eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
تاملی در توضیحات استاد علیدوست درباره یادداشت «دفاعی عقیم و پر هزینه» [صفحه 3 از 3] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 دوم: قضاوت تاریخی و موضع رهبری آقای عالی نوشتند کتب تاریخ که پر است از مواردی از فسادهای موردی در محدوده حکومتی حضرت امیر علیه السلام را نادیده گرفته‌اند (که در بیانات رهبری هم به کتب تاریخی استناد شده بود و توصیه ایشان هم به خواندن تاریخ بود.) این یعنی اشکال سندی گرفتن از یک روایت (مذکور در کافی که مورد قبول بسیاری است) موجه به نظر نمی‌رسید. استاد عالی به اظهار نظر رهبری هم اشاره کردند: «...خیر چهار نفر مثل ابوذر و سلمان و عمار و فلان داشت، مابقی آدم‌های عوضی بودند..» در متن احساسی که در کانال منسوب به آقای علیدوست، قرار داده شده، از نزدیکی استاد به رهبری گفته شد. دست کم نوع نگاه ایشان به وضعیت موجود و دوران امامت حضرت، با رهبری متفاوت، بلکه بر عکس است. البته تفاوت نگاه مساله‌ای نیست، ولی آیا واقعا این شواهد تاریخی، کوچک و آنچه در جمهوری اسلامی می‌گذرد جسیم است؟ خصوصا با لحاظ سیر تاریخیِ تنزّل وضعیت ایران بعد از شکست در برابر روس و ساختارها و ذهنیت‌های معیوب به ارث رسیده پیش از انقلاب. چرا آیت‌الله جوادی آملی این حکومت را بهتر از آن دانستند؟ و اساسا چرا نباید گفت وجود فساد در حکومت دینی هم ممکن است و باید تلاش کرد تا برخورد مناسب و مقدور اتفاق بیفتد؟ چرا باید از تبیین صحیح این مسئله که با واقعیت‌ها کاملا سازگار است، ترسید؟ آیا در زمان حکومت حضرت ولیعصر(عج) هوای نفس و تخلف‌ها، یکپارچه از میان مردم، برچیده می‌شود یا اینکه نظم جهانی عادلانه گشته و زمینه تعالی مادی و معنوی فراهم می‌گردد؟ آیا با سکوت در برابر نگاه فانتزی و غیر واقعی به حکومت اسلام، بهتر به حکومت جهانی مهدوی خدمت می‌کنیم یا بیان واقعیت‌ها و چالش‌های اجتناب ناپذیر؟ سوم: برخورد با مجرمان در جمهوری اسلامی قسمت دیگری که بی‌جواب ماند این بود که آقای علیدوست نوشتند: «حضراتی که این اندک تخلفات را برای برخی توجیهات جسیم میکنند از برخورد حضرت هم با امثال ابن هرمه بگویند!» و استاد عالی از دلیل کتمان موارد متعدد برخورد، در جمهوری اسلامی پرسیدند و گفتند: «آیا ایشان از جمله مصطلحِ حوزویان که تشبیه از وجهی مقرب و از وجهی مبعّد است، غفلت نکرده‌اند؟! که وجه شبه در دو حکومت وجود فساد و یا افراد فاسد بصورت فی الجمله هست در عین اینکه باز به دلیل ریل‌گذاری صحیح در هردو حکومت آن مقدار فساد هیچ یک از دو حکومت را از اسلامی بودن خارج نمی‌کند و نباید به صرف دیدن برخی فسادها یا فاسدان فریاد وااسلاما سر داد و حکومت را غیر اسلامی نامید.» چهارم: خود تحریمی استاد علیدوست نوشتند: «واژه «» که در بیانیه بود را به معنای حرکتی که حضور حداکثری مردم را در صحنه‌های ضرور نفی کند، به کار برده‌ام» این ظاهرا در جواب آقای شریفی بود که گفته بودند: «واژه «خودتحریمی» از اصطلاحاتی است که مخالفان انقلاب و دشمنان ولایت برای بیان هزینه‌های «مقاومت در برابر استکبار» و احمقانه بودن «مقاومت و ایستادگی» دربرابر آمریکا و استکبار جعل کرده‌اند؛ آیا نویسنده محترم ما نیز همین معنا را مراد کرده‌اند؟!» اما فارغ از قضاوت کلّی درباره نحوه موضع گیری‌های سیاسی استاد، این ادبیات شبیه ادبیات اصلاح طلبان و نه جریان انقلاب است. کسانی که از جریانات سیاسی و ادبیات آنان مطلع هستند، می‌دانند افرادی که در مقام ریشه‌یابی مشکلات، حذفی عمل کردن حکومت را عاملی برجسته می‌دانند -آن هم وقتی جناح اصلاح طلب و اعتدالی توسط مردم، از صدر کار کنار گذاشته شده‌اند- متمایل به ادبیات و فکر کدام جریان سیاسی سخن میگویند. در مقابل، معلوم است افرادی که ریشه مشکلات را ساختارهای معیوب به ارث رسیده از زمان طاغوت و غرب‌گرایی مسئولان و عدم باور به نسخه‌های اسلامی یا کم تحرّکی و تصمیمات غلط مدعیان مطرح می‌کنند - مدعیانی که مایل به مذاکره و امتیاز دادن هستند و پس از انقلاب بیشترین زمان و سهم از قدرت را در دست داشته‌اند- متمایل به چه فکر و جریانی هستند. روشن است که فکر اول، نسبتی با اندیشه بنیان‌گذار انقلاب و رهبری ندارد. کارشناسان دلسوز و واقع بین هم ریشه بسیاری از مشکلات کنونی کشور را در فکر و عملکرد همین آقایان می‌بینند. سخن پایانی این کوتاه‌نوشت، تلاشی بود در امتداد آرزوی جناب آقای علیدوست برای ادامه یافتن این بحث و همچنین روشنگری در این موضوع مهم در عرصه جهاد تبیین. به این امید که مجموع این تلاش‌ها، مخلصانه و در راستای تقویت اسلام و انقلاب اسلامی باشد. ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
ملاحظاتی تاریخی بر بيانيه‌ سیاسی "دفاعی عقیم و پرهزینه" پیرامون وجود فساد در حکومت علوی جوابیه اساتید و فضلای حوزوی به بیانیه سیاسی حاشیه‌ساز جناب آقای علیدوست/14 حضرات آقایان: محمد رضا جباری؛ جواد سلیمانی؛ حامد منتظری مقدم 🔻 در راستای تحقق اصل ، جوابیه احتمالی جناب استاد علیدوست به این یادداشت تخصصی را با اشتیاق منتشر خواهد کرد. @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 1 از 4] در روزهای اخیر بیانیه‌ای از سوی آيت‌الله از اساتید محترم حوزه علمیه، صادر و موجب نقدها و ملاحظاتی شده و طبعا خواهد شد؛ چنان که دشمنان نظام اسلامی نیز این‌گونه بیانیه‌های صادر از شخصیتهای علمی حوزوی را مجال و بهانه مناسبی برای نیل به مطامع‌شان یافته و می‌یابند. این‌ کمترین‌ها، ملاحظاتی را به قرار ذیل، متوجه این بیانیه می‌دانیم: 1. آن‌گونه که از تأمل در بیانیه به‌دست می‌آید گویا ایشان تصور دارند: بیان کاستی‌ها و مفاسد موجود در دوره حکومت علوی، به معنای نفی عدالت و نفی فسادستیزی در آن حکومت است، لذا بر خود تکلیف دانسته‌اند که رویّه برخی خطباء در شاهدآوردنِ وضعیت حکومت امیرمؤمنان(ع) را به‌ نقد کشند. این تصور به دلائلی که در ادامه بیان خواهد شد ناصحیح است. 2. ایشان تصور فرموده‌اند که خطبای محترم در صدد توجیه و دفاع از وضع موجودِ کشور هستند که این تصور نیز نادرست است. تأمل در سخنان آنان (ازجمله سخنان جناب حجة‌الاسلام و المسلمین آقای عالی در محضر رهبر معظم) گویای آن است که اینان، ضمن اذعان به کاستی‌ها و مشکلات، اما در صدد خنثا‌سازیِ سوء استفاده دشمن از مشکلات موجود برای ایجاد یأس و ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی هستند؛ لذا ایشان در همان سخنرانی تأکید داشتند در نظام اسلامی مانند حکومت علوی، کاستی‌ها موجودند اما ریل‌گذاری و جهت‌گیری به‌درستی انجام گرفته است. 3. دغدغه تخریب نشدن مجاهدت‌های امام علی(ع) برای برقراری عدالت، بسیار دغدغه مقدسی است و ما با جناب استاد علیدوست در این زمینه هم‌رأی هستیم؛ ولی پرسش آن است که آیا گزارش کردن فساد مالی برخی از کارگزاران حضرت مانند (قاموس الرجال،ج10،ص389 ) والی بحرین، والی کسکر(تاریخ طبری، ج5،ص370)، فرماندار ری و دشتپی(الغارات، ج2،ص527) و فرماندار فیروزآباد(تاریخ دمشق، ج58،ص270) در کنار نقل بی‌کم‌وکاست و سراسر افتخارِ اقدامات اصلاحی آن حضرت، به‌معنی زیرسؤال‌بردن عدالت‌محوری امیرمؤمنان(ع) در عرصه حکومت‌داری است و مجاهدت‌های حضرت در این عرصه را زیر سوال می‌برد؟! آيا واقعا اين سخن درست است که بگوئيم همه کارگزاران حکومت علوی انسان‌های پاکدستی بوده‌اند؟! 🔶ادامه یادداشت: 👇 🔻صفحه دوم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/13165 🔻صفحه سوم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/13166 🔻صفحه چهارم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/13167 ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
ملاحظاتی تاریخی بر بيانيه‌ سیاسی "دفاعی عقیم و پرهزینه" پیرامون وجود فساد در حکومت علوی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 2 از 4] 4. ایشان، بیانِ کاستی‌های تحمیل شده بر حکومت علوی را ملازم با چوب حراج بر تراث زدن و پیدایش این تصور دانسته‌اند که: هر حکومتی از اسلام وضعیتش چنین است؛ و سپس در بیانی شگفت، حکومت مهدوی را نیز مشمول این تصور دانسته‌اند! این، در حالیست که کاملا واضح است، وجود برخی کاستی‌ها در حکومت علوی، واقعیتی انکار ناپذیر و تحمیل شده از سوی دشمنان بوده، و فرصت محدود و موانع فراوان در پیشِ روی امیرمؤمنان(ع) سدّ راهی برای اقدامات اصلاحی آن حضرت بود؛ موانعی که حضرت در خطبه بدعت‌ها به بخشی از آن‌ها اشاره فرموده است. 5. این خطبه در کتاب سُلَیم بن قیس و سپس در جلد هشتم کتاب شریف کافی حدیث 21 آمده است. افراد موجود در سند این روایت تماما ثقه هستند (علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيه عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ). تنها اشکال جناب استاد علیدوست بر سند روایت آن که تصور کرده‌اند در این سند نیز واسطه نقل میان ابراهیم بن عثمان و سلیم بن قیس، ابان بن ابی‌عیاش است که رجالیان او را تضعیف کرده‌اند. اما در پاسخ بايد گفت: واسطه نقل اين خطبه، ابان بن ابي عياش نيست؛ چرا که به‌گفته و ، حمّاد بن عيسی رواياتش از کتاب سليم را به‌واسطه ابراهيم بن عمر يماني نقل کرده است (رجال نجاشي، ص 8 ؛ شيخ طوسي، الفهرست، ص143.) ؛ و به احتمال قریب به یقین، ابراهيم‌ بن عمر یمانی به ابراهیم بن عثمان تصحیف شده، و يا آن که ابراهيم بن عثمان، اين خطبه را به واسطه ابراهيم بن عمر از سليم نقل کرده است. شايان ذکر است که در نسخه موجود از کتاب سليم، اين خطبه نقل شده، اما از تعداد 27 بدعت تنها ده مورد آمده (مکان مقام ابراهيم، رد فدک، صاع رسول الله ص، قطائع، خانه جعفر، سرزمين خيبر، ديوان عطايا، ذراري بني تغلب و نماز تراويح؛ کتاب سليم بن قيس الهلالي، ص262 – 265.)، در حالی که در نقل کلينی از سليم، تعداد بدعت‌ها 27 مورد است. و اين خود، شاهد ديگری است بر آن که تنها ناقلِ کتاب سليم، ابان بن ابی‌عياش نبوده و روايات اين کتاب از طرق ديگری نيز نقل شده است، چنان که در نقل کلينی مشاهده می‌شود. با این وجود و بر فرض پذیرش ضعف سندیِ روایت، آیا ملاک اعتبارِ روایات، صرفا وثاقت سندی است؟ ایشان حتما با مبنای وثاقت صدوری که روشی معقول و موردِ عملِ قدمای شیعه بوده آشنا هستند؛ و اتفاقا در خصوص خطبه بدعت‌ها، شواهد بیرونی زیادی در تأیید محتوای آن وجود دارد. اما آیا جناب استاد علیدوست در مواردِ استنادی خودشان نیز به روایات تاریخی، این دقت سندی را اعمال می‌کنند؟! ایشان در همین بیانیه به جریان ابن هرمه اهوازی استناد کرده‌اند که روایتی مرسل و بی‌سند در دعائم الاسلام(و نه کافی!) است!! و این سخن ایشان که: «...خبر واحد هر چند واجد سند معتبر باشد، برای اثبات غیر احکام شرعی کافی نیست»، اگر به معنای این باشد که خبر واحد معتبر در اثبات امور تاریخی نیز کفایت نکند، سخنی بدیع و عجیب است! مگر همین برخورد قاطع مولا علی علیه السلام با ابن هرمه(مورد استناد ایشان)، غیر از خبر واحد است؟! ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
ملاحظاتی تاریخی بر بيانيه‌ سیاسی "دفاعی عقیم و پرهزینه" پیرامون وجود فساد در حکومت علوی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 3 از 4] 6. در خطبه بدعت‌ها، امیرمؤمنان (ع) به اعمال بدعت‌آمیز خلفای پیشین اشاره کرده‌اند و این که فضای موجود، اجازه مقابله با این بدعت‌ها و مفاسد را نمی‌دهد. آیا این بدان مفهوم نیست که امیرمؤمنان ع ناچار بوده برخی از مفاسد را به‌دلیل فقدان شرائط لازم، موقتا تحمل کند تا زمان مناسب مقابله با آن‌ها فرابرسد؟ بنابراین، گاه شرائطی از بیرون بر حاکم اسلامی تحمیل و مانع پیشبردِ به موقعِ اهدافش می‌شود. اميرمؤمنان(ع) حتی افراد تقريباً معلوم الحالی مانند ابوموسی اشعري را به ولايت کوفه و اشعث بن قيس کندي را به فرماندهی قبائل کنده و ربيعه در جنگ صفين گماشت، و اين دو آسيب‌های زيادی در جنگ جمل و صفین ايجاد کردند، اما مشخص است که حضرت چاره‌ای جز اين نداشت و اين انتصابات، بر اثر فشار خواص و بخشی از افکار عمومی و بيم ايجاد اختلاف در کوفه بود. (رک: شيخ مفيد، الامالي، مجلس 35، ص 295 و 296؛ وقعة صفین،ص227) آیا می‌توان گفت نقل این انتصابات به معنای چوب حراج زدن به تراث شیعه است؟! و موجب القای ناکارآمدی مدیریت سیاسی آن امام همام است یا نشانه حکمتش؟! آیا اعتراض برخی از یاران نزدیک امیرمؤمنان(ع) به نصب عبدالله و عبیدالله و قثم بن عباس به فرمانداری عراق و حجاز و یمن و پاسخ امام با عبارت « فإن علمتَ أحدا من أبناء الطلقاء هو خير منهم فأتني به»؛ اگر شخصی از فرزندان طلقا را می‌شناسی که از آن‌ها بهتر باشند آن را نزد من بیاور[تا استانداری را به‌وی بسپارم»(ابن‌‏أبي‌‏الحديد، شرح‏ نهج‏‌البلاغة، ج 15، ص 99-98) نشانه ضعیف حکومت‌داری علوی است یا نشانه کمبود مدیر کار در زمانه آن حضرت؟ جهت تطبیق این موضوع (ناچار بودن حاکم اسلامی بر رعایت مصالح مهم‌تر) بر وضعیت موجود در نظام اسلامی، به گزارش مندرج در جرائد چند روز گذشته اشاره می‌کنم که حکایت از آن داشت که دولت سیزدهم ناچار بوده و هست، مبالغ کلانی از درآمدهای خود را صرف پرداخت بدهی‌های دولت گذشته کند. درآمدهایی که درصورت عادی بودن وضعیت، می‌شد آثارش را بر سرِ سفره مردم دید. 7. در دوره حکومت امیرمؤمنان (ع) کاستی‌ها و مشکلاتی وجود داشت از قبیل بعضی کارگزاران ناصالح، تصرفات بی‌جای آنان در اموال، فقدان مدیریت و سوء تدبیرهای برخی کارگزاران، فقدان آمادگی و بصیرت در مردمان بیعت کننده با حضرت، شیطنت‌ها و عملیات ایذائی معاویه و حزب قریش، جهالت و نادانی خشکه‌مقدس‌های خارجی و ... ، اما همه این کاستی‌ها ناشی از عواملی به جز شخص آن حضرت بود. اگر آن حضرت فرصت بیش‌تری می‌یافت و شرائط سیاسی و اجتماعی نیز مساعد بود قطعا جامعه اسلامی به مدینه فاضله‌ای که از مثل علی ع توقع می‌رفت نزدیک می‌شد. آیا می‌توان وجود این مشکلات در حکومت علوی را منکر شد؟ و آیا وجود مشکلاتِ تحمیل شده بر حکومت علوی به مفهوم ناکارآمدی یا سوء مدیریت حکومت و خود آن حضرت است؟ لذا باید بین سیمای سیره سیاسی شخص امیرمومنان(ع) و سیمای حکومتی که امیرمومنان(ع) در رأس آن قرار داشت، تمایز قائل شد. بی تردید سیره سیاسی امیرمومنان(ع) بی عیب و نقص است، ولی می توان گفت برخی از مسئولان حکومت آن حضرت عملکرد ناشایستی داشتند. ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
ملاحظاتی تاریخی بر بيانيه‌ سیاسی "دفاعی عقیم و پرهزینه" پیرامون وجود فساد در حکومت علوی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 4 از 4] 8. واقعیت تاریخی آن است که حکومت امیرمؤمنان (ع) دقیقا به همان علت که در پی تحقق عدالت بود، با دشمنی‌ها و دشواری‌های فراوانی نیز مواجه شد که بخش قابل توجهی از آن دشمنی‌ها از سوی خواص و نخبگانی بود که از عدالت حضرت متضرر می‌شدند. لذا تعداد قابل توجهی از خطبه های نهج البلاغه شامل شکوه‌های حضرت از همراهی نکردن‌های مردم (عوام و خواص) جامعه است. حال اگر بگوئیم حکومت علوی، بعثت عدالت بود، آیا بدان معناست که آن حضرت با مشکل مواجه نبود؟! آیا مردم، همه همراه و همدل حضرت بودند؟! آیا پای کار حضرت ایستاده بودند و به سوی معاویه نمی‌رفتند؟! آیا چشم‌پوشی از مشکلات، و ایجاد یک فضای ذهنی کاملا «پاستوریزه» از حکومت علوی کاری موجّه و معقول است؟! بايد توجه داشت که وقتي حکومت علوي را به‌دور از شرائط و اوضاع واقعي(مشکلات و دشواري‌هاي) آن معرفي کرديم، در واقع، آن را از جايگاه «الگو»ي حکومت‌هاي اسلامي و امکان تأسي، دور کرده‌ايم. 9. ایشان در سخنی شگفت، دفاعهای از نظام اسلامی با تمسّک به مشکلات موجود در حکومت علوی را موجب این تصور دانسته‌اند که: پس، هر حکومتی از اسلام، وضعیتش چنین است! و در ادامه افزوده‌اند که: «من نمی‌دانم آن حضرات در نیمه شعبان چگونه می‌خواهند از حکومت مهدوی بگویند و...». این سخن از جناب ایشان بسیار بعید است! یعنی واقعا شرائط تحقق و کارکرد حکومت علوی و حکومت مهدوی بر جنابشان پوشیده است؟! حکومت علوی بر اساس شرائط طبیعیِ موجود شکل گرفت و طبعا با مشکلاتِ یادشده مواجه شد، اما حکومت مهدوی بر اساس سنت «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ....» و امدادهای غیبی شکل خواهد گرفت. موفقیتهای حکومتِ‌علوی حتی در شکل محدودش، نمونه‌ای از کارآمدی حکومت صالحان بود که مردمان، شکل کاملش را در دوران حکومت مهدوی تجربه خواهند کرد؛ و حضرات مبلغان به درستی، وعده آن حکومت را در نیمه شعبان به مخاطبانشان خواهند داد. سنت الاهی بر این قرار گرفته که قبل از تشکیل حکومت جهانی مهدوی، حتی حکومت نبوی و علوی نیز بر مدار روال طبیعی امور بچرخد. از این‌رو، چنان که رسول خدا ص نیز کارگزار ناصالح داشت، امیر مؤمنان ع نیز؛ اما مسیر حاکمیت آنان بر اساس مقابله با ناصالحان بود. تقلیل کاستی‌های حکومت علوی در حد انگشت شمار، مصداقِ تفریط است، چنان که ثلث نهج‌البلاغه را ناظر به مفاسد اقتصادی و غیر اقتصادی حکومت علوی دانستن نیز مصداق افراط است و نادرست. در پایان با هم دست به دعا برداشته و از پیشگاه الاهی عاجزانه طلب می‌کنیم که توفیق در کسب بصیرت لازم، زمان شناسی و دشمن شناسی را به همگان عطا کند که مبادا مصداق غربالهای آخرالزمانی شویم. ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
متخلفان حکمرانی علوی و خاطر مسؤولان متخلف نظام اسلامی را تطهیر و تأمین نکنید! جوابیه اساتید و فضلای حوزوی به بیانیه سیاسی حاشیه‌ساز جناب آقای علیدوست/15 حجت‌الاسلام دکتر داوود مهدوی‌زادگان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 1 از 4] 1. ویژگی منبر و موعظه خوب معرفت افزایی و روشنگرانه بودن آن است. چنانکه مجلس خطابه‌های جناب حجت‌الاسلام حاج آقای عالی از این ویژگی برخوردار است. ایشان در ایام عزاداری ابا عبدالله الحسین علیه السلام در محضر ولی فقیه به نکات خوبی اشاره کردند که بعضاً پاسخ مستدل و محکم به شبهاتی است که بدخواهان و دشمنان نظام اسلامی طرح کرده اند. بخشی از این شبهات که در تولید آن متحجرین و عافیت اندیشان حوزوی نیز سهیمند، هجمه آوردن به اسلامیت جمهوری اسلامی است. آنان از موضعی آرمان گرایانه و غلوً آمیز جمهوری اسلامی را به دلیل وجود پاره ای نا بسامانی های اقتصادی و اجتماعی در تعارض با اسلام مطرح می‌کنند و ایراد می‌گیرند که اگر این نظام اسلامی است، چگونه است که وضعیت موجود مطلوب نیست و کارگزارش فساد می‌کند. پس، این نظام اسلامی نیست. 2. خطیب دانا، جناب آقای عالی بی‌آنکه بخواهند وجود چنین نابسامانی‌ها را انکار کنند یا سرپوش بر آن‌ها بگذارد، استدلال کرده است که این مسأله ( وجود فساد در برخی از لایه‌های کارگزاری ) غیر اسلامی بودن جمهوری اسلامی را اثبات نمی‌کند. مهم این است که نظام اسلامی اراده بر رفع فساد و سامان وضعیت نامطلوب موجود را داشته باشد و مردم شاهد چنین اراده‌ای باشند. و البته بحمد الله اکثریت مسؤولان و کارگزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی پاکدست و خدمت‌گذار به اسلام و ملت مسلمان است. ایشان در مقام استدلال مقایسه‌ای با دوران حکمرانی امام علی علیه السلام کرده است که در آن زمان نیز کارگزار و والی فاسد و ناکارآمد وجود داشت و حضرت با آن‌ها برخورد می‌کردند و برخی از آن‌ها از ترس مجازات یا کسب مال نامشروع به معاویه ملحق شدند. اما همانطور که وجود کارگزار فاسد دلیل بر غیر اسلامی بودن حکمرانی امام علی نمی شود، وجود کارگزار فاسد در جمهوری اسلامی نشانه غیر اسلامی بودن آن نیست. چون در هر دو نظام، اراده ای بر فساد و ظلم نبوده و نیست بلکه اراده بر اصلاح و دادگری است. چنانکه اغلب منتقدان در دموکراسی‌های غربی نیز دولت‌ها را متهم می‌کنند و نه نظام دموکراسی. لذا اگرچه جمهوری اسلامی در عمل تا رسیدن به مرزهای حکمرانی علوی فاصله دارد. اما حکومت معاویه در آن زمان و حکومت پهلوی در این زمان، فاسد بود و هیچ اراده‌ای بر اصلاح امور و امر به خیر نداشتند و خلاف شرع مقدس عمل می‌کردند. این استدلال کاملاً منطقی و مسموع است و هیچ اعوجاج و تحریفی در آن نیست. پاسخ دهنده به شبهه غیر اسلامی بودن نظام اسلامی نه قصد کوچک‌نمایی نابسامانی وضعیت موجود را داشته است و نه قصد بزرگ‌نمایی یا تجسیم فساد موجود در برخی از لایه‌های کارگزاری حکمرانی علوی را داشته است. هیچ قصد اسائه ادب به ساحت مقدس امام علی علیه السلام یا تطهیر دشمنان آن حضرت در میان نیست. مگر نه این است که نهج البلاغه راوی آه و ناله‌ها و شمات‌های اتباع امام علی است که چگونه ترک معروف و عمل به منکر می‌کنند. مسلماً بدعهدی و بدکرداری مردم و کارگزار امام علی علیه السلام هیچ دلالتی بر ناکارآمدی و نا توانی آن حضرت در امر حکمرانی نیست. البته بر این استدلال می‌توان این نکته مهم را افزود که در بیان نابسامانی‌های موجود سیاه‌نمایی می‌شود و پیشرفت‌های چشمگیر جمهوری اسلامی قابل مقایسه به پیش از انقلاب نیست. @rozaneebefarda
متخلفان حکمرانی علوی و خاطر مسؤولان متخلف نظام اسلامی را تطهیر و تأمین نکنید! حجت‌الاسلام دکتر داوود مهدوی‌زادگان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 2 از 4] 3. این سخن، اساس استدلال آقای عالی به شبهه شبهه‌افکنان بوده است. در این میان مدرس حوزوی، حجت‌الاسلام علیدوست بر این گفتار آقای عالی طی بیانیه‌ای با عنوان « دفاعی عقیم و پرهزینه » خرده گرفته است و پاسخ ایشان را با عناوینی و اتهاماتی چون عقیم و پرهزینه بودن؛ خودتحریمی، مدافع وضع موجود، مدافع متوهم نظام، تجسیم و بزرگ‌نمایی برخی تخلفات کارگزار امام علی و ربط‌دهنده آن تخلفات به آن حضرت، نادیده گرفتن برخوردهای امام علی با متخلفین، تامین‌کننده خاطر دل مسؤولان، چوب حراج زدن به تراث را حوالت خطیب و واعظ بی‌ادعای شهر کرده است. آقای علیدوست در خاتمه گفتارش با لحنی مشفقانه چنین توصیه کرده است: «این روزها دشمنان اهل بیت (علیهم‌السلام) برای دور کردن نسل جدید شیعه از دامان پاک اهل عصمت‌، نقشه‌های بسیار پیچیده‌ای اجرا می‌کنند؛ در چنین فضایی لازم است هر گاه به دلیلی سخنی از اهل بیت علیهم السلام می‌گوئیم، مراقب سو استفاده‌های احتمالی و قطعی، از گفته‌هایمان باشیم. سخن گفتن از اهل بیت به هر عنوان ورود به وادی مقدس طُوَی است که باید با احتیاط در آن میدان قدم برداشت! فراموش نکنیم که: « إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا ». 4. البته تصویر نگارنده از آقای علیدوست همواره عبارت از شخصیت علمی و معتقد و متعهد به نظام اسلامی بوده است و ان شاء الله این تصویر از ایشان در ذهنیت بنده باقی خواهد ماند و عرضی که با ایشان دارم از جنس گفتگوهای طلبگی است. با وصف این، سخن اول با ایشان مربوط به همین توصیه‌ای است که در پایان سخن ابراز داشته است. آیا خود آقای علیدوست به توصیه‌ای که کرده ملتزم بوده است؟ به نظر چنین نمی‌آید. اگر چنین التزامی می‌داشتند، چنین بیانیه‌ای را علنی نمی‌کردند. چون متعاقب آن دشمنان اهل بیت علیهم السلام به وجد و ذوق زدگی برآمدند. متحجرین و افراطیون خوارجی مسلک و عافیت‌اندیشان حوزه به شوق آمدند و نه فقط از سخن ایشان بلکه سخن مرجع بزرگ آیت‌الله بروجردی رحمت الله علیه را علیه نظام اسلامی هزینه کردند. چطور آقای علیدوست ضربه به نظام اسلامی را، اراده‌ای « برای دور کردن نسل جدید شیعه از دامان پاک اهل عصمت‌ » نمی‌داند که اینگونه به جریان معارض ضد اسلام و تشیع خوراک می‌دهد. جدا کردن دشمنان نظام اسلامی از دشمنان اهل بیت علیهم السلام گام اول این دور کردن است. اگر این نیست چگونه است که جریان برانداز برای حمله به نظام اسلامی به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام بی‌حرمتی می کنند. چرا برای ضربه نظام اسلامی هنجار شکنی و ابتذال اخلاقی به راه می‌اندازند. چون دوست و دشمن می داند که انقلاب و نظام اسلامی بر آمده از میراث اهل بیت علیهم السلام و اخلاق ناب اسلامی است. مگر ایشان این جمله مرحوم امام خمینی(ره) را نشنیده است که فرمودند: « اگر اسلام عزیز و جمهوری اسلامی نوپا به انحراف کشیده شود و سیلی بخورد و به شکست منتهی شود، خدای نخواسته اسلام برای قرن‌ها به طاق نسیان سپرده می‌شود » ( صحیفه امام: 18/ 5 ). @rozaneebefarda
متخلفان حکمرانی علوی و خاطر مسؤولان متخلف نظام اسلامی را تطهیر و تأمین نکنید! حجت‌الاسلام دکتر داوود مهدوی‌زادگان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 3 از 4] 5. نگارنده در کلام آقای علیدوست سخن متقنی که در نقد یا رد کلام حاج آقای عالی لحاظ شود مشاهده نکردم. ایشان غیر از اتهام‌زنی و نسبت‌های نامربوط سخن دیگری به میان نیاورده است. ایشان درباره گزارش 30 فساد در دوران حکومت امام علی علیه‌السلام چنین استدلال کرده است که « باید توجه کرد که این فسادها، هیچ ربطی به امام نداشته و میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت ناتوان و فاسد قبل به ارث رسیده بود ». ظاهراً جناب ایشان ( علیدوست ) قایل به ربط نیستند یا سخنان آقای عالی را به دقت نخوانده است که چنین خطاب نامربوطی به ایشان کرده است. در کجای سخن آقای عالی چنین ربطی میان کارگزار فاسد و حکمرانی امام علی برقرار شده که بی‌مهابا ایشان را به چوب حراج به تراث زدن و جسارت به ساحت مقدس امام علی علیه السلام متهم می‌کند. مگر برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرت‌آموز حضرت با فاسدان متخلفین انکار شده است که ایشان را به بیان ناقص مساله متهم می‌کند؟ همین استدلال درست را درباره وضعیت نا مطلوب موجود می‌توان به کار بست. 6. وضعیت نابسامان اقتصادی موجود نتیجه اندیشه معیوب و عملکرد بد تکنوکرات‌ها و لیبرال‌مسلکان بی‌اصل و نسب ایرانی - همان چپ و راست‌های مصدقی - است که هیچ اعتقاد و برداشت صحیحی از توسعه و ترقی ایران ندارند تا چه رسد به تعهد انقلابی. آن وقت، آقای علیدوست این میراث مشئوم را به حساب نظام اسلامی می‌گذارد و با لحن طعنه‌آمیز از خطیب انقلابی که در صدد جدا کردن حساب‌ها – حساب نظام از حساب مسئولان و کارگزاران بدکردار - بر آمده می‌خواهد که برای دفاع از نظام راه دیگری را انتخاب کند: « دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستی‌ها، خود تحریمی و … راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند». خب، ایشان بی‌آنکه احساس تکلیف کنند بفرمایند آن راه دیگر چیست. 7. آری، همه‌مان در نیمه شعبان، از حکومت مهدوی خواهیم گفت و فریاد می‌زنیم که: «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بعد مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؟». چون جمهوری اسلامی هیچ‌گاه نگفته و نمی‌گوید که من نهایت بعثت عدالت هستم و بالاتر از این الگویی نیست. بلکه می‌گوید من اراده راه تحقق حکومت مهدوی را کرده‌ام و هر آن عملی که درست به جا آورده‌ام منسوب به حضرت حجت عج است و هر آنچه که نادرست است، از حکمرانی مهدوی به دور است. آقای علیدوست بهتر می‌داند که نظریه سیاسی امامیه در عصر غیبت بر اصل تخطئه استوار است و قایل به تصویب نیست. 8. آقای علیدوست این گونه سخنرانی‌ها را سفیدنمایی و عاری از نقد منصفانه‌ای دانسته که نتیجه آن « تامین خاطر دادن به مسئولانی است که هیچ نیازمند به تأمین خاطر نیستند». خب، اگر اینچنین است، سخن‌شان را ناقص نگذارند نشان دهند که کدام مسؤولی که بانی وضعیت موجود است این گونه سخنرانی‌ها روی دست می‌گیرد و در رسانه‌های زردی که برای دفاع از عملکردشان تاسیس کرده‌اند باز نشر می‌دهند. آیا آنان بیانیه آقای علیدوست را بیش‌تر انعکاس می‌دهند یا اینگونه سخنرانی‌ها را؟ مزید اطلاع ایشان عرض می‌شود که اتفاقاً این گونه سخنرانی‌ها خاطر مسؤولان وضعیت موجود را که بیش از سه دهه بر امور مسلط بودند نا امن می‌کند و نگرانی‌شان را از اراده نظام اسلامی بر محاسبه عملکردشان بیشتر می‌شود. چون تامین خاطر آنان در این عدم تفکیک حساب مسئولان از حساب نظام اسلامی است. دستگاه رسانه‌ای آنان چنین القا می‌کنند که دست زدن به حساب کارگزار خلاف‌کار مساوی با دست زدن به حساب نظام و طبعاً مخدوش سازی چهره نظام است. البته در القای این عدم تفکیک، جریان روشنفکری و مخالف نظام بیشترین نقش را دارند. به همین خاطر، یکی از نتایج مطلوب این گونه سخنرانی‌ها بر خلاف تصور آقای علیدوست، همین جداسازی حساب‌ها است؛ حساب نظام اسلامی از حساب مسئولان ناکارآمد و بدخواه. تمام حرف آقای عالی این است که همانطور که فساد یا تخلف کارگزار امام علی را نمی‌توان به حساب حکمرانی علوی گذاشت؛ در جمهوری اسلامی هم اینچنین است. چون نظام اسلامی همانند حکمرانی علوی خواهان فساد و تخلف مالی و اداری نیست. @rozaneebefarda
متخلفان حکمرانی علوی و خاطر مسؤولان متخلف نظام اسلامی را تطهیر و تأمین نکنید! حجت‌الاسلام دکتر داوود مهدوی‌زادگان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 4 از 4] 9. چنانکه گفته شد آقای عالی در سخنرانی خود نسبت به عملکرد و کارنامه بد مسئولان و بانیان وضعیت موجود اقتصادی هیچ گونه سفیدنمایی و تامین خاطری نکرده است. اما متأسفانه اگر نیک بنگریم آقای علیدوست در گفتارشان چنین کاری را برای متخلفین آن زمان و این زمان انجام داده است. ایشان به جای آنکه از برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرت‌آموز امام علی علیه السلام با متخلفان بگوید، سعی در سفیدنمایی و تصغیر تخلفات برخی از کارگزاران حکمرانی علوی دارد. آقای علیدوست ضمن ذکر مواردی از تخلفات که در کتاب شریف نهج‌البلاغه و بعضی روایات گزارش شده است، برخی از آن‌ها را ناچیز شمرده است و برخی‌ها را هم بخاطر ضعف سندی رد کرده است. لذا به زعم ایشان « آن چه این آقایان بیان می‌کنند یا در اصل خلاف واقع، یا غیر ثابت، یا راست ناقص و یا به قدری آمیخته به مبالغه است که هیچ کم از کذب ناموجه ندارد». تخلفاتی هم که شده اندک و غیر جسیم است. عجیب از ایشان است که تخلف کارگزار امام علی علیه السلام را « اندک » و « غیر جسیم » می‌داند. ایشان شأن و منزلت امام علی علیه السلام را که تالی تلو مقام نبوت است تا مرتبه حاکم دنیوی پایین آورده است. کارگزار امام علی علیه السلام بودن افتخار بزرگی است که نصیب هر کسی نمی‌شود. با این وصف، در حکومت آن حضرت همین کارگزار تخلف بکند! این بدترین خسران برای کسی است که توفیق کارگزاری امام علی علیه السلام را پیدا کند و مرتکب تخلف شود. مگر نه این است که حسنات الابرار، سیئات المقربین. عثمان بن حنیف از شاگردان و مریدان مقرب امام علی علیه السلام است و حضرت انتظار حتی نشستن بر سر سفره‌ای که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غایب بودند را ندارد. اگر این کار در نظر آن حضرت بزرگ نبود به عثمان بن حنیف تذکر نمی‌داد. ولی در نظر آقای علیدوست اندک و غیر جسیم. چون به زعم ایشان صرف نشستن بر سر سفره‌ای بود که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غایب بودند. چطور ایشان تخلف کارگزار امیرالمؤمنین را اندک و غیر جسیم می‌داند. بلکه همان اندکش زیاد است و جسیم. ایشان این تخلف را برای کارگزار جمهوری اسلامی بزرگ می‌داند و به همین خاطر دست به قلم شده ولی برای کاگزار حکمرانی علوی غیر جسیم می‌داند! طبیعی است که این گونه سفیدنمایی‌ها از کارگزار متخلف حکمرانی علوی برای کارگزار متخلف جمهوری اسلامی تامین خاطر می‌آورد نه آن گونه سخنرانی‌ها. 10. متأسفانه اشتباه آقای علیدوست آن است که گمان کرده چون ذکر کارگزار متخلف امام علی علیه السلام موجب تحقیر و تنقیص حکمرانی آن حضرت می‌شود، پس باید یا سند روایت را تضعیف کرد و یا اگر قابل تضعیف نیست، باید تخلف را ناچیز و تصغیر کرد. در حالی که اگر این گمان درست بود، امام علی علیه السلام عثمان بن حنیف را بخاطر صرف نشستن بر سر سفره اغنیاء توبیخ نمی‌کرد. آن حضرت این کار را کرد تا بعدها فقیهی نخواهد از روی ارادت‌ورزی غلط، کارگزار متخلفش را تطهیر کند. اینگونه تطهیر کارگزار متخلف حکمرانی علوی اسباب تامین خاطر مسئولان متخلف نظام اسلامی را فراهم می سازد. بنابر این، خوب است آقای علیدوست که وظیفه خطیر و ظریف دفاع از اهل بیت عصمت و طهارت را بر دوش گرفته است، اَبرو را طوری آرایش نکند که چیزی از چشم باقی نماند! و بُن همان شاخه‌ای را که بر آن نشسته‌اند، به دست اره نسپارند! در خاتمه تذکر مشفقانه و ناصحانه آقای علیدوست را به خود ایشان یادآور می‌شویم که قدری با احتیاط سخن بگویید و بدون هیچ عایدی و نتیجه، ناخواسته نسل امروز را نه فقط با حکومتی که بی‌همتا در عدالت بود بلکه با نظام اسلامی که غایتی جز تحقق آن حکومت بی همتا ندارد بدبین نسازید. و السلام. @rozaneebefarda
مقاله‌ای که از کانال جناب آقای علیدوست حذف شد! ... @rozarozaneebefarda
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | یک محرم پُرشور ☝ روایت روز گذشته رهبر انقلاب از تلاش دشمن برای بی‌رونق کردن محرم امسال و آنچه در عمل اتفاق افتاد ➕ به همراه گوشه‌هایی از مجالس معظم عزاداری در سراسر ایران 💻 Farsi.Khamenei.ir
خط انقلاب و خوانش حوزه انقلابی جوابیه فضلای حوزوی به بیانیه سیاسی.../16 حجت‌الاسلام حجت‌ گنابادی‌نژاد/مشهد 🔻 این روزها نامه‌ها و بیانیه‌های منتسب به دو استاد و عالم محترم حوزه علمیه قم ،حضرات آقایان: علیدوست و عالی و در ادامه نامه‌ها و مواضع برخی شاگردان و فضلا منتشر شد ضمن اینکه موضوع و مواضع طرفین و پیرامون آن‌ها را مهم می‌دانم اما به نظر زوایای دیگری هم وجود دارد و ضروری است که مورد واکاوی قرار گیرد: •بااحترام به هر دو استاد محترم موضوع مورد بحث و مناقشه به دو مطلب پایه و اساسی بر می‌گردد یکی دین و دینداری و باورهای دینی مردم و دیگری انقلاب اسلامی و خوانش انقلابی،اگر همین مقدار در طرفین و همراهان محترم توافق باشد به چند نکته مهم رسیده‌ایم اول اینکه بحث و مناقشه شخصی و مرتبط با منافع نیست و دغدغه و مطالب برای اسلام عزیز و انقلاب اسلامی است •نکته بعدی این است که رویکرد و روش‌شناسی مقبول برای دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی چیست؟ پر واضح است عصر کنونی و اندیشه برتر برای ما همان خواستگاه و تفکر امام خمینی ره و امام خامنه‌ای دامت برکاته است که یک ضلع آن اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله با التزام به قرآن کریم و عترت اهل بیت علیهم السلام است و ضلع دیگر: خوانش انقلابی با رویکرد حضور در میدان و مجاهدت برای دین و ارزش‌های دینی است یعنی دقیقا همان منهجی که امام راحل در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شروع کردند و به جایگاه علمی و شهرت فقهی و منزلت معنوی بسنده نداشتند و مرز اصلی در خدمت به دین و اسلام و مکتب با مجاهدت و مبارزه با طاغوت و پهلوی شناسانده شد •در روش شناسی اسلام ناب همیشه جریان توحید و مبارزه با طاغوت متلازم است و در آیات و روایات این خط فکری فراوان به تصویر کشیده شده است از لااله الا الله( صافات آیه ۳۵ ) تا وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ... (نحل، ۳۶) و کلام نورانی امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمودند:«إنَّ الله َ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّدا(ص) بِالْحَقِّ لِیخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ عِبَادِهِ إلَى عِبَادَتِهِ؛ کافی ج۸ ص۳۸۶ ح۵۸۶. •افتخار انقلاب اسلامی و کار بزرگ امامین انقلاب احیا و پرچمداری این نگاه است ،در دوران پهلوی بودند افرادی که در مراتب و جایگاه‌های مختلف حوزه های علمیه که در قله های علم ،فقاهت و معنویت سیر می کردند اما شبهه شرعی داشتند در مبارزه با پهلوی و تشکیک کردند در خون شهدای عزیز و حتی کار فراتر رفت وقتی آخوندهای درباری دست فرح پهلوی را بوسیدند، سکوت کردند اما در پاسخ به مبارزین انقلابی علیه پهلوی گفتند: که شاه شیعه است و.... پس عیار حاکم در بحث ها و گفتگو ها روشن است و باید التزام به آن در حوزویان عزیز صیانت شود ظهور و بروز حداکثری داشته باشد. _مطلب بعدی اینست که در این نقد و نظر ارائه شده بین دو استاد گرامی الان فضای عمومی حوزه چه دریافتی دارد ؟و به چه تحلیلی و جمع بندی رسیده اند ؟به ویژه فضلای جوان الان چه شرایطی در این اوضاع دارند آیا فعال هستند و در طراز نگاه انقلابی تحلیل و دقت دارند؟ یا احتمالا سکوت دارند و بی تفاوت ؟یا خدای ناکرده در تلقی و مواضع گرفتار زاویه و فاصله با خوانش انقلابی ممکن است شده باشند؟ •الان که این بحث و نظر در گفتمان انقلابی حادث شده است پرسش بعدی اینست که جای جایگاهها و مراکز مرجع حوزوی و انقلابی کجاست ؟حقیقتا جامعه محترم مدرسین ،شورای عالی و مدیریت حوزه علمیه قم ،مجمع فضلا و طلاب حوزه علمیه ،یادش به خیر از میدان آمدن و تاثیراتی که فضلای انقلابی مجموعه ی روحانیون رزمی تبلیغی تیپ ۸۳ امام جعفر صادق علیه السلام داشتند،مراجع تقلید بزرگوار،علما و اساتید انقلابی گرانقدر و... الان چه نقش و مسولیتی عهده دار هستند؟ _نگرانی‌هایی که ضرورت دارد بدون تعارف و صریح مورد بحث و بررسی قرار گیرد، اینست که: • این آرا و نظرات انقلابی تبدیل شود به نظرات شخصی و الان فقط استاد عالی و استاد علیدوست باید پاسخ یکدیگر را بدهند • هزینه دادن در دفاع از اسلام و انقلاب در منش حوزویان منزوی شود و خواسته یا ناخواسته فرصت‌سازی برای همان تفکرات ایجاد شود که‌ در گذشته حمایت و سکوت در مقابل پهلوی را قرین مصلحت دین و احتیاط می دانستند و مبارزه با طاغوت و استکبار را شبهه داشتند و تشکیک می کردند •اگر کسی پیدا شد و بر اساس وظیفه شرعی وارد میدان شد و از اسلام ناب محمدی و انقلاب اسلامی دفاع کرد چنان هجمه به او صورت گیرد که خودش و دیگران جرات تکرار دفاع را پیدا نکنند •انتظار است مجامع و ارکان حوزوی در این اولویت حاضر و حاذق باشند و میراث پرافتخار خط انقلابی و حوزه انقلابی که مزیت این مراکز هست صیانت شود و با پیشگامی و پیشرانی راه انقلاب را به حوزویان به ویژه فضلا و طلاب جوان و عزیز رهنمون باشند. @rozaneebefarda
بعثت برای عدالت! جوابیه اساتید و فضلای حوزوی به بیانیه سیاسی حاشیه‌ساز جناب آقای علیدوست/17 @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 اصل امکان تخلف و رخ دادن فساد در بدنه حکومت معصوم؛ مورد انکار نیست. نظیر تعابیر ذیل به راحتی در کتابهای کلامی در بحث امامت یافت می‌شود: «نوجب أن يكون من وراء هؤلاء رئيس متى زلّ واحد منهم أخذ على يده. و انما نقول ذلك لحصول علة الحاجة فيهم أيضا. (شیخ طوسی، تلخيص الشافي، ج‏1 ص74) که امکان تخلف منصوبان حکومتی به دلیل معصوم نبودن و نیاز به نظارت امام بر ایشان، مورد توجه قرار می‌گیرد. در روایتی منقول در کتاب کافی حضرت بدعتها و انحرافاتی را شمرده شده‌اند که حضرت نتوانستند آنها را در دوران زمامت خود حل کنند.(ر.ک: کافی، ج8، صص58 تا 63) اما استاد علیدوست در بیانیه خود، این روایت را خبری واحد دانستند که در غیر مسائل فرعی فقهی، قابل استناد نیست. هدفشان چنانکه نوشته‌اند این است که بگویند تخلفات و انحرافاتی که باب میل حضرت نبود؛ اندک و کوچک بود. نظر علما در این موضوع به شکل کوتاه بیان می‌شود. شیخ انصاری همانند مشهور حجیت خبر واحد و کفایت ظن را در غیر مسائل فرعیه نمی‌پذیرد. در فرائد الاصول به نقل از شهید ثانی آمده است: تصدیقِ روایاتی که در باب تفاصیل برزخ و معاد آمده است، هرچند صحیح باشند واجب نیست؛ زیرا خبر واحد ظنّی است. همچنین شیخ طوسی عدم اعتماد به خبر واحد را اتّفاقی می داند که به جز برخی از غافلین از اصحاب حدیث با آن مخالف نیستند. (شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج1، ص556 و 557 و 569) گفتنی است آیت الله خوئی نظری متفات با مشهور دارند. (سید ابوالقاسم خوئی، مصباح الاصول، ج2، ص268) اما سوال مهمی در این میان وجود دارد که شیخ مطرح کرده و پاسخ میدهد: «هر چند نظر مشهور بین علما، عدم حجّیت ظنّ در غیر از مسائل فرعیه است، ولی مشاهده می کنیم گاه در این مسائل به روایات تمسّک می نمایند، آیا این امر با مبنای آنان منافات ندارد؟ شیخ انصاری در پاسخ می‌فرماید: وجه استدلال به اخبار آن است که گاهی مدلول روایات با تعدّد ظواهر روایی و قرائن دیگر، تقویت می‌گردد و از مجموع آن ها قطع و علم به مسأله حاصل می شود و البته «علم» دارای ارزش و اعتبار است.» (شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج1، ص558) این را میدانیم که مبنای استاد علیدوست، تجمیع ظنون و نه روش مدرسه‌ای آیت الله خوئی است، از این جهت از نظر مبنایی مشکلی در استناد به روایت کافی با لحاظ شواهد متعدد در کنار آن، وجود نخواهد داشت. و چنان‌چه در تعلیقه کافی آمده، روایات متعددی از عامه و خاصه فرازهای این روایت را تایید می‌کنند. احتمالا از همین باب به روایت مربوط به این هرمه استناد کرده‌اند، با اینکه روایتی مرسل است. اما چرا به روایت مسند کافی اشکال گرفته‌ و -بعد از توجیه دلالی- آن را از نظر سندی قابل استناد ندانسته‌اند؟ استاد علیدوست در توضیحات خود نوشتند: «در آن یادداشت اصل برخی ناراستی‌ها در حکومت حضرت مورد انکار قرار نگرفت.» و این یعنی بر تعبیر «اندک تخلفات» در بیانیه اول، اصرار دارند. اما آیا ایشان همه شواهد تاریخی و روایی را بررسی کرده و معتقدند در دوران زمامت حضرت، نابسامانی و تخلف والیان در گستره وسیع حکومتی، ناچیز و کم اهمیت بوده است؟ آیا اینکه حکومت علوی، بعثت عدالت است، با پاکی و رو به راه بودن همه یا بیشتر والیان و منصوبین حضرت ملازمه دارد؟ آیا نامه‌های نهج البلاغه به بیان آیت الله جوادی و شواهد متعدد تاریخی که در یادداشتهای فضلا و اساتید به نمونه هایی از آن اشاره شد، مورد توجه استاد علیدوست بوده است؟ آیا تمحض در فقه، تاثیری در میزان مطالعات تاریخی و کلامی و... اساتید نداشته است؟ به هر حال، بحث امامت و شناخت دقیق از دوران حضرت، بحثی مهم و حیاتی است که نمی‌توان به راحتی از آن عبور کرد: حکومت علوی، تجسم عدالت بود. معنای این گزاره چیست؟ آیا یعنی ریل گذاری و دغدغه‌های حاکم، الهی، صائب و حکیمانه بود و رفتار حضرت عدالت جویانه به معنای واقعی و حداکثری بود البته موانع گسترده ای هم وجود داشت: بیشتر مدیران نالایق بودند و در نهایت مردم و زمانه حضرت، ایشان را خسته کردند. یا یعنی مدیران لایق به اندازه‌ای وجود داشتند که حضرت مشکلی در انتخاب افراد صالح برای زمامداری مناطق مختلف نداشت و با کوچکترین انحرافی، آنان را با فرد صالح و مدبری جایگزین میکرد و در نهایت عدالت مورد نظر امام، محقق گشت؟ بعثت برای عدالت مساوی با تحقق عدالتی بود که حضرت آرزو میکرد. ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
جهالت یا شیطنت؟! روزی‌نامه اعتماد آقای سیدحسین موسوی تبریزی را به عنوان "دبیر جامعه مدرسین حوزه قم" معرفی کرده و مواضع شاذ وی را با تیتر خبری جهت‌دار پیرامون مسئله حجاب منتشر کرده است! بجاست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نسبت به اعتبارزدایی از عناوین حوزوی و نیز سواستفاده از نام این مجموعه اصیل حوزوی حساسیت ویژه بخرج بدهد. @rozaneebefarda
بگو مگو های عجیب سرتیم‌های رسانه‌ای دولت و مجلس! @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مواضع مغلطه‌آمیز و انحرافی یک بی‌سواد پیرامون شرع و قانون در @Rozaneebefarda
انا لله و انا الیه راجعون بار دیگر حادثه تروریستی در ملت ایران را عزادار کرد. دشمن برای برهم زدن آرامش کشور دست از توطئه برنمی‌دارد. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون بعنوان یک راهبرد خصمانه شیطانی بوده است. ملت شهادت طلب و بصیر ایران در برخورد با این اقدامات تجربه‌ها دارد. @rozaneebefarda
پیرامون سالگرد شجاعانه، صادقانه، عاقلانه و فعالانه از حوادث تلخ فتنه اخیر و افشای اقدامات داعش‌گونه تعداد معدود افراد پیاده‌نظام داخلی دشمن و تبیین نقشه بزرگ دشمن، امری ضروری است. برگ برنده ما در مواجهه با طراحی‌های خصمانه احتمالی دشمن است. از شهدا مدد بگیریم برای جهاد تبیین... خون شهیدان تبیین‌گر است، اگر زینب‌گونه قدرش را بدانیم.... @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانات (رحمةالله علیه) و یادی از سید الشهدای جبهه مقاومت، شهید حاج قاسم ترور برای شما آماده هستیم برای این ملّت، 🇮🇷 جان بدهیم... @rozaneebefarda
روزنه
مواضع مغلطه‌آمیز و انحرافی یک بی‌سواد پیرامون شرع و قانون در #شبکه_چهار @Rozaneebefarda
پاسخی به شبهات سست سعید شریعتی در برنامه شیوه [صفحه 1 از 4] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 29شهریور1401 در شبکه4 مناظره‌ای میان جلیل محبی و سعید شریعتی برگزار شد. متأسفانه باید اذعان کرد که مسئولان برنامه شیوه در انتخاب طرف مناظره دقت لازم را به‌خرج نداده‌اند و برنامه‌ای که بنا بود نخبگانی باشد به تکرار جوک‌های بی‌معنی واتس‌اپی و شبهات سست تلگرامی علیه دین‌داری مردم و حجاب شرعی گذشت. در این برنامه آقای سعید شریعتی، که توان خواندن صحیح آیه حجاب را هم نداشت، تفسیر عجیبی از این آیه ارائه کرد و گفت: « قل للمؤمنین و المؤمنات یَغُضن أبصارِهِنّ [شریعتی در این لحظه که فهمید توان خواندن آیه را ندارد به سخنان مبهم رو آورد و گفت:] فلان آیه سوره نور که مبنای فقهی و استدلالی شما در مسئله حجاب هم هست.» در ادامه از زبان شخص ثالث، که مخالف حجاب هست، می‌گوید: «من اصلا نخواستم. من اصلا مؤمن نیستم من به آن چیزی که تو می‌گویی مؤمن اسم من را مؤمن می‌گذاری، مؤمن نیستم، مورد خطاب خداوند نیستم...این آیات حتی به مسلمین هم نگفته، نگفته قل للمسلمین و المسلمات آقا فرق مؤمن و مسلم را که شما بهتر از من می‌دانید گفت و قالت الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا شما ایمان نیاوردید جزء مؤمنین حساب نمی‌شوید جزء مسلمین حساب می‌شوید احکام مؤمنین با احکام مسلمین فرق می‌کند.» خلاصه شبهه سعید شریعتی این است که «حجاب مختص مؤمنان است.» در ادامه به نقد این برداشت سطحی خواهیم پرداخت. @rozaneebefarda
پاسخی به شبهات سست سعید شریعتی در برنامه شیوه [صفحه 2 از 4] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 شبهه اول: اختصاص حجاب به مؤمنان قلبی در ابتدا می‌بایست آیات مورد بحث را به‌صورت کامل و صحیح ملاحظه کنیم: وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ‏ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (31) نقد اول: در قرآن کریم آیه‌ای با این کلمات «قل للمؤمنین و المؤمنات یَغُضن أبصارِهِنّ » وجود ندارد و کلمات سر هم بندی شده‌ی آقای شریعتی با قواعد ابتدایی ادبیات عرب نیز هم‌خوانی ندارد. نقد دوم: خداوند متعال در انتهای این آیه شریفه فرموده‌اند :«توبوا إلی الله جمیعاً أیها المؤمنون » و با شاغول معوج آقای شریعتی لابد باید بگوییم توبه کردن صرفاً برای مؤمنین لازم است و مسلمین، که از نظر رتبه ایمانی پایین‌تر از مؤمنین هستند، نیازی به توبه کردن ندارند. نقد سوم: فرد نامبرده گمان کرده هرجا کلمه «مؤمن» به‌کار رفته، مراد از آن مؤمن واقعی و معتقد و ملتزم به احکام و اخلاق اسلامی است در حالی که در بسیاری از آیات قرآن کریم مراد از «مؤمن» فردی است که ایمان ظاهری را، در حد مسلمان بودن، داشته باشد. به آیات ذیل توجه کنید: « وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ »(بقره/221) طبق برداشت معوج فرد مورد نظر تنها وقتی با یک دختر مشرک می‌توان ازدواج کرد که او اولاً شهادتین را بگوید بعد هم التزام تام به احکام شریعت داشته باشد و اخلاقش در حد یک مؤمن متعالی باشد و لابد نماز شبش ترک نشود و... . در حالی که مسلما این برداشت اشتباه است و صرف شهادتین برای جواز ازدواج کافی است. « وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى‏ أَهْلِه‏ »(نساء/92) طبق تفسیر نوین(!) جناب شریعتی آیه ذکر شده صرفا به مؤمنین اختصاص دارد و فرد «مسلمان» اصلا مورد خطاب خداوند متعال نیست در نتیجه فردی که مؤمن نیست و صرفا «مسلم» است می‌تواند بقیه را بکشد و دیه هم لازم نیست پرداخت کند. حقیقتاً باید گفت که این نحو تفسیر چیزی نیست جز امتداد تفاسیر اکبر گودرزی و گروه فرقان. « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ‏ »(بقره/278) با شاغول فرد نامبرده آیه تحریم ربا هم مختص مؤمنین است در نتیجه مسلمان می‌تواند ربا بخورد و طبق رساله توضیح‌المسائل جناب سعید شریعتی این کار جایز است! نقد چهارم: روایات بی‌شماری از ائمه اطهار علیهم‌السلام در خصوص پرهیز از تفسیر به رأی صادر شده است. در روایتی نبوی آمده است :«الله جلّ جلاله فرمود کسی که کلام من را با رأی خودش تفسیر کند به من ایمان نیاورده است.»(الاحتجاج، ج2، ص420) از همین‌رو مراجعه به روایات اهل بیت علیهم‌السلام یکی از شروط ابتدایی تفسیر صحیح و اصولی است. گفتنی است روایات متعددی در تشریح ابعاد آیه محل بحث ذکر شده است. در این روایات حدود و ثغور حجاب و موارد واجب و غیرواجب پوشش بانوان آمده است اما هیچ‌کدام از این روایات، حجاب را مختص مؤمنین، به‌معنای افرادی که دارای رتبه بالای اعتقادی و اخلاقی و عملی هستند، ندانسته است.(برای نمونه ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج4، صص63-59) نقد پنجم: نه‌تنها هیچ‌کدام از فقهای متقدم یا متأخر یا معاصر شیعه این آیه را مختص مؤمنان ندانسته‌اند بلکه برخی فقهای متقدم تصریح کرده‌اند که طبق این آیه شریفه حجاب بر زن مسلمان واجب است.(ر.ک: أحکام النساء(للشیخ المفید)، ص56) @rozaneebefarda
پاسخی به شبهات سست سعید شریعتی در برنامه شیوه [صفحه 3 از 4] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 شبهه دوم: عدم تکلیف غیرمسلمانان به حجاب مهمان برنامه شیوه در ادامه گفت: «[حجاب] دستور قرآن است. می‌گوید:«من اصلا قرآن را قبول ندارم حالا چند چندیم با هم؟» این یعنی دین‌گریزی شما با اصرار بر چیزی که خود علما، خودتان هم‌لباس‌های شما سر و کله هم می‌زنید ما هم شهروندان تماشاچی هستیم در این ماجرا، خودتان به توافق نرسیدید حدود و ثغور این مداخله تا کجاست؟» نقد اول: مهمان مزبور ادعا می‌کند که جوان امروز قرآن را قبول ندارد و دین‌گریز است. از نگاه این حضرات مردم ایران مردمی کافر، بی‌دین، ضدقرآن، ضداهل‌بیت، بریده از اخلاق اسلامی و در یک کلمه، جامع رذایل دینی و مسلکی هستند. کافر همه را به کیش خود پندارد. بدیهی است این نگاه هرچند در مورد آقایان غرب‌زده، که جامع رذایل تمدن غرب و فاقد محاسن آن هستند، صحیح است اما برخلاف تصور ایشان مردم ایران در سال‌های متمادی ارادت خود به دین و قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام را نشان داده و می‌دهند. باید این آقایان پاسخ دهند که اگر جوانان و مردم تا این حد از قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام دور شده‌اند چرا با کمپین‌های شبکه‌های ضددین در خصوص عدم مشارکت در عزاداری محرم همراهی نکردند؟! آیا مردم از سر بی‌دینی در ایام اربعین به مرز عتبات هجوم می‌آورند و در صورت عدم توفیق زیارت اربعین با اشک و آه نظاره‌گر زیارت مردم از شبکه‌های تلوزیونی می‌شوند؟! آیا جوانان به‌خاطر بی‌دینی در مراسم سالیانه اعتکاف، پرشور و پرشوق، شرکت می‌کنند؟! بنابراین باید گفت ادعای مهمان برنامه شیوه گزاف و بی‌حساب است و اظهار ارتداد را عادی‌سازی می‌کند. نقد دوم: فرد مذکور ادعا کرد که علما در خصوص حدود و ثغور اجرای احکام در جامعه اسلامی (به تعبیر فرد مورد نظر: مداخله) به‌توافق نرسیده‌اند. اولا این حرف نیز ادعایی باطل و ناشی از بی‌سوادی و عدم آشنایی نامبرده با فضای علمی حوزه علمیه است ثانیا این ادعا به‌منزله نفی امور بدیهی است. «حاکمیت اسلام»، «حاکمیت اسلام» است و وظیفه حاکم اسلامی چیزی جز اجرای احکام اسلام، که ضامن مصلحت عموم مردم و قطع‌کننده دست دزدان حرفه‌ای و سرمایه‌داران زالوصفت است، نیست. حاکمیت اسلام از نظر آقایان شبه‌روشنفکر به این معناست که اسلام حکومت کند اما تمام احکام اسلام را کنار بگذارد و احکام و قواعد و قوانین منسوخ و پوسیده لیبرالیستی و سکولاریستی را جایگزین آن کند. اسلامی که این آقایان می‌خواهند همان اسلام اموی و عباسی است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خصوصش فرمود :« لُبِسَ الإسلامُ لُبسَ الفَروِ مَقلُوبا »(نهج‌البلاغه/خطبه107) این آقایان حکومت اسلامی را می‌خواهند که ولنگاری و بی و بند و باری را رها کند، دزد و مفسد اقتصادی را آزاد بگذارد و هیچ‌کدام از احکام اسلامی را علیه این طایفه ضددین و ضدبشریت اجرا نکند. نقد سوم: سعید شریعتی در مناظره مورد بحث گمان کرده که کفار مکلف به فروع نیستند. در نقد این مطلب باید گفت که بسیاری از فقها کفار را مکلف به فروع می‌دانند و قضیه آن‌گونه که شریعتی با جزم‌اندیشی جاهلانه ادعا کرد نیست. از آیت الله جوادی در این باره چنین نقل شده است: «قرآن «هدی للناس» است و با «انسان» کار دارد نذيراً للعالمین» و «ذكرى للبشر» است، لذا حکمت قرآن برای بشر است و هم احکام آن برای همه انسان‌هاست به این جهت که در قیامت به مشرکین و کفار می‌گویند چرا زکات ندادی « و ويل للمشركين الذين لا يؤتون الزكاة» (سوره فصلت، آیه ۷ . پس آن‌ها هم مکلف به فروع هستند، آن‌ها هم به خاطر اینکه اهل نماز نیستند، عذاب می‌شوند: «قالوا لم نك من المصلين »سوره مدثر، آیه (۴۳) اشتراک احکام بین مسلمان و غیرمسلمان و مکلف بودن کفار به احکام فرعی بین الرشد و پیام مستقیم قرآن کریم است لذا هیچ زنی نمی‌تواند بگوید: من کافرم پس روسری بر سر نمی‌کنم مخصوصاً اگر این حکم قانون باشد امروز یک زن یهودی در این کشور نمی‌تواند بگوید دین من اجازه می‌دهد که بدون روسری در جامعه حکومت کنم، چون اولاً دین شما منسوخ است، ثانیاً: دینی که حاکم است روسری را لازم می‌داند و می‌گوید: «ولیضربن بخمرهن على جيوبهن» (سوره نور آیه ۳۱) این دین و این حکم مال همه است تو یهودی هستی، حرفی برای گفتن نداری این دین می‌گوید هر کس روی زمین است « وليضربن بخمرهن على جيوبهن». اگر ما الآن دسترسی به سایر جاها نداریم، ولی در داخل کشور باید این جور باشد، دین حاکم نمی¬گوید: مسلمانان باید این کار را بکنند بلکه می‌گوید انسان هر زن و مرد باید این کار را انجام دهد. (درس‌های کتاب النکاح جلسه ٤٠١، ١٣٩٧/١٠/٠٣) @rozaneebefarda
پاسخی به شبهات سست سعید شریعتی در برنامه شیوه [صفحه 4 از 4] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 نقد چهارم: جناب سروش محلاتی که در موارد متعدد نشان داده شأنیت علمی و اخلاقی تبیین دین را ندارد و در تفسیرهای انحرافی و بافتن توجیهات فقهی برای پشتیبانی از فتنه و تضعیف نظام شهره است، پیش از شروع فتنه مهر ماه، در امکان الزام حجاب برای غیر مسلمانان (بلکه مؤمنان) مناقشه کرده است که در مقابل؛ جناب سیدضیاء مرتضوی، رفیق دیرین او، پاسخ¬هایی به این شبهه داد -با توجه به ماهیت عقد ذمه و شرایطی که فقهاء برای آن برشمرده‌اند- که از طرف محلاتی بی¬پاسخ ماند. http://www.ensafnews.com/367848/ بنابراین ادعاهای سعید شریعتی از میان آراء فقهای مسلط به مبانی و متعهد به موازین هیچ پشتوانه‌ای ندارد و سخن معدود سکولارهایِ حوزویِ هم‌سلک سعید شریعتی نیز قابل اعتنا نیست. شبهه سوم: قابل تغییر بودن تمام قوانین در مناظره 29شهریور1401 ادعا شد:«قانون چیزی است که اکثریت مردم بتوانند هروقت تصمیم گرفتند تغییرش بدهند.» این سخن مهمان برنامه شیوه معارض با اعتقادات ثابت مردم بوده و صرف کپی‌برداری از متون سکولاری است که احیانا در شبکه‌های اجتماعی مطالعه کرده است. بریدگی جریان شبه‌روشنفکری از مردم و جامعه یکی از حقایق تلخ ایران معاصر است و باعث شده افراد تابع این جریان توان درک و تحلیل پایبندی مردم ایران به‌طور خاص و مردم منطقه و جهان اسلام به‌طور عام، به دین و دین‌داری را نداشته باشند. اتباع این جریان یک معادله ساده‌دلانه را در ذهن خود پرورش می‌دهند:«جوامع غربی سکولار هستند پس جوامع مسلمان هم سکولار هستند» و بر اساس این معادله به این نتیجه می‌رسند:«همانطور که قانون در جوامع غربی سکولار است پس در جوامع مسلمان هم باید سکولار باشد.» این در حالی است که جامعه مسلمان، که امروز در دفاع از قرآن کریم به‌خروش آمده، زندگی و هستی خود را گره‌زده با کتاب آسمانی و مبانی و احکام دینی خود می‌بیند. فرد مسلمان به‌محض تولد، با قرائت اذان در گوش نوزاد، با شعائر دینی پیوند می‌خورد و با موازین شرعی رشد می‌کند و رعایت احکام الهی و اسلامی را، بدون تفکیک و تفصیل‌های تحمیلی، بر خود لازم می‌بیند. کدام فرد مسلمان است که بداند احکام حدود و ارث و ازدواج و... در قرآن کریم است اما از حکومت توقع اجرای آن را نداشته باشد؟ البته عده‌ای همچون جبهه به‌اصطلاح ملی بودند که احکام ضروری قرآنی را به نفع احکام سکولار نفی کردند که با اعلام ارتداد این جبهه توسط امام نه‌تنها مردم از آن جبهه مرتد حمایت نکردند بلکه علیه آن به تظاهرات نیز پرداختند و جوّ جامعه مسلمان ایران علیه آن حزب آنقدر سنگین شد که اتباع نهضت آزادی نیز جبهه ملی، پدر سیاسی خود، را گردن نگرفت. امروز هم اگر احزاب لیبرال و سکولار پرده نفاق، یا به اصطلاح خودشان «ابهام استراتژیک» را کنار بگذارند و به نفی صریح احکام قرآنی بپردازند پاسخ مقتضی را از مردم دریافت خواهند کرد و همین مقدار که این جریانات جرأت و جسارت چنین کاری را ندارند ثابت می‌کند که هنوز هم از واکنش‌های مردم مسلمان در هراس‌اند و الا همه می‌دانند که سران این جریانات هیچ ارادتی به احکام قرآنی و اسلامی نداشته و ندارند و در صورت قدرت یافتن به هدم تک‌تک احکام قرآنی خواهند پرداخت. @rozaneebefarda