چالش هستهای
اثر مهم سیدمحمود نبویان پیرامون مسئله هستهای #منتشر_شد
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
دوران عزت و پیشرفت، بر اصول درست و محکم دیپلماسی، استوار بوده است: ایستادگی در برابر فشار و تهدید نسبت به دفاع از حقوق اساسی ملت ایران، غیر قابل مذاکره بودن حقوق مسلم هسته ای ایران، برگزاری مذاکرات عادلانه و به رسمیت شناخته شدن حقوق ملت ایران، عدم محدودیت مذاکرات به سه کشور اروپایی، تاکید بر توازن میان تکالیف ملت ایران با حقوق شناخته شده اش در قوانین بین المللی، دوسویه بودن روند اعتماد سازی و لزوم کسب اعتماد ملت ایران از سوی غرب، پیگیری جدی استقلال و خودکفایی در تولید سوخت هستهای، برخی از اصول دیپلماسی بوده اند که تعقیب و اعمال آنها سبب عزت و پیشرفت ملت ایران شده است.
🔸جهت مشاهده و تهیه کتب از طریق زیر اقدام کنید👇
✅ سایت من و کتاب
manvaketab.ir
✅ سایت انتشارات شهیدکاظمی
nashreshahidkazemi.ir
@rozaneebefarda
روزنه
بداخلاقی رسانهای در #جهان_آرا #تلنگر @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 در برنامه امشب جهانآرا با موضوع #طا
طالبان، برنده اصلی یک مناظره تلویزیونی در ایران
دیرگاه محمدکاظم کاظمی(شاعر سرشناس افغانستانی) درباره برنامه جنجالی شبکه افق
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
برندۀ اصلی این مناظره به نظرم محمدنعیم بود. در فرصت اندکی که داشت، با تسلط، مهارت، سخنوری و البته با مغلطهکاری و انحراف اذهان به سمت مطلوب خود، همه حرفهایش را گفت، بدون تپق، بدون لکنت، بدون کوتاه آمدن از مواضع خود.
در جریان #امریکا هم حرف دل خود را گفت و آب پاکی روی دست آقای ثابتی ریخت. گفت امریکا به کشور ما حمله کرده بود، با او جنگیدیم. وگرنه ما که با امریکا مشکلی نداریم.
قابل توجه کسانی که تصور میکردند طالبان دشمن خونی امریکایند و همواره بر این موضع خود خواهند بود. نه برادر من. آنها عملگرایند نه ایدئولوژیست. خیلی قشنگ و ماهرانه چرخش میکنند و شما را جا میگذارند متأسفانه.
@pamirnews
@rozaneebefarda
#شهامت_عذرخواهی
اقدام قابل تحسین رئیس پرتلاش و زحمتکش سازمان زندانها پیرامون هک شدن دوربینهای زندان اوین
این نحوه مواجهه با نواقص و کاستیهای عرصه حکمرانی، کمسابقه و زمینهساز اصلاح و تعالی است.
@rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥|| ببینید: پیکر استاد محمدرضا حکیمی در رواق دارالحجه حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد
@rozaneebefarda
روزنه
اثری فراموش شده از مرحوم استاد حکیمی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️در آستانه اولین محرم بعد از انقلاب
عملکرد انقلابی درباره عالم بدعمل
علامه محمدرضا حکیمی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
.... روایتی است بسیار جالب توجه، بد نیست آنرا در اینجا مطرح سازیم. روایت از امام علی بن ابیطالب است: یَجِبُ عَلَی الاِمام، اَن یَحبِسَ الفُسّاقَ من العلماء و الجُهّالَ من الاَطِباء و المَفالیسَ مِنَ الاَکرِیاء.
- وظیفه امام است که عالمان فاسق، و پزشکان غیر متخصص، و مکاریان(در این زمان: مدیران شرکتهای حمل و نقل) بیوثیقه را بازداشت کند.
.... امام علی ع در این مقوله (یعنی گروههای مُضرّ به حال جامعه که باید بازداشت شوند)، نخست عالمان غیر متعهد(روحانی نمایان) را ذکر میکند، و لازم میداند که آنان بازداشت و زندانی شوند، تا جامعه از شر اینگونه کسان در امان ماند.
پس با توجه به این تعلیمات صریح و والا، اگر کسانی درباره«تصفیه روحانیت» سخن بگویند، و برای این امر اهلیت داشته باشند، و معلوم باشد که مقصدی جز اصلاح ندارند(إن ارید إلّا اصلاحَ مَا استَطَعتُ) نباید در برابر آنان، هو و جنجال بهراه انداخت. تصفیه صلاحدید عقل، و دستور ِ صریح و قاطع شرع است.
▫️هویت صنفی روحانی، صص 56 و 57
@rozaneebefarda
هدایت شده از بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
10.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید|| پاسخ مرحوم حجتالاسلام و المسلمین #اسعدی به شبههافکنی #سکولارهای_حوزوی پیرامون #ولایت_فقیه
#انتشار_برای_نخستینبار
#اختصاصی
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
سروش محلاتی؛ نفی دشمنستیزی تحمیلی یا دفاع از حق تخلف منافقان در جنگ؟!
[ص1 از 5]
#اختصاصی|| پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
آقای سروش محلاتی اخیرا سخنرانی با عنوان «امام حسین (ع) و نفی دشمن ستیزی تحمیلی» ایراد کرد و تلاش کرد حکم جهاد در زمان پیامبر(ص) را صرفا یک حکم الهی و خالی از هر نوع حکم حکومتی الزامی نشان دهد.
او مدعی است گرچه جهاد یک واجب شرعی است و ترکش عقاب اخروی دارد، اما مردم مسلمان، حق داشته و دارند حتی در زمان پیامبر خدا و امام معصوم، دشمن ستیزی را نپسندند و در واقع از ایشان تمرد کرده و در زمان مبارزه مسلمین با دشمنان، در خانه بنشینند، بی آنکه پیامبر، موظف یا مجاز به الزام ایشان باشد.
او میگوید: «مردم گله نیستند که برای آنها جاده بسازیم و به سمت وسویی کشیده شوند و احدی حقّ تخلف از راهی که ما تعیین میکنیم را نداشته باشد.» (دقیقه 56)
به حسب ظاهر، این را بر مبارزه سیاسی جمهوری اسلامی با جبهه استکبار (که تنها راه پیشرفت حقیقی و مقدمه تعالی روزافزون ایران عزیز در آینده است) نیز تطبیق داده و میگوید:
«مبارزه هزینه دارد -گاهی زخم و گاهی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی به خصوص در دنیای مدرن- آیا تودههای مردم که میخواهند این هزینهها را بپردازند و روز به روز جیبشان کوچکتر میشود، آمادگی دارند؟ اگر ندارند، نباید...»(دقیقه 57:45)
اما استدلالهای محلاتی بر این ادعا چیست؟
یک: «فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ» (نساء، 84) (در راه خدا به جنگ برخیز تو فقط به وظایف و اعمال خودت مکلف هستی)
محلاتی میگوید: «خداوند به پیامبر میفرماید برای قتال در راه خدا، غیر خودت را به سختی و کلفت نینداز خداوند کسانی که کوتاهی میکنند را مورد مواخذه قرار میدهد، اما پیامبر نباید دیگران را وادار به استقامت و اجبار کند فقط میتواند مردم را تشویق کند»
محلاتی به علامه طباطبایی نسبت میدهد:
قرآن تاکید دارد هنگامی که برخی بر جنگ و درگیری خوش ندارند، خودت برو. وظیفه دیگران متوجه خودشان است.
استدلال دوم: رفتار امام حسین (ع) در شب عاشورا که یاران را مرخص میکردند تا جنگ تحمیلی نباشد.
پاسخ به این دو استدلال، در چند شماره بیان میگردد:
🔹 اول
حکم اسلامی دو نوع است: حکم الهی و حکم حاکم. حکم حاکم در کتب فقهی، موضوعی پرگفتگو است. امام خمینی(ره) مینویسند:
«وقتی رسول خدا از جهت ریاست و سلطنت خود دستوری دهند مثلاً لشکری را مأمور رفتن به منطقهای نمایند و مردم اطاعت یا عصیان کنند، این اطاعت یا عصیان از خود ایشان است نه از حکم الهی،
بله فرمانبری از این اوامر، همانند احکام الهی واجب است، ولی این موارد، فرامین مستقلی از ایشان است که به حکم خداوند، اطاعت از آن واجب است. آیه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسولَ و اوليالأمر منكم» و برخی آیات دیگر ناظر به این مقام معصومان است.» (الرسائل، قم، 1410، ج1، ص50)
دستور حضرت به گروهی خاص برای مبارزه در زمان و مکانی معین، حکم پیامبر است نه مستقیما حکم خداوند.
مثلا حکم حکومتی در تصویب مجازات برای متخلّفین از قوانین قاچاق، گمرکات، رانندگی و... وجود دارد.
امامخمینی(ره) در پاسخ به جایگاه این مجازاتها چنین مرقوم فرمودهاند:
«در احکام سلطانیه که خارج است از تعزیرات شرعیه، در حکم اوّلی است، متخلّفین را به مجازاتهای بازدارنده به امر حاکم یا وکیل او میتوانند مجازات کنند.» (صحیفه امام، ج19، ص472)
لذا با توجه به منابع دینی، حاکم اسلامی علاوه بر اینکه باید مرتکبان گناهان (غیر از جرایم مستوجب حد و قصاص) را تعزیر نماید (اگر مصلحتی اهم وجود نداشته باشد) میتواند برای تخلف از قوانین، مجازاتهایی قرار دهد.
اینکه شرکت در جنگ الزامی باشد یا خیر، بستگی به تشخیص حاکم دارد، اوست که با شناخت عمیق از اسلام، احکام الهی را بر موارد تطبیق نموده و دستورات لازم را صادر میکند.
آیا باید متخلفان را تعزیر یا مجازات نماید؟ منوط به شرایط و تشخیص حاکم است.
امروزه نیز ورود به سربازی با توجه به موقعیت و شرایط هر کشوری در جهان، بسته به تشخیص مسئولان متفاوت است، در مواردی الزامی و در مواردی اختیاری است.
▪️ادامه یادداشت:👇
▫️صفحه ۲:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/9727
▫️صفحه ۳:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/9729
▫️صفحه ۴:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/9730
▫️صفحه ۵:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/9731
🔘 روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
سروش محلاتی؛ نفی دشمن ستیزی تحمیلی یا دفاع از حق تخلف منافقان در جنگ؟!
[ص2 از 5]
🔹 دوم
آیا دلیلی وجود دارد که پیامبر(ص) در مواردی شرکت در جنگ را الزام کرده باشند؟
الف) آیه118 توبه به صراحت بیان میدارد سه نفر از اصحاب رسول خدا(ص) به جهت دنیاگرایی، از رفتن به جنگ تبوک، تخلف کردند و حضرت دستور داد همه مردم ارتباط با ایشان را قطع کنند و این مجازات باعث شد زمین بر آنان تنگ و تبدیل به زندان گردد. آیا این مجازات، با الزام جنگ سازگار است یا اختیاری بودن آن؟ دیگر آیا کسی جرات میکرد بدون عذر و اجازه حضرت چنین کند؟
مجمع البیان:
"مردم حتی كودكان به پیروی از دستور رسول خدا از آنها كناره گرفتند، زنانشان كه چنان دیدند نزد رسول خدا آمده گفتند:ما نیز از آنها كنارهگیری كنیم؟ حضرت فرمود: نه، ولی مواظب باشید آنها با شما نزدیكی نكنند.
این جریان سبب شد كه شهر مدینه بر آن سه نفر تنگ شود، از شهر بیرون رفته به كوهها پناه بردند، و خانوادههای آنها غذا برایشان میبردند، ولی با آنها سخن نمیگفتند.
آن سه نفر از هم جدا شده هر یك به سویی رفت و پنجاه روز تمام بدین حال بسر بردند و بدرگاه خدای تعالی زاری و تضرع و توبه كردند تا اینكه خداوند توبهشان را پذیرفت و این آیه در شأنشان نازل شد:"
«وَ عَلَی الثَّلاَثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّی إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ انفُسُهُمْ وَظَنُّواْ ان لاَّ مَلْجَأَ مِنَ اللّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ ان اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»(۱۱۸)
ب)قضیه لشکر اسامه در روزهای پایانی عمر شریف پیامبر(ص) و دستور راه افتادن لشگر و تخلف افرادی که دغدغه جانشینی حضرت را داشتند نیز معروف است. حضرت متخلفان را لعنت کردند، آیا آن دستور و لعن در آن شرایط به معنای اختیار دادن به مردم بود؟
«و كان آخر ما أوصى به ص أنه قال نفذوا جيش أسامة، لعن الله من تخلف عنه و أسامة يومئذ قد برز فقعدا عنه فيمن قعد»(دعائمالإسلام،ج1،ص41)
🔹 سوم
درباره برخی غزوات در آیات قرآن آمده: وقتی پیامبر حکم حکومتی صادر کرده و دستور به حرکت برای جنگ میدادند عدهای برای عدم شرکت، نزد پیامبر آمده و اذن میخواستند.
مثلا در جنگ تبوک که راه دور بود و غنیمت بدون رنج در دسترس نبود، عدهای بهانه آوردند و از حضرت اجازه خواستند که شرکت نکنند.
خداوند اینان را منافق و دروغگو خواند. گرچه حضرت به خاطر مصالحی که مورد اشاره قرآن است، یعنی به پا کردن شرّ و فساد، سخنچینی و جاسوسی در میدان جنگ، به آنان اذن دادند. (توبه، 47)
شاهد بحث اینجاست که قرآن میفرماید اگر به آنان اذن نمیدادی آنان رسوا شده و دروغگویی و نفاقشان بر همگان آشکار میشد: «عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ»
المیزان:
«خداوند تو را بیامرزد چرا به ایشان اجازه دادی تا تخلّف کنند و در خانه بنشینند؟ اگر خواسته بودی به آنان اذن نمیدادی -که مستحق همان هم بودند- تا راستگویان و دروغگویانِ منافق، متمایز گردند.
علامه طباطبایی در ادامه نوشته اند:
این آیه از باب ایاک اعنی و اسمعی یا جاره است، به در میگویم که دیوار بشنود. منظور آن است که اذن ندادن، موجب رسوائی آنها بود نه آنکه مطلقا مطلوب باشد، چون با توجه به آیات بعد و فتنهگری منافقان در جنگ، مصلحت همان بود که پیامبر انجام دادند.»
سوال:
وقتی افرادی که در باطن، ایمان به پیامبر و اسلام نداشتند و تظاهر به مسلمانی میکردند، رسوا میشدند، عدم مسلمانی آنان آشکار و دیگر با ایشان معامله مسلمان نمیشد و در ادامه از امتیازات یک مسلمان محروم میشدند.
مثلا سهم داشتن از بیت المال مسلمین، غنایم، دفن در قبرستان مسلمین، محدودیت در ازدواج و...
حال، اگر با وجود واجب شرعی و الهی بودن جهاد و بعد از دستور و حکم حکومتی پیامبر برای شرکت در جنگ، الزامی صورت نگرفته و منافقان مسلمان نما، حق داشتند در جنگ شرکت نکنند چون گله نبودند، چرا با اذن ندادن پیامبر، منافقان رسوا شده و مشمول برخی محرومیتها گردند؟ چرا رسوایی؟ مگر اجباری در کار بود؟ مگر این حقّ آنان نبود که خود میان مبارزه یا خانه نشینی، یکی را انتخاب کنند؟
آیا مطابق اسلام شناسی امثال محلاتی، پیامبر به مردم احترام گذاشتن به حقوق دیگران را یاد نداده بود؟!
اصلا چرا باید از پیامبر(یعنی حاکم و رئیس جامعه) اذن میگرفتند؟
روشن است که بهانهجویی و مخالفت منافقان صرفا مخالفت با حکم الهی نبود، بلکه ایستادن در برابر حکومت و دستور رئیس مسلمین نیز بود.
به عبارت دیگر، حکم حکومتی حضرت مطابق حکم الهی خداوند بود.حکم الهی، وجوب شرکت در جهاد، حتی نسبت به منافقان بود، لذا مکرر مورد مذمت قرآن قرار گرفتند، حضرت نیز دستوری برخلاف حکم الهی صادر نمیکردند.
@rozaneebefarda
سروش محلاتی؛ نفی دشمن ستیزی تحمیلی یا دفاع از حق تخلف منافقان در جنگ؟!
[ص 3 از 5]
🔹 چهارم
سوال: در جنگ احد و بدر صغری منافقان کارشکنی کردند؛ چرا پیامبر(ص) با این متخلفان که با دستور پیامبر مخالفت کرده یا فتنه به پا میکردند برخورد قضائی نمیکردند یا حتی اصراری به رسوائی آنان نیز نداشتند؟ آیا با تصفیه مسلمانان، فتنه آنان برطرف نمیگردید؟
به دیدگاه علامه طباطبایی در ذیل آیه 43 توبه:
«نباید گمان کرد با آشکار کردن باطن پلید منافقان، یعنی با شناسایی آنان در میان مسلمانان و مجازات و تصفیه آنان، مسلمانان از فتنهها و اختلاف افکنیهای آنان رها میشدند، (چرا پیامبر چنین نکردند؟) زیرا چنین کاری به صلاح نبود.
در آن روز دشمنان، از شوکت اسلام و جمعیت مسلمانان و شمشیر آنها حساب میبردند، اما درون جامعه اسلامی، به شهادت همین آیات، از نفاق و قلبهای مریض خالص نبود و وحدت کلمه در میان آنان حاکم نشده بود.
مگر در جنگ احد که دشمن به آنان حمله کرده بود، یک سوم لشکر، همراه عبدالله بن ابیّ منافق، از معرکه بازنگشتند؟
تا جایی که گفتند اگر جنگیدن بلد بودیم شما را همراهی میکردیم! و این یکی از اسباب شکست مسلمین شد»
این را تصور کنید که یک سوم سپاه از میدان برگشتند! همکاری پنهان با یهود، ترساندن و خالی کردن دل مسلمانان، شایعه پراکنی و موارد زیادی که مورد اشاره قرآن است و البته امروز نیز مصادیق آن قابل مشاهده است.
برخی محققان نوشتهاند: با اینکه تعزیر کسی که مرتکب گناهی غیر از جرایم مستوجب حد یا قصاص شود، واجب است، اما اجرای این حکم در همه موارد، بر وفاق مصلحت نبوده و رفتار پیامبر(ص)، مستند به مصلحت و حکمت و شأن حکومی ایشان بوده است. (فقه و مصلحت، ص435)
در واقع، تشخیص اینکه کدام یک از احکام الهی به هنگام تزاحمات، مهم و کدام مهمتر است، به عهده حجّت خدا و نائب دین شناس اوست.
🔹 پنجم
آیه «فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ» (نساء، 84) که مورد استناد محلاتی است، به هیچ وجه بر آنچه او میگوید دلالتی ندارد و علامه طباطبایی نیز چنین برداشتی را تایید نکرده است.
آیه مربوط به جنگ بدر صغری است. ابوسفیان نعیم بن مسعود را به مدینه فرستاد تا مسلمین را از جنگی که یک سال پیش (بعد از احد) قرارش را گذاشته بود بترساند و از بزرگی سپاه کفار بگوید.
در المیزان آمده از این آیات قرآن استفاده میشود که منافقین مردم را میترساندند و بخشی از افراد ضعیف الایمان یا منافق از دستور پیامبر برای ورود به جنگ ناراضی بودند.
خداوند فرمود: ای پیامبر تو جز نسبت به رفتار خودت مکلف نیستی، مخالفت کردن اینان با امر خداوند بر تو سخت نیاید که تکلیف آنان متوجه تو نیست.
این یعنی پیامبر(ص) مطابق امر الهی، دستور اقدام به جنگ را صادر نمودند، اما عدهای مخالفت میکردند، نه آنکه بگویند همه آزادند از امر الهی اطاعت کنند یا تمرّد کنند!
در این شرایط آیه فرمود وقتی امر خداوند، رفتن به جنگ ابوسفیان است، تو فقط نسبت به وظیفه خودت مکلف هستی گرچه به تنهایی خودت اقدام کن.
نکتهی مهمی که در المیزان نیز آمده، آن که مطابق برخی آیات دیگر و روایات ذیل آیه 84 سوره نساء (مورد اشاره آقای محلاتی)، تکلیف و وجوب جنگیدن، حتی اگر هیچ یاوری وجود نداشته باشد، از اختصاصات پیامبر(ص) است و احدی، حتی امیرمومنان(ع)، مشمول این حکم نیست. (به دو روایت در پی نوشت اشاره میگردد)
آیا جناب محلاتی این روایات را در المیزان دیده و با این وجود آن را به عنوان یک قاعده مطرح کرده و چنین میگوید که: «این تازه درباره شرایط خطیر و مهم صدر اسلام و رهبری مانند پیامبر است که مردم بالاترین ایمان را به او دارند و اصل تثبیت اسلام در برابر مشرکان مطرح بوده»؟؟
یاللعجب!
@rozaneebefarda
سروش محلاتی؛ نفی دشمن ستیزی تحمیلی یا دفاع از حق تخلف منافقان در جنگ؟!
[ص 4 از 5]
🔹 ششم
هدف امام حسین (ع) این بود که هرکس در این میدان قدم میگذارد، کاملا آزادانه و با ثبات قدم باشد.
از این رو در مناسبتهای مختلف و به بهانههای گوناگون افراد را مرخص میکرد. (مقتل جامع سیدالشهداء، ج1، ص722)
مثلا وقتی به محمد بن بشیر خبر رسید پسرش اسیر شده است و جملهای از روی ناراحتی گفت، حضرت فرمود برو و برای آزادی فرزندت اقدام کن. اما او نپذیرفت. ظاهرا این ماجرا بعد از صحبت حضرت با اصحاب در شب عاشورا بود. (همان، ص728)
باید پرسید آیا اصلا تحمیلِ مبارزه و دفاع از اهل بیت (ع) در آن شرایط معنا دارد؟
اگر حضرت بیعت را برنمیداشتند، الزام با معنایی که سروش محلاتی اراده کرده و تطبیق بر رفتار رئیس یک حکومت، یعنی پیامبر خدا و همچنین زمان ما داده است، وجود داشت؟ آیا لزوم وفا به بیعت، همانند وجوب دفاع از امام، یک الزام شرعی و اخلاقی نبود؟
آیا حضرت حکومتی داشتند و برای به دست آوردن پیروزی ظاهری، نیروی کافی داوطلب نداشتند تا الزام عدهای دیگر به دفاع و جنگیدن معنا و مفهومی بیابد؟!
حضرت در شب عاشورا میخواستند افرادی که میمانند و معلوم است فردا به شهادت خواهند رسید، افرادی ثابت قدم باشند. حضرت میخواستند یاران را خالص کنند،
اما در عین حال، اگر شخصی صدای حضرت را میشنید و به یاریش نمیشتافت را مستحق عذاب دانستند:
«فَإِنَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ ثُمَّ لَمْ یُجِبْنَا کَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی نَارِ جَهَنَّم» (امالی صدوق، ص155)
🔹هفتم
محلاتی پذیرفته:
تخلّف از جهاد و تمرّد در برابر پیامبر و حجت خدا، حرام بوده و مورد مواخذه اخروی است.
اما با این حال، او مدعی است مردم گله نیستند که الزام شوند، انسان ها حق انتخاب دارند تا اگر نخواستند، وارد جنگ نشوند.
در واقع میگوید مردم نسبت به معصیت کردن و تنها گذاشتن حجت خدا در زمان جنگ، اختیار و حق دارند و هیچ الزامی نباید صورت بگیرد.
اما آیا اگر کشور در معرض سقوط بود و نیروی دفاعی داوطلب به قدر کافی وجود نداشت، حکومت حق اعزام الزامی عده ای را ندارد؟
با این نگاه برای اجرای همه احکام الهی باید نظرسنجی کرده و رضایت اکثریت را به دست آورد، مثلا اجرای حدود و تعزیرات اسلامی که آزادی افراد را نسبت به برخی گناهان سلب میکند، کیفر مرتکبان اعمال منافی عفت و..
این نگاه اسلامی است یا لیبرال؟ آیا در مدینه تا با نظر سنجی، رای اکثریتی که قرار است به زحمت بیفتند، جلب نمیشد، پیامبر(ص) هیچ واجب یا حرامی را الزامی نمیکردند؟
مثلا پیامبر برای صادر کردن دستور نظامی باید همه کسانی که در مدینه به زحمت میفتادند را راضی میکردند؟!
مسلما این ادعا با احکام الزامی پیامبر(ص) و امیرمومنان(ع)، منافات دارد.
هیچ فقیهی با اختیار و آزادی تکوینی افراد نسبت به انجام هر جرم یا جنایتی مخالف نیست، اما تاکید محلاتی بر روی حق مردم و متهم کردن فقه به نفی آزادی، معنای دیگری دارد.
🔹 هشتم
در نهایت باید گفت جناب محلاتی و رسانههای جریان غربگرای کشور همچون کانال انجمن اندیشه و قلم، شفقنا و... با طرح مباحث جناب محلاتی، آیا توجیه رویه و رفتار منافقان صدر اسلام را در پیش نگرفتهاند؟
ایشان رسما برای آنان و خود این حق را قائلند که حتی اگر پیامبر یا امام معصوم نیز دستور به دفاع و مبارزه داد، تبعیت نکنند!
[عبارت محلاتی]
«تشویق آری اما تحمیل نه، یک اصل قرآنی است، تکلیف عمومی است، اما اگر دیگران نخواستند و اجرا نکردند، پیامبر خدا هم وظیفهاش فقط ابلاغ و ارشاد است...ای پیامبر هنگامی که برخی سختشان است و بر جنگ خوش ندارند، خودت برو.. وظیفه دیگران متوجه خودشان است...دیگران را به سختی نینداز»
@rozaneebefarda
سروش محلاتی، نفی دشمن ستیزی تحمیلی یا دفاع از حق تخلف منافقان در جنگ؟!
[ص 5 از 5]
محلاتی با وجود اینکه پیروی نکردن از پیامبر وامام را حرام و مخالفت با حکم خداوند میخواند، اما رسما میگوید باید در فقه، این آزادی به رسمیت شناخته شود.
یعنی حاکم اسلامی نباید به حکم الهی جهاد، حکم لازم الاجرا نماید یا آن را تبدیل به قانونِ الزامی گرداند.
و طبعا بسیاری دیگر از احکام، همچون الزام حجاب سر که محلاتی در جای دیگر آن را نفی کرده و با اذعان به وجوبش، با تمسک به دلیلی ناتمام، رعایت نکردن آن را خالی از مفسده دانسته است.
گرچه میپذیرد ممنوعیت عریان کردن تمام بدن قابل الزام است و باید پاسخ دهد با کدام منطق میان الزام یا عدم الزام و قانونی ساختن احکام الهی فرق گذاشته است؟
محلاتی چندی پیش این را نیز گفت: مقتضای حق حاکمیت ملی (و البته اسلام شناسی ایشان) آن است که مردم حق دارند جمهوری غیر اسلامی یا حتی رضاخانی را انتخاب نمایند، هیچ اصلی از اصول قانون اساسی ابدی نیست و مردم اختیار و حق دارند با رفراندوم، حتی اصل مذهب را کنار بگذارند.
همین فکر سست و عجیب را در مباحث مختلف پیاده کرده و حالا میگوید مردم حق دارند در جنگ، پیامبر را نیز تنها بگذارند، زیرا اگر وجوب شرعی، الزامی گردد تبدیل به گله ای بی اختیار خواهند شد! او نمیخواهد فرق آزادی تکوینی و تشریعی را به رسمیت بشناسد.
کار آقایان به جایی رسیده که علنا برای منافقان صدر اسلام نیز آزادی و حقّ مخالفت و عصیان قائلند! (آیه ۸۴ نساء که محل استدلال آقای محلاتی است و توضیح آن گذشت)
شاید البته راه شبه علمی دیگری هم وجود نداشته باشد؛ برای دستیابی به چه هدفی؟
به رسمیت شناختن آزادی که طیف غربگرای ایرانی -با سخنگویی جناب سروش محلاتی در حوزه- خواهان آن است.
با آرزوی رهایی از سبک زندگی ایرانی اسلامی و رسیدن به آزادی های مدرن و حکومتی دلپسند که فقه جواهری مانع تحقق آن است!
در نهایت، با توجه به سخنرانی محرم محلاتی با محوریت لزوم کنار گذاشتن ترس و طمع و لزوم شکستن سکوت علما نسبت به ظلم حکومتها و تطبیق این مطلب بر ایران
و با توجه به آنچه درباره نفی دشمن ستیزی تحمیلی گذشت و تعمیم آن به مبارزات سیاسی ایران و پرداخت هر نوع هزینه ای توسط مردم و تلاش چندساله ایشان برای نقد نظریه ولایت فقیه؛
میتوان گفت:
نتیجه آن است که به زعم جناب آقای سروش محلاتی، وقتی مردم -به خیال ایشان- آماده و راضی به مقاومت نیستند، نباید در برابر استکبار و ظلم خارجیها، کاری جز مذاکره و دادن امتیاز انجام داد، چون مقاومت و دشمن ستیزی، هزینه دارد و تحمیلی نیست، در عوض در ایران، باید هزینه داد، سکوت را در برابر ظلم شکست و نهی از منکر کرد!
البته چند سال پیش در بحث مدارای مذهبی، مطلقا صلح و سازش با دشمنان را در زمان غیبت لازم دانسته بود، بی آنکه آن را مقید به آمادگی و خواست مردم نماید.
دقت شود این سخنان درست در زمانی است که جان مردم از دست دولت غربگرای مدعی اعتدال و مورد حمایت لشکر اجارهای رسانههای زاویهدار به لب رسیده و به #رویکرد_فسادستیز و #سازشناپذیر جناب آقای #رئیسی اعتماد نموده است تا بلکه کشور از این وضع غیرقابل قبول که نتیجه سازشکاری خسارتبار و ناکارآمدی اسفبار جریان غربگرا و دولت روحانی است، خارج گردد.
انشالله که انگیزههای ناسالم سیاسی، در گزینش و تفسیر جهتدار متون دینی توسط آقای محلاتی و رسانههای جریان غربگرا مؤثر نبوده باشد و اگر خدای ناکرده چنین است، اقتضای پایبندی به شرع مقدس، توبه و جبران و پرهیز از تکرار است وگرنه شبهات سست و تحلیلهای سطحی سیاستزده از منابع دینی حتما پاسخ بهنگام و متقن حوزویان را در پی دارد و عیار ادعاهای شبههافکنان عیان میگردد.
پینوشت:
دو روایت درباره اختصاص داشتن حکم آیه (لا تکلف الا نفسک) به پیامبر(ص):
1) إِنَّ اللَّهَ كَلَّفَ رَسُولَ اللَّهِ(ص) مَا لَمْ يُكَلِّفْهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ كَلَّفَهُ أَنْ يَخْرُجَ عَلَى النَّاسِ كُلِّهِمْ وَحْدَهُ بِنَفْسِهِ إِنْ لَمْ يَجِدْ فِئَةً تُقَاتِلُ مَعَهُ وَ لَمْ يُكَلِّفْ هَذَا أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَك» (الكافي، ج8، ص274)
2) قلت لأبي عبد الله (ع): قول الناس لعلي إن كان له حق فما منعه أن يقوم به قال: فقال: إن الله لا يكلف هذا الإنسان إلا واحدا- إلا رسول الله(ص) قال: «فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ» فليس هذا إلا للرسول، و قال لغيره «إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ» فلم يكن يومئذ فئة يعينونه على أمره (تفسير العياشي، ج1، ص261)
🔘 روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
برخورد حذفی #هاشمیرفسنجانی با #حاجقاسمسلیمانی در ماجرای #قطعنامه!
🔲ماجرا از این قرار است که بعد از مطرح شدن زمزمههای پذيرش قطعنامه۵۹۸ (که توسط هاشمی در جایگاه "قائممقام فرماندهی کل قوا" پیگیری میشد و تا آخرین روزها با مخالفت قاطعانه امام همراه بود)، برخی سرداران و فرماندهان جنگ از جمله #حاجقاسم ضمن مخالفت با این تصمیم، قصد عزیمت به تهران جهت اعلان اعتراض داشتند که توسط #هاشمی #تهدید_به_دستگیری میشوند!
محسن رضایی روایت میکند...
🔘 روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053