#قسمت_شانزدهم
🍀 وقتی که مشغول به کار شدم حساب سال داشتم.
▪️یعنی همه ساله اضافه درآمدهای خودم را مشخص میکردم و یک پنجم آن را به عنوان خمس پرداخت میکردم.
🔰 با اینکه روحانیان خوبی در محل داشتیم اما یکی از دوستان گفت: یک پیرمرد روحانی در محل ما هست خمس را به ایشان بده و رسیدش را بگیر.
☘ در زمینه خمس خیلی احتیاط می کردم، مراقب بودم که چیزی از قلم نیفتد.
♦️ من از اواسط دهه ۷۰ مقلّد مقام معظم رهبری شدم، یادم هست آن سال خمس من به ۲۰ هزار تومان رسید.
🌿 وقتی خمس را پرداخت کردم به آن پیرمرد تاکید کردم که رسید دفتر رهبری را برایم بیاورد.
▪️هفته بعد وقتی رسید همه را آورد، با تعجب دیدم که رسید دفتر آیت الله... است!
🔸️ گفتم: این رسید چیه! اشتباه شده من به شما تاکید کردم مقلد رهبری هستم.
🔆 او هم گفت فرقی ندارد! با عصبانیت برخورد کردم و گفتم باید رسید دفتر رهبری را برایم بیاورید من به شما تاکید کردم که می خواهم خمس من به دفتر ایشان برسد.
🌿 هفته بعد یک رسید بدون مهر برایم آورد که نفهمیدم صحیح است یا نه. از آن سال به بعد هم خمسم را مستقیم به حساب اعلام شده توسط دفتر رهبری واریز میکردم.
🔴 یکی دو سال بعد خبردار شدم پیرمرد روحانی از دنیا رفت، بعدها متوجه شدم که این شخص خمس چند نفر دیگر را همینجور جابجا کرده.
♦️همین پیرمرد را دیدم اوضاع آشفته ای داشت، در زمینه حق الناس به خیلی ها بدهکار و گرفتار بود.
🔹️ برخی آدم های عادی وضعیت بهتری از این شخص داشتند.
♨️ پیرمرد پیش من آمد و تقاضا کرد حلالش کنم؟ آنقدر اوضاع او مشکل داشت که با رضایت من چیزی تغییر نمی کرد.
♻️ من هم قبول نکردم. در اینجا بود که جوان پشت میز به من گفت: اینهایی که می بینی این کسانی که از شما حلالیت میطلبند یا شما از آنها حلالیت می طلبی کسانی هستند که از دنیا رفته اند. *حساب آنها که هنوز در دنیا هستند مانده تا زمانی که آنها هم در #برزخ وارد شوند.*
🔰 دوباره در زمینه حق الناس با من صحبت کرد و گفت: وای به حال افرادی که سالها عبادت کرده اند اما حق الناس را رعایت نکردند.
♻️ این را هم بدانیم *اگر کسی در زمینه #حق_الناس به شما #بدهکار بود و او را در #دنیا_ببخشید،* ۱۰ برابر آن در نامه عمل ثبت میشود اما اگر به برزخ کشیده شود همان مقدار خواهد بود.
♨️ اما یکی از مواردی که مردم نسبت به آن دقت کمتری دارند حق الله است می گویند دست خداست و ان شاء الله خداوند میگذرد.
❎ حق الناس هم که مشخص است، اما در مورد حق النفس یعنی حق بدن، حساسیتی بین مردم دیده نمی شود!
🍂 گویی #حق_بدن را هم #خدا بخشیده🍂
💥 اما در آن لحظات وانفسا موردی را در پرونده ام دیدم که مربوط به حق و در مورد حق النفس میشد.
💠 در روزگار جوانی با رفقا و بچههای محل برای تفریح به باغ های اطراف شهر رفتیم، کسی که ما را دعوت کرده بود قلیان را آماده کرد و با یک بسته سیگار به سمت ما آمد. از سیگار نفرت داشتم آن روز با وجود کراهت برای اینکه انگشتنما نشوم سیگار را از دست آن آقا گرفتم و شروع به کشیدن کردم.
❎ حالم بد شد سرفه کردم انگار تنگی نفس داشتم بعد از آن دیگر هیچ وقت سراغ قلیان و سیگار نرفتم.
♨️ این صحنه را به من نشان دادند و گفتند تو که میدانستی سیگار ضرر دارد چرا همان یک بار را کشیدی؟؟ تو حق النفس را رعایت نکردی و باید جواب بدهی!
💥 انسان های مذهبی و خوبی را میدیدم که به حق النفس اهمیت نداده بودند و آنها به خاطر سیگار و قلیان به بیماری و مرگ دچار شده بودند و در آن شرایط به خاطر ضرر زدن به بدن گرفتار بودند...
#کتابخوانی
#سه_دقیقه_درقیامت
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
@rozatolshohadamehriz
🔸 به مناسبت #هفته_حجاب_و_عفاف
🎥 #کلیپ_های نذر فرهنگی
⬅️ کلیپ ١
🔅#بصیرت و ارزش #حجاب
🎤 دکتر محمد حسین فلاح
#واحدخواهران
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
#کانون_هنر_و_رسانه_شهید_آوینی
🔹این کلیپ را به دوستانمان هدیه دهیم
@rozatolshohadamehriz
👇👇👇👇👇👇
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 به مناسبت #هفته_حجاب_و_عفاف
⬅️ کلیپ ١
🔅#بصیرت و ارزش #حجاب
🎤 دکتر محمد حسین فلاح
#نذر_فرهنگی
#واحدخواهران
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
#کانون_هنر_و_رسانه_شهید_آوینی
🔸الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🔹این کلیپ را به دوستانمان هدیه دهیم
@rozatolshohadamehriz
@falah_ir
#قسمت_هفدهم
🍃 در مورد تشکیل خانواده شاید احتیاجی به تذکر نباشد، چون در دین ما، ازدواج، سنت پیامبر اسلام معرفی شده و تکامل نیمی از دین انسان مشروط به ازدواج و تشکیل خانواده است.
🌸 وقتی هم که فرزندی متولد شود خیرات و برکات بر اهل خانه نازل می شود.
اما باید این را هم اشاره کرد که در دنیا خیلی از مشکلات و به خصوص تشکیل خانواده همراه با سختی و گرفتاری است.
❤️ #خداوند در آیه ۴ #سوره_بلد میفرماید:* به درستی که ما انسان را در سختی و رنج آفریده ایم.
🌟 اما در آن سوی هستی مشاهده کردم که هر بار انسان در کنار خانواده و همسر خود قرار می گیرد خیرات و برکات الهی بر او نازل می گردد.
🌹 و برای همین است که پیامبر فرمودند: در پیشگاه خداوند تعالی نشستن مرد در کنار همسر خود از اعتکاف در مسجد من محبوب تر است .
🍀 از طرفی بسیاری از خیرات انسان توسط فرزند برای او ارسال می شود، شاید هیچ باقیات صالحاتی بهتر از فرزند صالح برای انسان نباشد.
♦️ از نوجوانی یاد گرفته بودم که هر کار خوبی انجام می دهم یا اگر صدقه می دهم ثواب آن را به روح تمام کسانی که به گردن من حق دارند، از آدم تا خاتم و تمام اموات شیعه و پدران و مادران ما هدیه کنم.
🌿 به همین خاطر آن سوی هستی پدر بزرگم را همراه با جمعی که در کنارش بودند مشاهده کردم.
💥 آنها مرتب از من تشکر میکردند و میگفتند: ما به وجود اولادی مثل تو افتخار میکنیم. خیرات و برکاتی که از سوی تو برای ما ارسال شده بسیار مهم و کارگشا بود.
💫 ما همیشه برای تو دعا می کنیم تا خداوند بر توفیقات تو بیفزاید.
💠 در میان بستگان ما خیلی از افراد در فامیل ازدواج می کنند، من هم با دختر دایی خودم ازدواج کردم.
🌷 از طرفی بسیار اهل صله رحم هستم بیشتر مواقع به دنبال حل مشکلات فامیل هستم و به همه سر میزنم و برکت این مطلب را هم در زندگی خود دیده ام.
🔆 دعای خیلی از اهل فامیل همواره مشکل گشای گرفتاریهای من بوده.
✔️ حتی به من نشان دادند که در برخی از گرفتاری ها و مشکلات مردم و حوادث سختی که شاید منجر به مرگ میشد با دعای فامیل و والدین برطرف شده...
🌺 چرا که امام صادق می فرماید: صله ارحام اخلاق را نیکو، دست را با سخاوت، دل و جان را پاک، و روزی را زیاد میکند و مرگ را به تاخیر میاندازد.
🌿 خیلی سخت بود. حساب و کتاب خیلی دقیق ادامه داشت. ثانیه به ثانیه را حساب میکردند.
🍂 زمانهایی که در محل کار حضور داشتم را بررسی میکردند که به بیت المال خسارت زده ام یا نه...
🤲 خدا رو شکر این مراحل به خوبی گذشت. زمان هایی را که در مسجد و هیئت حضور داشتم محاسبه کردند و گفتند دو سال از عمرت را اینگونه گذراندی که جزو عمرت حساب نمی کنیم. می توانیم به راحتی از این دو سال بگذریم .
♦️ در آنجا برخی دوستان، همکاران و آشنایان را میدیدم، بدن مثالی آنهایی را در آنجا می دیدم که هنوز در دنیا بودند!
🍀 میتوانستم مشکلات روحی و اخلاقی آنها را ببینم، عجیب بود که برخی از دوستان همکارم را دیدم که به عنوان شهید و بدون حساب و بررسی اعمال به سوی بهشت برزخی میرفتند.
🌸 چهره خیلی از آنها را به خاطر سپردم. به جوانی که پشت میز بود گفت:
🌹 برای بسیاری از همکاران و دوستان شهادت را نوشتهاند به شرطی که خودشان با اعمال اشتباه توفیق شهادت را از بین نبرند.
💠 به جوان پشت میز گفتم: چه کار کنم که من هم توفیق شهادت داشته باشم ؟
🔴 او هم اشاره کرد و گفت: در زمان غیبت امام عصر عجل الله، رهبری شیعه با #ولی_فقیه است.
🇮🇷 پرچم اسلام به دست اوست.
🍃 همان لحظه تصویری از ایشان را دیدم
#کتابخوانی
#سه_دقیقه_درقیامت
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
@rozatolshohadamehriz
#پیام_تبریک 🌹
🔹 جناب سرهنگ #محسن_نصیری
انتصاب بجا و شایسته جنابعالی، در سمت فرماندهی ناحیه مقاومت بسیج سپاه #شهرستان_بافق را به شما تبریک عرض نموده و موفقیت روز افزون شما را در این مسئولیت خطیر، از خداوند متعال خواستاریم.
روابط عمومی
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
@rozatolshohadamehriz
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نذر_فرهنگی
🎥 #کلیپ۲
🔰 به مناسبت هفته #عفاف_و_حجاب
🔅 #بصیرت و ارزش #حجاب
#واحدخواهران
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
#کانون_هنر_و_رسانه_شهید_آوینی
🌸این کلیپ را به دوستانمان هدیه دهیم🌸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
@rozatolshohadamehriz
@falah_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ صوتی | برای تقویت معنویت در ایام تعطیلی هیئتها و تجمعات مذهبی؛ چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
#استاد پناهیان
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
@rozatolshohadamehriz
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نذر_فرهنگی
🎥 #کلیپ٣
🔰 به مناسبت هفته #عفاف_و_حجاب
🔅 #بصیرت و ارزش #حجاب
🎤 سخنران دکتر محمد حسین فلاح
#واحدخواهران
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
#کانون_هنر_و_رسانه_شهید_آوینی
🌸این کلیپ را به دوستانمان هدیه دهیم🌸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
@rozatolshohadamehriz
@falah_ir
#قسمت_هجدهم
🍀 عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را میشناختم در #اطراف_رهبر بودند و #تلاش می کردند تا به #ایشان_صدمه_بزنند اما نمی توانستند...*
⛔️ اتفاقات زیادی را در همان لحظات دیدم و متوجه آنها شدم، اتفاقاتی که هنوز در دنیا رخ نداده بود.
♨️ خیلی ها را دیدم که به شدت گرفتار هستند حق الناس میلیونها انسان به گردن داشتند و از همه کمک می خواستند اما هیچ کس به آنها توجهی نمیکرد.
♻️ مسئولینی که روزگاری برای خودشان کب کبه و دبدبه ای داشتن و غرق رفاه و راحتی در دنیا بودند حالا با التماس غرق در گرفتاری بودند...
🔆 سوالاتی را از جوان پشت میز پرسیدم و جواب داد.
✅ مثلاً در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسیدم ایشان گفت:
⛅ باید مردم از خدا 🤲 بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود.
🚫 اما بیشتر مردم با وجود مشکلات امام زمان را نمی خواهند. اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیای به ایشان مراجعه میکنند...
🔸️ بعد مثال زد و گفت: مدتی پیش مسابقه فوتبال بود، بسیاری از مردم در مکان های مقدس *#امام_زمان* را برای نتیجه این بازی *قسم می دادند.*
✅ از نشانه های ظهور سوال کردم، از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری میکنند...
🌺 جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی بر آب هستند و نیست و نابود می شوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید.
🌴 نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر *دوری از انجام دستورات #خداوند...*
🌸 جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد.
🌾 به من گفتند: اگر آن رابطه پیامکی را ادامه میدادیم گناه بزرگی در نامه عمل از ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار می داد.
🌼 در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستادهاند.
🍀 از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند .
🍁 وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد خانم روی خودش را برمی گرداند، اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود.
🌹 اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود، در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی میکردم که همواره به یاد ایشان باشم.
💥 ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب میآمدیم.
حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود.
💐 کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش...
🥀 از اینکه برخی اعمال من معصومین علیه السلام را ناراحت می کردم می خواستم از خجالت آب شوم خیلی ناراحت بودم...
🍁 بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعمالم نمانده بود...
🍀 از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند.
💠 برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را میگذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم میداد که من بمانم.
💠 نگاهم به سمت دیگری رفت داخل یک خانه در محله ماه دو کودک یتیم خدا را قسم می دادند که من برگردم.
♻️ آنها می گفتند: خدایا ما نمیخواهیم دوباره یتیم شویم.. این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینههای این دو کودک یتیم را می دادم و سعی میکردم برای آنها پدری کنم.
🌻 آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا می خواستند که من زنده بمانم...
#کتابخوانی
#سه_دقیقه_درقیامت
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
@rozatolshohadamehriz
#قسمت_نوزدهم
☘ به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است، نمیشود کاری کنی که من برگردم؟
♦️ نمیشود از مادرمان حضرت زهرا (س) بخواهی مرا شفاعت کنند، شاید اجازه دهند تا برگردم و حق الناس را جبران کنم یا کارهای خطای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود. 🙏اصرار کردم...
🔆 لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشک های این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر، حضرت زهرا شما را شفاعت نمود تا برگردی.
🍀 به محض اینکه به من گفته شد برگرد، یک بار دیدم که زیر پای من خالی شد.. تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شود حالت خاصی داشت، چند لحظه طول می کشید تا تصویر محو شود.
💠 مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند.
💥 دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد.
♦️ روح به جسم برگشته بود، حالت خاصی داشتم.
😭 هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم.
▪️پزشکان کار خود را تمام کرده بودند، در مراحل پایانی عمل بود که من سه دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند.
🔰 در تمام لحظات، شاهد کارهای ایشان بودم.
🍃 مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنج ها دوباره به بدن برگشت.
🍀 حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمیخواستم حتی برای لحظهای از آن لحظات زیبا دور شوم.
🍃 من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم.
😔 چقدر سخت بود، چه شرایط سختی را طی کردم و بهشت برزخی را با تمام نعمت هایش دیدم.
افراد گرفتار را دیدم.
من تا چند قدمی بهشت رفتم.
🌹 مادرم حضرت زهرا را با کمی فاصله مشاهده کردم و مشاهده کردم که مادر ما در دنیا و آخرت چه مقامی دارد...
🌸 حالا برای من تحمل دنیا واقعا سخت بود.
🔸️ دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آنها میخواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند.
💠 همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آن ها واقعا وحشت کردم من او را مانند یک گرگ می دیدم که به من نزدیک میشد...
💥 مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند.
🔆 یکی دو نفر از بستگان میخواستم به دیدنم بیایند.. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند...
به خوبی اینها را متوجه شدم، اما یک باره از دیدن چهره باطنی آنها وحشت زده شدم....
🔰 بدنم لرزید و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده تحمل هیچکس را ندارم.
💥 احساس میکردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، باطن اعمال و رفتار...
🔅 به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم میترسیدم باطن غذا را ببینم...
✔️ دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم، اما وجود آنها مرا بیشتر تنها میکرد.
☘ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس را نبینم.
⚠️ یکباره رنگ از چهره ام پرید! صدای تسبیح خدا را از در و دیوار می شنیدم...
♻️ دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم.
▪️اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان ترس دارم.
❎ آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمیتوانستم ادامه دهم.
💠 خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم. دوست داشتم در خلوت خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم.
چقدر لحظات زیبایی بود آنجا، زمان مطرح نبود، آنجا احتیاج به کلام نبود.
🌸 با یک نگاه آنچه میخواستیم منتقل میشد. حتی برخی اتفاقات را دیدم که هنوز واقع نشده بود.
✅ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین لحظات حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که شهید شده بودن!
🔷 می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از احوال آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا شهید شدند ؟!
ادامه دارد
#کتابخوانی
#سه_دقیقه_درقیامت
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
@rozatolshohadamehriz
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نذر_فرهنگی
🎥 #کلیپ۴
🔰 به مناسبت هفته #عفاف_و_حجاب
🔅 #بصیرت و ارزش #حجاب
🎤 سخنران دکتر محمد حسین فلاح
#واحدخواهران
#هیئت_روضة_الشهداء_مهریز
#کانون_هنر_و_رسانه_شهید_آوینی
🌸این کلیپ را به دوستانمان هدیه دهیم🌸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
@rozatolshohadamehriz
@falah_ir