و محبت حضرت بود، گاه برای دوستان خدیجه هدیه‌ای می‌فرستاد و اگر قربانی می‌کرد برایشان می‌فرستاد. و به دردانه هستی که تنها یادگار خدیجه بود، مورد مهر بی‌انتهایش قرار داشت. به همین جهت هیچ چیز به اندازه مخالفت با این ابراز عشق و محبتش به ساحت بانوی وفادار و محبوبش، او را خشمگین نمی‌کرد، چنان‌چه گزارش‌های متعدد از این واکنش پیامبر خدا در رفتار یکی از بانوان خانه‌اش در حسادت به محبت پیامبر به خدیجه را در متون روایی و تاریخی داریم. این نشان از عشق آتشین پیامبر خدا به خدیجه است عشق تو ای نگار فرزانه/ آن چنان کرد در دلم خانه. که تو را هم نماند گنجایی/ بعد از این خوشی دلم به تنهایی. دلباختگی خدیجه همتا و هم‌آغوش دل‌دادگی به صاحب اختیار دل‌هاست که حب محبوب خدا، حب خداست! این شعاع حب الهی است که آن بانوی بزرگ و نجیب زاده و ثروتمند عرب را در سخت‌ترین شرایط در کنار و همراه محمد(ص) پای آرمان والایش استوار و مقاوم نگه می‌دارد تا جایی که بانوی تاجر و ثروتمند محتاج یک خرما است تا گرسنگی اش را بشکند، اما هرگز تسلیم دشمن نمی‌شود و از آن محاصره و سختی و شدت محنت‌ها به محبوبش کلامی نگفت و شکوه‌ای نکرد. این عشق پاک و والا را جز روح و جان متعالی و ملکوتی محمد(ص) کسی را توان فهم و ادراک نباشد. بدین سبب می‌فرمودند: "خداوند رحمان محبت و عشق خدیجه را روزی من کرده‌است." ( مسلم نیشابوری، صحيح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۸، حدیث ۲۴۳۵) این شایستگی بانوی بزرگ در جلب عشق پیامبر خدا و بلکه خود خداوند بود که هم در شب معراج جبرئیل امین از پیامبر خواست که سلام خداوند را به خدیجه ابلاغ کند و هم در آن هنگامه مواجهه با فرشته وحی در حرا، جبرئیل سلام خداوند بر آن بانوی اول اسلام را به حضرت ابلاغ کرد. و پیامبر خدا وقتی با آن احساس خاص وارد منزل شد و خدیجه در را بر او گشود، پیام جبرئیل را بدو رساند و آن بانوی فهیم و جان‌آگاه چه زیبا و نیکو پاسخ داد: "ان الله هو السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام و علیک یا رسول الله السلام رحمةالله و برکاته و علی من سمع السلام الا الشیطان." ( مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۸۵، و سبط ابن جوزی تذکره الخواص، ص ۱۷۰ و استیضاح ج۱۴، ص۱۱۱) خداوند خود سلام است و از اوست همه سلام ها، و بر جبرئیل سلام و بر تو ای رسول خدا سلام و رحمت و برکات خداوند. و سلام بر هرکسی که شنید این سلام را، جز شیطان[ که او شایسته سلام نیست.] @rozaneebefarda
شایسته عشق محمد(ص) به مناسبت دهم رمضان سالروز وفات بانوی اول اسلام، ام‌المومنین خدیجه کبری [صفحه ۳ از ۳] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 اما چه سخت بود پرکشیدنش بر محبوب و دلداده او در اوج عسرت و سختی! گویا عالم همه سنگینی‌اش را بر روح پاک آن محبوب خدا و معشوق خدیجه کبری انداخت و با غم از دست دادن خردمند قریش و حامی نبی خدا حضرت ابوطالب، سالی شد که برای پیامبر خدا صلوات الله علیه و همه مسلمانان سال حزن و اندوه شد و هیچ‌گاه آن پرواز سخت و حزن انگیز از یاد و خاطرش و لوح تاریخ محو نشد. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خالِصَةَ الْمُخْلِصاتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَةَ الْحَرَمِ وَ مَلائِکَةَ الْبَطْحآءِ. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّةِ حَقَّ الْوَفآءِ، وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَةَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَةِ بِخُلاصَةِ الْأَصْفِیآءِ. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرآئیلُ، وَ بَلَّغَ اِلَیْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَلیلِ. @rozaneebefarda
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شخصیت والای حضرت خدیجه(س) در نگاه مرحوم استاد دکتر سامانی (نویسنده و پژوهشگر ارجمند تاریخ اسلام) ◀️ نسب حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها و نیای مشترک ایشان با رسول اکرم صلی الله علیه و آله ؛ حضرت خدیجه سلام الله علیها از تیره بنی اسد بن عبدالعزی میباشند. اجداد ایشان عبارتند از : خویلد بن اسد بن عبد العزي بن قصی بن کلاب اجداد حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله : عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب ◀️ کنیه های حضرت ؛ ملیکة الحجاز – کریمه - مرضیه - راضیه - صدیقه - طاهره ◀️ چگونگی همکاری تجاری حضرت با رسول اکرم صلی الله علیه و آله ؛ سه نظر درباره نحو همکاری حضرت با رسول اکرم صلی الله علیه و آله وجود دارد : - رسول اکرم صلی الله علیه و آله اجیر حضرت بودند و در ازای کار ، اجرت دریافت میکردند. - مضاربه - رسول اکرم صلی الله علیه و آله از طرف حضرت خدیجه وکیل بودند. ◀️ پاسخ به شبهاتی مانند اموال حضرت و ... @rozaneebefarda
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙بشنوید|| روضه خوانی مرحوم در مصیبت حضرت خدیجه(سلام‌الله علیها) ▫️استاد سامانی: من ارادت خیلی ویژه‌ای به حضرت خدیجه (سلام‌علیها) دارم چون به ایشان واقفم... 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
شاه‌دوستی یعنی غارت‌گری! شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستم‌شاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/9 بخشی از پیام امام خمینی (ره): 🔹«...حمله كماندوها و مأمورين انتظامىِ دولت با لباس مبدّل و به معيت و پشتيبانى پاسبان‌ها به مركز روحانيت خاطرات مغول را تجديد كرد. با اين تفاوت كه آن‌ها به مملكت اجنبى حمله كردند، و اين‌ها به ملت مسلمان خود و روحانيون و طلاب بى‌پناه. 🔸در روز وفات - عليه السلام- با شعار « » به مركز امام صادق و به اولاد جسمانى و روحانى آن بزرگوار حمله ناگهانى كردند؛ و در ظرف يكى دو ساعت تمام مدرسه فيضيه، دانشگاه امام زمان- صلوات اللَّه و سلامه عليه- را با وضع فجيعى، در محضر قريب بيست هزار مسلمان، غارت نمودند؛ و درب‌هاى تمام حجرات و شيشه‌ها را شكستند. 🔹طلاب از ترس جان، خود را از پشت بامها به زمين افكندند. دستها و سرها شكسته شد. عمامه طلاب و ساداتِ ذريه پيغمبر را جمع نموده آتش زدند؛ بچه‌هاى شانزده- هفده ساله را از پشت بام پرت كردند؛ كتاب‌ها و قرآن‌ها را- چنانكه گفته شده- پاره كردند...» 🔸«...اينان با شعار «شاه دوستى» به مقدسات مذهبى اهانت مى‌‏كنند. «شاه دوستى» يعنى غارتگرى، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمين، و تجاوز به مراكز علم و دانش؛ «شاه دوستى» يعنى ضربه زدن به پيكر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانه‌‏هاى اسلام و محو آثار اسلاميت؛ «شاه دوستى» يعنى كوبيدن روحانيت و اضمحلال آثار رسالت‏»(صحيفه امام، ج‏1، ص: 177) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ماجرای بازگشت ایرانیان خارج از کشور به ایران در نگاه مسئولان ارشد اجرایی در یادداشت اختصاصی روزنه دیدگاه متفاوت امام و آقای منتظری را در این موضوع بخوانید: https://eitaa.com/rozaneebefarda/13772 @rozaneebefarda
دیدگاه متفاوت امام خمینی و آقای منتظری پیرامون مسئله بازگشت ایرانیان خارج از کشور درنگی در مواضع اخیر مسئولان نظام @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ولع عجیب برخی اعضای کابینه دولت سیزدهم و بعضی دیگر از مسئولان ارشد کشور نسبت به بازگشت ایرانیان خارج از کشور به ایران _خصوصا بدون ارائه برنامه مشخص و پیوست‌های فرهنگی و اجتماعی_ جای تعجب و تأمل دارد. چالش‌های دستگاه محاسباتی برخی مسئولان کشور باعث شده است که با استدلال به استفاده از ظرفیت‌های ایرانیان خارج از کشور – که در جای خود درست و مهم است – بسیاری از آسیب‌های مسئله بازگشت ایرانیان نادیده گرفته شود. آسیب‌هایی که قبل از اجرای آن خبرساز شدند و روشن شد که در پوشش استفاده از دانش و سرمایه ایرانیان خارج از کشور، توسط برخی بدخواهان لایه‌ای ضدفرهنگی نیز برای این ماجرا دیده شده است. مع الاسف صحبت از بازگشت بازیگران و خوانندگان طاغوتی است که روزگاری چاپلوس شاه مخلوع بودند و در فساد و فحشای روزگار سیاه پهلوی نقش مهمی بازی کردند! از این‌ها گذشته باید به پیشینه این پیشنهاد پرمخاطره توجه شود که شاید برای اولین بار بطور رسمی توسط آقای منتظری مطرح شد! مواضع دیکته شده از سوی لیبرال‌ها موجب شد که آقای منتظری در سخنرانی جنجالی خود در 22 بهمن 1367 بازگشت ایرانیان خارج از کشور را اینچنین به زبان آورد: «ما در جنگ خیلی اشتباه کردیم و خیلی جاها لجبازی کردیم و شعارهائی دادیم که می‌دانستیم نمی‌توانیم آن را انجام دهیم. شعارهای دادیم که که دنیا را از خودمان ترساندیم و فکر کردند که در ایران ما مردم را می‌کشیم. در خارج از کشور ما افرادی داریم که نه ضد انقلابیند و نه مخالف هستند وروحشان برای ایران پر می‌زند و اهل ایران هم هستند اما می‌ترسند به ایران بیایند. ... موضوعی که چهار پنج سال است من مطرح می‌کنم و خدمت امام هم گفته‌ام و در مورد آن نامه هم زیاد داشته‌ایم اینست که افرادی که در خارج هستند و وحشت زده‌اند و نیرهای خوبی هستند. البته نه همه آن‌ها اما حداکثر از این سه چهار میلیون نفر ایرانی، سیصد هزار نفر ضد انقلابیند. اما اکثر نیروهای خوبی هستند و بعضی سرمایه هم دارند و می‌توانند به کشور بیایند و کمک کنند. ... افرادی که مایلند بیایند و به سفارتخانه‌ها مراجعه کنند وقتی آنها بررسی کردند و متوجه شدند واقعا می‌خواهند به ایران بیایند و زندگی کنند یک تعهد هم بگیرند و از فرودگاه به خانه برود ... اگر بگوییم کسی با شما کاری ندارد اما بعدا آنها را آزاد نگذاریم مسلما نمی‌آیند ... ما در آمریکا چهار هزار پزشک داریم ... شاید سه هزار نفرشان علاقه دارند که به اینجا بیایند ... اگر به کشور بیایند موجب امن و آرامش و دلگرمی همه است و انشاالله یک تحولی بعد از ده سال پیدا شود.» (روزنامه کیهان، 23 بهمن 1367، ص2) امام خمینی در پاسخ به مواضع جنجالی آقای منتظری متن تاریخی «منشور روحانیت» را صادر کردند و در بخشی از این متن، چارچوب‌ها و خطوط قرمز پیشنهاد مرموز آقای منتظری را مشخص کردند. ایشان در این اعلامیه می‌آورند: «ما چرا خودمان و ملت و مسئولین کشورمان را دست کم بگیریم و همه عقل و تدبیر امور را در تفکر دیگران خلاصه کنیم؟ ... انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‌ خود را به گروهها و لیبرالها می‌خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری می‌کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده‌اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده‌ایم و صدها چرای دیگر. و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تاثیر ترحمهای بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونه‌ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سئوال بروند.»(صحیفه امام، ج21، صص273-293) ساده لوحی در عرصه فرهنگ و سیاست چیزی نیست که عوارض آن به آسانی قابل جبران باشد بلکه گاهی برخی بی‌فکری‌های فرهنگی و یا ناکارآمدی دستگاه‌های متولی فرهنگ آنچنان مخاطره‌آمیز شده که کشور را در معرض ولنگاری فرهنگی قرار داده و رهبری حکیم انقلاب برای مقابل با این پدیده شوم، دستور آتش به اختیار داده‌اند؛ فرمانی که همچنان پابرجاست! از مسئولان دولت انتظار این بود که پیشنهادهای منسوخ و ساده‌اندیشانه آقای منتظری را روی میز اولویت‌های خود قرار ندهند و طوری القا نشود که نظام و ملت قهرمان دست التماس به سوی ایرانیان خارج از کشور دراز کرده‌اند؛ کسانی که بسیاری‌شان از سر بی‌وفایی سرزمین مادری خود را رها کردند! آیا رواست بدون ضابطه مشخص، مسئله بازگشت ایرانیان بعنوان یک شعار در لسان برخی مسئولان ارشد مشور مطرح شود؟! @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نهی از منکر در دربار زندگی پرماجرای شهید بهمن حجت کاشانی و همسرش؛ قسمت چهارم قسمت اول قسمت دوم قسمت سوم 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db