تناقضگوییها و تردیدافکنیهای الفلام پیرامون سیره و اندیشه سیاسی امام خمینی
[صفحه ۱ از ۳]
#اختصاصی|| الفلام تحریف؛ پرونده ویژه روزنه در نقد #الفلامخمینی/ یادداشت ۱۵
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹 یکی از ایرادات اساسی کتاب الف لام، ایجاد تردید در سیره سیاسی امام خمینی است که به طرزی کاملا ماهرانه و نامحسوس در دل روایتها اشراب شده است!
انگیزهیابی نویسنده یا تعیین آگاهانه بودن این اقدام، خارج از وظیفه این یادداشت است اما بازکاوی مصداقی اين #تحریفبنیادین و پیچیده و تذکار و هشدار نسبت به اثرات مخرب آن، #تکلیف است.
اما نمونه:
آقای بهبودی ابتدا گفتگوی پاكروان با امام و پاسخ صریح ایشان را از اسناد ساواک به صورت كامل میآورد:
...پاكروان به پادگان عشرت[آباد] و به ديدن آيت الله خمينی آمد، آمد تا خبر انتقال او و آقايان محلاتی و قمی را از زندان به خانهای در شهر بدهد... جملاتی هم در لزوم پرهيز از ورود به سياست گفت. گفت كه سياست چيزی جز دروغ، خدعه و فريب، نيرنگ و خلاصه پدرسوختگی نيست. شما اين سياست را برای ما بگذاريد و برويد، دخالتی در آن نكنيد، آقای خمينی موقعيت را مناسب پاسخگويی دقيق نديد، وارد گفت و گو نشد و نگفت كه اين تعريف تان از سياست نادرست است «اسلام تمامش سياست است»، فقط به گفتن اين جمله اكتفا كرد كه «ما از اول [هم] وارد اين سياست كه شما می گوييد نبوده ايم».(الف لام، ص344)
ليكن ۳ صفحه بعد آنچه را كه در اينجا آورده ناديده می گيرد و مینويسد:
آنچه در اطلاعيه دولت از تفاهم ميان حكومت و علمای آزادشده آمد و فردایش 13مرداد در سرمقاله روزنامه اطلاعات با تفصيل به آن پرداخته شد به دليل در دست نبودن گفت وگوهای پاكروان با آقايان [امام، محلاتی و قمی] در واپسين روز حبس قابل بررسی و بازنمايی نيست، نه میتوان آن را یكسره دروغ خواند، نه آن را بسان مدعيان آن سرمقاله تأييد كرد... دست كم مشی و مرام آيتالله خمينی میگويد بعيد است او قولی كه حكايت از دخالت نكردن در امور سياسی باشد داده باشد... .(الف لام، ص348-347)
آيا اينگونه ضد و نقيض گويی آقای نويسنده از سر در گمی و فراموشكاری و درنيافتن واقعيتها حكايت نمیكند؟
آيا او نتوانسته بفهمد كه منظور از «تفاهم» در اطلاعيه ساواك همان يك جمله ای است كه امام آن را بر زبان آورد: «ما از اول وارد اين سياست كه شما می گوييد نبوده ايم»؟!
اين آورده جناب نويسنده كه «بعيد است او قولی كه حكايت از دخالت نكردن در امور سياسی باشد داده باشد»، آيا به معنای آن نيست كه او كلام صريح امام را كه فقط گفتند: «ما از اول وارد اين سياست كه شما می گوييد نبوده ايم»، مورد ترديد قرار می دهد؟
اهتمام سؤالبرانگيز نويسنده الف لام برای پررمز و راز نشان دادن ديدارهای امام با مقامات رژيم شاه، او را در مواردی به ضد و نقيض گويی كشانده است.
او در مورد ديگر به دنبال آوردن گزارش ساواک مبنی بر ديدار سناتور عمادالدين سزاوار با امام در دوران حصر، چنین نخست مینويسد كه:
«به احتمال زياد محمدرضا پهلوی او را فرستاده بود»(الف لام، ص368)
وی بیدرنگ اين جمله ابهامآميز و شکبرانگيز را بر آن افزوده است كه:
«يک ساعت و نيم آنجا بود، چه گفت و چه شنيد؟ روشن نيست.چه پیامی داشت؟ زبان اسناد خاموش است»!
ليكن پس از چند سطر میبينيم كه آن اسناد خاموش چنين زبان باز میكند:
«... سزاوار در ابتدای ديدار از شاه تمجيد كرد، او را پادشاهی فهميده، فعال و خوش نيت خواند، فرمانروايی كه بايد دوستش داشت و از تقويت او دريغ نكرد... .»
آقای بهبودی اين بخش از اظهارات سزاوار را در حالی با لسان قطعی بازگو كرده، كه هیچ منبعی برای آن ذكر نمیكند.
وی مطالب بیمستندش را چنین ادامه داده:
...شايد سناتور از فرستاده شدن لايحه انجمنهای ايالتی و ولايتی به مجلس شورای ملی هم گفته باشد. اين لايحه در هفدهم آذر با تغييراتی كه در آن داده شده بود، برای تصويب به مجلس شورای ملی داده شده بود... آقای خمينی يك روز بعد فشرده ای از اين ديدار را به سيد نورالدين باز گفت. سيد نورالدين هندی آن روز به ديدن برادر آمده بود. به آن فرستاده گفتم اگر روزی قرار تغيير رژيم در كشور باشد چون آن را به ضرر جامعه میدانم صد درصد با آن مخالفت میكنم. من اگر روزی صحبتی كردهام، روی اصول شرعيه بوده و الا هيچ موقعی مدعی نبوده و نيستم. مثلا موقعی که میدیدم در بعضی لوايح اسم قرآن را به جای خود صریحا ذکر نمیکنند و در اثر همین بیتوجهی چه بسا ممكن كه موضوع با تورات و انجیل و غیره مشتبه شود صدای من در می آمد ولی در حال حاضر كه لايحه انجمنهای ايالتی و ولايتی رعايت اصول و تأمين نظر شرع شده و در واقع با اين عمل دو اختلاف ما حل گرديده، من ديگر چه حرفی دارم بزنم و اضافه كردم اگر باز اختلافی باشد صرفا در همین زمینههاست.
نویسنده در مطالب مذکور، نسبتهای ناروایی به امام داده است.
@rozaneebefarda
تناقضگوییها و تردیدافکنیهای الفلام پیرامون سیره و اندیشه سیاسی امام خمینی
[صفحه ۲ از ۳]
نویسنده الف لام در فراز بالا با آنچه از زبان امام آورده، به امام چند نسبت ناروا داده است: ۱. وفاداری به شاه، اظهار پشيمانی از آنچه ضد رژيم شاه انجام داده است!!
۲. ناديده گرفتن مبارزه امام «با انقلاب سفيد شاه»، مواد شش گانه، استعمار و رژيم صهيونيستی كه از اصولی ترين اهداف قيام امام بوده است!
۳. روایت انحرافی از محتوا و مخالفت امام با مفاد تصويبنامه انجمنهای ايالتی و ولايتی
از جمله آن موارد است.
بیترديد عناصر هوشمند و بیغرضی كه از امام ابتدايی ترين شناخت را داشته باشند، حتی بدون مراجعه به اسناد متقن تاریخی نیز در میيابند كه آنچه در بالا از زبان امام آورده شده است نمیتواند سخن امام باشد.
لحن و متن و محتوا با سبک و سياق صلابت شخصیت و کلام امام هيچگونه همخوانی ندارد و تولیدکنندگان نقل و قول مذکور، نتوانستهاند بافتهای ولو به ظاهر عالمانه سرهم بندی كنند كه دم خروس آن بيرون نزند!
پژوهشگر هوشمند و منصف، با خواندن و شنيدن آنچه در بالا به امام نسبت داده اند، حتی اگر هيچ شناختی از امام نداشته باشد، بی درنگ چند پرسش برای او مطرح می شود:
1. چرا این گزارش که (بنابر ادعا) در گفت و گوی عمادالدین سزاوار با امام مطرح شده است، در اسناد ديدار و گفت و شنود آن دو نيامده و تنها «فشرده ای از آن» در ديدار سيد نورالدين هندی با امام بازگو شده است؟!
آيا در ديدار سناتور سزاوار با امام نيز «مأمور ويژه غايب بوده يا غيبش كرده بودند»؟!
آن مأمور ويژه ای كه در گفت وگوی امام و سيد نورالدين حضور داشته و گفتههای امام را طابق النعل بالنعل گزارش كرده، در ديدار سزاوار با امام در كجا به سر می برده است؟!
2. سناتور سزاوار كه بنابر ادعای نويسنده «به احتمال زياد محمدرضا پهلوی او را فرستاده بود» آيا خلاصه گفتار امام را كه در آن- بنابر ادعای نويسنده- هم وفاداری به نظام سلطنتی، هم پشيمانی از نهضت اسلامی و هم پايان اختلاف با رژيم در آن نهفته است، به «عرض ملوكانه» نرسانده است؟ يا اينكه شاه از كنار آن بیتفاوت گذشته است؟!
3. سخنرانی امام در روز عاشورای 83 (13خرداد43) ضد شاه و خاندان پهلوی، ضربه سنگين و سهمگينی بر پايههای رژيم شاه وارد كرد. به گفته برخی از صاحب نظران و ناظران سياسی، شمارش معكوس برای سقوط شاه از آن تاريخ آغاز شد؛ از اين رو، همه دستگاههای امنيتی، اطلاعاتی و تبليغاتی شاه پيوسته در تلاش و تكاپو بودند كه كلامی از موافقت امام با رژيم شاه به دست آورند و روی آن جار و جنجال تبليغاتی به راه اندازند، تا بتوانند افكار ملت ایران را که در پی سخنان عاشورای امام ضد شاه و كشتار فجيع 15 خرداد به شدت به خشم و خروش آمده بود، تا پايه ای آرام سازند و از انزجار مردم نسبت به شخص شاه بكاهند؛ بنابراين چگونه می توان باور كرد كه امام اعلام كرده باشد «اگر روزی قرار تغيير رژيم در كشور باشد... صد در صد با آن مخالفت می كنم» ليكن رژيم شاه از كنار آن بی سر و صدا و بی تفاوت گذشته باشد؟! نه در آرشيو بايگانی و نه در روزنامه های رسمی و غير رسمی از آن يادی نكنند؟!
4. رژیم شاه و دستگاه امنیتی مخوف آن، سراپا گوش بودند کلمهای از دهان امام بگيرند تا از آن به نفع رژيمشان بهره برداری كنند؛ چنان كه میدانيم يك جمله امام را كه «ما از اول وارد اين سياست كه شما می گوييد نبودهايم» چگونه در بوق و كرنا دميدند و روی آن مانور دادند و حتی برای برخی از امام شناسان! كه امروز دنبال آن اند امام را به جامعه بشناسانند(!) به يادگار گذاشتند كه روی آن به تحقيق عميق بپردازند و به عنوان يك «معمای لاينحل» روی آن معركه بگيرند كه «نه می توان آن را يكسره دروغ خواند و نه میشــود آن را... تأييد كرد»!!
با وجود اين، بايد ديد مقامات ساواك و ديگر كارشناسان رژيم از يك چنين موضوع با اهميتی كه میتوانست تير خلاص به شخصیت سیاسی و بلکه نهضت امام به شمار آيد، ساده گذشتند و پس از گذشت بيش از نيم قرن نويسنده ای كه دنبال سخن نو، سند نو و مدارك جديد در كتاب خود می باشد(!!) و كاری هم به درستی و نادرستی آن ندارد، برای شناساندن امام! از آن بهره برداری كند!؟
@rozaneebefarda
تناقضگوییها و تردیدافکنیهای الفلام پیرامون سیره و اندیشه سیاسی امام خمینی
[صفحه ۳ از ۳]
5. گزارشی كه در كتاب الف لام آمده است، تا کنون از سوی هیچ مرجع اسنادی معتبر تایید نشده و لذا بعید است از جمله گزارشات رسمی باشد، خصوصا که رد پایی از اين گزارش در اسناد پرونده امام و نيز در پرونده سناتور سزاوار و در پرونده سيد نورالدين هندی، ديده نمیشود. بايد دید نویسنده الف لام آن را از چه منبعی به دست آورده و نقل کرده است.
خصوصا که در حال حاضر همه اسناد امام از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام انتشار يافته است میبينيم كه چنين سندی در آن نيامده است و در پروندههای امام نيز چنين سندی يافت نمیشود.
انتظار میرود كه مؤسسات اسنادی مطلع و مرتبط، در اين مورد پاسخگو باشند.
اگر انتشار گزارشات ادعایی اینچنین شاذ به عنوان یک رویه درآید، و هیچ راهی نیز برای صحتسنجی وجود نداشته باشد، تحریفگری سکه رایج خواهد شد!
6. اگر امام در ديدار با برادرش (آقا سيدنورالدين) چنين گفت وگويی كرده باشند، حتما نظرشان را با ديگر بستگان و نزديكان مانند آقای پسنديده و آقا سيد مصطفی (اگر او خود در جلسه ديدار سناتور سزاوار با امام حضور نداشته) در ميان میگذاشت؛ در اين صورت بیترديد اين نظريه امام در وفاداری به رژيم شاه و... در آن روز پنهان نمیماند و زبان به زبان پخش می شد و بازتاب پيدا میكرد.
با وجود اين، می بينيم كه در درازای بيش از پنجاه سال گذشته چنين سخنی نه از سوی دشمن، نه دوست شنيده نشد و چنان كه گفته شد بزرگترين گواه بر دروغ بودن اين گزارش اين است كه اگر چنين اظهار نظری از سوی امام مطرح شده بود دستگاه ساواک و كارگزاران رژيم شاه آن را در رسانه ها و روزنامه ها به صورت گسترده بازتاب میدادند و به دنيا اعلام میكردند. و اين نظريه امام مانند توپ در ايران صدا میكرد و همه برنامهها و طرحهای امام را به هم میريخت، تاج و تخت شاه را استواری میبخشيد و همه رشتهها را پنبه میكرد!
🔹افسوس با وجود اين حجم از قرائن تاریخی و تحلیلی، برخی نویسندگان به تولید روایتهای غیرواقعی دست میزنند كه ضرر و زيان آن جبرانناپذير است و نتیجای جز مخدوش سازی ذهنیتها نسبت به امام خمینی نخواهد داشت و برای تقابل با آن، راهی جز نقد صریح و علمی و توجه به قرائن و شواهد تاریخی، به نظر نمیرسد.
🔘 روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
اظهارنظر حسابشده یک فعال رسانهای انقلابی پیرامون سرود #سلام_فرمانده
کدامیک در ترویج فرهنگ انتظار موفقتر بودهاند؛
انجمن حجتیه ۷۰ ساله (حزب قاعدین زمانه) یا ابوذر روحی ۴۰ ساله؟!
@rozaneebefarda
اجتماع بزرگ همخوانی سرود #سلام_فرمانده در مسجد مقدس جمکران
سهشنبه، ۳۱ خرداد از ساعت ۱۹
با حضور مداح اهلبیت(ع) #ابوذر_روحی
@rozaneebefarda
بهبودی و احیای دروغپردازیهای مخالفان امام!
[صفحه ۱ از ۳]
#اختصاصی|| الفلام تحریف/ یادداشت ۱۶
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
با نگاهی گذرا به كتاب الف لام میتوان دريافت كه اين كتاب، آکنده از مجموعهای از گزارشهای غالبا ساختگی و «من درآوردی» پادوهای ساواك است که با درهمآمیختن با برخی خاطرات غیرواقعی، معجونی از تحریفات تاریخی تولید کرده است!
خلق روایتهای توهمآلود از تاریخ زندگانی امام، از ويژگیهای بارز الفلام است که در اینجا به یک نمونه اشاره میکنیم؛
آقای بهبودی اینچنین وانمود کرده که ميان امام و تيمسار پاكروان (رئيس ساواک)، ارتباط و اعتماد ويژه ای برقرار بوده است!
👇
«... آقای خمينی شايد در چند ديدار گذشته خود با پاكروان او را مخاطبی مقبول از طرف هيئت حاكمه يافته بود كه میتواند ارزش و اندازه سخن او را دريابد و عينا انتقال دهد(!) آيت الله خمينی، مايل بود حرف های او از طريق پاكروان به گوش شاه برسد!»(الف لام، ص360)
او برای استواری اين ادعای خلاف واقع، نوشتههای «دو شاهد عادل»!! را به عنوان برگ برنده به نمايش درآورده است!
استناد بهبودی به بافتههای بیمايه امثال منتظری و عاليخانی- مهره سوخته و بی آبروی سلطنتطلبان- به طور عادی نیز محل تأمل است، حال اگر نویسندهای با اتکا به آنها بخواهد پیرایه و تهمتی به امام ببندد، دیگر واقعا نوبر است!
بهبودی او خلاف گويی آقای منتظری را از زبان امام چنين بازنويسی كرده است:
👇
...يك روز پاكروان آمد پيش من و گفت آقا شما يك آقايی، يك مرجع تقليدی، يك بزرگواری، يك روحانی هستی سياست و اينها را بگذاريد مال ماها، سياست يعنی پدرسوختگی، دروغ، تزوير... شأن شما نيست كه خودتان را به سياست آلوده كنيد.
نویسنده الف لام اينجا پرانتز باز كرده و نوشته است:
«آقای خمينی كه موقع را بر خلاف بار پيش در زندان مناسب ديده بود با شرح بيشتری پاسخ داد»!
او پرانتز را بسته و خاطرهبافی آقای منتظری را چنين دنبال كرده است:
من [خمينی] به او گفتم اگر سياست به اين معناست كه تو می گويی البته ما اهل آن نيستيم، آن مال خودتان باشد اما اگر سياست معنايش اداره امور اجتماعی و رسيدگی به كارهای مردم است اين اصلا جزو برنامه اسلام است و جزو قانون مشروطه است. مواظب باش اين حرف ها را جايی نگويی، اگر به كسی بگويی در سياست دخالت نكند، اين جرم است، زيرا برخلاف حكومت مشروطه است الان يك دستگاه عادله می تواند تو را محكوم كند... و كسی 2را كه بر خلاف مشروطه قدم بردارد بايد محاكمه كرد... (الف لام، ص361)
نخستين پرسش از نويسنده الف لام پيرامون آنچه که آقای منتظری از زبان امام روايت كرده اين است كه: منبع و مأخذ اين مطلب كدام است؟ مگر او مدعی نيست هر آنچه آورده است همراه با سند و مدرك است؟ روايت منتظری كه او آن را با آب و تاب بازنويسی كرده از چه منبعی گرفته شده است؟
اولا اگر اين خاطره منتظری اگر صحت داشت بايد در گزارش ساواك و در پرونده امام و نيز در كتاب صحیفه میآمد.
ثانیا روايت صحیح ماجرا از شخص امام خمینی در دسترس است، امام در سخنرانی خود در 21فروردین1343 رسما اعلان کردند:
👇
آمد يك نفر از اشخاصی كه ميل ندارم اسمش را بياورم [پاكروان] گفت آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ، خلاصه پدرسوختگی است... چون موقع مقتضی نبود نخواستم با او بحثی بكنم، گفتم، از اول وارد اين سياست كه شما می گوييد نبوده ايم...(صحیفه امام، ج1، ص269)
بنابراين امام با پاكروان وارد بحث نشده است و اظهارنظری نكرده است. اصولا روش امام در دوران زندان و حصر اين بود كه با مقاماتی كه نزد او میآمدند وارد بحث نمی شد و سخن نمیگفت.
🔘 روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
بهبودی و احیای دروغپردازیهای مخالفان امام!
[صفحه ۲ از ۳]
نويسنده برای اينكه خاطرات غیرواقعی آقای منتظری را به اصطلاح راست بنماياند، ادعا كرده كه اين گفت وگويی كه از زبان آقای منتظری آورده، در قيطريه صورت گرفته و «آقای خمينی كه موقع را بر خلاف بار پيش در زندان مناسب ديده بود با شرح بيشتری پاسخ داد»!
جناب بهبودی ابتدا خوب است توضيح دهد كه ماجرای ساختگی ديدار پاکروان با امام در قیطریه را از چه سندی به دست آورده است؟!
همچنین بگوید امام چگونه «موقع را برخلاف بار پيش مناسب ديده بود»؟!
اين بار كه زير نظر و حصر قرار داشت با بار پيش كه در زندان بود چه تفاوتی كرده بود؟!
و سوم اينكه چرا اين گفت وگو در گزارش ساواك نيامده است و جز آقای منتظری و نويسنده الفلام، هيچ كسی حتی امام(!) از آن آگاهی نيافته اند؟!
نویسنده الف لام برای تحکم روایت بی پايه و اساس خود مبنی بر گرايش ويژه امام به تيمسار پاكروان، افزون بر استناد به خاطرات ساختگی منسوب به آقای منتظری، از فردی دروغپرداز به نام «فاطمه پاكروان» (همسر تيمسار) كمك گرفته و ادعای خود را با دروغ پردازی او گره زده و آنچه را كه نامبرده بافته و ساخته يا به نام او ساخته اند، اعتبار و استواری بخشيده است و تخیلات آن زن را به گونه ای روايت كرده كه انگار در راستی و درستی آن هيچ ترديدی نيست!
بهبودی درباره خاطرات فاطمه پاكروان چنين نظر داده است:
...در خاطرات همسر پاکروان، نکات قابل توجهی از دیدارهای این دو(!!) ياد شده است. فاطمه پاكروان وقتی ويژگیهای آيتالله خمينی را از شوهرش پرسيد شنيد كه خيلی خوب بود! عالی بود! بسيار صميمی بود! آيتالله خمينی با همان لحن آهنگينش بر سر ميز ناهار میگفت: تيمسار! منتظر روزهايی هستم كه ناهار خودمان را بخورم(!) او خيلی خوش قيافه بود بر همه جا سايه میافكند، و من مطمئنم به آن پيری كه می گويند نيست... قدرت سحرآميزی داشت، روح بزرگی داشت.(الف لام، ص360)
بايسته يادآوريست كه خاطرات منسوب به خانم پاكروان و بهرهگيریهای ناشیانه از آن، نكتهها و پرسشهايی در ذهن برمیانگيزد كه قابل اغماض نيست و جا دارد كه مورد بررسی و پرسشگری قرار بگيرد؛
نخست اينكه خانم پاكروان گفت و گوی خود را با جناب تيمسار، درباره امام با اين جمله آغاز میكند كه «همسرم گفت دو هفته با آيت الله خمينی ناهار می خورم!»(خاطرات فاطمه پاکروان، ص29) بايد ديد نويسنده الف لام آن گاه كه آورده خانم پاكروان را بازنويسی میكرده، چرا اين جمله را حذف كرده و در واقع درز گرفته است؟ ادعای رياست ساواک ايران مبنی بر اينكه دو هفته با امام هم غذا بوده مسئله كوچكی نيست كه بتوان از كنار آن بی تفاوت گذشت؛ بويژه اينكه نويسنده الف لام اصرار دارد اين مدعای واهی را استواری بخشد كه ميان امام و پاكروان گرايشی بوده است.
دوم اينكه خانم پاكروان در خاطرات خود هيچ گاه ادعا نكرده كه امام به خانهشان رفته و با تيمسار پاكروان در منزل، ناهار صرف كرده است بلكه از گفته و آورده او به دست می آيد كه امام را هيچ گاه نديده است؛ از اين رو، جناب تيمسار برای او توضيح میدهد كه امام «خيلی خوش قيافه بود». يكی از سلطنت طلبان ورشكسته به نام علينقی عاليخانی از زبان خانم پاكروان آورده است كه «آيت الله خمينی دو بار به منزل تيمسار پاكروان رفته و شام هم خورده بودند!» یک نویسنده متعهد تاريخ هرگز از كنار اين ادعای نابجا و دروغ، بیتفاوت نمی گذرد؛ دست كم خاطرات فاطمه پاكروان اين موضوع را يادآوری میكند كه آورده های جناب عاليخانی در خاطرات فاطمه پاکروان نیامده است.
آيا اين پرسش برای نويسنده الف لام مطرح نشده كه چگونه میشود خانم پاكروان خاطرهای را برای عاليخانی روايت كند ليكن آن را در خاطرات خود درج نکند؟!
آيا به يادماندههای آلوده و دروغ مايه غرب نشينان ارزش ارجاع و بازگو دارد، آنهم در چنین موضوعاتی مهم؟
آیا نویسنده نمی دانسته که بازگو كردن اين جمله از كه «تيمسار پاكروان دو هفته با امام ناهار صرف كرده است» آن خاطرات را تا مرز ياوهگويی، خيالپردازی و هذيان پايين می آورد و بی اعتبار می سازد؟ با این وجود چرا به طور گزینشی از آن استفاده کرده؟!
چگونه می شود كه جناب تيمسار دو هفته با امام ناهار صرف كند و خبر آن در آن روز در ميان مردم ايران بروز نكند و دهان به دهان رواج نيابد؟ و حتی گزارشگران ساواك، نيروهای انتظامی و ديگر چشمهای مرموزی كه امام را از دور و نزديك زير نظر داشتند و میپاييدند آن را گزارش نكنند؟
اين سطح از عيبپوشی نويسنده الف لام نسبت به خاطرات بیپايه مهرههای سوخته و خودفروختهای مانند عاليخانی و خانم پاكروان و... صرفا نشان از بیدقتی است یا امور دیگر؟!
@rozaneebefarda
بهبودی و احیای دروغپردازیهای مخالفان امام!
[صفحه ۳ از ۳]
🔹شگفتآور اینکه از سال 1342 تا سال 1363 كه يادماندههای خانم پاكروان، مانند بسياری از خاطرات سراسر كذب ديگر از كشكول تاريخ شفاهی دانشگاه هاروارد امريكا بيرون آمد، هر شخص و هر جريانی از دشمنان قسم خورده امام و انقلاب اسلامی كه از كوچكترين رفتار و گفتار و گوشه چشم امام به رژيم پهلوی كه بوی نرمش میداد، برای تخريب آن مرد خدا استفاده میكردند، به چنين ديداری ميان امام و تيمسار پاكروان- كه بنا به ادعای خانم پاكروان، دو هفته با هم ناهار خوردند و بنابر ادعای عاليخانی دو بار امام به منزل پاكروان رفته است و با هم شام خوردند!- اشارهای نكرده و گزارشی ندادهاند؛ ليكن از سال 1393 كه اين خاطرات در ايران ترجمه و منتشر گردید، این نخستین بار است که یک فرد مدعی تاریخنگاری(آنهم با داعیه مستندنویسی حداکثری) با استناد به اين خاطرات ساختگی، آن را اعتبار بخشیده و ذهن تاريخ را نسبت به راستی و سازشناپذيری امام و اصالت انقلاب اسلامی مخدوش ساخته است!
نكته درخور توجه اين است كه نويسنده الف لام كتاب خانم پاكروان را يك مائده آسمانی تلقی کرده؛ از اين رو سخت به آن باليده است. ليكن در پانوشت کتاب او مطالب دوپهلو و ترديدآميزی در رد ادعای رفتن امام به خانه پاكروان آمده است كه طبق قرائنی مشخص میشود که به قلم نويسنده الف لام نیست. از چگونگی نوشته به دست میآید که ناشر الف لام برای حفظ اعتبار خود آن مطالب را برخلاف رأی نویسنده الف لام آورده و در واقع بر او تحميل كرده اند.
در پانوشت مزبور عنوان «امام» چندين بار به كار رفته است كه با قلم بهبودی (که از کاربست این تعبیر ابا دارد) همخوانی ندارد:
... تزلزل نقل عاليخانی از همان جمله حضور امام در خانه پاكروان شروع میشود. اندك آشنايی با سلوك سياسی امام می گويد كه چنين رفتاری (رفتن به خانه پاكروان) از امام غير ممكن است... (الف لام، ص361، پانوشت)
▫️از آقای بهبودی باید پرسید:
👇
1. چرا گزارشگران ساواك از دو هفته صرف ناهار امام با پاكروان يا دو بار رفتن امام به خانه تيمسار پاكروان هيچ گونه گزارشی نداده اند؟
2. بیترديد تيمسار پاكروان هرگز بدون موافقت مافوق و شخص شاه به خود رخصت نمی داد كه به ديدار امام برود و دو هفته با او ناهار صرف كند يا امام را به خانه خود ميهمان كند. اگر بنابر خواست و سياست شاه، او را به خانه خود فراخوانده بود، باید گزارشهای بالادستی در خصوص موفقیت یا عدم موفقیت این سیاست موجود میبود اما هیچ سندی در این زمینه در دست نیست اما چگونه است که هیچ گزارشی (نه در گزارشهای ساواک، نه شهربانی و نه در پرونده امام) در دست نیست؟
3. این ادعا که پاکروان بدون اذن شاه امام را به منزل خودش دعوت کرده باشد یا دو هفته با ایشان ناهار خورده باشد، خیال و پنداری باطل بیش نیست و اگر تيمسار پاكروان بدون هماهنگی با شاه به ديدار امام می رفت، بی ترديد مورد بدگمانی شاه قرار می گرفت و از كار بركنار می شد؛ چه برسد كه امام را بدون اذن شاه به خانه خود ميهمان كند كه مجازاتی كمتر از اعدام برای او نبود! اما میبینیم که این اتفاق نیز نیفتاده است. پس سند تاریخی آقای بهبودی در این زمینه چیست؟
4. امام همیشه از دولتمردان و دلال ظلمه گریزان بود، دیدار و گفت وگو با مقامات دولتی را به طور خصوصی و به دور از چشم شماری از آشنايان و شاگردان و در واقع مردم هيچگاه نمی پذيرفت و حتی ديدار با شاه را- به علت اينكه اگر انگشت او به دريا برسد دريا نجس می شود- رد كرد.(نهضت امام، ج1، ص816)
اكنون بايد ديد چگونه شدنی است كه امام با آن هوشمندی و خردمندی بی سر و صدا به خانه پاكروان برود و سر ميز ناهار يا شام او بنشيند و با آن جنايتپيشهای كه زيردستان او فرزندان مردم را در سلولهای زندان، زير شكنجه تكه پاره میكردند، هم نشين و هم كلام شود؟!
بی ترديد اين روش و رفتار از آن امام خمينی كه به ملت عشق می ورزد و مردم را محرم راز می داند و با مردم صداقت دارد، سر نمیزند؛ اين گونه كژی ها و نادرستی ها مربوط به خمينی ساختگی الف لامی است كه جز شكم، غصهای ندارد و می گويد: تيمسار! منتظر روزی هستم كه ناهار خودمان را بخورم! بگذريم از اينكه بنابر خاطرات منسوب به خانم امام برای او در دوران حصر از منزل غذا میبردند و غذای خود را میخورد!
🔹آیا رواست کتابی که اینچنین بیرویه به پیرایهتراشی بر امام دست زده، در عصر وجوب قطعی و فوری #جهاد_تبیین، توسط رسانههای انقلابی و خصوصا #رسانهملی مورد تمجید و ترویج واقع شود؟!
به راستی رسانه وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، با کدام توجیه شرعی و عقلی در سالگرد امام به ترویج این اثر تحریفآمیز پرداخت؟!
🔘 روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
ماجرای اعمال فشار منتظری برای محاکمه دکتر مهدوی دامغانی!
وقتی منتظریچیها نقد علمی به نظریه ناصواب منتظری پیرامون فدک را بهانه فشار قضایی قرار دادند!
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
مرحوم دکتر مهدوی دامغانی در یادداشتی به تاریخ (۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴/ ۲۵ رجب ۱۴۳۶) به تشریح ماجرای محاکمه خود پرداخته و در ضمن آن از اعمال فشار آقای منتظری بر روند محاکمهاش گفته است؛
#گزیده
من بنده كه در طول این یك ساعت و نیم یا بیشترك فیالواقع از نحوه سخن گفتن بسیار فصیح آقای محمدی و احاطهاش به مبانی ادبی و حدیثی و سیر و اخبار، كه علاوه بر فقاهت اصولیئی كه بدان شهرت داشت، مبهوت شده بودم...
...همین بُهت و حیرت، جز آنچه را كه برای دفاع از آن ادّعانامه به نحو خیلی مختصر و موجزی صحبت میكردم، بقیه وقت همچنان سراپا به توجه و گوش به صحبت كردن ایشان باقی مانده بودم.
در این میان دری كه در پشت سر جناب آقای محمدی به اتاق دیگری مربوط میشد، باز شد و طلبه جوانی از آنجا آمد و سر به گوش جناب آقای محمدی گذاشت و چیزی گفت و آقای محمدی به ایشان فرمود: «بگویید خیلی خوب» و آن طلبه را مرخص فرمود و فرمایشات خود را در ملامت منبنده از اینكه با توجه به سوابق خانوادگی و تحصیلی (به تعبیر خود ایشان) به خدمت بر طاغوت و اعانت ظَلَمه درآمدهام، ادامه دادند!
عرض كردم: حضرت آقا، من برای اینكه در خدمت دولت نباشم و امر مرحوم والدم را اطاعت كنم، حرفه سردفتری را انتخاب كردم كه شغلی آزاد است و ....
...ذكری از اینكه این بنده خدای نكرده خیانتی و ستمی و ابطال حقّی كرده باشم، نیست و حدّاكثر جرم ادعایی علیه منبنده این است كه به علت قصور در پیوستن به صفوف انقلاب، خود را از آن افتخار محروم كردهام و همه مفاد ادّعانامه در حقیقت از مقوله «ظلم به نفس» است و الان از همین جا بنا به دستور كریمه شریفة «و الذین اذا ظلموا انفُسَهُم جاءوك فاستغفروا الله و استَغفَر لهم الرسول لوَجدوالله توّاباً رحیما»، به پیشگاه اقدس حضرت ختمی مرتبت (صلیالله علیه وآله و سلّم) با نهایت عجز و نیاز عرض میكنم: یا رسولالله، جئتُك ظالماً لنفسی و تائباً من ذنوبی و استغفرالله ربّی و أتوُبِ الیه، فأستغفرالله التّواب الرّحیم یا رسولالله لی، یا رحمهً للعالمین و یا شفیعالمذنبین ادركنی ادركنی. و به علاوه به آیه شریفه: «قل یا عبادی الذّین أسرفوا علی انفسهم لا تقنطُوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً انّه هو الغفور الرحیم» تمسّك و توسّل میجویم و عرض دیگری نه دارم و نه میخواهم كه بیان كنم.
خواننده عزیز، خدا میداند خدا میداند و كاش از كسانی كه آن روز در آن جلسه حاضر بودند، باقی باشند افرادی كه شهادت دهد. آری، خدا میداند جناب آقای محمدیگیلانی كه اشكهایش ریزان شده بود، چند بار به من احسنت و احسنت فرمود و یاد خیری از مرحوم والدم رحمهالله كرد.
در این حال باز همان درِ پشت سر آقای محمدی باز شد و همان طلبه كذائی دوباره آمد و سر به گوش جناب آقای محمدی گذاشت و نمیدانم چه گفت كه جناب آقای محمدی برآشفت و گفت: «لا اله الا الله! آقای منتظری نمیگذارد ما كارمان را بكنیم» و نگاه معنیداری به منبنده كرد.
و بنده شرمنده خیال میكنم و خدا داناست كه شاید كه مرحوم آقای منتظری رحمهالله علیه كه به خاطر آنكه منبنده در ترم پاییزی دانشكده ادبیات در سال 1358 در مقام ردّ بعض فرمایشاتی كه معظم له درباره «فَدَك» فرموده بودند و آن آقای اصفهانی كه وزیر كشاورزی آن زمان بود، آنها را واگویه میكرد، بخش «فدك» را از كتاب مستطاب «شافی» حضرت علمالهدی (رضوانالله علیه) متن درسیام در دوره دكتری قرار داده بودم و شاید ضمن سخنهایم، تعریضی به مرحوم منتظری زده بودم و شیر پاك خوردهای كه در كلاس بود، عیناً حرفهای مرا ضبط كرده بود و یك روز آقای بازپرس اوین آن نوار را گذاشت و گفت: «ببین كه چه فضولیهایی نسبت به فقیه عالیقدر كردهای...» چند تا اظهار مرحمت(!!) شاید آن روز از جناب آقای محمدیگیلانی خواسته بود كه تشدید مجازاتی برایم قائل شود، خدا داناست نمیدانم، شاید چنین بود. خدا هر دوی آن بزرگواران را بیامرزاد.
آنچه این «سوءظن» یا حدس منبنده را تأیید میكند، این است كه وقتی كه برای صدور نامه ممنوعیت از خروج از ایران به آقای سیدعلیاصغر ناظمزاده مراجعه كردم كه متصدی آن اقدام بودند (به شرحی كه در مقاله مربوط به مرحوم آیتالله مهدویكنی رحمهالله علیه نوشتهام)، آقای ناظمزاده باز مسأله حرفهای مرا در كلاس درس راجع به فدك و اینكه به مرحوم آقای منتظری «اهانت» كردهام(!!)، به رخ منبنده كشید و فرمایشاتی كه مجبور شدم به ایشان بگویم: «ای سید محترم ذریه زهرای اطهر، از اینكه من بنده از حق مسلّم جدّه بزرگوارت دفاع كردهام، مرا سرزنش میكنی؟!» و آقای ناظمزاده سكوت كرد.
متن کامل یادداشت دکتر مهدوی دامغانی
حاشیه روزنه
@rozaneebefarda
حاشیه روزنه بر یادداشت مرحوم مهدوی دامغانی و دفاعیات مضحک احمد منتظری!
مرحوم دکتر مهدوی دامغانی در یادداشتی به تاریخ (۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴/ ۲۵ رجب ۱۴۳۶قمری) به تشریح ماجرای محاکمه خود پرداخته و در ضمن آن از اعمال فشار آقای منتظری بر روند دادرسی و محاکمه سخن به میان آورده است.
بازخوانی این برگ از تاریخ انقلاب اسلامی، در رسوایی جریان رادیکال و بدسابقه منتظریچیها بسیار بجاست!
این جماعت از دهه شصت تا کنون، همواره با ژست طلبکاری، نظام و امام را متهم به تندروی کردهاند و خود را موجوداتی مهربان و طرفدار حقوق بشر و آزادیهای مدنی جا زدهاند!
از باند خونریز و مخوف مهدی هاشمی که از افتخارات بیت منتظری است که بگذریم، این جریان افتخارات دیگری نیز در باب حقوق بشر و آزادی بیان و این شعارهای خوشلعاب در کارنامه دارد که یکی از آنها، منکوب و سرکوب کردن امثال مهدوی دامغانی است.(فارغ از کارنامه غیرقابل دفاع او در دوران مبارزات اسلامی مردم ایران)
بخوانید و قضاوت کنید که این جماعت بلندآوازه و میان.تهی، تا چه اندازه اهل سرکوب مخالفان فکری و سیاسی خود بودهاند!
بخش خندهدار ماجرا اما مرثیهسرایی احمد منتظری است که در اقدامی مضحک، هم نظام را به خاطر محاکمه امثال مهدوی دامغانی ملامت کرده و در عین حال با تلاشی مذبوحانه سعی دارد منتظری را از اتهام اعمال فشار در روند محاکمه آقای مهدوی دامغانی مبرا جلوه دهد و در واقع تلاش دارد مدعای آن مرحوم را تکذیب کند!
به راستی اگر جریان منتظری حرفی برای دفاع از او داشت چرا در زمان حیات آقای مهدوی دامغانی بیان نکرد که پاسخ درخور بشنود؟!
مشکل امثال احمد منتظری آن است که به هوش و فراصت و دقتنظر و انصاف مخاطب ایرانی، خصوصا حوزویان ارجمند باور ندارند و گمان بردهاند همواره با خلق روایتهای ناروا و غیرواقعی میتوانند حافظه تاریخی ملت را مخدوش سازند!
مرحوم آیتالله محمدی گیلانی نخستین فردی است که در آستانه انتخاب آقای منتظری به قائممقامی در دیدار با امام نسبت به عدم صلاحیت منتظری برای تصدی این جایگاه هشدار داد که همراهی و پیگیری و تذکر صریح امام به آقای هاشمی را در پی داشت اما دریغ و درد که آقای هاشمی ضمن مخالفت صریح با نظر امام، با پنهان کردن نظر واقعی امام نسبت به قائممقامی آقای منتظری، عملا زمینه اتفاقات تلخ بعدی را فراهم کرد!
به راستی باید به بصیرت و شهامت مرحوم محمدی گیلانی به عنوان یک کارگزار خوشسابقه و خدوم نظام اسلامی که حتی مورذ ستایش متهم او در دادگاه انقلاب نیز قرار گرفته، آفرین گفت!
ای بسا مشاهداتی از این دست موجب شده بود که مرحوم محمدی گیلانی نسبت به تصدی پست حساس قائم مقامی توسط آقای منتظری نگران شده، این نگرانی را با امام امت (که از قضای روزگار با شاگردش همنظر بوده) در میان بگذارد.
@rozaneebefarda
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازخوانی «سلام فرمانده» در نیجریه
@rozaneebefarda
از سانسور رابطه وثیق امام و دانشجویان تا خدشه در عفت کلام امام!
#الفلامتحریف؛ پرونده ویژه نقد کتاب الفلام خمینی|| یادداشت ۱۷
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
یکی از ویژگیهای کتاب الف لام آن است که گاه در پوشش ستایش از امام و شناساندن ایشان(!!) تا آنجا که میتواند در راه خرد شمردن او تلاش میکند و در مواردی حتی گزارشهای ساواک را – که در شرایط عادی برای او حکم مدرک خدشهناپذیر دارد- نادیده میگیرد و یا به صورت دستکاری شده بازنویسی و استفاده میکند.
یکی از مواردی که نویسنده الفلام در بازتاب اسناد، مراعات امانت نکرده، مسئله ارتباط وثیق دانشجویان با امام خمینی است!
در حالی که به شهادت اسناد، دانشگاهیان نیز مانند سایرین شیفته امام بودند، الفلام چنین وانمود میکند که آنهایی که سر در راه امام گذاشته بودند و به او پیوستگی و دلبستگی داشتند، از اقشار سنتی جامعه و مشتی طلبه بودند، نه فرهیختگان و نخبگان و سیاستمداران جامعه!
در الفلام (جز در مواردی که ارتباط دانشگاهیان به دلیل شدت وضوح غیرقابل انکار بوده)، نشانههای ارتباط وثیق امام و فرهیختگان ناگفته مانده یا وارونه روایت شده است!
بعنوان نمونه
ساواک در گزارشی درباره کسانی که در روز عید فطر سال41 از تهران به قم و به بیت امام رفتند و پای سخنرانی امام گرد آمدند چنین آورده است:
ساعت 7 صبح روز 41/12/7 .... در حدود چهار هزار نفر از اهالی تهران و اعضای جبهه ملی در مسجد اجتماع کردند در بین آنها ... احزاب وابسته به جبهه ملی، دانشجویان، دانشآموزان، کسبه، بازار و روحانیون از جمله شیخ جواد فومنی، فرهنگ نخعی، (متصدی کانون تشبع و طرفدارانش) شیخ انواری، افراد هیئت قائمیه، اعضای مکتب توحید و بالاخره هیئت های مذهبی حضور داشتند... افراد مزبور مجدداً اجتماع و برای انجام نماز [عید فطر] در پشت آیت الله حجت [؟!] و آیتالله شریعتمداری رهسپار شدند... آنگاه اجتماع، رو به منزل آیتالله خمینی به حرکت درآمد و شعارهایی بر له آیتالله خمینی میدادند...
نویسنده الف لام گزارش بالا را چنین دست کاری کرده است:
... هفتم اسفند 1341/ عید فطر گروهی از طلبههای قم و زایران حضرت معصومه علیهما السلام بنابر رسم جاری – برای گفتن تبریک عید راهی خانه علما شدند. این گروه که عمدتاً از تهران به قم آمده بودند ابتدا به خانه آیتالله شریعتمداری رفتند و سپس راهی خانه آیتالله خمینی شدند...
نویسنده الف لام نه تنها هویت جمعیتی را که به گفته او «عمدتاً از تهران به قم آمده بودند» و ماهیت سازمانی آنان را سانسور میکند، بلکه با آوردن جمله «گروهی از طلبه ها و زایران حضرت معصومه، بنابر رسم جاری» چنین وانمود میکند که عید فطر سال41 با سالهای پیشین تفاوتی نداشته، بلکه طبق روال سنواتی طلاب و زایرانی برای زیارت به قم و به بیوت علما «برای گفتن تبریک» رفتند!
وی این واقعیت را که پیام و کلام بیدارگر امام حتی دانشگاهیان، فرهنگیان، دانشجویان و دانش آموزان، نیز گروههای سیاسی را به قم کشاند و جبهه ملی را که در اعیاد مذهبی به ویژه عیدفطر کمتر به یاد زیارت بودند و اصولاً با علما و حوزههای علمی میانهای نداشتند، برای دیدار امام و شنیدن سخنان سازنده او روانه آن دیار ساخت، نادیده انگاشته است!
در حاشیه اشکال فوق ذکر این نکته نیز جالب توجه است:
جناب نویسنده از آنجا که به گزارشهای ساواک درباره امام باورمندی ویژهای دارد، بخشی از سخنرانی امام در جمع دیدارکنندگان روز عیدفطر را که پادوهای ساواک سرهم بندی کرده اند را آورده و در امتداد ادبیات نامتناسبی _که جز زیر سئوال بردن امام از آن فهميده نمیشود_، واژه رکیک و سبکی را که گزارشگران ساواک به امام نسبت دادهاند چنین برجسته کرده است «مملکت را به گند زدهاند»!
نکته درخور توجه اینکه آقای بهبودی از تنظیمکنندگان کتاب صحیفه امام خرده گرفته که چرا بخشهایی از سخنرانی امام در روز عید فطر 41 را از کتاب نهضت امام خمینی روایت کرده اند! و از منبع «معتبر» ! و «موثق»! اسناد ساواک بهره نگرفته اند!!
این در حالی است که اولا کتاب نهضت به عنوان یکی از مصادر صحیفه است. ثانیا این اثر قبل از انتشار به نظر مبارک امام خمینی رسیده و ایشان با دقتی مثال زدنی، بعد از برخی تذکرات مکتوب، متن کتاب را تأیید کردهاند.
حال آیا باید به اثر مورد تایید امام مراجعه کرد یا گزارشات ساواک؟!
پژوهشگران اندیشمند، حتی اگر هیچگونه شناختی از امام نداشته باشند و از عفت کلام امام نیز بیخبر باشند لیکن به آثار و سخنرانیهای امام نگاهی کوتاه و گذرا داشته باشند در مییابند که واژهای مانند «گند زدند» واژه و جملهای نیست که از زبان امام بیرون بیاید. با نگاهی به 21 جلد کتاب صحیفه امام هرگز این گونه واژهها در کلام و بیان امام نتوان دید.
🔘 روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053