eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 حقایقی از فعالیت مخرب گسترده باند از ارکان ، در داخل و خارج از کشور @rozaneebefarda
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنها را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای آن باند مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه معتبرترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
؛ متولد بیت منتظری، بزرگ شده کارگزاران! مروری بر کارنامه فرمانده میدانی عملیات روانی برجامیان [صفحه 1 از 3] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ⚪️از تا زمینه سازی برای تطهیر قراردادهای ننگین مانند و و (که آخری به لطف خدا به نتیجه نرسید)، تا و و فعال گردن گسل های اختلاف در جبهه انقلاب اسلامی و هزارها پروژه و کلان پروژه در فضای جنگ شناختی و عملیات روانی، همه جا ردپای محمد قوچانی به عنوان یکی از دو فرمانده اصلی عملیات روانی برجامیان، قابل مشاهده است. این یادداشت، گوشه ای از فعالیت های رسانه ای قوچانی را مرور خواهد کرد: 🔸 مشاور رسانه ای حسن روحانی، در عرضه ژورنالیسم، چهره شناخته شده ای است. جوانی شهرستانی که پدرش بنگاه معاملاتی در بلوار دیلمان محله گلسار داشت، اما سر پر شور قوچانی او را به کانون های روشنفکری در اواخر دهه شصت و اوائل دهه هفتاد رساند. 🔹 عضو ، زودتر از بقیه استعداد قوچانی را کشف کرد اما (از اعضای بیت منتظری و نویسنده خاطرات او) در پرورش و اسم و رسم یافتنش خیلی مؤثر بود. آخرش هم دخترش مریم را به عقدش درآورد. و به این صورت، قوچانی شد ! و بلکه این دامادی برای او بود. تولد سیاسی در ساختاری درگیر با نظام و امام. 🔸بعدها قوچانی با اعضای روابط وثیقی یافت(برخی را هم پیشتر مرتبط بود)، کیان نویسان مثلا بودند! تجلی این ضدیت با هاشمی بعدا در نگارش مقالات و برخی کتب هتاکانه علیه آقای منجر شد! اصلاح طلبان بعد از تسخیر دولت تلاش داشتند با تخریب هاشمی، برای خود آبرو و وجهه سیاسی کسب کنند. به همین مناسبت کتاب جنجالی «عالیجناب سرخ پوش و عالجناب‌های خاکستری»‌اش را در تخطئه هاشمی منتشر کرد. سایر روزنامه‌ها و نشریات زنجیره هم همان حرف‌ها را تکرار می‌کردند. 🔹 در این سالها در ستون «خانه شیشه‌ای» روزنامه عصر آزادگان و برخی نشریات دیگر قلم می‌زد و نقش سیاهی لشکر را برای جریان روشنفکری اصلاحات ایفا می‌کرد؛ در روزگاری که امثال موسوی خوئینی‌ها، سعید حجاریان، اکبر گنجی و عباس عبدی از چهرهای شاخص این جریان شناخته می‌شدند. در دوران مبارزات انتخاباتی مجلس ششم، آنها برای آنکه هاشمی رفسنجانی به مجلس راه نیابد از هیچ اقدامی کوتاهی نکردند. مجموعه مقالات قوچانی در همین دوره چند ماهه در نقد هاشمی، بلافاصله در قالب کتاب «پدرخوانده و چپ‌های جوان» منتشر شد. قوچانی در ابتدای کتاب نوشته بود؛ « به برادر همراهم؛ که جسارت در چشم‌هایش موج می‌زند، به امید آزادی جسارتی که در قفس شد»! 🔸حالا اکبر گنجی از قفس پرسده و بر شانه ملکه انگلیس نشسته اما قوچانی در همین حوالی ها پرسه می زند و سر از پاستور درآورده و بر شانه نشسته است! چنانکه معدوم به سزای اعمالش رسید اما امثال سیدهادی و مصطفی ایزدی و عماد باقی در قم و تهران مشغول بداندیشی و بدگویی علیه نظام و امام اند. وضعیت هم مشابه آنان است؛ داماد و خواهر منافقش را پرواز داده اما خودش هنوز در ارکان قدرت سیاسی در ایران باقی مانده است! آنها که رفته اند خطری برای مردم و نظام ندارند، آنان که باقی مانده اند، اما اصلا معلوم نیست دقیقا به چه اقدام ساختارشکنانه ای مشغول اند. 🔹عصر اصلاحات، برای قوچانی و امثال او عصر طلایی و شکوفایی بود. این دوره را به حق می توان عصر امپراطوری خونین روزنامه نگاران غرب اندیش نامید که بعد از گذشت نزدیک به صد سال از عصر مشروطه، به عنوان مهم ترین موج رسانه ای، همان رویه ناصواب روزنامه های هتاک دوران پس از فتح تهران را زنده کرده بودند! 🔹مشروطه چی های عرفی، از اهانت به مقدسات، تا حمله به عناصر اساسی فرهنگی، به هیچ چیز رحم نکردند. با این تفاوت که در آن دوران توانستند شیخ شهید را بر بالای دار ببرند، اما در این دوران به ناچار به بزرگانی چون آیات ، ، ، و دیگران بسنده کردند. زو البته که این ترور از آن اعدام هیچ کمتر نیست. روزنه؛ خانه فرهیختگان. @rozaneebefarda ادامه:👇🏽
مروری بر کارنامه ؛ فرمانده میدانی عملیات روانی برجامیان [صفحه 3 از 3] 🔸عجیب آنکه در ماه های اخیر، هم صدا و سیما ( مخصوصا ) و هم برخی خبرگزاری های انقلابی، مثلا به بهانه جذب یا شنیدن حرف مخالف و هر بهانه دیگر، به شخص قوچانی تریبون می دهند. او و جریان وابسته اش، همزمان که به دلیل دخیل بستن به امام زاده قلابی برجام، از چشم مردم افتاده و رو به زوال اند، اما بستر برخی بنگاه های رسانه ای انقلاب، در احیای این جریان رو به موت، سهیم شده اند! 🔸قوچانی فرزند است اما بعد از اصلاحات، لانه ای بهتر از برای ادامه حیات رسانه ای پیدا نکرد. جایی که اساسا برای تعبیه شده است! او اکنون در حلقه اصلی و شورای مرکزی کارگزاران سازندگی که از نواده های فکری است. (قوچانی از سال 1393 رسما به عضویت مرکزیت حزب کارگزاران در آمد و هفته‌نامه سازندگی و سپس روزنامه سازندگی را از سال 1396 به عنوان ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی تاسیس کرد.) 🔹قوچانی بین این دو قبله مدام در حال هروله است! هروله ای که در ، شرق، سیاست نامه، انتخاب، جماران، خبرآنلاین، ایرنا، شفقنا و ده ها بنگاه خبرفورشی دیگر صدایش پیچیده است. 🔸کارکرد تاریخی ، آن بود که تکلیف همه این جماعت چندهویتی را یکسره کرد و از بیت منتظری تا اردوگاه اصلاحات تا خرده جریان اعتدال، همه را در زیر چتر کرد آورد و زین پس می توان از آنان به عنوان یاد کرد. البته اگر در سپر سیاسی کشور، احتمال ادامه حیات برای آن وجود داشته باشد وگرنه در تاریخ سیاسی ایران باید با همین عنوان از آنان سخن گفت. 🔸در میان همه فعالیت های پرشمار رسانه ای قوچانی، اما از همه مهم تر است؛ ترکیب و ،برای بومی سازی و تولید ، شکل گرفته است. احیای ترکیب تقی زاده و ابراهی زنجانی در دوران معاصر که یک سر در روشنفکری مذهب ستیر عریان دارد و سر دیگرش غرب زدگی معمم است! چه اینکه در جامعه به شدت مذهبی ایران، هیچ تغییرات بنیادینی بدون نقش آفرینی یک روحانی ممکن نیست لذا آنان هرگز از حوزه و حوزویان دست بر نمی دارند. 🔹 قوچانی کارش را خوب بلد است. حضور قوچانی در پاستور و به عنوان مشاور رسانه ای حسن روحانی موجب شده که تولیدات این بنگاه رسانه ای/ سیاسی غربگرا، اکنون مستقیما در نطق های روحانی و موضع گیری های رسمی و کنش گری رسانه ای برجامیان، مؤثر باشد. 🔻اولین شماره ماهنامه فرهنگی اجتماعی «سیاست‌نامه» با تصویری از سیدجواد طباطبایی روی جلدش در دی 1394 منتشر شد. این مجله به صورت تخصصی به علوم سیاسی پرداخته و یکی از چهار مجله گروه مطبوعاتی هم‌میهن (مهرنامه، تجربه، صدا، دانشنامه) به شمار می‌رفت که با حمایت غلامحسین کرباسچی منتشر می‌شدند. این مجله با قیمت ده هزار تومان و با قطع رقعی، و 224 صفحه منتشر شد. بر خلاف سایر مجلات قوچانی، داخل مجله به صورت دو رنگ و با صفحه‌آرایی ساده‌ای طراحی شده بود. نام مجله به صورت ساده‌ای در بالای صفحه به صورت وسط‌چین درج شده بود و بالای آن عبارت «در اندیشه آزادی» درج شده بود. چسبیده به نام مجله هم تصویر «جغد مینروا» درج شده بود که نزد روم باستان، بُتی بوده که نماد دانایی به شمار می‌رفته است، و جزئی از لوگوی ثابت مجله سیاست‌نامه به شمار می‌رفت. سوالی که باقی هست این هست که جغد مینروا چه نسبتی با اندیشه ایرانشهری است؟ آیا در تاریخ چند هزار ساله ایران، هیچ نمادی از دانایی وجود نداشت که از آن استفاده کنید؟ 🔻این مجله را باید اوج وادادگی فکری قوچانی به سیدجواد طباطبایی دانست و قوچانی از علاقه به عبدالکریم سروش و جریان روشنفکری دینی عبور کرده و به جواد طباطبایی به عنوان یک تئوری‌پرداز لیبرال، پیوسته است و در حال بزرگ کردن او و مطرح کردن او در فضای عمومی کشور و فضای ژورنالیستی است. تیتر شماره اول این مجله «بازگشت به ایرانشهر» بود و پروژه این مجله، بردن ایران به سوی لیبرالیسم و معرفی آن به عنوان یگانه راه نجات مردم ایران است. (ماهنامه سیاست‌نامه، س1، ش1، دی 1395، تمامی صفحات.) 🔸از تیترهای جنجالی با تمرکز بر قم، و تخریب رجال مذهبی، تعجب نکنیم. طبیعی است که چنین باشد هرچند انسانی و اخلاقی نیست اما این حلقه فکری، روحانیت را مانع از لیبرالیسم ایرانی ی دانند، به مبارزه با آن مشغول اند؛ البته با روش خودشان. روشی پیچیده، چندلایه، و کاملا حرفه ای که رمزگشایی از آن فوریت دارد. 🔹با این توضیحات،تصور کنید ماشین جنگ روانی برجامیان، با ستاد فرماندهی واحد و مدیریت امثال قوچانی، در پی پیشبرد یک جنگ تمام عیار داخلی علیه و فعال شود و به جهت اهمیت راهبردی حوزه علمیه، بر متمرکز شده باشد. 8اسفندماه 1398 @rozaneebefarda
حاشیه‌ای بر یادداشت موهن سایت جماران 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸سایت جماران وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام که مستقیما زیر نظر دفتر جناب آقای (نواده امام) اداره می‌شود، معمولا در موضوعات داغ سیاسی و اجتماعی وارد می‌شود و از موضعی بالا، با ادبیاتی گاه تند و خشن و غیرمؤدبانه، به برخی مخالفان خود هجوم می‌برد. 🔸عجیب آنکه برخی موضوعات مطرح شده در این رسانه، هیچ تناسبی با ماموریت مؤسسه تنظیم و نشر نداشته، استفاده از بودجه عمومی و بیت المال که با عنوان نشر آثار امام در اختیار آنان قرار گرفته، در امور غیرمرتبط، قطعا محل اشکال شرعی و حقوقی است. که امید است مجلس آتی، در ایام تخصیص بودجه، این موارد را لحاظ کند. 🔸در آخرین نمونه، جماران در یادداشت «جای امام خالی» به یادداشت سایت حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها (که به غلط با عنوان «بیانیه تولیت حرم مطهر» بازنشر شده) پاسخ داده است. در حاشیه این یادداشت موهن، نکاتی قابل ذکر است: ۱)بیانیه رسمی حرم مبنی بر یادداشتی که با عنوان بیانیه تولیت بازنشر شده بود، در چهارشنبه، ۷اسفند حدود ده شب در سایت و کانال رسمی آستان مقدسه قرار گرفت. اما متولیان سایت جماران با بی توجهی به آن، و بدون لحاظ اصول اخلاقی و ضوابط حرفه‌ای رسانه‌ای، بعد از انتشار ، علی‌رغم انتشار جوابیه موهن به ، از بازنشر تکذیبیه حرم مطهر، و بابت نسبت ناروا به تولیت محترم حرم، امتناع کردند! این قبیل اقدامات، نشان از عدم حسن نیت تیم رسانه‌ای جماران دارد که مانند یک ویروس، در میان به اپیدمی تبدیل شده است! هم اکنون یادداشت موهن جماران در سایر رسانه‌ها و کانال‌های برجامیان در حال بازنشر است! ۲)حتی اگر همه پیام‌های مندرج در یادداشت موهن جماران از نظر محتوا قابل قبول و درست باشد، قطعا ادبیات آن به هیچ وجه قابل قبول نیست و در چارچوب اصول اخلاقی نمی‌گنجد. خاصه آنکه که نویسنده مجهول‌الهویه یادداشت، از منظر امام خمینی و با سوءاستفاده از نام ایشان به اظهارنظر پرداخته است. تیم رسانه‌ای جماران و شخص تولیت مؤسسه تنظیم و نشر باید پاسخ دهند که در سیره امام خمینی کجا از چنین ادبیات موهنی استفاده شده که اکنون آنها به خود جرأت داده از موضع امام، چنین سخنانی را خطاب به یک عالم دینی مطرح سازند. ۳)در سلوک سیاسی امام خمینی، اظهارنظر بر اساس اخبار کذب، معنا ندارد و ایشان بدون اطمینان از صحت و سقم یک خبر، هرگز به اظهارنظر پیرامون آن مبادرت نمی فرمودند. چنانکه در ماجرای شهادت ، تا مدتها بعد از واقعه، به صرف عدم اطمینان از وقوع جنایت به دست عمال رژیم، از صدور پیام خودداری نمودند و بعد از وصول خبر از ایران مبنی بر اطمینان استاد مطهری از ماجرا(بعد از مشاهده پرونده و سایر قرائن قطعی)، به محکوم کردن این واقعه اقدام و از تعبیر شهادت استفاده فرمودند. مگر جناب آقای حسن مصطفوی(خمینی) از خاطرات آقای ، بی خبرند که امام خمینی با نقد عملکرد وی در رادیو بغداد،او را از نسبت های ناروا حتی به خاندان پهلوی هم منع کرده بود؟! آیا خبر ندارند که امام به دعایی تذکر داده بود که در فعالیت های رسانه‌ای اش از پرهیز کند؟! ۴) از کی تا حالا، روشنفکران غرب اندیش و خودباخته مانند ، به عنوان منبع معتبر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام قرار گرفته خدا می داند، اما جهت اطلاع عزیزان باید عرض شود امثال حاج سیاح در نزد حضرت امام هیچ وجاهتی نداشته اند و بلکه بالاتر، به عنوان تئوریزه کنندگان غرب زدگی و خودباختگی فرهنگی، همواره مورد ملامت و نکوهش شدید امام بوده اند. از این گذشته، در خاطرات او و سایر غرب اندیشان، اهانت و دروغ پردازی علیه و آموزه‌های دینی، یک اصل حاکم شمرده می‌شود که بر تمام آثار آنان سایه افکنده و بعنوان مفروضه ثابت تلقی شده است. ۵) نسبت دادن ارتحال حضرت معصومه(س) به ویروس یا میکروب، اوج بی سوادی نویسنده، و از قبیل ورود در امور غیرتخصصی است. او بعد از چند قرن چگونه تشخیص داده که آن بانوی عالی مقام بر اثر ویروس از دنیا رفته اند؟! اساسا مطرح کردن این امور شائبه برانگیز و خلاف آداب، چه وجهی دارد؟ ۶)عدم برخورداری از کمترین میزان عقلانیت، فهم غلط و لجاجت های کور در مقابل بداهت های عقلی، نگاه غیرشرعی، نمونه ای از فحاشی به تولیت محترم است، که باید جبران شود. ۷) نقل جمله موهن و کینه ورزانه حاج سیاح که: «در ایران هم بخلاف حکم خدا، بر اعمال و ، مواخذه و مجازات نیست» نشان از نوع نگاه نویسنده به روحانیت دارد که از همان دیدگاه دین ستیزانه غرب اندیشان خودباخته نشأت می‌گیرد. ۸)نتیجه تسلط اعضای ، در امور راهبردی مؤسسه تنظیم ونشر، این قبیل تولیدات رسانه‌ای است!(فتأمل) @rozaneebefarda
💥رپرتاژ رسانه‌ای به نفع و علیه 🔸مجله از رسانه‌های رادیکال محسوب می‌شود که خط فکری با حضور پدرخوانده‌هایی مانند و ، بر آن حاکمیت مطلق دارد. 🔸این نشریه افراطی، قبلا به بهانه حضور یک ابرناو آمریکایی، تلاش کرده بود به دوگانه کاذب جنگ و مذاکره دامن بزند که همین امر و شاید برخی مسائل دیگر، موجب توقیفش شد. در همین شماره، مجتبی لطفی از اعضای افراطی بیت منتظری، صریحا به دفاع از پرداخته و او را از اتهام قتل نفس تبرئه کرده و تعبیر امام در مورد وی (سید مهدی قاتل) را زیر سؤال برده بود! 🔸این نشریه با سوءاستفاده از ، اکنون همان خط رادیکال را پی گرفته و در شماره نوروزی خود، مطالب عجیبی را منتشر کرده است! 🔸از جمله نکات عجیب این شماره، یادداشتی است به قلم یک طلبه ژورنالیست (که همزمان عضو تحریریه سایت و زائری است) در این یادداشت تفصیلی، با تکیه بر برخی گزاره های ، ضمن رپرتاژ برای مرجعیت برخی از سران ، برخی دیدگاه‌های رسانه‌ای در ترویج مرجعیت چهره‌های حوزوی خاص، بازنشر شده است. از جمله نکات ناصحیح این یادداشت آنکه در ماجرای انتشار سخنان آیت‌الله یزدی در دیدار خصوصی با برخی مسئولان بسیج اساتید حوزه که نخستین بار در رسانه همین ارگان منتشر شده بود، هیچ اسمی از جناب آقای به میان نیامده است و نخستین بار توسط این نسبت مطرح شد. @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنها را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای آن باند مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه معتبرترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda